نیایش، آرامش، گشایش

الهی !...

 تو را سپاس که انقلاب، هستی ما را منقلب ساخت، عزیزانی فدا شدند، مخلصانی در مقام رفیع «ایثار» و شهادت جای گرفتند، خانه هایمان سنگر شد، کلاسهایمان جبهه، قلمهایمان سلاح، بذرهایمان باروت، کارخانه هایمان معبد، سنگرهایمان محراب، جهادمان «سازندگی » شد و سازندگی مان «جهاد»، سوادآموزی مان «نهضت» و شهادت هایمان «بنیاد» ملتمان «بسیج» گشتند، پیرانمان «چریک» شدند، جوانانمان «پاسدار» عشایرمان مسلح»، هر روزمان «عاشور يی» و      جای جای وطن سرخ و خونینمان «کربلا».  اسلام عزیز شد و مسلمان سربلند، قرآن حاکم شد و طاغوت فراری، صف ها متحد، مشت ها گره خورده، تکبیر ها بلند .

الهی !

 زندگی منهای تو، تکرار بی روح روزها و هفته هاست، نوری از افق رحمت بردیوار جانمان بتابان .

هوای معنوی را در کوچه پس کوچه های دلمان بوزان .

نسیم معرفت را در فضای تو در توی جانمان بپیچان .

الهی ! ...

بارها، الهی گفتیم تا یک بار «عبدی» شنویم. (1)

 

1- الهی نامه استاد جواد محدثی