پرسش: فلسفه و حكمت عزاداري بر امام حسين (ع) چيست و چه تفاوتهايي با ساير ائمه (ع) دارد؟
پاسخ: تمامي دلايلي كه در فلسفه و حكمت عزاداري بر اهل بيت (ع) و آثارو فوايد آن مطرح است در فلسفه و حكمت عزاداري امام حسين (ع) نيز جاري و ساري است با اين تفاوت كه كشتي نجات امام حسين (ع) دو صفت متفاوت و برجسته دارد 1- اوسع است: يعني ظرفيت و گنجايش آن براي دربرگرفتن انسان هاي طالب هدايت بيشتر است. 2- اسرع است: يعني در مسير هدايت و نجات از راه ضلالت به سرعت موثر واقع شده و ضامن سعادت دنيا و آخرت گمراهان و گناهكاران مي باشد. در روايتي همين مضمون مورد تاكيد قرار مي گيرد كه «كلنا سفينه النجاه ولكن سفينه الحسين اوسع و في لج البحر اسرع» - همه ال بيت عصمت و طهارت كشتي نجات و هدايت بندگان هستند اما كشتي نجات امام حسين (ع) دو صفت ويژه دارد 1- اوسع است. يعني گنجايش و ظرفيت آن بيشتر است 2- اسرع است، يعني طوفان حوادث و بلاياي دريا را با سرعت طي طريق كرده و موانع را پشت سر مي گذارد. بنابر اين مسأله انسان سازي، جامعه سازي، انتقال فرهنگ اهل بيت (ع) به نسل هاي بعد و بالاخره تقويت محبت و دوستي اهل بيت (ع) در مجالس امام حسين (ع) وسيعتر و قوي تر مي باشد. زيرا ماهيت قيام امام حسين (ع) و نيز آموزه هاي تربيتي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي عاشورا، در تعالي و بالندگي انسان و جامعه چشم گير بوده و عناصر رويداد كربلا، مولفه هاي اساسي و اصلي را در ترسيم فرهنگ شيعي رقم زده است كه توسط مراسم سوگواري به نسل بعد منتقل مي شود. بنابر اين با توجه به بيانات، سخنان و شعارهاي عاشورا، مي توان عناصر انسان ساز، جامعه ساز وفرهنگ ساز را در شاخص هاي زير مورد توجه وامعان نظر قرارداد: عبادت - ايثار - شجاعت - توكل - صبر - امر به معروف و نهي از منكر، نابودي اسلام در شرايط سلطه يزيديان، حرمت بيعت با كسي چون يزيد، شرافت مرگ سرخ بر زندگي ذلت بار، اندك بودن انسان هاي راستين در صحنه امتحان، لزوم شهادت طلبي در عصر حاكميت باطل، زينت بودن شهادت براي انسان، تكليف مبارزه با سلطه جور و طغيان، اوصاف پيشواي حق، تسليم و رضا در برابر خواست و رضاي خدا، همراهي شهادت طلبان در مبارزات حق جويانه، حرمت ذلت پذيري براي آزادگان و فرزانگان مومن، پل بودن مرگ براي عبور به بهشت برين، آزادگي و جوانمردي، ياري خواهي از همه و هميشه در راه احقاق حق. درس آزادي به دنيا داد رفتار حسين - بذر همت در جان افشاند افكار حسين گرنداري دين به عالم، لااقل آزاده باش - اين كلام نغز مي باشد زگفتار حسين مرگ با عزت ز عيش در مذلت بهتر است - نغمه اي مي باشد از لعل در بار حسين درعين حال موارد زير علاوه بر شاخص هاي گفته شده، مي تواند حكمت عزاداري بر امام حسين (ع) را تبيين كند:
1- نوعي اعتراض به ظالمان زمان و حمايت از مظلومان جهان
2- عامل تقويت حس عدالت خواهي و انتقام جويي از ستمگران
3- زمينه ساز اجتماع شيعيان جهت پيروي و دفاع از حق.
نردبان این جهان ما و منیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم آن کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
فلسفه عزاداري و گريه براي امام حسين (ع)
با گذر زمان، اين نكته به روشني معلوم شد كه امام حسين(عليه السلام) و يارانش، مردان «پيروزِ» كربلا بودند.در كربلا، گرچه آنان، جان باختند; اما اسلام را حياتي دوباره بخشيدند، رسمِ ستم ستيزي را به جهانيان آموختند، و خود نيز به فيض بزرگ شهادت دست يافتند.
همچنين، آنان براي هميشه تاريخ، در نگاه دين مداران و عدالت خواهان جايگاهي شكوهمند يافتند و محبوبِ دلهاي مؤمنان شدند.
با اين حال، قيام پيروزمندانه امام حسين(عليه السلام) در عاشوراي سال 61 هجري، با نثار خونهاي پاك عزيزان، بيقراريهاي كودكان، بي پناهيهاي بانوان، و يا صحنه هايي آكنده از «مصيبت» و «مظلوميت» رقم خورد.
بر اين اساس، يادآوري اخبار آن قيام خونين، همواره عواطف انسانهای مسلمان و نامسلمان را به تأثر واداشته،2و در طول تاريخ به برپايي عزاداري با شكلهاي گوناگون انجاميده است.
از اين رهگذر، پس از گذشت چهارده قرن و اندي، همچنان درس هاو پيامهاي آن قيام تازه و زنده مانده است.
از ديرباز تاكنون، همواره مخالفاني نيز وجود داشته اند كه عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) را انكار كرده و يا درباره آن شبهه و ترديد روا داشته اند. ايشان، گاهي كوشيده اند تا مشروعيتِ عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) را نفي كنند و گاهي نيز كاركردهاي اجتماعي آن را زير سؤال برده اند.
امروزه، عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) بيشتر با شكل اخير از ترديد و انكار، و با اين گونه شبهات مواجه است: چرا بايد براي حادثه اي كه قرنها از وقوع آن گذشته، عزاداري و گريه كنيم; سياه پوش كردن كوچه و بازار و محافل و بر سر و سينه زدن تا كي؟ آيا نمي شود ياد حادثه عاشورا را با شيوههاي نو همانند برگزاري همايش و كنفرانس مطبوعاتي و... گرامي داشت؟
همچنين، گاهي اين چنين، پرسش مي شود: اگر امام حسين(عليه السلام) با حركت خود در روز عاشورا، پيروز و برنده واقعي ميدان بود، چرا شيعيان و محبّان آن حضرت به جاي جشن و سرور، گريه و عزاداري مي كنند؟5
امروزه، عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) بيشتر با شكل اخير از ترديد و انكار، و با اين گونه شبهات مواجه است:
چرا بايد براي حادثه اي كه قرنها از وقوع آن گذشته، عزاداري و گريه كنيم; سياه پوش كردن كوچه و بازار و محافل و بر سر و سينه زدن تا كي؟
آيا نمي شود ياد حادثه عاشورا را با شيوههاي نو همانند برگزاري همايش و كنفرانس مطبوعاتي و... گرامي داشت؟4
همچنين، گاهي اين چنين، پرسش مي شود: اگر امام حسين(عليه السلام) با حركت خود در روز عاشورا، پيروز و برنده واقعي ميدان بود، چرا شيعيان و محبّان آن حضرت به جاي جشن و سرور، گريه و عزاداري مي كنند؟
روي هم رفته، پرسشها و شبهات ياد شده را مي توان در دو سؤال اساسي زير خلاصه كرد:
1. عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) چيست؟ (سؤال از چيستي);
2. عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) چرا برپا مي شود؟ (سؤال از چرايي).
در اين نوشتار، افزون بر پاسخ گويي به دو سؤال مزبور، با توجه به اينكه عزاداري در اساس، بر پايه گريه كردن استوار بوده، و با توجه به اينكه در روايات، پاداش عظيمي براي گريه بر امام حسين(عليه السلام) بيان شده است، به پرسش زير نيز پاسخ گفته مي شود:
3. گريه بر امام حسين(عليه السلام) چيست و بر چه گونه هايي است؟ و در اساس، چرا بر امام حسين(عليه السلام) مي گريند؟ (سؤال از چيستي و چرايي).
عزادارى بر حضرت فلسفه هاى سازنده و تربيتى متعددى دارد، از جمله:
1: - حفظ مكتب و شريعت :
زنده داشتن ياد و تاريخ پرشكوه نهضت حسينى، كه الهام بخش روح انقلابى و ستم ستيزى است.
يعنى احيا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگهداشتن و ترويج دائمى مكتب قيام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربيت كننده و پرورش دهنده روح حماسه و ايثار است.
يعنى: عزادارى براى اهل بيت: موجب احياى ياد و نام آنها و در كنار آن فرهنگ و مكتب و هدف آنان است. به عبارت ديگر در شكل يك پيوند روحى راه آنان به جامعه الهام گشته و پيوستگى پايدارى بين پيروان مكتب و رهبران آن برقرار مىسازد و ديگر گذشت قرون و اعصار نمىتواند بين آنان جدايى افكند. همين مسأله موجب نفوذ ناپذيرى امت از تأثيرات و انحرافات دشمنان مىگردد و مكتب را هم چنان سالم نگه مىدارد و يا تحريفات و اعوجاجات را به حداقل مىرساند. از همينروست كه استعمارگران براى نابودى ملل اسلامى مى كوشند رابطه آنان را با تاريخ پر افتخار صدر اسلامى قطع نمايند تا با ايجاد اين خلاء زمينه القاى فرهنگ خود را فراهم آورند. اينها از آثار اجتماعى عزادارى است و آثار روانى و تربيتى ديگرى نيز دارد.
امام خميني قدس سره مى فرمايد: روضه سيّد الشهداء عليه السلام براى حفظ مكتب سيّد الشهداء عليه السلام است، حرف سيّد الشهداء عليه السلام حرف روز است، هميشه حرف روز است، اصلاً حرف روز را سيّد الشهداء عليه السلام آورده است و سيّد الشهداء عليه السلام را اين گريه حفظ كرده است، مكتبش را اين مصيبتها و داد و قالها حفظ كرده است .
صحيفه نور ج 8 ص 69.
و در جاى ديگر مىفرمايد: شايد غرب زدهها به ما مىگويند كه ملت گريه! وشايد خودى ها نمى توانند تحمل كنند كه يك قطره اشك مقابل چقدر ثواب است، اين گريه است كه يك ملت را بسيج مىكند براى يك مقصد اسلامى، مجلس عزا نه براى اين است كه گريه بكنند براى سيّد الشهداء عليه السلام و اَجر ببرند - البته كه هست - وديگران را از اجر فردى نصيب كند؛ بلكه مهم آن قضيّه سياسى است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش كشيدهاند كه تا آخر باشد . صحيفه نور ج 13 ص 156.
2 - پيوند عميق عاطفى بين امت و الگوهاى راستين :
عزادارى نوعى پيوند محكم عاطفى با مظلوم انقلابگر و اعتراض به ستمگر است و به تعبير استاد مطهرى: «گريه بر شهيد شركت در حماسه اوست.
يعنى اين تحول روحانى كه در جلسات عزادارى ايجاد مىشود، زمينه را براى تحولات اجتماعى فراهم ساخته. و در واقع زمينه را براى حفظ آرمانهاى آن حضرت و پياده كردن آن فراهم مىسازد؛ چنان كه امام راحل مىفرمود: ما هر چه داريم از محرم و عاشورا داريم. انقلاب اسلامى ايران و هشت سال دفاع سر فرازانه و پيروزمند ارتباط مستقيمى با مجالس سوگوارى و عزادارى دارد. و در طول تاريخ نيز شيعيان با همين مجالس عزادارى، توانستهاند هويت جمعى خود را حفظ و در برابر ظالمان و فاسدان ايستادگى كنند.
3 - اقامه مجالس دينى در سطح وسيع و آشنا شدن تودهها با معارف دينى :
4 - پالايش روح و تزكيه نفس :
گريه بر امام حسين عليه السلام و حزن و اندوه، بر مصائب آن حضرت موجب تحول درونى گشته و به دنبال آن عامل رشد روحانى انسان مىگردد و پس از آن مقدمات تقوا و نزديكى آدمى را به خدا فراهم مىسازد.
در ادامه اين قسمت از نوشتار، سؤالات ياد شده در سه بخش پاسخ داده مي شود:
1. چيستي عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)
«عَزا» در لغت، به معناي «صبر و شكيبايي كردن بر هر چيزي كه انسان از دست مي دهد»،6 و نيز به معناي «خوب صبر كردن»، «صبر كردن در مصيبت» و «سوگ و مصيبت» است.7 در عربي، «عَزّيْتُ فلاناً» يعني او را دلداري و تسلّي دادم، و «اَحْسَنَ اللّهُ عَزاك» يعني خداوند تو را صبر نيك دهد.
بر اين اساس، «عزاداري» مراسمي است كه براي آرامش بخشيدن به فرد يا افراد داغ ديده برگزار مي شود. براي اين منظور، روشهاي متعددي كاربرد دارد; مانند: هم دردي كردنِ زباني با فرد داغ ديده، گريه كردن همراه با فرد داغ ديده، شنيدن غم و غصههاي فرد داغ ديده، يادآوري داغهاي ديگران به ويژه داغهاي بزرگان ديني و تاريخي و... .
در جوامع مختلف، عزاداري معمولا در قالب مراسم جمعي، در چند مرحله زماني (سوم، هفتم، چهلم و...) و با آدابي مخصوص برگزار مي شود، و روي هم رفته، تأثير بسيار شگرفي در آرامش بخشيدن به افراد داغ ديده دارد.9
افزون بر مراسم عزاداري، دو عامل «گذشت زمان» و «فراموشي» به ياري فرد داغ ديده مي آيد و اندك اندك او را از هيجانهاي ناشي از غم ديدگي مي رهاند.10 در اين حال، معمولا مراسم عزاداري نيز متوقف مي شود، و در نهايت، براي بزرگداشت و ياد بود، مراسمي برپا مي شود; البته روشن است كه نقش مراسم يادبود در آرامش بخشيدن به بازماندگان بسيار اندك، و نقش آن در زنده نگاه داشتنِ نام و ياد فرد در گذشته بسيار فراوان است. از اين رو، برگزاري مراسم بزرگداشت و يادبود براي بزرگان ديني، ملّي و دانشمندان، حتي پس از گذشت زمان دراز از فقدان آن ها، كاري بسيار رايج است.
در وهله نخست، به نظر مي رسد كه برپايي مراسم عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)از نوع اخير است; اما در واقع، شخصيت امام حسين(عليه السلام)چندان عظيم، و حوادث قيام او چنان مصيبت بار است كه عزاداري وي به هيچ وجه با مراسم معمول در ياد بود و بزرگداشت افراد كه غالباً خشك و بي هيجان است، همانندي ندارد.
پس از گذشت چهارده قرن و اندي از حادثه عاشورا، شركت كنندگان در عزاداري امام حسين(عليه السلام)در واقع، خويشتن را مصيبت زده و داغدارِ آن حادثه بزرگ مي يابند و با شركت در اين مراسم عملا به يكديگر، و نيز به صاحبان اصلي مصيبت (اهل بيت(عليهم السلام)) تسلّي مي دهند.
گواه بر اين سخن، آن است كه عزادارانِ امام حسين(عليه السلام)، به يادِ مصائب و مظلوميت آن حضرت گريه و شيون سر مي دهند و حتي بي تاب مي شوند; البته اين حالات ريشه در پيوند عميق عاطفي با امام حسين(عليه السلام) و اهل بيت(عليهم السلام)دارد كه در اين باره، در ادامه نوشتار به تفصيل سخن به ميان خواهد آمد.
ناگفته پيداست كه برپايي عزاداري امام حسين(عليه السلام) افزون بر تسلّي بخشيدن به شركت كنندگان در آن مراسم، به طور كاملا طبيعي، سبب مي شود تا نام و ياد امام حسين(عليه السلام) و حماسه عظيم او همواره زنده و تازه نگاه داشته شود.
به ويژه آنكه عزاداري بر امام حسين(عليه السلام)در قالب يكي از مردمي ترين رسمهاي اجتماعي ميان مسلمانان انجام مي شود و همگان در هر سنّ و از هر صنف ـ زن و مرد، پير و جوان و خردسال، و... ـ با حضور در آن، پيامها و درسهاي حماسه حسيني را با عمق جان دريافت مي كنند.
2. چرايي عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)
عزاداران امام حسين(عليه السلام) با حضور در مراسم عزاداري آن حضرت، در واقع، خويشتن را مصيبت زده و داغ دارِ حادثه خونين عاشورا مي يابند; گريه و شيون سر مي دهند و بي تاب مي شوند. بر اين اساس، در اين قسمت از نوشتار، ابتدا بايد بر اين سخن اذعان كرد كه عزاداري امام حسين(عليه السلام)، گرچه به گونه اي است كه شركت كنندگان در آن، غمبار و گريان مي شوند، اما با وجود اين، آن مراسم تأثيرات رواني بسيار مطلوبي بر روي ايشان بر جاي مي گذارد. بي گمان، شركت كنندگان در عزاداري امام حسين(عليه السلام)آرامشي ويژه و لذتي خاص را احساس مي كنند، و اگر غمي بر چهره آنان مي نشيند، غمي متفاوت با غم و غصههاي زندگي روزمره است; غم معنويت، غم آخرت و غم مظلوميت است. غمي است كه منشأ حركت است، و كنشوري اجتماعي افراد را افزايش مي دهد نه كاهش، و عامل نابهنجار در زندگي افراد نمي شود، بلكه در مواردي نقش درماني ايفا مي كند، و به زندگي نشاط مي بخشد.12 از اين رو، كساني كه حضور در مجالس عزاداري امام حسين(عليه السلام) را تجربه كرده اند، هرگز از تكرار و استمرار آن دلزده نمي شوند; در حالي كه بي گمان، در هيچ مجلس ياد بود و بزرگداشت ديگري، وضع بدين گونه نيست
حال، بايد ديد كه چرا عزاداران حسيني، به شكل خود خواسته، به مجالس سوگواري امام حسين(عليه السلام) پا مي گذارند، جامه سياه بر تن مي كنند، بر سر و سينه مي زنند، اشك مي ريزند و...؟ بي گمان، پاسخ به اين پرسش، خود مي تواند بيانگر «چرايي عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)» باشد.
اساسِ پاسخ را بايد در مهر و محبّتِ به امام حسين(عليه السلام)جستوجو كرد كه تا «ژرفاي احساسات و عواطفِ» عزاداران راه يافته،13 و ايشان را چنان شيفته و شيدا كرده است كه ناآشنايان طعنه گو، از حالت آنان به «جنون» تعبير مي كنند.
آري، عزاداران امام حسين(عليه السلام) بر اساس «پيوند عميق عاطفي»، هر ساله مراسم عزاي حسيني را با شكوه تر از قبل برگزار مي كنند، و اين همه، تجلّي اين فرموده رسول خدا(صلي الله عليه وآله)است: «إن لقتل الحسين حرارة في قلوب المؤمنين لاتبرد ابداً» ; براي شهادت امام حسين(عليه السلام)در دلهاي مؤمنان حرارتي است كه هرگز سرد و خاموش نمي شود.
بر اين اساس، مهر، عشق و عاطفه، مهم ترين پشتوانه براي برپايي مراسم عزاداري امام حسين(عليه السلام) بوده است. با وجود اين، كاركرد آن مراسم، هرگز به جنبه عاطفي محدود نبوده است. در طول تاريخ، برگزاري عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)فرصتي مناسب به دست مي داده است تا مرثيه سرايان و خطيبان، همگان را با شخصيت و نهضت امام حسين(عليه السلام)، و نيز با معارف اسلامي آشنا كنند.
بر اين اساس، عزاداري امام حسين(عليه السلام)آثار، فوايد و كاركردهاي بسيار مهمي در ابعاد فرهنگي، اجتماعي و سياسي داشته است. بي گمان، شناخت اين كاركردها و آثار سبب مي شود تا ما نسبت به «چرايي عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)» آگاهي ژرف تري پيدا كنيم.
از اين رو، در اينجا، مهم ترين كاركردها و آثار عزاداري امام حسين(عليه السلام)، به اجمال شناسايي مي شود:
الف. زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا
عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) در مهم ترين كاركرد خود، سبب شده است تا ياد، نام و پيامهاي نهضت عاشورا زنده و جاويد بماند، و آموزههاي آن به همه بشريت انتقال يابد. از اين طريق، همه انسانها ـ مسلمان و نامسلمان ـ در طول تاريخ، با آموزه هايي همچون: ستم ستيزي، آزادگي، شهادت طلبي، ايثار و حقيقت جويي آشنا شده اند. در اين باره، اين سخن از يك نويسنده غربي بسيار جالب توجه است: «اگر مورخان ما حقيقت اين روز (عاشورا) را مي دانستند و درك مي كردند كه عاشورا چه روزي است، اين عزاداري را مجنونانه نمي پنداشتند; زيرا پيروان حسيني به واسطه عزاداري حسيني مي دانند كه پستي و زير دستي و استعمار و استثمار را نبايد قبول كرد; زيرا شعار پيشرو و آقاي آنها ندادنِ تن به زير بار ظلم و ستم بود.»
ب. معرفي الگوهاي راستين و ايجاد پيوند عميق عاطفي با آنان
عزاداران حسيني، با شركت در مراسم عزاي امام حسين(عليه السلام)و ياران با وفايش، با شخصيت و عظمت روحي آنان آشنا مي شوند، و آنان را انسانهاي كاملي مي يابند كه واجد صفات پسنديده صبر، وفا، استقامت، و از خود گذشتگي اند، و هر يك، الگو و اُسوه نيكي هايند. مهم تر اينكه عزاداران به ياد مظلوميت و مصيبت ايشان به سوگ مي نشينند، مي گريند، و بر سر و سينه مي زنند، و از اين طريق، شناخت خود را نسبت به آنان با پيوندي عاطفي، استحكام مي بخشند.
از آن سو، عزاداران با دشمنان امام حسين(عليه السلام)، يزيد و يزيديان، نيز آشنا مي شوند، و نسبت به آنان عميقاً نفرت پيدا مي كنند. بر اين اساس، عزاداري امام حسين(عليه السلام)، در عمل، به تحقّقِ «تولّي» و «تبرّي» مي انجامد، و فرصتي مي شود تا عزاداران در خطاب به مقتداي خود، اعلام كنند:
«انّي سلمٌ لِمن سالمكم و حربٌ لِمن حاربكم و ولي لِمن والاكم و عدوٌّ لِمن عاداكم»
من، با كساني كه با شما در آشتي و صلح باشند، آشتي اَم ; و با كساني كه با شما در ستيز و جنگ باشند، در ستيزم; و با كساني كه شما را دوست بدارند، دوستمَ; و با كساني كه شما را دشمن بدارند، دشمَنم.
ج. تعليم معارف ديني
مجالس عزاداري امام حسين(عليه السلام)فرصتي بسيار ارزشمند به دست مي دهد تا واعظان و خطيبان عالم، به بيان احكام و مباحث شرعي، اخلاقي و اعتقادي بپردازند و عزاداران حسيني را با معارف ديني آشنا كنند. بر اين اساس، همان گونه كه در محرم سال 61 هجري، امام حسين(عليه السلام)براي احياي دين قيام كرد، مراسم عزاداري او نيز در طول تاريخ، بستري شد براي احياي دين و ترويج معارف آن.
د. ايجاد معنويّت در جامعه
چنان كه پيش تر نيز گذشت، شركت در عزاداري امام حسين (عليه السلام)، آرامش و لذت خاصي به عزاداران مي بخشد. در واقع، اين آرامش ناشي از فضاي ويژه اي است كه در مجالس عزاي حسيني به وجود مي آيد. در اين مجالس، سخن از ديانت، حقيقت و مظلوميت، با اشك و سوز همراه مي شود و جانهاي خسته از زندگيهاي روزمره را دگرگون مي كند.
در نتيجه، عزاداران احساس پاكي، سبكباري، لطافت و معنويت مي كنند كه اين حالات خود مي تواند بيانگر نوعي از تزكيه و پالايش روحي باشد كه با شركت در مجالس عزاي حسيني به دست مي آيد; البته سزاوار است كه عزاداران در خارج از مجالس عزا نيز مراقب اعمال خود باشند تا رشد معنوي آنان افول نيابد.
در اينجا، همچنان بايد تأكيد كرد كه موارد ياد شده در بالا، تنها برخي از مهم ترين كاركردها و آثار عزاداري امام حسين(عليه السلام)است.
اهميت موارد ياد شده بر همگان روشن است، و بي شك، مي توان ريشه ترديدها و انكارهايي را كه نسبت به برپايي عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) انجام مي شود، در خصومت با همين آثار و كاركردها يافت. در اين باره، امام خميني(قدس سره) هشدار داده و مي فرمايد: «... آن روضههاي سنّتي و آن مصيبتها را زنده نگاه داريد كه بركاتي كه به ما مي رسد از آن هاست، اين بركات از كربلاست. كربلا و نام مبارك سيدالشهدا را زنده نگه داريد كه با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته مي شود.»
همچنين، مي فرمايد:
«روضه سيدالشهدا براي حفظ مكتب سيدالشهدا است. آن كساني كه مي گويند روضه سيدالشهدا را نخوانيد، اصلا نمي فهمند مكتب سيدالشهدا چه بوده و نمي دانند يعني چه. اين گريهها و اين روضه ها، اين مكتب را حفظ كرده است..
3. گريه بر امام حسين(عليه السلام) (چيستي و چرايي)
روايات نقل شده از معصومان(عليهم السلام) بيانگر آن است كه آنان، خود به ياد مصائب و مظلوميت امام حسين(عليه السلام) مي گريستند و نيز از اصحابشان مي خواستند كه اين گونه رفتار كنند، و به منظور تشويق آنان، پاداش عظيمِ گريه بر حسين(عليه السلام) را بيان مي كردند. بي گمان، همين رهنمودهاي معصومان(عليهم السلام)، منشأ اصلي براي برپايي عزاداري امام حسين(عليه السلام) بوده، نيز در تداوم و بقاي آن، و تبديل شدنِ آن به شكل يك رسم و سنّت اجتماعي، نقش محوري داشته است.
حال در اينجا، بايد ديد كه گريه بر امام حسين(عليه السلام) چيست و بر چه گونه هايي است؟ و در اساس، چرا بر حسين(عليه السلام)مي گريند؟
براي پاسخ گويي به اين پرسش ها، نخست بايد بررسي كرد كه به طور كلي، گريه كردن چگونه رفتاري است و چه انواعي دارد؟
در اين باره، بايد گفت كه گريستن ـ همچون خنديدن ـ يك رفتار هيجاني مخصوص به انسان هاست. هر انساني، كما بيش، مواردي از گريه كردنِ خود را تجربه كرده و يا گريستن ديگران را ديده است، و به وضوح دريافته است كه گريه ـ مانند خنده ـ برآمده از شديدترين حالات احساسي انسان است.
همچنين، تجربه نشان مي دهد كه ابراز ناراحتي به وسيله گريه ـ يا ابراز شادي به وسيله خنده ـ از نشانههاي تعادل روحي انسان است. به گونه اي كه اگر فردي نگريد ـ يا نخندد ـ مي توان روان او را نامتعادل توصيف كرد. انسان هايي كه با گريه و خنده، غمها و شاديهاي خود را بروز مي دهند، از سلامت جسمي و روحي بيشتري و از نشاط و تحرك بهتري، در صحنه زندگي برخوردارند. از اين رو، مشاهده مظلوميت و مصائب كساني كه مورد علاقه انسان هستند، نيز تجسم و يادآوري آنها ـ كه در مورد امام حسين(عليه السلام) و يارانش چنين است ـ عواطف انسان هايي را كه فطرتي پاك دارند، تحت تأثير قرار مي دهد، و سبب مي شود تا بر آن مظلوميّت و مصائب بگريند.
بر اين اساس، گريه كردن يكي از رفتارهاي عادي و طبيعي آدمي است. گريه، داراي يك ظاهر است و يك باطن. ظاهر آن يك امر فيزيولوژيك است. تأثيرات رواني، از طريق محركهاي بيروني يا دروني مثل تفكر، وارد چرخه فيزيولوژي مغز و اعصاب مي شود، در نتيجه، بخش خاصي از مغز تحريك مي گردد، و به غدد اشكي چشم فرمان فعاليت مي هد و در نهايت، قطرات اشك جاري مي شود كه ما آن را گريه مي ناميم. باطن گريه همان تأثيرات دروني و عاطفي است كه به سبب عوامل مختلف، در فرد بروز مي يابد. بر اين اساس، «گريه» انواع گوناگوني دارد كه در اين جا، مهم ترين آن ها، به اجمال شناسايي مي شود:
الف. گريه ناشي از علاقه طبيعي انسان به خود و متعلقات خود
اين نوع از گريه، يا ريشه در دردمندي جسمي دارد كه بيشتر در افراد كم سنّ و سال بروز مي يابد، و يا برخاسته از غم و اندوهي است كه در مواجهه با حوادث ناگوار، فضاي دروني انسان را فرا مي گيرد; حوادثي همچون: فقدان بستگان و آشنايان، از دست دادن شيء يا فرصت مورد علاقه، عدم دست يابي به موفقيتي مهم، عدم دست يابي به پيروزي در مسابقات ورزشي و...
در چنين حالتي، به اصطلاح عاميانه، عقدهها گشوده، و اشك از چشم جاري مي شود. در اصطلاح روان شناسان، گريه در اين حالت، سببِ «تخليه رواني ـ هيجاني» مي شود، و در نتيجه، فرد تا حدود زيادي آرامش پيدا مي كند.
در داغ از دست دادن عزيزان، اين نوع از گريه در افراد بازمانده بروز مي يابد، و ناشي از احساس فراق و جدا شدن از آن عزيز درگذشته است.
چنين گريه اي، معمولا براي همه افراد، در سنين، جوامع و جايگاههاي مختلف پيش مي آيد، چنان كه درباره شخص رسول اكرم(صلي الله عليه وآله) نيز گزارش شده است.
حضرت در داغ وفات فرزندش ابراهيم (سال 9 هجري)، چنان گريستند كه اشك بر محاسن مباركش جاري شد، و در برابر آنان كه كوشيدند وي را از اين كار منع كنند، فرمودند: «... اين اشك، از روي رحمت و رأفت است و هر كس رحم نكند، مورد رحمت قرار نمي گيرد»،
و بنا به گزارشي، چنين فرمودند: «چشم مي گِريد، و قلب اندوهناك مي شود، اما ما سخني نمي گوييم كه ]ناسپاسي باشد و [پروردگار را به خشم آورد.»
در سوگ درگذشت رقيه دختر پيامبر(صلي الله عليه وآله)(سال 2 هجري)، عمربن الخطاب كوشيد تا زنان را از گريستن باز دارد، اما رسول خدا(صلي الله عليه وآله) مانع او شد، و فرمود:
«... هر چه از چشم و قلب باشد ]يعني اشك و اندوه[، از روي رحمت و رأفت است، و هر چه از زبان و دست باشد ]كارهايي مانند: ناسپاسي كردن، گريبان دريدن، به خود لطمه زدن و...[ از شيطان است.»
|