گذری بر زندگانی حضرت آیه الله سیدعلی قاضی طباطبایی
 

حیات طیبه :
این مقاله اشاره دارد به احوال مردی عظیم که چهل سال درد طلب و عشق آرام و قرار و خواب و خوراک را از وی ربوده است. او بسان پرندهای گرفتار قفس، خود را به در و دیوار میکوبد تا راه نجات بیابد و ضمیر الهیاش او را به عالم قدس میخواند.
او سرانجام شاهد مقصود را مییابد و به مقصد میرسد.

ولادت :
لبخند شادی در 13 ذیالحجه 1285 ه.ق با صدای گریه کودک بر لبان نزدیکان شکوفا میشود. او به دنیا میآید تا با نور وجودش زمینیان آسمانی شوند. و به نفس مسیحاییاش خاکیان افلاکی.
او را علی نام نهادند که مهر علی پوید و راه علی جوید

والد گرامی :
پدر ایشان سید حسن قاضی انسانی بزرگ و وارسته بود که از شاگردان برجسته آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی بود و از ایشان اجازه اجتهاد داشت.

آغاز تحصیلات :
سید علی قاضی از همان ابتدای جوانی تحصیلات خود را نزد پدر بزرگوارش سید حسن قاضی و دیگر بزرگان آغاز کرد پدر به علم تفسیر علاقه و رغبتها میداشت. و او تفسیر کشاف را نزد پدر خواند.

هجرت :
در سال 1300 ه.ق که نوجوانی 23 ساله بود با آتش شوق و عشق به زیارت امام علی علیهالسلام همراه با کاروانی که به نجف مشرف میشد به این شهر وارد شد و تا آخر عمر آن جا را موطن اصلی خودش قرار داد.

درجه اجتهاد :
او با کوشش خستگی ناپذیر در راه کسب کمال و دانش در سن 27 سالگی به ثمر نشست و این جوان بلند همت درعنفوان جوانی به درجه اجتهاد رسید.

اساتید عرفان :
ایشان از سن نوجوانی تحت تربیت والد گرامی، آقا سید حسن قاضی بود و جوهره حرکت و سلوک ایشان از پدر بزرگوارشان میباشد و بعد از آن که به نجفاشرف مشرف شدند نزد آیتالله شیخ محمد بهاری و آیتالله سید احمد کربلایی به کسب مکارم اخلاقی و عرفانی پرداختند و این دو نیز از شاگردان برجسته ملا حسینقلی همدانی بودند.

شاگردان :
آیتالله قاضی طی سه دوره اخلاق و عرفان اسلامی را با کلام نافذ و عمل صالح خویش تدریس فرمودند هر دوره شاگردانی پرورش دادند که هر کدام آنها از بزرگان وادی اخلاق و عرفان محسوب میشوند که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم. آیتالله شیخ محمد تقی آملی، آیتالله سید محمد حسین طباطبایی صاحب تفسیرالمیزان، آیتالله سید محمد حسن طباطبایی، آیتالله محمد تقی بهجت فومنی، حاج سید هاشم حداد و ....


سیره اخلاقی و عرفانی :
1- رعایت آداب شرع:

او به آداب و ضوابط شرع و مستحبات و ترک مکروهات ملزم بود تا امری از محبوب فرو نماند و آن قدر بر آن اصرار میکرد که به حسب طاقت بشری هیچ مستحبی از او فوت نمی شد. او میگوید:
«چون بیست سال چشم خود را کنترل کرده بودم چشم ترس برای من آمده بود چنان که هر وقت میخواست نامحرمی وارد شود، از دو دقیقه قبل خود بخود چشمهایم بسته میشد و خداوند به من منت گذاشت که چشم من بی اختیار روی هم میآمد و آن مشقت از من رفته بود.» (1)

2- محب صادق:
او به شاگردانش میگوید: اگر به جستجوی آب زمین را کندی نباید خسته و ناامید شوی اگر وقتش باشد به آب میرسی و حتی آب برایت فوران میکند. (2)

3- استقامت:
روح استقامت است که از قاضی، قاضی میسازد. هر که طالب خدا و امام زمان علیه السلام است، باید استقامت داشته باشد. فرودگاه شخص طالب، فرودگاه شخص فلج است که اگر جایی انداختنش دیگر تکان نخورد، و در این زمینه میگوید:
«اگر دری باشد تو بیشتر استقامت کن بگو خدایا افزونش کن ، باید در عبودیت استقامت ورزید یعنی صبور شو ، اگر خواستند بکشندش بگوید من از خدا دست بر نمیدارم.»

4- نماز :
شاگردانش بارها برای ملاقاتش میآیند و او را در سجده مییابند و او سجدههایش آنقدر طولانی میشود که شاگردان خسته شده و برمیگردند. (3)

5- نماز شب :
«ناشئه لیل» او را از خود بیخود میکند و او قدحها از آن جام مستی و سرخوشی سرمیکشد. خلوتی خالی از اغیار. به یکی از شاگردانش می نویسد:
«اما نماز شب، پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست و تعجب از کسی است که میخواهد به کمال دست یابد در حالی که برای نماز شب قیام نمیکند و ما نشنیدیم که احدی به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. (4)

6- انس با قرآن :
به یکی از شاگردانش میفرماید: هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر به این سفارش پایدار و پای بند میماند. و هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شود قرآن میخواند .


سر دلبران در حدیث دیگران :

امام خمینی«قدس سره»: قاضی کوهی بود از عظمت و مقام توحید. (6)
علامه طباطبایی: ما هر چه داریم از مرحوم قاضی داریم. (7)
علامه حسنزاده آملی: ایشان از اعجوبه های دهر بود. (8)
آقا سید هاشم حداد: از صدر اسلام تکنون عارفی به جامعیت مرحوم قاضی نیامده است. (9)

ارتحال :
ربیع الاول سال 1366 ه.ق پایان حیات او بود و دفترزندگی سراسر عشق و غربتش به آرامی بسته شد. (10)
او رفت و صداقت در بندگی را به ما آموخت.
و در وادیالسلام نزد پدر خود دفن شد. مدت عمر شریف ایشان هشتاد و سه و اندی بود.
و سلام بر وادیالسلام و آن گنج های دفین.
و سلام بر مردان آرمیده در بستان خدا.

-------------------
1- نقل از آیه الله نجابت 2- تذکره المتقین ص 161
3- اسوه عارفان ص 26 4- اسوه عارفان ص 137
6- روح مجرد ، ص 285 7- همان – ص 186
8- برگی از دفتر آفتاب ، ص 32 9- روح مجرد ص 276
10- بر گرفته از کتاب عطش با تصرف و تلخیص