دانايي ، مهارت ، زندگي

 

زبان و آفات آن :

5 – دروغ :

زندگي انسان ، زندگي اجتماعي است و بدون شك « اجتماع » مهمترين عامل تحرك و پيشرفت و يا عقب گرد و انحطاط انسانهاست . جامعه شناسان معتقدند كه انسان بدون اجتماع همه چيز خود را از دست مي دهد . همه علوم ، دانشه ، تكامل روحي و عواطف و هستي ، سخن گفتن و موضوعات ديگري مانند آن . انسان در تعامل با اجتماع از طريق زبان به توانمندي ها و مهارت هايي دست مي يابد . امروزه فن بیان و مهارت سخنوري بعنوان يك موضوع آموزش موسسات رسمي و تحريري مطرح  مي باشد كه در آنجا چگونه سخن گفتن و بهره برداري از اين رسانه انساني را در علم ارتباط مي آموزند .

زبان از اهميت ويژه اي در سير تحول و تعالي و يا تنزل زندگي انسانها بر خوردار است كه بايد مهارت    بكار گيري هدفمند آن را فرا گرفت .         

           « زبان ترجمان دل و كليد شخصيت است »

اصول « زبان» و گفتار از آن جهت اهميت فوق العاده در مباحث اخلاقي دارد كه زيان ترجمان دل و نماينده ي عقل و كليد شخصيت انسان است و مهمترين دريچه اي است كه به روح انسان گشوده مي شود.

به عبارت روشن تر آنچه در صفحه ي روح بشر نقش مي بندد از پديده هاي  فكري ، عاطفي و احساساتي قبل از هر چيز بر صفحه زبان و در ل به لاي گفته هاي او خودنمايي مي كند ، از اين رو است كه علماي اخلاق اهميت خاصي براي اصلاح زبان قائل هستند و اصلاح آن را نشانه ي تكامل روح و تقويت فضائل و ملكات برجسته ي اخلاقي مي دانند .

دراحاديث اهل بيت عليهم السلام ، نيز اين حقيقت در ضمن بيانات كوتاه و جالبي بيان شده است .

جمله زير كه به ترتيب از امير المومنين عليه السلام و امام صادق عليه السلام نقل شده است شاهد گوياي مدعا است .

1- المرو مخبؤ تحت لسانه .

انسان زير زبان خود پنهان است. (نهج البلاغه ، حکمت شماره 148)

 يعني نه تنها شخصيت علمي بلكه شخصيت اخلاقي و اجتماعي و بطور كلي شخصيت انساني او زير زبان اوست و تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد .

2- امام صادق عليه السلام :

« لا يستقيم و ايمان غير حتي يستقيم قلبه و لا يستقيم قلبه حتي يستقيم لسانه .»    ( بحار الانوار 75/262 )                          

ترجمه : استقامت و راستي ايمان ، بدون استقامت و راستي قلب ممكن نيست و آن نيز بدون استقامت و راستي زبان وجود پيدا نخواهد كرد .

بدنبال مقالات قبل يكي ديگر از آفات زبان را در اين شماره پي مي گيريم :

 

دروغ سرچشمه انواع گناهان :

صدق و راستي موجب « پاكي عمل » و دروغ كليد « انواع گناهان » است .

ممكن است درك اين حقيقت براي بعضي مشكل آيد كه راستي و دروغ چه اثري در ساير اعمال و كردار انسان مي تواند بگذارد ، لذا لازم به ذكر است اين بحث با توجه به سيره ي ائمه عليهم السلام مورد بررسي قرار گيرد و به تجزيه و تحليل آن پرداخته شود تا چراغ هدايت گري برای كسب كمالات و دفع رذائل اخلاقي بشود و ما راه سعادت را گم نكنيم .

امام علي (ع) مي فرمايد :  « الصدق يهدي الي البر و البر يدعوا الي الجنه .»

ترجمه : راستگويي مردم را به نيكي هدايت مي كند و نيكي دعوت به بهشت .

امام صادق (ع) مي فرمايد: « اذا صدق العبد قال الله : صدق و بر و ادا كذب قال الله كذب و فجر .»

هنگامي كه بنده ي خدا راست بگويد خداوند مي گويد: «او راست گفت و كار نيك كرد» و هنگامي كه دروغ بگويد مي فرمايد : دروغ گفت و كار زشت انجام داد .

امام عسكري عليه السلام مي فرمايد :

« جعلت الخبائث كلها في بيت و جعل مفتاحها الكذب .»

تمام پليدي ها در اطاقي قرار داده شده و كليد آن دروغ است .

از اين حديث به خوبي بر مي آيد كه دروغ كليد تمام پليديها و زشتي هاست .

چرا انسان به دروغ گويي دچار مي شود ؟

 معمولاً انسان به علت ضعف روحي دچار دروغ مي شود كه اين ضعف روحي خود به عوامل متعددي بستگي دارد .

   گاهي انسان به خاطر ترس از فقر دروغ مي گويد .

گاهي از ترس اينكه مردم از دور او پراكنده شوند و موقعيت و مقام او از دست برود دروغ مي گويد . زماني بخاطر علاقه شديد به مال و جاه ، مقام و شهوات ديگري زبان به دروغ مي گشايد و از اين وسيله نامشروع براي تأمين مقصود خود كمك مي گيرد .

و گاهي تعصب هاي شديد و حُبّ و بغض هاي افراطي سبب مي شود انسان به نفع كسي كه مورد علاقه او است يا به زيان كسي كه مورد نفرت و كينه ي او مي باشد بر خلاف واقع سخن بگويد .

زماني نيز براي آنكه خود را بيش از آنچه هست بنماياند و اظهار علم و اطلاع كند در مسائل مختلف علمي ، تاريخي و امثال آن دروغ مي گويد .

ولي در حقيقت تمام اين صفات رذيله كه ريشه ي صفت دروغ را تشكيل مي دهند از كمبود و شخصيت و ناتواني روحي و ضعف ايمان ناشي مي گردد .

 

راه درمان دروغ :

با توجه به عوامل ايجاد دروغ راه درمان نيز نسبتاً روشن خواهد بود و بطور كلي براي درمان اين انحراف اخلاقي بايد اهتمام ورزيد و آن را درمان كرد تا موجب انحطاط و ساير اعمال نگردد .

1-    قبل از هر چيز بايد دروغگويان را به عواقب دردناك و آثار سوء معنوي ، مادي ، فردي و اجتماعي آن متوجه ساخت و با تدبير و تفكر در آيات قرآن مجيد و سخنان پيشوايان بزرگ ديني و گفتار بزرگان درست سنجيد كه منافع فرضي دروغ هرگز نمي تواند با آنهمه مفاسد دروغگويي برابری نمايد .

2-   ايجاد شخصيت : با توجه به اينكه يكي از عوامل مهم رواني دروغ احساس حقارت و كمبود شخصيت است و در حقيقت دروغ گفتن يك نوع عكس العمل براي جبران كمبود شخصي است  اگر دروغ گو احساس كند كه صاحب نيروها و استعدادهايي در درون خود هستند كه با پرورش آنها مي تواند ارزش و شخصيت خود را بالا ببرند ، امتيازي به توسل جستن به دروغ براي ايجاد شخصيت جعل - قلابي در خود نمي بيند .

3-   کوشش براي تقويت پايه هاي ايمان به خد : انسان بايد به حقيقت قدرت خدا كه مافوق تمام قدرت ها است ، توجه كند و بداند كه خداوند متعال قادر بر حل تمام مشكلات است كه افراد ضعيف الايمان بخاطر آن به دروغ پناه مي برند .

4-   بايد انگيزه هاي دروغ و ريشه هاي اين انحرافات اخلاقي از قبيل طمع ، ترس ، خود خواهي ، و ... و امثال آن را خشكانيد تا دروغ زمينه ي رشد در وجود انسان پيدا نكند.  

ادامه دارد...

در شماره ي بعدي مسأله « دروغ در موارد استثنايي و ترديد» مطرح خواهد شد.         ان شاء الله