درس سوّم 

  فرجام شناسی

  ثُمَّ فِي الْحَيَاةِ أَجَلًا مَوْقُوتاً، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً،

سپس براي زندگي‌اش پاياني مشخص و زماني معيّن قرار داد

يَتَخَطَّى إِلَيْهِ بِأَيَّامِ عُمُرِهِ،

كه با روزهاي عمرش به سوي آن گام بر مي‌دارد،

 وَ يَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ،

و با سال‌هاي روزگار خويش بدان نزديك مي‌شود؛

 حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ،

؛ تا چون واپسين گام‌ها را بردارد و عمرش به سرآيد

 قَبَضَهُ إِلَى مَا نَدَبَهُ إِلَيْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ،

، جان او را بستاند و به سوي پاداش بسيار يا عذاب وحشت‌بار خود روان سازد

لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى.

«تا آنان را كه بد كرده‌اند، به سبب كردارشان، سزا دهد، و آنان را كه نيكي كرده‌اند، جزا بخشد»؛

عَد ْلًا مِنْهُ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ، وَ تَظاَهَرَتْ آلَاؤُهُ،

و اين، نشانِ دادگري اوست. نام‌هاي او پاك و بي‌نقص است، و نعمت‌هايش بر همه آشكار

 لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْأَلُونَ.

از آنچه مي‌كند، باز خواست نشود، و اوست که از همگان باز خواست میکند .

 

   واژه ها و ترکیبها

أَجَلًا مَوْقُوتاً :   پاياني مشخص

أَمَداً مَحْدُوداً  :   زماني معيّن

يَتَخَطَّى إِلَيْهِ : گام بر میدارد به سوی آن

يَرْهَقُهُ به :  آن نزدیک میشود

أَعْوَامِ دَهْر :  سالهای روزگار

أَقْصَى أَثَر :  واپسین گام ها

اسْتَوْعَب : َبسر آید

مَوْفُورِ بسیار

آلَاؤُهُ نعمت هایش

 

تر سیم

-زندگی : زمان دار/ هرلحظه کم شونده / پایان پذیر / محاسبه شده / دارای پاداش یا کیفر /  بر اساس عدل الهی .

 

پیام ها و نکته ها

 1- براساس سنن الهی عالم ، عالم  اندازه ها، زمان دار و محدود است ..

 2 -  حاكمیت اندازه ها در  روابط اشیاء برقرار و تخلّف ناپذیر است

3 – دانش انسان محدود است .

 4 – انسان به سوی بی نهایت گام بر میدارد .

5 – بهشت یا دوزخ در انتظار انسان است ، و با عمل انسان سنخیّت دارد .

6 – انسان عاقل ، در دنیا مطیع و محتاط است .

7 – فعل خداوند بر اساس حکمت و مصلحت است و سئوال از حکمت و مصلحت بی معناست .

8 – در بسیاری از قوانین بشری بین جرم و مجازات سنخیّتی نیست در حالیکه پاداش و عذاب اخروی متناسب با عمل است .

9 – در نهاد تکوینی جهان نیز بین عمل و نتیجه سنخیّت است

 

اشارات

زندگی یک شخص انسان یک حیات ممتد است که بعضی از مراحل آن با مادّه سر و کار دارد ، و برخی با غیر مادّ ه ، در این نکته دقّت کن تا بدانی که در همه ی عوالم تویی .1

 

لطایف

از قرآن کریم دو گونه اَجَل استفاده میشود : یکی اَجَل حتمی که آن را « اَجَل مُسمّی » نامیده است  ( انعام / 2 )و دیگری ، « اَ جَلِ مُعلّق » که مشروط به شرایطی از قبیل دعا و صدقه و صله ی رَحِم می باشد .

 

پرسش :

1 - میزان و اندازه های الهی را در نظام تکوین توضیح دهید .

2 – اصل مسانخت بین عمل و نتیجه را در دنیا و آخرت توضیح دهید .

 

پژوهش :

تبیین سنن  الهیّه در ظهور و سقوط انسانها و جوامع .

  

برای مطا لعة اوقات فراغت

تَجلّیِ محبّت به مادر شهید

یک بار که مادر شهیدی از اهواز برای ملاقات با امام به تهر ان آمده بود چون دو سه رذوز در همان حوالی ماند و موفبق به دیدار امام نشد لذا به اهواز بر گشت و طی نامهای به امام نوشت ، ای امام من از راه دور به تهران آمدم ولی موفّق به دیدار و ملاقات شما نشدم . وقتی این نامه به خدمت امام داد ه شد ایشان با خطّ خودشان روی این نامه نوشته بودند تا این مادر شهید را به ملاقات من نیاورید من به ملاقات کسی نمی آیم . 2

 

اصلاح الگوی مصرف

امام علی علیه السّلام :

مَن وَ ثِقَ بأََنَّ ما قدَّ رَ اللّهُ لَهُ لَن یَفُوتَهُ استراحَ قَلبَهُ 3. 

هر که اطمینان داشته باشد به آنچه خدا برایش مقدّر کرده به او میرسد ، دلش آرام گیرد .

 

مقام معظّم رهبری                                                                                       

متوسط مجموع انرژی مصرفی در ایران ، بیش از 2 برابر متوسط جهانی شده و شاخص شدت انرژی در کشور ما یعنی نسبت انرژی مصرف شده به کالای تولید شده ، متاسفانه 8 برابر کشورهای پیشرفته است .( 1/1/88 )

 

قناعت

خدا را ندانست و طاعت نکرد                   که بربخت و روزی قناعت نکرد

   قناعت توانگر کند  مرد  را                    خبر کن حریص جها نگرد را

خرد مند مردم هنر پرورند                       که تن پروران    از هنر   لاغرند

خور و خواب تنها طریق  دَد است               برین  بودن آیین نا بخرد است

                                                             (  بوستان سعدی  )    


[1] - علّامه حسن زاده آملی نصوص الحکم بر فصوص الحکم ، ص 579 .  
[2] - تا مرز عصمت ص 66
[3]  - غررالحِکَم : 8763 .