بوی شهید
(محمد رضا آغاسی)
به جاي آنكه
همه ساله سوي مكه رويد
به جاست گر
نظري نيز سوي فكه رويد
مگر نه آنكه
حسين از حجاز بيرون زد
اقامه كرد
نمازي كه سجده در خون زد
هنوز بوي شهيد
از هويزه ميآيد
صداي نالة
قرآن ز نيزه مي آيد
شب شهادتم
اسپند و عود برگيريد
زنعش سوختهام
بوي دود برگيريد
اگرچه در سفر
من عطش فراوان است
چه باك بدرقة
راهم آب و قرآن است
فرشتگان عطشم
را به آب ميشويند
غبار نعش مرا
با گلاب
ميشويند