تدبير ش 02
ي
مردم به جوانان و به فرزندان خود علاقه مندند و از اين كه آنها دچار اعتياد بشوند، دچار فساد اخلاق بشوند، دچار وسوسه هايي بشوند كه آنها را از مسير درست زندگي دور بيندازد، نگرانند. اين نگراني و دغدغه را چه كسي برطرف مي كند؟ چه چيزي برطرف مي كند؟ امنيت فرهنگي. امنيت فرهنگي را هم در بخش عظيمي، نيروهاي بسيج، نيروهاي مؤمن، جان بر كف، تأمين مي كنند. 15/2/84
تدبير ش 03
بسيج صرفاً نظامي نيست بلكه مجموعه ي انساني براي يك جهاد عمومي در كشور است
وقتي مي گوييم «بسيج»، مراد ما فقط يك مجموعه ي نظامي و مُلبس به لباس نظامي و آموزش هاي نظامي نيست، بلكه بسيج، يعني مجموعه ي انسان هايي كه نيروي خودشان را به ميدان مي آورند تا در جهاد عمومي كشور و ملت شان، در جهت رسيدن به قله ها، فعال باشند و با آنها همكاري كنند و در كارشان سهيم باشند؛ اين، معناي بسيج است. 7/9/84
تدبير ش 04
تامين امنيت غذايي براي كشور خيلي مهم است
امروز كشور ما - كه مورد سوءنيت و كينه ورزي قلدرهاي دنياست ... بيش از هميشه به امنيت غذايي احتياج دارد، تا براي نانش، براي خوراك روزمره اش، براي روغنش، براي گوشتش محتاج كشورهاي ديگر نباشد؛ محتاج كساني كه مي توانند در مقابل اين عطيه، شرف او را مطالبه كنند، نباشد؛ امنيت غذايي براي كشور ما خيلي مهم است ... ملت ما در گندم به خودكفايي رسيد. عين همين قضيه بايد در بقيه ي محصولات مهم و اساسي غذايي به وجود بيايد؛ در برنج، در روغن، در گوشت، در لبنيات، كه نيازهاي كشور است. بايد كشور به ديگران اصلاً محتاج نباشد. 14/10/84
مسؤولان ...، با نگاه«حايز اهميت» ، بايد به بخش كشاورزي نگاه كنند. بخش كشاورزي يك محور اصلي در اداره ي كشور است؛ و بايد با اين چشم در تنظيم معلومات دانشگاهي، در تخصيص بودجه، در گماشتن افراد كارآمد و توانا در رأس كارها، به آن نگاه كرد ... شريان اصلي زندگي جامعه، در اين بخش است و زندگي واقعي و ملموس جامعه - حيات اجتماعي - در اين بخش، بيشتر معنا پيدا مي كند؛ چون اين جا مسأله ي غذا و مسأله ي امنيت غذايي و مسأله ي استقلال ناشي از امنيت غذايي و خودكفايي مطرح است؛ مسؤولان با اين چشم به مسأله ي كشاورزي نگاه كنند ... بخش آموزش ... و ترويج و استفاده از دانش موجود دنيا در دانشگاههاي ما و فرستادن جوانها براي كمك به روستائي ها جزو كارهاي بسيار مهم است... بايد از شيوه هاي علمي استفاده كرد. 14/10/84
بسيج سازندگي را در روستا ها فعال كنيد
مسؤولان ...، با نگاه«حايز اهميت» ، بايد به بخش كشاورزي نگاه كنند. بخش كشاورزي يك محور اصلي در اداره ي كشور است؛ و بايد با اين چشم در تنظيم معلومات دانشگاهي، در تخصيص بودجه، در گماشتن افراد كارآمد و توانا در رأس كارها، به آن نگاه كرد ... شريان اصلي زندگي جامعه، در اين بخش است و زندگي واقعي و ملموس جامعه - حيات اجتماعي - در اين بخش، بيشتر معنا پيدا مي كند؛ چون اين جا مسأله ي غذا و مسأله ي امنيت غذايي و مسأله ي استقلال ناشي از امنيت غذايي و خودكفايي مطرح است؛ مسؤولان با اين چشم به مسأله ي كشاورزي نگاه كنند ... بخش آموزش ... و ترويج و استفاده از دانش موجود دنيا در دانشگاههاي ما و فرستادن جوانها براي كمك به روستائي ها جزو كارهاي بسيار مهم است... بايد از شيوه هاي علمي استفاده كرد. 14/10/84
راهبرد دانشجوي بسيجي توليد علم است
ما راجع به مسؤوليت هاي آينده ي شما ، ... من موافقم كه جوان هاي خوب در اركان تشكيلات اجرايي كشور - چه قضايي و چه قوه ي مجريه - حضور داشته باشند؛ اما ... شما بايد در علم، يك حركتي به وجود آوريد؛ بايد در دنياي دانش آموزي و پيشرفت علم و بناي علمي كشور، يك تحرّكي به وجود آوريد؛ اين است آن رسالت اصلي شما. كاري كنيد كه دانشمندان مسلمان و مؤمن ما، در رشته هاي مختلف علوم انساني، صاحب نظراني شوند كه دنيا از نظرات اينها استفاده كند. همين نهضت نرم افزاري و توليد علم كه بنده گفته ام، در دانشگاه شما و در رشته ي علوم انساني، همين است كه هر چه مي توانيد بيشتر بياموزيد و تحقيق كنيد... تحقيق علمي به معناي فقط فراگيري و تقليد نيست؛ تحقيق، ضد تقليد است . اين كار، كار شماست. 29/10/84
دانشجوي بسيجي مظهر انضباط علمي است
شما مأمور به پژوهشيد، شما مأموريد به اين كه فكر و كار كنيد، نتيجه به دست آوريد و آن نتيجه ي شما را رهبري و غيررهبري به عنوان دستاوردهاي علمي بگيرند و براساس آن، براي كشور برنامه ريزي كنند. تحقيق علمي، شأن و خصوصيتش، آزادي است؛ منتها عقلايي؛ بي انضباط نباشد... تحقيق علمي، شأن و خصوصيتش، آزادي است؛ منتها عقلايي؛ بي انضباط نباشد. بسيج مظهر ارزش هاي فعال و زنده ي يك جوان مؤمن است؛ يكي اش هم انضباط است ... اين طور نيست كه بسيجي كه عاشق است، مجاز باشد برخلاف امر فرمانده و برخلاف انضباط سازماني و انضباط عملي در محيط زندگي، يك حركت بي انضباطي انجام بدهد؛ به خصوص كه دانشجو و شما دانشجوها. ما براي شماها خيلي قيمت قائليم... از همه جهت، يك الگوي دانشگاه اسلامي باشد؛ از جهت انگيزه هاي ايماني، رعايت هاي عملي و رفتاري، و عشق به علم و علم آموزي عاشقانه و مؤمنانه. 29/10/84
تدبير ش 05
درس عاشورا ، اقدام به هنگام و از خطر نهراسيدن است
ماجراي عاشورا هم درس است؛ درسِ اقدام و نهراسيدن از خطرات و وارد شدن در ميدان هاي بزرگ. آن تجربه با آن خصوصيات و با آن دشواري، از عهده ي حسين بن علي(عليه السّلام) برمي آمد؛ از عهده ي ديگري برنمي آمد و برنمي آيد؛ ليكن در دامنه ي آن قله ي بلند و رفيع، كارهاي زياد و نقش هاي گوناگوني هست كه من و شما مي توانيم انجام بدهيم ... ما امروز در راه عزت، در راه استقلال، در راه استفاده از استعدادهاي طبيعي و انساني خودمان حركت مي كنيم و پيش رفته ايم ... ما بايد اين راه را ادامه بدهيم. هيچ ملتي با تنبلي و تن آسايي نخواهد توانست به عزت برسد. رسيدن به استقلال، رسيدن به عزت ملي، رسيدن به كرامت انساني، براي يك ملت هزينه دارد، كه بايد اين هزينه را متحمل شد و بايد تلاش كرد؛ بايد به عاقبت كار، اميدوارانه و واقع بينانه نگاه كرد، كه يك نگاه واقع بينانه، اميد به انسان خواهد بخشيد. اين دشمن است كه مي خواهد شما را مأيوس كند. هر بخشي از بخش هاي كشور وظيفه يي دارند؛ نيروهاي مسلح، ارتش جمهوري اسلامي، نيروي هوايي، وظايف ويژه ي خودشان را دارند؛ بايد اين وظايف را با دقت و با پيگيري و اهتمام انجام دهند. 18/11/84
در هر عرصه اي ، اقدامات شما بايد عزتمند باشد
سه عنصر در حركت ابي عبد الله (عليه السلام) وجود دارد؛ .... عنصر دوم، حماسه (و عزت) است؛ يعني اين مجاهدتي كه بايد انجام بگيرد، بايد با عزت اسلامي انجام بگيرد؛ چون «العزّةللَّه و لرسوله و للمؤمنين». مسلمان در راهِ همين حركت و اين مجاهدت هم، بايستي از عزت خود و اسلام حفاظت كند ... همان جايي هم كه حسين بن علي (عليه السّلام) يك شب را مهلت مي گيرد، عزتمندانه مهلت مي گيرد؛ همان جايي هم كه مي گويد: «هل من ناصرٍ» - استنصار مي كند - از موضع عزت و اقتدار است؛ آن جايي كه در بين راه مدينه تا كوفه با آدم هاي گوناگون برخورد مي كند و با آنها حرف مي زند و از بعضي از آنها ياري مي گيرد، از موضع ضعف و ناتواني نيست؛ ... اين عنصر در همه ي مجاهداتي كه رهروان عاشورايي در برنامه ي خود مي گنجانند، بايد ديده شود. همه ي اقدام هاي مجاهدت آميز - چه سياسي، چه تبليغي، چه آن جايي كه جاي فداكاري جاني است - بايد از موضع عزت باشد. 5/11/84
تدبير ش 09
رمز پشرفت را ، برنامه رز برا احا سنت هاو كسب نصرت الهي قرار دهد
عامل اصلي پيشرفت امام بزرگوار ما و موفقيت او اين است كه به يك اصل قرآني، به يك حقيقت قرآني، با همه ي وجود، با همه ي دل، ايمان آورد و با همه ي توان در راه آن تلاش و كار كرد ... «ان تنصروااللَّه ينصركم و يثبت اقدامكم» ... اگر خدا را نصرت كنيد، خدا هم شما را نصرت خواهد كرد؛ اگر در راه خدا قدمي برداريد، خداوند متعال هم شما را ده ها و صدها قدم جلو خواهد برد اين، اصل قرآني و يك ... قانوني الهي است. نصرت خدا به معناي نصرت دين اوست ... دين خدا يعني برنامه ي سعادت بشر در دنيا و آخرت ... دين خدا همچناني كه به معنويت نظر دارد، به زندگي دنيايي انسان هم نظر دارد و براي خوشبختي انسان برنامه دارد ... نصرت خداي متعال در واقع معنايش اين است كه در جهت احياي سنت هاي الهي قدم برداريم؛ در طبيعت و جامعه اثر بگذاريم؛ در بيدار كردن فطرت ها اثر بگذاريم؛ براي نجات انسان از مجموعه ي عوامل بدبختي و تيره روزي تلاش كنيم. اين، نصرت ماست براي دين خدا. امام براي نجات و رهايي كشور و ملت خود، اين حقيقت قرآني را به كار گرفت و خدا را نصرت كرد؛ قيام و اقدام كرد. خداي متعال هم او را نصرت كرد و به حركت او بركت بخشيد؛ به يك قدم او صد قدم پاسخ گفت. ما نصرتي را كه خودمان درباره ي دين خدا مي كنيم - نسبت اين را - با نصرتي كه خدا مي كند، اگر بخواهيم بسنجيم، از نسبت يك به صد و يك به هزار هم بيشتر است ... براي نجات يك كشور، ميليون ها عامل و فعل و انفعال لازم است: عوامل طبيعي، عوامل انساني، عوامل بين المللي، عوامل سياسي و اقتصادي. مجموعه ي اين عوامل بايد به كار بيفتد تا يك ملتي بتواند در زندگي خودش تحول ايجاد كند. اين عوامل، دست ما انسان ها نيست و با اراده ي ما ارتباط مستقيمي ندارد؛ اما ما وقتي كه «قيام للَّه» مي كنيم، خداي متعال با يك حركت ما هزاران و ميليون ها حركت و فعل و انفعال را در فضاي زندگي اجتماعي به وجود مي آورد و تحول ايجاد مي شود. 14/3/85
تدبير ش 13
دانشجويان را، با فكر نو، توقعات آرماني و نگاه انتقادي پرورش دهيد
(از خصوصيات جوان ودانشجو)، يكي اين است كه در اظهارات و تراوشهاي ذهني شما، عناصر نو وجود دارد و طراوت نوپردازي فكري در اظهارات مجموعه ي جوانهايي كه در اين جلسه صحبت ميكنند، هست و اين مغتنم است... اين خصوصيات جزو مشخصه هاي بارز و جذاب محيط دانشجويي است و اينها بايد حفظ بشود. پس اولين مشخصه، همين نگاه نو به مسائل و احياناً تراوشهاي فكري جديد و تازه اي است كه هست و اين را ما دوست ميداريم و لازم داريم...خصوصيت دوم، نگاه و توقعات آرماني است....بعضي از اين چيزهايي كه شما مطرح كرديد، اگر در چرخ و پرِتحليل و بررسي قرار بگيرد، چيزي از آن باقي نمي ماند؛ ليكن چون نگاه و توقع، نگاه آرماني است، اين مطلــوب است. ممكن است دسترسي به يك آرمـان ميسّر هم نباشد، اما رها كردن آن آرمان هم، جايز نباشد. لذا نگاه آرماني شما و توقعاتي كه ناشي از اين نگاه هست، اين براي ما مطلوب است؛ اين را ميخواهيم و بايد باشد. خصوصيت سوم، زبان انتقادي و طلبكارانه است؛... بنابراين هم « فكر نو»، هم « نگاه و توقعات آرماني» و هم «زبان ويژه ي برخاسته ي از آن نگاه» را داشته باشيد؛ اينها چيزهاي خوبي است. و اگر اين خصوصيات محفوظ بماند، آن وقت جوانِ دانشجو نقش موتور را در يك قطار ايفا خواهد كرد؛ به حركت درآورنده، پيش برنده و جهت دهنده خواهد بود. 25/7/85
ارتباط عاطفي بامظاهر دينيكافي نيست، براي تعميق معرفت ديني در ميان دانشجويان، چاره انديشي كنيد
نكته ي ديگر ...«عمق بخشيدن به معرفت ديني» در بين دانشجويان است. بر روي اين هم من اصرار دارم و بارها هم اين گفته شد منتها بدنه دانشجويي بدنه متبدّلي است و... كافي نيست كه ما از لحاظ عاطفي و احساسي، به دين و مظاهر ديني علاقه اي داشته باشيم يا علاقه اي نشان بدهيم. يك وقت هم كه وقت استفاده ي از تعليم و معرفت ديني است، بمانيم و نتوانيم وظيفه مان را تشخيص بدهيم يا از آن ايمان، پشتوانه اي براي عمل پيدا كنيم؛ اين كافي نيست. بايد كار معرفتي عميق انجام بگيرد. 25/7/85
تدبير ش 14
با تعميق تفكربسيجي و گسترش مقاومت انقلابي در نسل جوان، دشمن را به عقب نشيني مجبور كنيد
در همين قضيه ي انرژي هسته اي ... امريكاييها مثل هميشه دهانشان را باز مي كنند، چشمشان را مي بندند و هر چه به دهنشان مي آيد،مي گويند: دنيا با غني سازي ايران مخالف است(!) نه، شماييد كه دنيا را نمي شناسيد؛ دنيا را نمي بينيد. ملتهاي دنيا كه هيچ، حتي دولتهاي دنيا كه نشانه ي آن بيش از صد كشور غيرمتعهد و حدود پنجاه كشور اسلامي است كه در كنفرانس اسلامي و در جنبش عدم تعهد گرد آمده اند و چند مجموعه ي ديگر كه اكثريت قاطع كشورهاي دنيا هستند، همه طرفدار اين هستند كه انرژي هسته اي از انحصار چند قدرت مدعي و طلبگار جهاني بيرون بيايد و ملت ايران را براي اينكه در اين راه شجاعانه ايستاده، از ته دل تحسين و تشويق مي كنند. ملت ايران در راه افتخار خود، با قدرت و با نشاط و با تلاش - با اين نسلِ فرزانه و فهميده و آگاهي كه امروز بحمداللَّه روزبه روز در حال رشد است - (اين نسل جوانِ عزيز ما) تفكرات خودش را، كه بافته هاي ذهني دنياي غرب را به چالش كشيده و زير علامت سؤال برده، روزبه روز رشد خواهد داد و عمق خواهد بخشيد و آنها را مثل هداياي معنوي ارزشمندي به دنياي اسلام و ملتهاي مسلمان تقديم خواهد كرد؛ و جبهه ي استكبار مجبور است عقب نشيني كند. 17/8/85
تدبير ش20
قدرت تحليل، روشن بيني و انديشه پردازي دانشجويان بسيجي را تقويت و روزآمد نماييد
بسيج دانشجويي نيازهايي دارد؛ نيازهاي اصلي و عنصري و اساسي: نياز اولش به فكر و تحليل و روشن بيني است. فكر، تفكر، انديشه پردازي - يا به قول شماها كارِ تئوريك - در زمينه ي مسائل اسلام، در زمينه ي مسائل انقلاب، در زمينه ي مسائل بين المللي و در زمينه ي مسائل جاري؛ به طوري كه دانشجوي بسيجي، در هر جمع دانشجويي، ذهن روشنتر، زبان گوياتر و ابتكار بيشتري داشته باشد. همانطوري كه گفتم و اشاره كردم، حقايق را از وراي جناح بندي هاي سياسي نگاه كنيد و ببينيد؛ از بالا نگاه كنيد و جبهه را ببينيد. در يك جبهه ي گسترده اي كه ممكن است طول آن صد كيلومتر باشد، واحدهاي گوناگوني هستند؛ يك نفر در يك واحد، فقط خودش را مي بيند. اما آن كسي كه با هلي كوپتر از بالا عبور مي كند، آرايش جنگي مجموعه ي اين واحدها را مي بيند. از بالا اوضاع كشور را نگاه كنيد؛ آن وقت جاي خودتان را درست پيدا مي كنيد كه كجا بايد باشيد، چه كار بايد بكنيد، به چه چيز بايد حساسيت نشان بدهيد، به چه چيز بايد حساسيت نشان ندهيد. همان طور كه گفتم گاهي يك حرف حق را نبايد زد؛ چون گفتن اين حرف، پازل دشمن را تكميل مي كند. مواظب باشيد در هيچ مرحله اي، شما تكميل كننده ي پازل دشمن نباشيد. 31/2/86
براي ارتقاء مكارم اخلاقي و تحكيم فضائل معنوي دانشجويان بسيجـي برنامه ريزي كنيد
يكي ديگر از نيازهاي عمده ي شما مسأله ي اخلاق و معنويت است ... انصافاً جوانهاي بسيجي ما، جوانهاي خوبي هستند. اما خوبي مراتبي دارد. هيچ وقت در خوب بودن و خوب شدن حد نشناسيد؛ مرتب در حال بالاتر رفتن باشيد. سعيتان اين باشد كه گناه نكنيد. فرائض را با شوق و رغبت انجام بدهيد. از ياد خدا غفلت نكنيد. با قرآن انس پيدا كنيد. در محيطهاي گوناگون كه با همديگر هستيد، سعي كنيد به دينداري و معنويتِ يكديگر كمك كنيد. اگر رفيقي در جايي پايي كج مي گذارد، او را برادرانه و مشفقانه باز بداريد. عزيزان من! از لحاظ اخلاق خودسازي كنيد. انسان با تمرين، همه ي كارها را، همه ي خلقيات و خوي ها را مي تواند به خودش بدهد؛ ... با تمرين حقيقتاً مي توانيد به سمت تعالي حركت كنيد؛ به اين احتياج داريد. اين جوانهايي كه اول وارد دانشگاه مي شوند، غالباً دلهاي پاكي دارند و دلشان هم مي خواهد كه يك كانون معنويتي پيدا كنند و به او بپيوندند؛ بسيج مورد نظر آنهاست و از بسيج توقع دارند ... پس اخلاق و معنويت هم از نيازهاي عمده ي شماست! درسهاي اخلاقي را در بين خودتان رايج كنيد. از اساتيد اخلاق و موعظه گرها استفاده كنيد. البته مواظب باشيد در دام عنكبوتهاي دنيادار و دكاندار گرفتار نشويد؛ اين روزها از اين چيزها هم زياد است: دكاندارهايي كه به اسم معنويت، ادعا مي كنند كه امام ديديم و ... هيچ واقعيتي هم ندارد. حواستان باشد كه اسير آنها نشويد. 31/2/86
تحرك انقلابي و نشاط ايماني را در بسيج دانشجويي همواره تقويت نماييد
يك توصيه هم كه واقعاً به آن احتياج داريد - با اينكه شماها بسيجي هستيد و تحرك شما زياد است - اين است كه مراقب باشيد تحرك خود را از دست ندهيد و از تنبلي بپرهيزيد؛ اين چيز مهمي است. تن آسايي نكردن، چيز مهمي است. 31/2/86
تدبير ش35
باب استفاده از شرح حال سرداران را به روي خودتان باز كنيد
از شرح حال سرداران غفلت نکنيد؛ آگاهي از شرح حال اين شهداي راه حق. در درجهي اول سردارانند؛ اما مخصوص سرداران نيست. من يک کتابي را ميخواندم که شرح حال يک دسته، يک جزئي از يک گروهان بسيجي سپاه در يکي از حملات دفاع مقدس بود. حضور افراد يک دسته در صحنهي نبرد،فعاليتها بسيار مؤثرشان، شوقشان، ايمانشان، ضربهاي که به دشمن وارد کردند و بالآخره آن نورانيتي که در عرصهها نبرد کسب کردند، در بياناتشان؛ و آنهايي که شهيد شدند، در وصيتنامهشان اين نورانيت منعکس است. من بهرهمند ميشوم. من هر وقت يک چنين چيزهايي را ميخوانم، بهرهمند ميشوم، استفاده ميکنم. باب اين استفاده را به روي خودتان باز کنيد. اميدهاي آيندهي کشور شما جوانان هستيد و در ميان جوانان کشور، پرانگيزهترينها و با ايمانترينها بيشترين اميدها را براي اين کشور و براي اين ملت به وجود ميآورند و يقيناً مجموعهي بسيج از اين قبيلند. ديدار بسيجيان استان فارس 14/2/87
گزارش روزهاي جنگ را جوانها بخوانند
بايد با اوضاع داوطلبان و جوانان مؤمنِ آن روز همه آشنا شوند؛...همه بايد بدانند که در دوران دفاع مقدس چه معجزات عظيمي از حضور مؤمنانه و پر تلاش نيروهاي بسيجي در صحنههاي جنگ اتفاق افتاد؛ اين را بايد همه بدانند. نوشتههايي هست، کتابهاي خوبي نوشته شده است؛ من توصيه ميکنم اين کتابهايي که در شرح حال سرداران است يا آنچه که در گزارش روزهاي جنگ و سالهاي دشوار اول بالخصوص نوشته شده، اين را جوانها بخوانند. خود را سيراب کنيد از معرفت به آنچه که گذشته است در تاريخ انقلاب؛ ارزش بسيج اينجا معلوم ميشود. بسيج، نخبگان را در درجهي اول جذب کرد؛ هم نخبگان تحصيلي و علمي را، هم نخبگان سياسي را، هم فعالان عرصههاي اجتماعي را و هم دلهاي پاک و نوراني را. ديدار بسيجيان استان فارس 14/2/87
بايستپايهها معارفرا در دلهاتان مستحکم کنيد
شما جوانان بايد دائماً هشيار باشيد. معارف ديني خود و معارف انقلابي خود را هر چه ميتوانيد تعميق کنيد. مثل: پارههاي پولاد. زبر الحديد. آنطوري که در تعبيرات حديث و در بعضيدعاها وجود دارد ، نفوذ ناپذير و نفوذ کننده و در مقابل دشمن برنّده و با ارادهي قوي باشيد.
اگربخواهيد اين هويت را به صورت کامل براي خودتان تأمين کنيد وحفظ کنيد و انشاءالله کسانيکه درآينده به شماملحقخواهند شد،در نسلهاي بعدي، همينطور اين شجرهي طيبه و اين جريان مقدس ادامه پيدا کند، بايست پايهها معارف را در دلهاتان مستحکمکنيد. منتوصيه ميکنم در زمينهي مسائل ديني، جوانها از معارف بلندي که جزو بهترين آنها آثار شهيد مطهري است، حتما" استفاده کنند. شعارها خيلي خوب است. جهتگيريها خيلي خوب است؛ بايستي به اين جهتگيريها و به اين شعارها عمقداد. جوانها! از کتابهاي شهيد مطهري استفادهکنيد. ديداربسيجياناستانفارس14/2/87
تدبير ش 48
معيار بسيج: بصيرت و ايمان
بسيج نه به پول وابسته است، نه به عنوان و جاه و جلال وابسته است، نه به دستور از بالا وابسته است. معيار بسيج، بصيرت است و ايمان. ايمان از دل او ميجوشد، او را به كار وادار ميكند؛ بصيرت هم به او تفهيم ميكند كه چگونه حركت كند، معيارها را چگونه تشخيص بدهد، راه را چگونه طي كند. اين معناي بسيجي است.2 2 . 04/09/88 بيانات در ديدار جمع كثيري از بسيجيان كشور
بسيج، استثناء و حادثهاي بينظير مخصوص انقلاب اسلامي
هفتة بسيج هم يك مقطع مهم است؛ يك يادبود بزرگ است. خوب؛ هفتههاي زيادي را اعلام كردند، داريم در طول سال؛ اما اين يكي، يك امتيازات استثنايي دارد؛ چرا؟ چون خود بسيج يك استثناء است؛ يك حادثة بينظير است. ايني كه در يك كشور، از يك حقيقت، از يك نظام، مردم با همة وجود خودشان، با بهترين عناصرشان، با مؤمنترين انسانهايشان دفاع كنند و حد و مرزي در عرصههاي مختلف جهاد و دفاع نشناسند، در جاي ديگري من سراغ ندارم؛ لااقل در اين دنياي نزديك به زمان خودمان - كه دنياي انقلابها و تحولها و نظامهاي گوناگون بوده - بنده چنين چيزي را سراغ ندارم؛ اين مخصوص انقلاب ماست؛ و اين دل نوراني امام بزرگوار ما بود كه به اين حقيقت دست يافت؛ و به الهام الهي و به كمك الهي اين را تحقق بخشيد و زمينة عظيمِ دلهاي منور مردم مؤمن، يك چنين محصولي را به انقلاب داد. بسيج اين است.2 2 . 04/09/88 بيانات در ديدار جمع كثيري از بسيجيان كشور
سرّ مخالفتهاي دشمن با بسيج
هيچ تشكل ديگري قابل مقايسة با مجموعة بسيج نيست. اين شكل سازمانيابي بسيجي هم ديگر قابل تكرار نيست، قابل تقليد نيست؛ اين مخصوص خود بسيج است، خصوصيت هم متعلق به بسيج است. نشناختن اين، ظلم است به بسيج. و وقتي انسان حقيقت بسيج را ميداند، آن وقت ميفهمد سرّ مخالفتها و دشمنيها و عنادهايي كه هدايت ميشود از طرف دشمنان انقلاب و دشمنان كشور و دشمنان نظام به سوي بسيج؛ علت اين دشمنيها را انسان ميفهمد. قلههاي بلند، بيشتر آماج قرار ميگيرند. نشانهاي برجسته، زودتر مورد توجه واقع ميشوند و آماج دشمني قرار ميگيرند.
دشمنان ميدانند كه حضور بسيجي، واقعيت بسيج در كشور و در ميان ملت ايران چقدر اهميت دارد؛ لذا همت ميگمارند بر اينكه اين حقيقت مؤثر و كارآمد و نافذ را مورد تهاجم قرار بدهند. البته اين مظلوميت است. مظلوميت، مطلقاً به معناي ضعف نيست. قويترين انسانهاي دنيا هم مظلوم واقع شدند. اميرالمؤمنين نيرومندترين انسان دورانهاي گوناگون است و مظلومترين انسانها هم هست. انقلاب ما و نظام جمهوري اسلامي جزو مقتدرترين و نافذترين پديدههاي دوران معاصر است، اما مظلوم هم هست. شخص امام بزرگوارمان - يك انسان مقتدر و قوي كه ميتوانست دنيا را تكان بدهد و تكان داد - جزو مظلومترين انسانهاي زمان خودش بود. بنابراين مظلوميت منافات ندارد با اقتدار.2 2 . 04/09/88 بيانات در ديدار جمع كثيري از بسيجيان كشور
ضرورت تقويت و تعميق اثرگذاري بسيج توسط بسيجيان
بسيج مظلوم است، ولي مقتدر است، نافذ است، اثرگذار است؛ اين اثرگذاري باقي خواهد ماند و بايد اين را روزبهروز خود عناصر بسيجي و مجموعههاي بسيجي تقويت و عميقتر كنند. تا بسيج هست، نظام اسلامي و جمهوري اسلامي از سوي دشمنان تهديد نخواهد شد؛ اين يك ركن اساسي است. در قضاياي مختلف هم بسيج كارآمدي خود را كاملاً نشان داده است.2 2 . 04/09/88 بيانات در ديدار جمع كثيري از بسيجيان كشور
جوانان بسيجي بايد ايمان، بصيرت، انگيزه و رعايت موازين را با هم ملاحظه كنند
كساني كه مصالح كشور را ميخواهند، مايلند حقايق را غالب كنند، من توصيهام به آنها اين است كه از اين اختلافات جزئي و غير اصولي صرف نظر كنند. شايعهسازي و شايعهپراكني درست نيست. انسان ميبيند صريحاً و علناً به مسئولين كشور... تهمت ميزنند، نسبت به اينها شايعهسازي ميكنند؛ ... مسئولين كشور كساني هستند كه زمام يك كاري به اينها سپرده است؛ مردم بايد به اينها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نبايد شايعهپراكني كرد؛ دشمن اين را ميخواهد. دشمن ميخواهد شايعهپراكني كند؛ ميخواهد دلها را نسبت به يكديگر، نسبت به مسئولين بدبين كند. ... اين ترديدافكنيها خيلي مضر است؛ دشمن اين را ميخواهد. جوانان بسيجي بايد ايمان را، بصيرت را، انگيزه را، رعايت موازين و معيارها را، اينها همه را با هم ملاحظه كنند.2 2 . 04/09/88 بيانات در ديدار جمع كثيري از بسيجيان كشور
تدبير ش55
نامگذاري روز شهادت شهيد چمران به نام «بسيج اساتيد»
پيشنهادي ... كه دربارة نامگذاري روز شهادت شهيد چمران به نام روز «بسيج اساتيد» و «اساتيد بسيجي» ذكر شد، به نظرم پيشنهاد معنيدار و پرمغزي است. مرحوم شهيد چمران حقاً يك نمونه و مظهري بود از آن چيزي كه انسان دوست ميدارد تربيت جوانان ما و دانشگاهيان ما به آن سمت حركت بكند.1 1. 02/04/89 بيانات در ديدار اعضاي بسيجي هيئت علمي دانشگاهها
شهيد چمران، دانشمند بسيجي تمام عيار
حق اين شهيد عزيز [شهيد چمران] ايجاب ميكند كه چند كلمهاي دربارة شهيد چمران صحبت كنيم. اولاً اين شهيد يك دانشمند بود؛ يك فرد برجسته و بسيار خوشاستعداد بود. خود ايشان براي من تعريف ميكرد كه: در آن دانشگاهي كه در كشور ايالات متحدة آمريكا مشغول درسهاي سطوح عالي بوده - آنطور كه به ذهنم هست ايشان يكي از دو نفرِ برترينِ آن دانشگاه و آن بخش و آن رشته محسوب ميشده - تعريف ميكرد برخورد اساتيد را با خودش و پيشرفتش در كارهاي علمي را. يك دانشمند تمامعيار بود. آن وقت سطح ايمان عاشقانة اين دانشمند آنچنان بود كه نام و نان و مقام و عنوان و آيندة دنيايي به ظاهر عاقلانه را رها كرد و رفت در كنار جناب امام موسي صدر در لبنان و مشغول فعاليتهاي جهادي شد؛ آن هم در برههاي كه لبنان يكي از تلخترين و خطرناكترين دورانهاي حيات خودش را ميگذرانيد. ... رفت آنجا و تفنگ دستش گرفت. بعد معلوم شد كه نگاه سياسي و فهم سياسي و آن چراغ مهشكنِ دوران فتنه را هم دارد. فتنه مثل يك مه غليظ، فضا را نامشخص ميكند؛ چراغ مهشكن لازم است كه همان بصيرت است. آنجا جنگيد؛ بعد كه انقلاب پيروز شد، خودش را رساند اينجا.
از اول انقلاب هم در عرصههاي حساس حضور داشت. رفت كردستان و در جنگهايي كه در آنجا بود حضور فعال داشت؛ بعد آمد تهران و وزير دفاع شد؛ بعد كه جنگ شروع شد، وزارت و بقية مناصب دولتي و مقامات را كنار گذاشت و آمد اهواز، جنگيد و ايستاد تا در 31 خرداد سال 60 به شهادت رسيد. يعني براي او مقام ارزش نداشت، دنيا ارزش نداشت، جلوههاي زندگي ارزش نداشت.
اينجور هم نبود كه يك آدم خشكي باشد كه لذات زندگي را نفهمد؛ بعكس، بسيار لطيف بود، خوشذوق بود، عكاس درجة يك بود - خودش به من ميگفت من هزارها عكس گرفتهام، اما خودم توي اين عكسها نيستم؛ چون هميشه من عكاس بودهام - هنرمند بود. دل باصفايي داشت؛ عرفان نظري نخوانده بود؛ شايد در هيچ مسلك توحيدي و سلوك عملي هم پيش كسي آموزش نديده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا، خداجو، اهل مناجات، اهل معنا.
انسان باانصافي بود. ... حضور براي او يك امر دائمي بود. ... هيچ نميگذاشت وقت فوت بشود. ببينيد، حضور اين است. يكي از خصوصيات خصلت بسيجي و جريان بسيجي، حضور است؛ غايب نبودن در آنجايي كه بايد در آنجا حاضر باشيم. اين يكي از اوّليترين خصوصيات بسيجي است.... دنيا و مقام برايش مهم نبود؛ نان و نام برايش مهم نبود؛ به نام كي تمام بشود، برايش اهميتي نداشت. باانصاف بود، بيرودربايستي بود، شجاع بود، سرسخت بود. در عين لطافت و رقت و نازكمزاجي شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ يك سرباز سختكوش بود.
من خودم ميديدم شليك آر.پي.جي را كه نيروهاي ما بلد نبودند، به آنها تعليم ميداد؛ چون آر.پي.جي جزو سلاحهاي سازماني ما نبود؛ نه داشتيم، نه بلد بوديم. او در لبنان ياد گرفته بود و به همان لهجة عربي آر.بي.جي هم ميگفت؛ ماها ميگفتيم: آر.پي.جي، او ميگفت: آر.بي.جي. او از آنجا بلد بود؛ يك مقدار هم از يك راههايي گير آورده بود؛ تعليم ميداد كه اينجوري آر.پي.جي را بايستي شليك كنيد. يعني در ميدان عمليات و در ميدان عمل يك مرد عملي بهطور كامل. حالا ببينيد دانشمند فيزيك پلاسماي در درجة عالي، در كنار شخصيت يك گروهبانِ تعليم دهندة عمليات نظامي، آن هم با آن احساسات رقيق، آن هم با آن ايمان قوي و با آن سرسختي، چه تركيبي ميشود. دانشمند بسيجي اين است؛ استاد بسيجي يك چنين نمونهاي است. اين نمونة كاملش است كه ما از نزديك مشاهده كرديم. در وجود يك چنين آدمي، ديگر تضاد بين سنت و مدرنيته حرف مفت است؛ تضاد بين ايمان و علم خندهآور است. اين تضادهاي قلابي و تضادهاي دروغين - كه به عنوان نظريه مطرح ميشود و عدهاي براي اينكه امتداد عملي آن برايشان مهم است دنبال ميكنند - اينها ديگر در وجود يك همچنين آدمي بيمعنا است. هم علم هست، هم ايمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل. اينكه گفتند:
با عقل آب عشق به يك جو نمرود بيچاره من كه ساخته از آب و آتشم
نه! او آب و آتش را با هم داشت. آن عقل معنوي ايماني، با عشق هيچ منافاتي ندارد؛ بلكه خود پشتيبان آن عشق مقدس و پاكيزه است. 1 1. 02/04/89 بيانات در ديدار اعضاي بسيجي هيئت علمي دانشگاهها
«بسيج» ارتش بي ادعا براي مبارزه در همة زمانها، همة عرصهها و همة قشرها
بسيج يك حركت عجيب و بينظير بود كه در انقلاب اتفاق افتاد. اين هم برخاسته و سرچشمه گرفتة از آن سرچشمة حكمت الهياي بود كه خداي متعال در دل آن مرد بزرگ - آن امام بزرگوار - به وديعه گذاشته بود. امام حكيم بود؛ حكيم به معناي واقعي. ما گاهي تعبير حكيم را براي آدمهاي كوچك به كار ميبريم؛ لكن او به معناي واقعي كلمه حكيم بود. «و من يؤت الحكمة فقد اوتي خيرا كثيرا»؛ خداي متعال به او حكمت داده بود. از دل او يك حقايقي سرريز ميشد و سرازير ميشد؛ از جمله، همين مسئلة بسيج بود؛ كه امام از روز اول پيروزي يا حتي قُبيل پيروزي با كشاندن مردم به عرصه، با گذاشتن بار حركت به دوش مردم، با اعتماد به مردم، پاية بسيج را گذاشت. به مردم اعتماد كرد؛ مردم هم به خودشان اعتماد پيدا كردند؛ اعتماد به نفس پيدا كردند؛ اگر امام به مردم اعتماد نميكرد، مردم هم به خودشان اعتماد نميكردند. پاية بسيج همان جا گذاشته شد. در واقع سپاه پاسداران از بسيج روييد؛ جهادسازندگي از بسيج روييد؛ ولو سازمان بسيج يك سازمان مدوني مثل سالهاي بعد نبود، اما فرهنگ بسيج، حركت بسيج و حقيقت بسيج، منشأ خيرات عظيمي در كشور، در جامعة ما و در نظام اسلامي شد. بسيج يك چنين حقيقتي است. بسيج در واقع يك ارتش بيرنگِ بيادعاي همهگير در سطح كشور است؛ و اين ارتش براي مبارزة در همة عرصههاست؛ نه فقط در عرصة نظامي. عرصة نظامي يك گوشة محدودِ گاهگاهي است. هميشه كه جنگ پيش نميآيد.
عرصة حضور بسيج خيلي وسيعتر از عرصة نظامي است. ايني كه من بارها گفتم و تكرار ميكنم كه نبايد بسيج را يك نهاد نظامي به حساب آورد، تعارف نيست؛ بلكه حقيقت قضيه اين است. بسيج عرصة جهاد است، نه قتال. قتال يك گوشهاي از جهاد است. جهاد يعني حضور در ميدان با مجاهدت، با تلاش، با هدف و با ايمان؛ اين ميشود جهاد. لذا «جاهدوا بأموالكم و أنفسكم في سبيل اللَّه»؛ جهاد با نفس، جهاد با مال. جهاد با نفس كجاست؟ فقط به اين است كه توي ميدان جنگ برويم و جانمان را كف دست بگيريم؛ نه، يكي از انواع جهاد با نفس هم اين است كه شما شب تا صبح را روي يك پروژة تحقيقاتي صرف كنيد و گذر ساعات را نفهميد. جهاد با نفس اين است كه از تفريحتان بزنيد، از آسايش جسمانيتان بزنيد، از فلان كار پرپول و پردرآمد - به قول فرنگيها پولساز - بزنيد و تو اين محيط علمي و تحقيقي و پژوهشي صرف وقت كنيد تا يك حقيقت زندة علمي را به دست بياوريد و مثل دستة گل به جامعهتان تقديم كنيد؛ جهاد با نفس اين است. يك قسمت كوچكي هم جهاد با مال است.
پس عرصة بسيج يك عرصة عمومي است؛ نه مختص يك قشر است، نه مختص يك بخشي از بخشهاي جغرافيايي كشور است، نه مختص يك زماني دونِ زمان ديگري است؛ نه مختص يك عرصهاي دون عرصة ديگري است. در همة جاها، در همة مكانها، در همة زمانها، در همة عرصهها و در همة قشرها، اين وجود دارد. اين معناي بسيج است1. 1. 02/04/89 بيانات در ديدار اعضاي بسيجي هيئت علمي دانشگاهها
كار اساتيد بسيجي: حضور بجا، بهنگام، مخلصانه و مجاهدانه
شما تو دانشگاه ميخواهيد بسيجي باشيد. معلوم است كه چه كار بايد كرد. دانشگاه به چي احتياج دارد؟ كشور به چي احتياج دارد؟ چند سالي است ما بحث علم را پيش كشيديم؛ شما نگاه كنيد امروز بسياري از حسادتها و رقابتها و حسرتها و احساس عقبماندگيهاي دشمنان بينالمللي ما به خاطر پيشرفت علمي شماست. آنهايي كه امروز ملت ايران را تحسين ميكنند، به خاطر علمش او را تحسين ميكنند؛ آنهايي كه دشمني ميورزند بهخاطر علم اوست كه دشمني ميورزند. پيشرفت علمي شما يك چنين اثري دارد. ... در دانشگاه پرورش انسانِ در تراز شهيد چمران لازم است؛ اين را لازم داريم. خب پس استاد بسيجي ميداند در دانشگاه بايست چه كار كند؛ اين حضور دائم، اين حضور بجا و بهنگام، اين حضور مخلصانه و مجاهدانه براي استاد بسيجي به اين معناهاست كه گفته شد. 1 1 0 02/04/89 بيانات در ديدار اعضاي بسيجي هيئت علمي انشگاهها
ضرورت استكبارستيزي، ايستادگي قاطع در مقابل حركت كفر و نفاق و مرزبندي شفاف با دشمنان
آنچه كه مهم است فراموش نشود، اهداف و شاخصهاي اصلي است. اين را بارها گفتهايم و امروز هم يكي از اساتيد محترم، اينجا گفتند؛ استكبارستيزي؛ ايستادگي قاطع در مقابل حركت كفر و نفاق - نه فقط در كشور، بلكه در سطح جهان - مرزبندي شفاف با دشمنان انقلاب و دشمنان دين؛ اينها شاخص است. اگر كسي مرزبندي شفاف نميكند، قدرِ خودش را كاهش ميدهد؛ اگر گرايش پيدا ميكند، از دايره خارج ميشود. اينها آن مباني و آن خطوط اصلي است. حركت انقلاب، حركت روشني است، حركت رو به جلويي است و اين حركت انشاءاللَّه ادامه پيدا خواهد كرد.11. 02/04/89 بيانات در ديدار اعضاي بسيجي هيئت علمي دانشگاهها
فعاليتهايي را كه استاد بسيجي بايد انجام بدهد را شفاف كنيد
وجود اين مجموعه[بسيج اساتيد] براي نظام اسلامي يك نعمت است؛ يك نعمت بزرگ. اين همه استاد مؤمن، در هيچ كشوري از كشورهاي اسلامي - به طريق اولي غير اسلامي - وجود ندارد كه در كشور ما هست. استاد دانشگاه، دانشمند، متخصص، حرفهاي در رشتة خود و مؤمن به خدا و مؤمن به جهاد و مؤمن به راه خدا و اهداف الهي؛ آن هم با اين تعداد كثير و اين كميت. اين ديگر در دنيا بينظير است. اين هم از بركات امام بزرگوار است. اين را قدر بدانيد؛ اين را دودستي نگه داريد. اين را سامان بدهيد؛ اهدافش را مشخص كنيد؛ دقيق كنيد؛ فعاليتهايي را كه استاد بسيجي بايد انجام بدهد را شفاف كنيد و روشن كنيد؛ به معناي واقعي كلمه، فرماندهان اين عرصة عظيمِ جهاد فيسبيلاللَّه باشيد. كار بسيار مهمي است. ... پس در درجة اول توي دانشگاهها كار علمي، كار پژوهشي و تحقيقي، كار معنوي و ايماني، حاكم كردن روحية مجاهدت و جهاد بر همة فعاليتها، قلمهاي اصلياي است كه بايد وجود داشته باشد. و آنگاه سامان دادن به اين حركت. البته اعتقاد من اين است كه استاد متدينِ علاقهمند به كار براي كشور، در سطح كشور مختص به همين مجموعهاي كه در بسيج اساتيد حضور دارند، نيست؛ فراتر از اينهاست. بسياري هستند كارت بسيج هم ندارند، جزو مجموعة بسيج اساتيد هم نيستند، اما در معنا بسيجياند، در معنا متديناند، در معنا آمادهاند - البته سطح آمادگيها هميشه يكسان نيست؛ سطح ايمانها يكسان نيست؛ هميشه همينجور بوده، بعد از اين هم همينجور خواهد بود - اما داخل در مجموعهاند. بايد ساماندهي كرد؛ بايد نگاه عاقلانه و مدبرانه داشت؛ برنامهها را مشخص كرد؛ هدفها را مشخص كرد. كاري است كه بايد انجام بگيرد. اين بر مجموعة شماست.1 1. 02/04/89 بيانات در ديدار اعضاي بسيجي هيئت علمي دانشگاهها
تدبير ش57
عشق و ايمان، بصيرت و همت، عامل حركت عظيم بسيج سازندگي
اين حركت عظيم بسيج سازندگي و اردوهاي هجرت ... بهطور رسمي، ده سال است آغاز شده. البته اين را من بايد اقرار كنم كه: اين كار، اول از خود جوانها شروع شد؛ خود جوانهاي دانشجو و دانشآموز در بخشهاي مختلف، اين حركت را شروع كردند؛ در سال 79 گزارش اين حركت زيبا و پرشكوه به ما رسيد و منجر شد به اينكه پيام بسيج سازندگي به قاطبة جوانان كشور داده شود. يعني، اين يك حركت خودجوش مردمي است؛ درست مثل جهاد سازندگي در آغاز انقلاب. جهاد سازندگي هم همينجور بود؛ اول، خود جوانها شروع كردند، خودشان رفتند توي روستاها مشغول خدمتگزاري شدند در آن اوضاع بسيار دشوار و پيچيده. اين حركت، امام بزرگوار را به فرمان جهاد سازندگي تشويق كرد. كار مردم، الهامبخشِ اقدام مديران و مسئولان است.
خب! عامل اينجا چيست؟ عشق و ايمان، بصيرت و همت؛ اينها ستونهاي اصلي است. عشق و ايمان. انساني كه ايمان ندارد، محوري براي حركت خود نميتواند تصوير كند. انساني كه از احساس عاشقانه و عميق قلبي برخوردار نيست، نميتواند اين حركت را ادامه دهد و استمرار بخشد. انساني كه همت ندارد، به كارهاي كوچك، به فرازهاي محدود اكتفاء ميكند؛ چشم به برترين قلهها نميدوزد. انساني كه بصيرت ندارد، راه را عوضي ميرود؛ اگر عشق و ايماني هم در او هست، آن را در راه غلط مصرف ميكند، كجراهه ميرود. عشق و ايمان، همت و بصيرت؛ اينها را انقلاب به مردم ما و جامعة ما داد.1010. 31/06/89 بيانات در ديدار جهادگران بسيج سازندگي
در محيط خود، روي اطرافيان تأثير بگذاريد
خودتان را قدر بدانيد! اين راه را قدر بدانيد! ارتباطتان، ارتباط دلهاي پاك و بيآلايشتان را با خدا روزبهروز قويتر كنيد؛ از خداي متعال مدد بخواهيد. اين احساس مسئوليتي كه در شما هست، اين احساس مسئوليت را روزبهروز بيشتر كنيد و مثل نقطة مشتعلي كه اطراف خود را مشتعل و نوراني ميكند، در محيط خود اثر بگذاريد. هر جا هستيد: در محيـط خـانـواده، در محيـط كـار، در محيط درس، در محيط جامعه، روي اطرافيان تأثير بگذاريد.10 10. 31/06/89 بيانات در ديدار جهادگران بسيج سازندگي
تدبير ش58
شجرة طيبة بسيج، يكي از آيات قدرت الهي
بسيج يكي از آيات قدرت الهي است كه خداي متعال به آن بندة صالح، به آن مرد بزرگ، به آن شخصيت كمنظير يا بينظير تاريخ اسلام بعد از ائمه(ع) عطا كرد. فكر پردازش بسيج عمومي، بسيج مستضعفين كه امام بزرگوار آن را مطرح كرد و عمل كرد و با همة توان پشت سر اين فكر ايستاد، اين نهال را آبياري كرد تا تبديل شد به شجرة طيبهاي كه « تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا»، ( ابراهيم 25) يكي از الطاف الهي نسبت به آن مرد بزرگ و آن بندة صالح و آن عبد خاشع پروردگار بود. ... شما ميوههاي شيرين و كامبخش آن درخت طيب و طاهري هستيد كه امام بزرگوار با دست خود در اين زمين غرس كرد. اين ثمردهي همچنان ادامه خواهد داشت؛ همچنان كه فرمود: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ».( ابراهيم 24 و 25) وقتي سرزمين مستعد و آماده است، بذر پاكيزه است، آن گياه و روييدني تمامشدني نيست؛ يعني هيچ عاملي نميتواند به آن صدمه بزند. بسيج، يك چنين درخت طيب و طاهري است.5 5. 02/08/89 بيانات در ديدار هزاران نفر از بسيجيان استان قم
بسيج، دليل زنده بودن، هدفدار بودن و رو به جلو بودن نظام
جمع بسيجيان عزيز، دلهاي گرم، بامعرفت، ارادههاي استوار و عزمهاي راسخ در اين مركز مقدس، در حضور روح مطهر بانوي بزرگوار و معصوم، دختر موسيبنجعفر، خود يك شاخص، يك علامت و يك پرچم براي نشان دادن عظمت و رو به پيشرفت بودن نظام اسلامي است.
اگر ما براي زنده بودن، فعال بودن، بااراده بودن، هدفدار بودن، رو به جلو بودن اين نظام هيچ دليل ديگري نميداشتيم جز حضور ميليونها جوانِ پرشورِ مؤمنِ صادقِ بابصيرت در سراسر كشور زير عنوان بسيج، همين كافي بود براي اينكه نشان بدهد اين نظام و اين حركت عظيم ملت ايـران، در بـرابـر پيچيدهتـريـن تـوطئههـا و خطرناكترين حركتهاي دشمن آسيبناپذير است. البته اين شعار نيست؛ يك حرف متكي به استدلال منطقي است.5 5. 02/08/89 بيانات در ديدار هزاران نفر از بسيجيان استان قم
تشخص بسيجي به ايمان همراه با عمل مجاهدانه
معناي بسيج، توأم كردن ايمان و عمل است؛ عمل مجاهدانه، نه صرفاً عمل شخصي. از نظر اسلام، ايمان مجرد از عمل، يك حداقل است. ايمان كامل و ايمان حقيقي، آن ايماني است كه با جهاد در ميدان عمل همراه باشد. « وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّ نَصَرُواْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا »؛( انفال 74) مؤمن حقيقي آن كسي است كه ايمان را با جهاد و هجرت و نصرت همراه ميكند. تشخص بسيجي به اين است. اين فكر غلط و انحرافي كه ما ايمان را منهاي عمل و منهاي جهاد، براي تقرب الي اللَّه كافي بدانيم، اين آيه و آيات زيادي آن را رد ميكنند. بسيج، قائم به همين است كه ايمان همراه با عمل، آن هم عمل مجاهدانه باشد.5 5. 02/08/89 بيانات در ديدار هزاران نفر از بسيجيان استان قم
تدبير ش60
عدم تأثير تبليغات دشمنان در عظمت و درخشندگي بسيج
امروز، مجموعة بسيج عظيم مردمي، بسيج مستضعفـان در كشـور مـا يـك حقيقت روشـن و آشكار است. شما يك مجموعهاي هستيد از بوستان عظيم بسيج در كشور. اين بوستان را امام بزرگوار ما به وجود آورد و با كلمات خود و منش خود آن را آبياري كرد. اين نهالها بحمداللَّه روزبهروز بالندهتر و مثمرتر شده است. امروز بسيج در كشور ما يك حقيقت عظيم و غيرقابل انكار و بينظيري است. درست است كه تبليغات دشمنان و به تبع آنها مناديان طرفدار آنها در داخل كشور سعي ميكنند بسيج را كوچك كنند، تحقير كنند و به بسيج اهانت كنند؛ اينها به خود كلام خدا هم اهانت كردند، به خود پيغمبر هم اهانت كردند. چيـزي كـه در بـاطـن خـود داراي عظمـت و درخشندگي اسـت، بـا اهـانتِ اهـانتكنندگان و تهمتِ تهمتزنندگان نه كوچك ميشود، نه از درخشندگي آن كاسته ميشود.1 1. ۸۹/۰۹/۰۴ بيانات در جمع 110 هزار بسيج در روز عيد غدير
بسيج، بسيج دلهاست؛ دلها بايد در وسط ميدان و خطشكن باشند
شما دلتان متعلق به بسيج است. در دنيا احزاب وجود دارند، ممكن است احزاب پرشماري هم باشند - كه البته شمارگان و كميت يك مجموعة ميليوني به اين عظمت كه در بسيج وجود دارد، در هيچ حزبي در دنيا نظير ندارد - اما همان كميتهايي هم كه در احزاب هستند، جسم آنها، زبان آنها، تواناييهاي مادي آنها متعلق به حزب است؛ معلوم نيست دلها و ايمانهايشان متعلق به آن حزب يا آن مجموعه باشد. بسيج، بسيج دلهاست؛ بسيج جانهاست؛ بسيج عواطف است؛ بسيج اعتقادات و ايمانهاست؛ و همين است كه در روز سخت به كار يك ملت ميآيد. آن روزي كه ملتها دچار مشكلات شوند، آنجا جسمها فايدهاي ندارند؛ دلها بايد در وسط ميدان باشند، بايد خطشكن باشند. آنهايي كه خطشكني كردند، لـزومـاً جسـمهـاي نيـرومنـدي نـداشتند؛ دلهـا و ايمانهاي محكمي داشتند كه توانستند كوهها را بشكافند، راههاي دشوار را طي كنند، لغزشگاهها را پشت سر بگذارند و خود را به منزل برسانند. بسيج، يك چنين حقيقتي است؛ اين را بايد قدر بدانيم. اول، خود بسيجي بايد قدر بداند. همينطوري كه الآن در اين ميثاقنامه شنيديم و ايـن جـوانـان عـزيـز از زبـان بسيجيان بـه زبان آوردند، آنها خدا را حمد كردند، سپاس گزاشتند، براي اينكه در بسيج عضوند. حقيقتاً همين است؛ بايد خدا را شكرگزاري كرد كه توفيق بدهد انسان وارد يك چنين مجموعهاي بشود.1 1. ۸۹/۰۹/۰۴ بيانات در جمع 110 هزار بسيج در روز عيد غدير
اركان بسيجي بودن و لزوم تقويت آن
عزيزان بسيجي، ... اركان بسيجي بودن را در خودشان تقويت كنند. بسيجي بودن اركاني دارد. همة ما بايد اين اركان را روزبهروز در خودمان تقويت كنيم. جوانان عزيز! بارها گفتيم كه در درجة اول، روحية اخلاص و روحية بصيرت است. اين اخلاص و بصيرت روي هم اثر ميگذارند. هرچه بصيرت شما بيشتر باشد، شما را به اخلاص عمل نزديكتر ميكند. هرچه مخلصانهتر عمل كنيد، خداي متعال بصيرت شما را بيشتر ميكند. « اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّوُرِ»؛ خدا ولي شماست. هرچه به خدا نزديكتر شويد، بصيرت شما بيشتر خواهد شد و حقايق را بيشتر ميبينيد. نور كه بود، انسان ميتواند واقعيات و حقايق را مشاهده كند. وقتي نور نباشد، انسان واقعيات را هم نميتواند ببيند؛ « وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُمَاتِ ».( بقره 257) وقتي طغيان جلوِ چشم انسان را بگيرد، وقتي هواهاي نفس - كه طاغوت حقيقياند و در وجود خود ما بدتر از فرعونند - جلوِ چشم ما را بگيرند، وقتي جاهطلبيها و حسادتها و دنياطلبيهاو هواپرستيها و شهوترانيها جلوِ چشم ما را بگيرند، واقعيات را هم نميتوانيم مشاهده كنيم. ... اينها همه نتيجة امر و نهي همان فرعون دروني ماست، همان فيل مستِ هوا و هوس است كه شرع مقدس، چكشي از تقوا و ورع به دست مؤمن ميدهد كه بر سر اين فيل مست بكوبد و او را آرام كند. اگر توانستيم اين را در وجود خودمان آرام كنيم، آن وقت دنيا نوراني خواهد شد، همه چيز را ميبينيم، چشم ما ميبيند؛ اما وقتي هواپرستي باشد، نميبيند. شما كه بسيجي هستيد، جوان هستيد، دلهاي شما پاك است، نوراني است، با صفاي باطنِ خودتان ميتوانيد اين روحيه را، اين حالت را در خودتان تقويت كنيد. بسيجي باصفاست؛ نوراني است.1 1. ۸۹/۰۹/۰۴ بيانات در جمع 110 هزار بسيج در روز عيد غدير
بسيج، مجموعة منتظمِ سازمانيافتة هدفدار و بينظير
بسيج، امروز در كشور ما يك حقيقت عظيم و درخشنده است؛ نمونهاي هم ديگر ندارد. شما نگاه كنيـد! جنسيتهـاي مختلف، زن و مـرد، سنيـن مختلف، نـوجـوان و جـوان و ميـانسال و پيـر و كهنسال، اصناف مختلف، از دانشجو و طلبه و استاد دانشگاه و معلم مدرسه و دانشآموز و كارگر و كشاورز و بازاري و بقية اصناف گوناگون مؤمن در سرتاسر كشور، در بسيج عضويت دارند، شركت دارند؛ يعني هيچ مرزي از جهت صنفي وجود ندارد؛ هيچ مرز جنسيتي وجود ندارد؛ هيچ مرز قومي و زباني وجود ندارد. الآن در همين جمع، ترك و كرد و لر و فارس و بلوچ و بقية اقوام ايراني حضور دارند. در سرتاسر كشور هم همينجور است. بسيج يك مجموعة منتظمِ سازمانيافتة داراي هدف است؛ با اين گسترش و با اين تنوع و با اين كميت عظيم و با اين كيفيت ايماني كه در مجموعههاي گوناگون، انسان نظيرش را مشاهده نميكند.1 1. ۸۹/۰۹/۰۴ بيانات در جمع 110 هزار بسيج در روز عيد غدير
تدبير ش 70
نياز كشور به روحية بسيجي در همة زمينهها
بسيجي كه در سال 58 تشكيل شد، نيازهاي آن روز را تأمين ميكرد - اين يك نياز بود - امروز بسيج نوع نيازهاي ديگري را برآورده ميكند. مسائلي كه امروز مطرح است، آن روز مطرح نبود. امروز بسيج ما در زمينة علم، در زمينة ابتكار، در زمينة نوآوري، پيشرو است. اين هم هنر امام بود. امام در همين نوشتهاي كه در آذر 67 مرقوم كردند - يعني آخر عمرشان، تقريباً ده سال بعد از آن نوشتة اول - از دانشجويان و طلاب ميخواهند كه بسيج تشكيل بدهند؛ بسيج دانشجو و بسيج طلبه. اين نشاندهندة اين است كه نيازي كه كشور به روحية بسيجي دارد، مربوط ميشود به همة زمينهها، از جمله زمينههايي كه در قلمرو حوزههاي علميه است و زمينههايي كه در قلمرو دانشگاههاست. امروز در حوزة علميه هم فضلاي بسيجي ما، علماي بزرگ بسيجي ما حضور دارند؛ افتخار هم ميكنند. امام هم افتخار ميكرد. امامِ با آن عظمت، ميگفت: من افتخارم اين است كه يك بسيجيام. در دانشگاه هم همينجور است. در دانشگاه هم بسيج دانشجو، بسيج استاد، يك پديدة پيشرونده و پيشرو محسوب ميشود.5 5. 22/7/90 بيانات در ديدار بسيجيان استان كرمانشاه
ضرورت حركت ابتكاري بسيج در همة زمينهها
بسيج، حركت برخاستة از ايمان، از عشق، از اعتماد به نفس و توأم با ابتكار است.
در همة زمينهها بايد ابتكار كرد. ... در زمينة ورزش باستاني است؛ در همة زمينهها اين ابتكار ممكن است. ابتكار در نوع فرماندهي، ابتكار در نوع جنگيدن، ابتكار در نوع جنگافزار، ابتكار در نوع سازماندهي؛ اين مال محدودة نيروهاي مسلح. بعد برويم بيرونِ نيروهاي مسلح. ابتكار در نوع ديپلماسـي. عـرصـة عظيم ديپلماسـي بـا انـواع شيطنتها همراه است. عرصة ديپلماسي، عرصة شيطنت است؛ ميبينيد ديگر! البته خدا را شكر كه دشمنان ما را از كساني قرار داده كه نميفهمند چه كار بـايـد بكنند؛ هـي اقـدام ميكنند، هـي غلط ميكنند، اشتباه مـيكنند، هـي پايشان تـوي چاله مـيرود؛ عبرت هـم نميگيرنـد؛ دوبـاره همان را تكرار مـيكنند؛ مثل همين حرفهـايـي كـه در تبليغاتشـان، در اظهاراتشـان مـيگـويند و انجام ميدهند. عرصة ديپلماسي، يك چنين عرصهاي است؛ هوشمندي لازم است، ابتكار عمل لازم است، نوع برخورد مبتكرانه لازم است؛ اينها ناشي از همين روحية انقلابياي است كه ما از آن تعبير ميكنيم به روحية بسيجي، روحية جوان، مبتكر، پيشرو، داراي اعتماد به نفس.
در زمينة اقتصـاد هـم همينجـور، در زمينـة فعاليتهـاي توليـدي هـم همينجـور، در زمينـة پيشرفت علمي و تحقيقي هم همينجور.
بنابراين منطقهاي كه ما نام بسيج را بر آن اطلاق ميكنيم و روحية بسيجي را در آن گسترش ميدهيم، يك منطقة محدود نيست، فقط منطقة نظامي نيست؛ همة بخشهاي كشور ميتوانند داراي روحية بسيجي بـاشند. علمآموزي بسيجـي، ثـروتانـدوزي بسيجـي، ديپلمـاسـي بسيجـي، سياسـتورزي بسيجـي، مـديـريـت بسيجـي، سازماندهي بسيجي؛ مفهوم بسيج شامل حال همة اين زمينهها ميشود؛ معنايش هم عبارت است از نوآوري و ابتكار و اخلاص.5 5. 22/7/90 بيانات در ديدار بسيجيان استان كرمانشاه
اخلاص، پاية اصلي كار بسيجي
پاية اصلي كار بسيجي، اخلاص است. «گمنام»، از جملة تعبيرات امام است: «مكتب شاهدان و شهيدان گمنام». گمنام يعني دنبال نام و نشان نبودن. گفت:
در كيش مـا تجرد عنقـا تمام نيست در قيد نام ماند اگر از نشان گذشت (كليم كاشاني)
براي خدا كار كردن، كه اين ناشي است از روحية اعتماد به خدا؛ ميدانيم كه پيش خداي متعال ضايع نميشود. شما در خلوت عبادت ميكنيد؛ با خدا حرف ميزنيد؛ كسي هم نميفهمد؛ خاطرتان هم جمع است كه خدا دارد ميبيند؛ اين عبادت را محسوب ميكند. كرامالكاتبين الهي نميگذارند اين عبادت شما مثل عملي كه انجام نشده، بماند؛ نه! تحقق پيدا كرده، اين را يادداشت ميكنند؛ آن وقت: «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ»؛(زلزال 7) همين را ميبينيد. عين همين در فعاليتهاي اجتماعي است. شما يك حركتي را انجام ميدهيد براي خدا، يك اقدامي را ميكنيد براي خدا، يك تصميمي را ميگيريد براي خدا، هيچ كس هم نميفهمد؛ براي اين تصميم، پيش هيچ كس هم تفاخر نميكنيد؛ اين را خداي متعال ميفهمد، ميداند، مينويسد. به خداي متعال اعتماد داريد، به خداي متعال حسن ظن داريد. حالا گيرم ديگران نفهميدند. مگر ديگران چقدر به ما مزد ميدهند؟ در مقابل مزد الهي، اين مزدهاي دنيوي مگر چقدر است؟ بسيجي اينجوري فكر ميكند؛ لذاست كه اخلاص به خرج ميدهد، مخلصاً للَّه كار را انجام ميدهد. اخلاص، يكي از خصوصيات است. اگر اخلاص شد، آن وقت خودپرستيها و خودمحوريها و اينها بركنار خواهد شد؛ ثروتاندوزي براي خود، دست دراز كردن به اينجا، به آنجا، ديگر ممنوع خواهد شد. اينها همهاش ناشي از شرك است؛ شرك پنهان. وقتي كه اخلاص بود، شرك نبود، اينها ديگر از بين خواهد رفت. روحية بسيجي اين است. در مديريتهاي كشور، در نظام عمـومـي كشـور و سـازمـانـدهـي عمـومـي كشـور، در فعاليتهاي گوناگون، در فعاليتهاي مرسوم دولتي، در فعاليتهـاي شخصي، همـه جـا روحيـة بسيجـي ميتواند خودش را نشان بدهد.5 5. 22/7/90 بيانات در ديدار بسيجيان استان كرمانشاه
ضرورت حفظ آمادگي دفاعي بسيج همراه با ابتكار و بصيرت
براي بخش نظامي و آمادگيهاي دفاعي، يك امتياز وجود دارد. وقتي ما ميگوييم: همه جا بسيج هست، معنايش اين نيست كه از بسيجِ بيست ميليونياي كه امام گفت - يا دههاميليوني بعد از امام - غفلت كنيم؛ نه! نه! آن لازم است. با آرزوها و آمال و نگاههاي بلندنظرانهاي كه ملت ما دارد، آمادگي دفاعي لازم است و هميشه بايد وجود داشته باشد؛ همراه با ابتكار، همراه با نوآوري. لذاست كه ما از سازماندهيهاي بسيج كاملاً حمايت ميكنيم. عمق فكر و بصيرت هم در اين سازماندهيها بايد مورد ملاحظه قرار بگيرد. يعني جوانان عزيز ما بدانند، آگاهانه حركت كنند؛ بدانند دنبال چه هستند؟
در بين مجموعة اين حركاتي كه در اطراف جهان وجود دارد، اين آميختگي حق و باطل، اين تسلط و هيمنة ظالمانه و شيطاني انسانهاي شيطانصفت بر زندگي ديگران، در اين فضاي كذايي، كه فضاي استكبار است، همان فضاي نظام سلطه است كه ما بارها تكرار كردهايم، يك ملتي پيدا شده كه حرف حق ميزند؛ دنبال حق است؛ دنبال حقوق انسانهاست؛ دنبال استقرار عدالت است. اين ملت، ملت عزيز ايران است؛ بهبركت اسلام، بهبركت انقلاب، ملت ايران پاي ايـن حرف ايستاده است. بـهخاطر ايستادگي ملت ايـران، ايـن فكر بهتدريج جاي خود را در اين منطقه باز كرده، بلكه در جهان باز كرده؛ حالا مـا در ايـن منطقهاش را داريم ميبينيم. اين يك حقيقتي است.
بديهي است كـه شيطانهـاي عـالـم دسـت بـرنمـيدارنـد؛ تـا وقتـي از پـا نيفتنـد، دسـت برنمـيدارنـد. حكـومـت منحـرف و كـج و غلـط شـوروي تـا وقـتـي بـود، مثـل همـيـن نـظام ليبـرالسـرمـايـهداري و – بـه قـول خـودشـان - ليبرالدمـوكـراسـي، بـا اسلام و جمهوري اسلامي مخالف بود. ميدانيد اينها در صد تا مسئله با هم مخالف بودند، اما در چند مسئله با همديگر توافق داشتند؛ يكي از آن مسائل و در رأس آنها، مبارزة با قيام اسلام و پيشرفت اسلام و نظام جمهوري اسلامي بود. ولي خب! نظام منحرفِ شيطاني شوروي نابود شد، اين يكي هم نابود خواهد شد؛ اما تا هستند، زور خودشان را ميزنند و همة همت خودشان را به ميدان ميآورند براي مقابلة با نظام اسلامي؛ البته بلاشك بيفايده است. اگر اين طرف ايستادگي داشته باشد، صبر داشته باشد، اميد را در دل خود از دست ندهد و دنبال كند، قطعاً پيروزي با اين طرف است؛ اين يكي از سنتهاي الهي است. خداي متعال صادق است، اصدق القائلين است؛ « وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ »، (حج 40) «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ».( محمد 7) يك جبههاي دارد حق را تعقيب ميكند، دنبال ميكند؛ جبهة مقابل او به دنبال باطل است. يك وقت هست كه اين جبهة حق ميترسند؛ خب بله! معلوم است كه شكست ميخورند؛ حقند، اما شكست ميخورند. يك وقت هست كه بيصبري نشان ميدهند، البته شكست ميخورند؛ يك وقت حرف حق دارند، اما به لوازمش عمل نميكنند، دنبال دنيا و ماديت و عشرتند، البته شكست ميخورند. خداي متعال چك سفيدي نداده است كه شما چون برحقيد، حتماً پيروز خواهيد شد؛ نه! شما پيروز خواهيد شد، چون برحقيد، و چون ايستادگي ميكنيد. اگر بايستيد، پيروز خواهيد شد. ولي تا فرارسيدن آن پـيـروزي نهـايـي، مبـارزه، درگـيـري و چـالـش ادامه دارد. 5
5. 22/7/90 بيانات در ديدار بسيجيان استان كرمانشاه
نقش بسيج در دفاع از اصول مسلّم اسلامي و مقابله با انحرافات
از جملة اساسيترين كارهايي كه بر عهدة بسيج است و در بافت دروني هويت بسيج دخالت دارد، عبارت است از حمايت و دفاع از اصول مسلّم اسلامي. ايـن هـم در بيانات امـام هست؛ اصول تغييرنـاپـذيـر اسلامـي. اينجا بسيـج، يـك نقش فرادورهاي پيدا ميكند. بسيج نگاه ميكند ببيند كه اين حركت عمومي انقلاب و نظام از مسيرِ درست منحرف نشود؛ مراقب است كه انحراف به وجود نيايد؛ هر جا انحرافي مشاهده شد، بسيج در مقابل آن ميايستد. اين از جملة خصوصياتي است كه مربوط به بسيج است؛ يعني در مقابل انحرافات مـيايستد. خط مستقيم بـه سمت اهـداف والاي انقلاب اسلامي، بدون هيچگونه انعطاف و انحراف؛ از خصوصيات بسيج اين است. اين ديگر نگاهي از بالاست، نگاهي فرادورهاي است؛ در واقع فرازماني است. در بعضي از بخشها ممكن است اشكالاتي پيش بيايد؛ حركت عمومي بايد حركت مستقيمي باشد. اين نگاه، نگاه بسيجي است.5
روحية بسيجي را هرچه ميتوانيم، زنده بداريم
در دل نظام اسلامي بايد يك نيروي دفاعي قادر، بيدار، مستحكم و آماده به كاري هميشه وجود داشته باشد؛ اين همان روحية بسيجي است. ارتش هم ميتواند روحية بسيجي داشته باشد؛ سپاه هم ميتواند روحية بسيجي داشته باشد؛ يگانهاي بسيج هم كه با همين مبنا تشكيل شدند، ميتوانند روحية بسيجي داشته باشند؛ دستگاههاي دولتي هم ميتوانند روحية بسيجي داشته باشند؛ دستگاههاي انتظامي هم ميتوانند روحية بسيجي داشته باشند؛ دستگاه ديپلماسي هم ميتواند روحية بسيجي داشته باشد. اگر اين شد، پيروزي حتمي و سريع خواهد شد. به بسيجي با اين چشم نگاه كنيم؛ به روحية بسيجي با اين چشم نگاه كنيم؛ و اين روحيه را هرچه ميتوانيم، زنده بداريم.5 5. 22/7/90 بيانات در ديدار بسيجيان استان كرمانشاه
لزوم پايبندي به قوانين و مقررات، ارزشهاي نظام و نظم و انضباط
بسيج ... پـايـبـنـد بـه قـوانـيـن و مقـررات و ارزشهـايي است كه در قالب نظام مجسم شدهاند. ابتكار بايد به وجود بيايد، نوآوري بايد به وجود بيايد، اما بيانضباطي نه! يك عدهاي اشتباه ميكنند؛ خيال مـيكنند بسيجـي يعني كسـي كـه پايبند بـه مقررات نيست، پايبند به قوانين نيست، پايبند به ضوابط مستقر در جامعه نيست؛ نهخير! اين اشتباه است؛ اين خطاست. البته اگر چنانچه هويت كلي بسيج كه گاهي در مجموعة نظام خودش را نشان ميدهد - يعني شامل رهبري و مجموعة قانونگذار و اينها - ببيند يك ضابطهاي مانع است، آن ضابطه را عوض ميكند. ضابطه را عوض ميكند؛ نه اينكه بيضابطگي و بيانضباطي به خرج بدهد. از دورة جنگ، در زبان بعضيها بود كه بسيج بيهوا حركت ميكند. ميگفتند: بسيجِ بيترمز! علت هم اين بود كه در ميدانهاي جنگ، در عرصههاي نبرد، بسيجـيهـا همينطور هـي پـا بـه زميـن ميكوبيدند، اصرار داشتند كه حمله انجام بگيرد؛ ميخواستند زودتر تهاجم كنند. آن روحية هيجان و نشاط جواني، آنها را به سمت ميدانها ميكشاند. خب! فرماندهها همه جا مصلحت نميدانستند؛ نگه ميداشتند. يك نوع كشمكشِ اينجوري هميشه در بخشهاي مختلف جبهههاي نبرد وجود داشت. ميگفتند: بسيج، بيترمز است! اين به اين معنا نيست كه بسيج بيانضباط است، يا بايد بيانضباط باشد، يا بيانضباطي يك ارزش است؛ ابداً. خود نفس انضباط، منضبط بودن، منتظم بودن، يك ارزش اسـت. اميـرالمؤمنينA بـه فـرزنـدانش وصيت مـيكند: «اُوصيِكُم بِتَقَوي اللَّه وَ نَظمِ اَمرِكُم»؛ (نهجالبلاغه، نامة 47) كارتان را منظم داشته باشيد، نظم داشته باشيد. اگر نظم از بين رفت، اگر اين آهنگِ درست از بين رفت، ناهنجاري به وجود ميآيد؛ در همه جا همينجور است. نظم است كه زمينه براي موفقيت فراهم ميكند. يك نيروي نظامي هم اگر نظم نداشته باشد، بكلي بيفايده ميشود. اين تشريفاتي كه شما در نيروهاي نظامي ملاحظه ميكنيد، اين رژه و سان و درجه و لباس و منظم بودن، اينها همهاش اين نيست كه بخواهند ظاهر را درست كنند؛ نه! اين عادت دادن نيروي نظامي به انضباط است؛ به نظم است. شما از اينجا بايد حركت كنيد؛ از اين خط يك قدم آن طرفتر نبايد پا را بگذاريد؛ اين نظم است. خوشبختانه امروز، هم در سپاه، هم در ارتش ميبينيم كه اين چيزها كاملاً رعايت ميشود. نظم چيز لازمي است. اگر نظم را از يك مجموعة نظامي، از يك واحد نظامي بگيرند، هيچ فايدهاي ندارد. ... بنابراين، انضباط ارزش است، بيانضباطي ارزش نيست؛ بيقانوني ارزش نيست، بر طبق مقررات عمل كردن ارزش است؛ اين را توجه داشته باشند.5 5. 22/7/90 بيانات در ديدار بسيجيان استان كرمانشاه
آگاهيهاي اسلامي عميق را در حوزة كاري خودتان گسترش بدهيد
جوانهاي عزيز! اين ديدگاه را پايهاي قرار بدهيد براي حركت خودتان. سعي كنيد در محيط پيراموني اثر بگذاريد. سعي كنيد اين تعمق را بيشتر كنيد. سعي كنيد آگاهيهاي اسلامي عميق را در حوزة كاري خودتان گسترش بدهيد. امروز خوشبختانه وسايل اين كارها هم فراهم است. همين نوشتههاي شهيد مطهري و نوشتههاي فضلا و علماي برجستهاي كه امروز در قم و تهران و جاهاي ديگر هستند، چيزهاي خوبي است؛ معارف خوبي است، مطالب خوبي است؛ در آنها معنويت هست، عقلانيت هست، دقت هست، آيندهنگري هست. ذهـن خـودتـان را بـه ايـن معارف تبديل كنـيـد و ايـن را در محـيـط پيرامـون خـودتـان گسترش بدهيد.5 5. 22/7/90 بيانات در ديدار بسيجيان استان كرمانشاه
تدبير ش 71
تناسب هويت بسيج با عاشورا
تناسبي هست ميان هويت و حقيقت بسيج با هويت محرم و عاشورا. بسيج افتخار دارد كه پيرو مكتب عاشوراست. البته عاشورا اوج فداكاري و ايثار است. همة تاريخ، همة عالم، مسئلة عاشورا و حسينبنعلي(ع) و اصحاب وفادار او را با اين خصوصيت شناختهاند؛ فداكاري، ايثار در راه خدا و در راه تحقق اهداف الهي؛ ليكن مسئلة عاشورا فقط اين نيست. بله! برجستهترين و نمايانترين خصوصيت عاشورا، همين فداكاري و شهادت است؛ ولي در ماجراي عاشورا حقايق ديگري هم وجود دارد: از آغاز حركت از مدينه، بذر معرفت پاشيده شد - اين يكي از خصوصيات حادثة عاشوراست - بذر بصيرت پاشيده شد. اگر مردمي، امتي از بصيرت برخوردار نباشند، حقايق گوناگون، كار آنها را اصلاح نخواهد كرد؛ گره از مشكلات آنها گشوده نخواهد شد. بنابراين اخلاص، موقعشناسي، پـاشيدن بـذر يك حـركت فزايندة تاريخي، از خصوصيات مهم عاشوراست. ماجرا فقط در ظهر عاشورا تمام نشد؛ در واقع از ظهر عـاشورا يك جرياني در تـاريخ شروع شد، كـه همچنان رو به افزايش و گسترش است. بعد از اين هم همين خواهد بود. امام حسين(ع) براي اعلاي كلمة حق و براي نجات خلق، همة داشتههاي خود را به ميدان آورد. اين برخي از خصوصياتي است كه انسان بهطور كلي در ماجراي عاشورا ميتواند ببيند و نشان بدهد.
بسيج، همين راه است؛ همين حـركت است؛ همين هدفهاست؛همين ابزارها و وسيلههاست.12 . 6/9/90 بيانات در ديدار اقشار نمونه بسيج سراسر كشور
فرهنگ بسيج
بسيج سياسي است، اما سياستزده نيست، سياسيكار نيست، جناحي نيست. بسيج مجاهد است، اما بيانضباط نيست، افراطي نيست. بسيج عميقاً متدين و متعبد است، اما متحجر نيست، خـرافـي نيست. بسيج بـابصيرت است، امـا ازخـودراضي نيست؛ بسيج اهـل جـذب است - گفتهايم جذب حداكثري – امـا اهل تسامح در اصول نيست. بسيج غيور است، پاسدار خطوط فاصل است. بسيج طرفدار علم است، اما علمزده نيست. بسيج متخلق به اخلاق اسلامي است، اما رياكار نيست. بسيج در كار آبادكردن دنياست، اما خود اهل دنيا نيست. اين شد يك فرهنگ. ... اينها حقايقي است كه امروز وجود بسيج، عينيت بسيج، حركت بسيج، هدفهاي بسيج، ما را به اين حقايق آشنا ميكند.12 . 6/9/90 بيانات در ديدار اقشار نمونه بسيج سراسر كشور
تأثير ناپذيري دشمني دشمنان
انقلاب اسلامي و ملت انقلابي با يك چنين فرهنگي[فرهنگ بسيج]، با يك چنين آموزههايي، با يك چنين روحيهاي، توانست بسياري از ناممكنها را ممكن كند، محقق كند؛ و اين حركت ادامه خواهد داشت. دشمني دشمنان نميتواند تأثيري بگذارد. البته دشمن، دشمني ميكند - در اين ترديدي نبايد داشت؛ انتظاري هم جز اين از دشمن نبايد داشت - منتها ما وقتي حركت عظيم ملت ايران را از آغاز اين انقلاب، اين حركت، اين نهضت عمومي تا امروز مشاهده ميكنيم، ميبينيم يك خط سير مشخصي دارد. ملت ايران به سمت پيش حركت ميكند، به سمت اوج حركت ميكند، در ميدانهـاي گونـاگون بـر چالشهـاي گوناگون غلبه پيدا مـيكند؛ و دشمنان در همين مقابله و مـواجهه عقبنشيني ميكنند، كـوتـاه ميآيند؛ ناچارند. بـا ايـن حركت، سرنوشت ملت ايران، پيروزي قطعي است.12 . 6/9/90 بيانات در ديدار اقشار نمونه بسيج سراسر كشور
تدبير ش 78 شهريور و مهر 91
راز و رمز بينظير بودن بسيج
اين پديده[بسيج]، پديدة بينظيري است. آيا ملتهاي ديگر، انقلابهاي ديگر، حضور مردمي نداشتند كه شما ميگوييد حضور بسيج يك پديدة بينظير است؟ چرا! در انقلابهاي ديگر، در حوادث بزرگي كه در كشورهاي جهان به وجود آمده است، تودة مردم حضور داشتند؛ منتها با تفاوتهاي بسيار عميق و تأثيرگذاري. اگر تاريخ را نگاه كنيد، ميبينيد دو انقلاب در اين دو سه قرن اخير در حد انقلاب ما در دنيا معروف است؛ يكي انقلاب كبير فرانسه است، يكي انقلاب كمونيستي در شوروي است. در هر دوِ اينها مردم بودند، اما حضور مردم در آن انقلابها - كه پرحجم و انبوه هم بود - با حضور بسيجي در انقلاب ما متفاوت است. من حالا اندكي از خصوصيات حضور بسيجي را عرض ميكنم.
اولاً اين مجموعة عمومي مردمي از اول داراي سازماندهي بود؛ اين يك خصوصيت منحصربهفرد است. اين سازماندهي كمك كرد به اينكه اين حركت عظيم مردمي راه خودش را گم نكند. وقتي سازماندهي بود، يعني هدايت در آن هست، بصيرت در آن هست، تمركز در تصميمگيري هست، ارادة مردم هست؛ اما از تندروي، از زيادهروي، از كجروي، از خطاهاي فاحش، جلوگيري ميکند.
مهمتر از اين، خصوصيت ايمان و برخاستن از احساس تكليف شرعي بود. ... بله! در انسان مؤمن هم احساسات وجود دارد؛ ما كه بدون احساسات حركت نميكنيم؛ احساس داريم، احساس عاطفي داريم، احساس خشم داريم؛ ليكن اين احساس با ايمان ما كنترل ميشود. جوان بسيجي در برخورد با عنصر منافق، چون اين منافق زن است و نامحرم است، حتّي جان خود را از دست ميدهد، براي اينكه به بدن اين زن مشكوك دست نزند. اينها وجود دارد؛ اين جزو حوادثي است كه مكرر اتفاق افتاده است. دقت نظر بسيجي در مچگيري از منافق، در موارد زيادي تحقق پيدا ميکند. در بعضي از اين موارد، طرف مثلاً زن است؛ اين جوان بسيجي حاضر نيست از حدود ايماني تخطي كند. ببينيد، اين حضور ايمان را در اين انسان بسيجي نشان ميدهد؛ اين خيلي مهم است. بله، يك جا به شهيدشدن چهار تا بسيجي ميانجامد؛ اما در نگاه كلي وقتي نگاه ميكنيم، اين خيلي معناي متعالي و مهمي را به ما منعكس ميکند. بنابر اين حركت عمومي و تودهاي و سازماندهي شدة مردم، با هدايت ايمان، با دخالت ايمان پيش ميرود؛ اين از خصوصيات بسيج است.
يك خصوصيت ديگر اين است كه همة قشرها در بسيج حضور دارند؛ شهري هست، روستايي هست، جوانِ نوخاستة نوسال هست، پيرمرد كهنسال هم هست. چقدر در جنگ، راديوهاي خارجي و مبلّغين معاند و مغرض گفتند كه جمهوري اسلامي بچههاي نابالغ را به جنگ ميفرستد. بله! بچههاي نابالغ ميرفتند، اما كسي آنها را به جنگ نميفرستاد. آنها ميآمدند با گريه، با زاري، با دست بردن در شناسنامه، با رضايت گرفتن از پدر و مادر به زور گريه، با قاطيشدن بين رزمندگان، خودشان را به جبهه ميرساندند. اينها واقعيت است. پير و جوان، تحصيلكرده و غيرتحصيلكرده در بسيج حضور دارند. ... اينجا كارگر بود، كشاورز بود، دانشجو بود، دانشآموز بود، پزشك بود، نويسندة مبرّز بود، شاعر برجسته بود، متخصص بود، مخترع بود و هست؛ همه وارد بسيج. ... اينجا ديروز يك جوان مخترعي آمده، خودش را جزو بسيج مخترعين معرفي ميکند. اينها در دنيا نظير ندارد. بسيج مخترعين، بسيج اساتيد دانشگاه، بسيج نويسندگان، بسيج شاعران. گروههاي روشنفكري، با قوارههاي مختلف، در اين مجموعة عظيم و پرراز و رمزي كه ما اسمش را «بسيج» گذاشتيم، حضور دارند. جوان هم هست، پير هم هست، زن هم هست، مرد هم هست، متخصص كارهاي صنعتي هم هست، متخصص كارهاي روانشناسي هم هست؛ همه جور انساني در اين مجموعه حضور دارند.
خصوصيت ديگر، پابهركاب بودن است. خب! عزيز من! سي و سه سال از انقلاب ميگذرد. حضور تودهاي در انقلابهاي گوناگون، يك ماه بود، دو ماه بود، حداكثر يك سال بود؛ بعد تمام شد. اينجا هم كساني كه ميخواستند زندگي را و جمهوري اسلامي را از روي دستورالعملهاي غربي تنظيم كنند و ترتيب بدهند، همين سفارش را ميكردند. اوايل انقلاب سفارش ميكردند كه خيلي خوب! انقلاب تمام شد، مردم بروند خانههايشان! در انقلابهاي ديگر، مردم رفتند خانههايشان؛ اما سي و سه سال از انقلاب ميگذرد، بسيج در صحنه است، در عرصه است، پابهركاب است. آن نسلي كه آن روز وارد بسيج بودند، امروز افراد ميانسال و مسنّي شدهاند، محاسنهايشان سفيد شده؛ نوه دارند، عروس دارند، داماد دارند؛ اما بسيجياند. آنها پير شدند، اما آيا چهرة بسيج پير شد؟ ابدا! چهرة بسيج، چهرة جواني است! اين معنايش چيست؟ اين معنايش اين است كه نسلهاي نوظهور و پيدرپي، اين حضور مردمي را از دست ندادهاند، فراموش نكردهاند. آن روز يك عدهاي ميگفتند خيلي خوب، جوان است، اهل هيجان است، جنگ هم يك حادثة پرهيجان است؛ اين ميكشد طرف جنگ، به خاطر هيجان. امروز كه جنگ نيست، امروز كه هيجان جنگ نيست؛ چرا جوان به ميدان ميآيد؟ اينها مسائل بسيج است. ببينيد، اينها آن نكات ريزي است كه ما وقتي مجموع اين نكات را كنار هم ميگذاريم، به اين نتيجه ميرسيم كه بسيج يك پديدة شگفتآور و رمزآلود و رازآلود و استثنايي نظام جمهوري اسلامي است. اين مجموعه خيلي گرهها را باز كرده است، در خيلي صحنهها حضور داشته است، حضور او اثرگذار و تعيينكننده بوده است. پس ما در آينده هم به اين حضور احتياج داريم.31 31.۹۱/۰۷/۲۴ بيانات در ديدار بسيجيان استان خراسان شمالي
ايثار بسيجي و لزوم تقويت اين روحيه
يك مسئله هم در بسيج، مسئلة ايثار است. ايثار در لغت، نقطة مقابل استئثار است. استئثار يعني هرچه كه وجود دارد، ما براي خودمان بخواهيم. گاهي در بعضي از دعاهاي ائمه(ع) از مستأثرين شكايت شده است. مستأثرين يعني آن كساني كه هرچه هست، براي خودشان ميخواهند؛ دنبال منافع شخصي و دستاندازي به داشتههاي ديگرانند. ايثار، نقطة مقابل اين است؛ يعني از سهم خود، از حق خود براي ديگران گذشتكردن، و به نفع ديگران از حق خود صرفنظر كردن. اين خصوصيت در قلههاي بسيج وجود داشته است.
و من به شما جوانهاي عزيز عرض كنم؛ سعي كنيد اين خصوصيت را در خودتان تقويت كنيد. ما افراد بشر، دائم در كنار لغزشگاه داريم حركت ميكنيم. جاذبهها ما را به خود فرا ميخواند. دنبال منافع شخصي حركت ميكنيم. منافع شخصي، ما را جذب ميکند. گاهي به خاطر منافع خودمان، حاضريم حق ديگران را هم پايمال كنيم. بايد مراقب خودمان باشيم. خودسازي بسيجي، يكي از خصوصياتش همين است كه بتواند اين روحيه را در خود تقويت كند و پرورش دهد كه ايثار كند. آن قلههاي بسيج كه عرض كرديم، آنهايي هستند كه جان خودشان را در كف دست گرفتند، رفتند براي دفاع از اسلام، براي دفاع از انقلاب، براي دفاع از امام، براي دفاع از كشور، براي حفظ مرزهاي كشور جنگيدند. از خودگذشتگي، بالاتر از اين؟ بيش از اين؟ اين، قلة ايثار است.
پايينتر از اين، صرفنظر كردن و گذشتن از منافع كوتاهمدت مادي است كه ما براي خودمان تعريف ميكنيم. سعي كنيم از منافع شخصي به نفع منافع عمومي، به نفع اسلام، به نفع اهداف والا، صرفنظر كنيم. اين معنايش اين نيست كه به دنيا پشت كنيم؛ نه. دنيا جاي تلاش و فعاليت است؛ هم براي زندگي شخصي، هم براي زندگي عمومي، هم براي ماديات، هم براي معنويات؛ اما آنجايي كه ميبينيم رسيدن به يك حق شخصي معنايش اين است كه از حقوق ديگران عبور كنيم، از قانون عبور كنيم، از انصاف عبور كنيم، اينجا مهار و زمام نفس خود را به دست بگيريم؛ آنچه را كه ميتوانيم به دست بياوريم، به نفع ديگران از آن صرفنظر كنيم؛ اين ميشود ايثار.31 31.۹۱/۰۷/۲۴ بيانات در ديدار بسيجيان استان خراسان شمالي
لزوم حفظ و تقويت صلاحيتهاي بسيج
شما جزو بسيجيد. همه بايد افتخار كنند كه جزو مجموعة بسيجي باشند. كسي كه وارد اين مجموعه ميشود، صلاحيتهايي دارد؛ اين صلاحيتها را نشان داده است، وارد بسيج شده است؛ اين صلاحيتها را بايد حفظ كنيد. آنچه كه من به شما عرض ميكنم ... اين است كه اين خصوصيات را بايد حفظ كنيد؛ نه فقط حفظ كنيد، بلكه بايد اينها را تقويت كنيد.
يكي از خصوصيات، خودسازي است. ما بايد خودمان را تربيت كنيم. منِ مسنِ پيرمرد هم احتياج دارم خودم را تربيت كنم، خودم را مهار كنم، خودم را حفظ كنم. حركت در جوان سريعتر، تصميمگيري سريعتر، اقدام سريعتر است؛ بنابراين مراقبت و محافظت و خودسازي هم بسيار حساستر است. خودسازي، كار سهل و ممتنعي است؛ هم آسان است، هم سخت است. اگر در محيطي قرار بگيريم كه مناسب باشد، مساعد باشد، ميشود آسان. شما مثلاً اهل توجهايد، اهل دعا و اهل تضرع و اهل گريه هستيد. گاهي انسان در يك محيطي قرار ميگيرد كه محيط، محيط تضرع و گريه و توجه است؛ همة دلها به سوي خداست، همة اشكها جاري است؛ اينجا حالت تضرع براي انسان آسانتر دست ميدهد. اين، محيط مساعد است. محيط مساعد، خودسازي را آسان ميکند. يكي از محيطهاي مساعد، خود مجموعة حالات دفاع مقدس بود؛ اما محيط مساعد، خود بسيج است. شما كه در اين مجموعه هستيد، در واقع در يك فضاي مساعدي براي خودسازي هستيد. تقوا، خويشتنداري، دوري از گناه، انجام فرايض، نماز خواندن به صورت فرصتي براي انس با خداي متعال، توجه به معاني نماز، حضور قلب، تمركز در حال نماز؛ اينها ابزارهاي خودسازي است. وقتي شما در محيط مساعد قرار ميگيريد، اين ابزارهاي خودسازي بهتر به شما كمك ميکند، بيشتر به شما كمك ميکند. وقتي اينجور شد، توانايي روحي شما بيشتر ميشود؛ هم استقامت شما، ايستادگي شما، صبر شما، توكل شما، هم ابتكار و جوشش دروني شما؛ اينها همه با هم است. ما وقتي وارد يك ميداني نشدهايم، احساس خوف ميكنيم، هراس داريم؛ استعدادي هم اگر در ما هست، سرپوشيده باقي ميماند؛ اما وقتي اين هراس را شكستيد، خطر كرديد و وارد ميدان شديد، اين استعدادها هم شروع ميکند به سر بر آوردن؛ اينجوري ميشود كه ناممكنها ممكن ميشود. ... اين با خودسازي به وجود ميآيد. بدون خودسازي نميشود وارد اين ميدانها شد.31 31.۹۱/۰۷/۲۴ بيانات در ديدار بسيجيان استان خراسان شمالي
تدبير ش 78 شهريور و مهر 91 حذفيات
نورانيت حضور بسيجي در عرصة نبرد
خود حضور بسيجي در عرصة نبرد، به او يك نورانيتي ميبخشد. معروف بود در دوران دفاع مقدس ميگفتند فلاني نور بالا ميزند، روشن است؛ يعني بزودي شهيد خواهد شد. اين نورانيتِ حضور بسيجي بود؛ اين را من خودم مشاهده كردم؛ نه يك بار و دو بار. ... اين نورانيت را خيليها ديدند؛ ما هم ديديم، ديگران هم بيشتر از ما ديدند. اين ناشي از همان حضور فوقالعاده است.31 31. ۹۱/۰۷/۲۴ بيانات در ديدار بسيجيان استان خراسان شمالي يا .12 12. ۹۱/۰۷/۲۴ بيانات در ديدار بسيجيان استان خراسان شمالي
تدبير ش 79 (مهر) آبان و آذر 91
ضرورت عيارسنجي خود در سبك زندگي
از خود شروع كردن هم كه دستور اسلام به ماست؛ همة ما در همة سطوح بايد اول از خودمان شروع كنيم. «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ».(نهج البلاغه، حكمت 71) در همة سطوح همينجور است. از خودمان بايد شروع كنيم؛ اين را ما در بسيج جا بيندازيم.
همين بحث سبك زندگي و اسلوب زندگي به حسب نظر اسلام، اين در داخل بسيج ميتواند يك معيار براي خودشناسي باشد. بحث اين نيست كه دستگاههاي برتر و بالاتر بيايند ما را عيار بزنند، ببينند چه جوري است؟ بحث اين است كه خودمان، خودمان را عيارسنجي كنيم. رفتار ما در محيط كار چگونه است؟ رفتار ما با همسر و فرزند چگونه است؟ رفتار ما در محيط زندگي و محيط اجتماعي چگونه است؟ رفتار ما با زير دست چگونه است؟ با كسي كه بالادست ماست، رفتار ما چگونه است؟ رفتار ما با دوست چگونه است؟ با دشمن چگونه است؟ اينها همه در اسلام اندازه و معيار دارد. خودمان را بسنجيم. اين ميشود عيار خويش را سنجيدن، خود را درست شناختن. اگر از اينجا شروع كرديم، بنيان زندگي ما، بنيان كار ما در همة بخشها، بهخصوص در بسيج، كه حالا محل بحث ماست، تقويت خواهد شد.8 8. ۹۱/۰۹/۰۱ بيانات در ديدار جمعي از بسيجيان و فعالان طرح شجرة طيبة «صالحين»
عمق بخشي به اعتقادات، فكر و روحية جوانان بسيجي
يك نكتة اساسي كه خوشبختانه ديدم ... مورد توجه قرار گرفته است، كيفيت و عمق اين مجموعههايي است كه بدنة بسيج را و پايههاي اصلي بسيج را تشكيل ميدهند. آنچه كه ضرر ميزند، ضربه ميزند، سطحينگري در اعتقاد و در فهم و در گزينش منطق و مبناست. سطحينگري ضربه ميزند؛ مثل يك سرباري كه بر روي يك مجموعة باري گذاشته باشند، يك باد شديد، يك تكان شديد، او را مياندازد. عمق بايد داد، ريشه بايد داد اعتقادات را؛ اينها چيزهايي است كه مورد توجه شما هم بحمدالله قرار دارد. اصل تشكيل مجموعههاي «صالحين»، بر اساس همين ديد به وجود آمد كه از لحاظ معنوي، از لحاظ تربيتي، از لحاظ تعليمي، عمق بخشيده بشود به فكر و به روحية جوانان بسيجي ما در بخشهاي مختلف.8 8. ۹۱/۰۹/۰۱ بيانات در ديدار جمعي از بسيجيان و فعالان طرح شجرة طيبة «صالحين»
ضرورت تداوم بركات شجرة طيبة بسيج
خدا را سپاسگزاريم كه يك نمونهاي از آنچه كه در ماجراي بزرگ عاشورا ديده شد، نقل شد براي ما، در دوران ما به وجود آمد؛ مردان و زنان و جواناني كه به هدف انديشيدند، از جان، از مال، از تعلقات زندگي چشم پوشيدند؛ اين را ما در دوران دفاع مقدس به چشم ديديم و امروز ادامة آن و بركات آن را داريم مشاهده ميكنيم. ... آنچه در تاريخ خوانده بوديم، بخشهايي از آن را، نمونههايي از آن را كه يكي از مهمترين و برجستهترين مظاهرِ آن هم همين شجرة طيبة بسيج است، هم قبل از شروع جنگ تحميلي، هم در جريان دفاع مقدس - اين تجربة بسيار دشوار و سخت براي كشور - و هم بعد از دفاع مقدس تا امروز، در مقابل چشم ديديم؛ مسئلة بسيج، تجربة بسيج، داراي بركات بسيار بزرگي بوده است و انشاءالله اين بركات بايد ادامه پيدا كند و ادامه پيدا خواهد كرد.8
8. ۹۱/۰۹/۰۱ بيانات در ديدار جمعي از بسيجيان و فعالان طرح شجرة طيبة «صالحين»
لزوم افزايش عيار روحية بسيجي و تضمين خلوص در مجموعة كارها
در دوران دفاع مقدس، آنچه كه در حركت بسيج ديده ميشد، در عيار خلوص، داراي عيار بالايي بود كه اين را بايد امروز هم ما تأمين كنيم در حركت بسيج. ميدانِ امروز، ميدان پيچيدهتري است. رفتن در عرصة جنگ و قتال و مبارزه كردن و مسئوليت به عهده گرفتن، بعد هم به شهادت رسيدن يا جانباز شدن، يا به سلامت برگشتن، حضور در آن ميدان كار خطرناكي است، اما پيچيدگي ندارد. حضور در ميدانِ امروز در مقابلة با توطئة دشمن، حملة دشمن و صفآرايي اين دو صف و دو جبهة برجسته پيچيدگيهايي دارد؛ ممكن است آن خطرات نقدِ آن روز، امروز نباشد، لكن پيچيدگيهاي بيشتري دارد. امتياز آن صحنه اين بود كه كسي كه ميرفت، خلوص واضحي از خود نشان ميداد. ورود در آن ميدان، ورود در ميدان مرگ و زندگي بود؛ شوخي نبود: هم شهامت لازم داشت، هم فداكاري لازم داشت، هم ايمان لازم داشت، هم توكل به خدا لازم داشت؛ و ميرفتند شهيد ميشدند.
امروز در ميدانهاي مختلف، همان ايمان، همان شهامت لازم است، اما بدون اين عناصر هم ممكن است كساني در كسوت بسيجي ظاهر بشوند؛ اين را بايست مراقبت بكنيد. از خودمان مراقبت كنيم در درجة اول و از محيط بسيج مراقبت بكنيم در درجة بعد؛ اين كارِ يكايك آحاد بسيج است. عيار روحية بسيجي در مجموعة بسيج، از جمله در اين مجموعههاي «صالحين»، كه شما تصدي آنها را بر عهده گرفتهايد و آنها را مديريت ميكنيد، بايد بالا برود؛ خلوص را بايد تضمين كنيم و در مجموعة كارها تضمين كنيد. اين يك قدري سخت است. يك علت اينكه جهاد در ميدان مقابلة با نفس و مسائل معنوي، «اكبر» ناميده شده است، همين سختتر بودن كار است. در جنگ با دشمن - جنگ نظامي - انسان راحت ميتواند آن ميزان خلوص خود را و ميزان خلوص ديگران را اندازهگيري بكند؛ راحتتر ميشود اندازهگيري كرد، اينجا نه! اينجا، هم خود انسان دچار اشتباه ميشود، هم ديگران در شناخت انسان دچار اشتباه ميشوند.8
8. ۹۱/۰۹/۰۱ بيانات در ديدار جمعي از بسيجيان و فعالان طرح شجرة طيبة «صالحين»
تدبير ش 85 آبان و آذر92
پديدای مبارك و مهم با انتساب به رزمندگان
هيئت رزمندگان يك پديدة مباركي است؛ نَفْس اينكه رزمندگان ما هيئت عزاداري تشكيل بدهند - محور و نقطة ثقل اصلي هم عزاداري عاشوراست؛ ... احياي عاشورا، زنده نگهداشتن عاشورا و عمقيابي ژرفاي حادثة عاشوراست - چيز بسيار مبارك و مهمّي است.
يك نكته اين است كه اصل انتساب هيئت به رزمندگان، يك معناي مهمّي دارد. رزمندگان يعني كساني كه در مواجهة با دشمن مجاهدت كردند؛ مجاهدت هم اعمّ از مقاتله است؛ مقاتله يعني جنگ نظامي، مجاهدت مجموعهاي از انواع مبارزههاست؛ جنگ نظامـي، جنگ فكـري، جنگ روحـي، جنگ اجتماعـي، مجموع اينها اسمش مجاهـدت است؛ مجاهدت شامل همة اينها هم هست. آن كساني كه اهل مجاهدت در راه خدايند - يكي از خصوصيّات مجاهدت و معناي جهاد اين است كه دشمن در مقابل انسان باشد؛ هر تلاشي را جهاد نميگويند؛ ممكن است كسي يك كار علمياي هم بكند[امّا] جهاد نباشد؛ جهاد، آن حركتي است كه در مواجهة با يك خصم، بـا يك دشمن، انجـام مـيگيـرد - و ايـن خصوصيّت را دارند، اين روحيّه را دارند، براي همة اجتماعات وجودشان مبارك است؛ چون اجتماعات بشري خالـي از دشمن نيستند ... و اگـر چنانچه ايـن جامعه در درون خود يك نيروي مواجهشونده و مقابلهكنندهاي داشته بـاشـد كه همـان مبارزيـن و رزمندگان و مجاهدين هستند، ميتواند احساس امنيّت بكند؛ والاّ اگر اين را نداشته باشد، مثل بدني است كه در درون خودش آن گلبولهاي سفيد را كه مثلاً مأمور به مواجهه هستند، نداشته باشد؛ انواع و اقسام بيماريها بر اين جامعه ممكن است عارض بشود. اينكه اين مجموعه بيايند براي مسئلة عاشورا و مسئلة عزاداري حسينبنعلي(ع) تلاش بكنند و كار كنند و آن را گرم و گرامي و زنده بدارند، اين خيلي كار مناسب و لازمي است. بنابراين نَفْس اين انتساب، يعني انتساب هيئت عزاداري به رزمندگان، چيز مباركي است، چيز خيلي خوبي است، اين را رها نكنيد و هر چه ميتوانيد حفظ كنيد و نگه داريد.6
6. 20/08/92 بیانات در ديدار اعضاي ستاد مركزي هيئت رزمندگان اسلام
ماية بيم و اميد
بسيج مظهر عظمت ملّت و نيروي كارآمـد درونـي كشـور مـاست. ايـن جلسـه هم جلسـة فرماندهان است؛ دهها هـزار فرماندة بسيجي در اينجا جمع شديد؛ حجم پر افتخار بسيجِ مردمي را از يك چنين اجتماعي ميشود حـدس زد؛ براي دوستان نظام و انقلاب و كشور مـايـة خرسندي هستيد، ماية اميد و اعتمادايد؛ و براي بدخواهان و دشمنان و كينهورزان ماية بيم و هراس.8
8. 29/08/92 بيانات در ديدار پنجاه هزار فرمانده بسيج سراسر كشور در مصلاّي امام خميني(ره)
بسيج، مظهر حضور مردم در صحنه
بسيج - همانطور كه گفتيم - ماية عزّت كشور و نظام است؛ چرا؟ چون معناي بسيج حضور متن مردم در عرصههاي فعّاليّتهاي اساسي براي ملّت و كشور است. هر دولتي و هر كشوري وقتي مردم را داشته باشد، هر جايي كه متن مردم حضور پيدا كنند و مردم حركت بكنند به يك سمتي، پيروزي قطعي است؛ [اين] يك چيز مسلّم است. آنجايي كشورها ضربه ميخورند، شكست ميخورند كه مردمشان در صحنه نباشند يا وحدت عمل نداشته باشند. آنجايي كه مردم در صحنهاند و پيوند و اتّحاد ميان آحاد مردم هست، پيروزي و پيشروي قطعي است. بسيج يك چنين نمونهاي است؛ مظهري است از همين حضور مردمي در صحنه و پيوند مردم با يكديگر؛ با اين چشم به بسيج بايد نگاه كرد.8 8. 29/08/92 بيانات در ديدار پنجاه هزار فرمانده بسيج سراسر كشور در مصلاّي امام خميني(ره)
چه كساني بسيجياند؟
بسيج به نظر ما محدود در همين تعدادي كه در سازمان بسيجاند نميشود؛ خيليها هستند [كه] دلهايشان با شماست، شما را تحسين ميكنند، به شما احترام ميگذارند، قدر شما را ميدانند، در داخل سازمان بسيج هم نيستند؛ آنها هم بسيجياند. آن كساني كه ارزشهاي شما را قبول دارند، به آن ارزشها احترام ميگذارند، به زحمات شما، به خدمات شما، به مجاهدت شما احترام ميگذارند، آنها هم از نظر ما بسيجياند.8 8. 29/08/92 بيانات در ديدار پنجاه هزار فرمانده بسيج سراسر كشور در مصلاّي امام خميني(ره)
لزوم تقويت دين و تقوا، عفّت و پاكيزگي
جوانها! بدانيد، بدون هيچگونه ترديدي آيندة روشن و اميدبخش اين كشور و اين نظام متعلّق به شماست؛ شما خواهيد توانست كشورتان و ملّتتان را به اوج افتخار برسانيد؛ شما به توفيق الهي خواهيد توانست الگو و نمونة كاملِ تمدّنِ نوينِ اسلامي را در اين آب و خاك تشكيل بدهيد؛ براي اينكه بتوانيد اين وظايف بزرگ را انجام بدهيد، بايستي دين را، تقوا را، عفّت را، پاكيزگي روحي را در ميان خودتان هرچه بيشتر ترويج كنيد و تقويت كنيد. جوانِ امروز احتياج دارد به دين، به تقوا، به علم، به نشاطِ كار، به امانت، به عفّت، به [انجام] خـدمـات اجتمـاعـي و بـه ورزش؛ اينها خصوصيّاتي است كـه جـوانِ امـروز به آن احتياج دارد و شما عـزيـزان بسيجي مـن انشاءالله توفيق انجام اين كار را داشته باشيد.8 8. 29/08/92 بيانات در ديدار پنجاه هزار فرمانده بسيج سراسر كشور در مصلاّي امام خميني(ره)
تدبير ش91 – آبان و آذر 93
پشتوانة فکري بسيج
آنچه بهنظرِ اين حقير، کمتر به آن پرداخته شده است و بايد پرداخته بشود، مسئلة عقبة فکري و پشتوانة فکري بسيج است. بسيج يک انديشه است، يک فکر است، يک منطق است، يک منظومة فکري است. علّت اين هم که همه ميبينند که تحصيلکرده، نخبه، نابغه، از رشتههاي مختلف مجذوب بسيج ميشوند، اين است که بسيج صرفاً يک حرکت احساسي نيست؛ يک منطق قوي پشت سرِ بسيج وجود دارد؛ اين منطق، اين علم، وقتي با عمل همراه ميشود، اين غوغا را درست ميکند؛ اين حوادث شگفتآور را خلق ميکند. پاية اين تفکّر چيست؟
من چند جملة کوتاه دربارة اين تفکّر - تفکّري که قاعدة بسيج است، پشتوانة بسيج است، عقبة فکري بسيج است - عرض ميکنم. دو نکته را من در اين مورد عرض ميکنم، [که] جاي فکر کردن و بحث کردن و کار کردن دارد:
1_ پاية اين تفکّر، اعتقاد به مسئوليت انسان است؛ مسئوليت انسان. انسان موجودي است مسئول. نقطة مقابل اين فکر، حالت احساس بيمسئوليتي: «ولش کن»، «برو خوش باش»، «به خودت بپرداز» است. پاية فکري بسيج، اين مسئوليت الهي است که حالا عرض ميکنم مباني ديني مستحکمي دارد. نه فقط مسئوليت در برابر خود و در برابر خانوادة خود و نزديکان خود - که اين هست - بلکه مسئوليت در قبال حوادث زندگي؛ در قبال سرنوشت جهان، سرنوشت کشور و سرنوشت جامعه، چه مسلمان، چه غير مسلمان. اين احساس مسئوليت فقط نسبت به انسانهاي همعقيده و مسلِم و مؤمن نيست. بلکه حتّي نسبت به غير مسلمين و غير مؤمنين هم احساس مسئوليت ميکند. نقطة مقابلِ همان دَمغنيمتي، ولش کن و حالت تنبلي و حالت گريز از مسئوليت و مانند اينها است. پاية اصلي بسيج، اين احساس مسئوليت است. اين تفکّر مسئوليت انسان، جزو بينات اسلام است. يعني هيچکس نميتواند در اين ترديد بکند که اسلام، انسان را اينجور موجودي ميداند: موجودي که مسئول است، کار از او خواسته شده است.
شما ملاحظه کنيد احکام گوناگون را، مثلاً: حکم امر به معروف و نهي از منکر. امر به معروف يعني شما همه مسئوليد که معروف را، نيکي را گسترش بدهيد، امر کنيد به آن؛ نهي از منکر [يعني] زشتي را، بدي را، پلشتي را نهي کنيد؛ جلوي آن را بگيريد با شيوههاي مختلف. معناي اين چيست؟ معناي اين، مسئوليت در قبال سلامت عمومي جامعه است. همه مسئولند: من مسئولم؛ شما مسئولي؛ آن يکي مسئول است. يا مسئلة جهاد. جهاد اسلام در واقع کمک به ملّتهايي است که پشت پردة سياستهاي استعماري و استکباري و استبدادي قرار داده شدهاند که نور اسلام به اينها نرسد؛ نور هدايت به اينها نرسد. جهاد براي دريدن اين پردهها و اين حجابها است؛ جهاد اسلامي اين است. بحث اينکه آيا جهاد، دفاعي است يا ابتدايي است يا مانند اينها، بحثهاي فرعي است؛ بحث اصلي اين است: «ما لَکُم لا تُقاتِلونَ في سَبيلِ اللهِ وَ المُستَضعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الوِلدان»؛)نساء ۷۵) [چرا شما در راه خدا [و در راه نجات] مردان و زنان و کودکان مستضعف نميجنگيد؟] چرا جهاد نميکنيد، مقاتله نميکنيد، نبرد نميکنيد در راه خدا - و بلافاصله [ميگويد]- و در راه مستضعفين، براي نجات مستضعفين؟ اين احساس مسئوليت است؛ يعني شما برو جان خودت را به خطر بينداز و جانت را کف دستت بگير در ميدانهاي خطر، براي اينکه مستضعفان را نجات بدهي؛ معناي اين، همان مسئوليت است ديگر. ... پاية اصلي حرکت بسيج اين است: احساس مسئوليت الهي.
2_ دوّمين پايه که در کنار اين هست که مکمّل پاية اوّل است، عبارت است از: بصيرت، روشنبيني. يعني چه؟ يعني شناخت زمان، شناخت نياز، شناخت اولويت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسيلهاي که در مقابل دشمن بايد به کار برد؛ اين شناختها؛ بصيرت است. هميشه با يک سلاح نميشود مبارزه کرد. در همة ميدانها با يک سلاح نميشود رفت. کدام سلاح را به کار بيندازيم؟ دشمن کجا است؟ بارها من عرض کردهام اينهايي که بصيرت ندارند - مثل اين بيچارههايي که در فتنه گرفتار شدند - مثل کسانياند که در تاريکي شب، در مه غليظ، در غبار ميخواهند مخالفي را، دشمني را بزنند؛ خب نميداند دشمن کجا است؛ يکي از اوّلين شرايط جنگهاي نظامي، اطّلاعات است؛ برويد اطّلاع کسب کنيد و ببينيد دشمن کجا است. اگر بدون اطّلاع رفتيد، شما ممکن است جايي را بزنيد که دوست آنجا است؛ کسي را بزنيد که با شما دشمن نيست و به دشمن کمک کنيد؛ گاهي اينجوري ميشود. اگر بصيرت نبود، ميشود اين؛ که فرمود: «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَيهِ اللَّوابِس»؛)تحفالعقول، ص ۳۵۶) شبهات و نادانيها و نفهميها به کسي که عالم به زمان خود است، هجوم نميآورند؛ ميفهمد چهکار بايد بکند. اگر اين نبود، مشکل بهوجود خواهد آمد، حتّي اگر آن احساس مسئوليت هم باشد.
... اين پس شد رکن دوّم که بسيار بسيار لازم است. اگر اين رکن دوّم نباشد، امر به معروفش هم اشتباهي درميآيد، جهادش هم اشتباهي درميآيد، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا ميشود، و به کجراهه ميافتد. ... خب! پس پاية فکري، در درجة اوّل، آن احساس مسئوليت است که اين عقبة فکري بسيار مستحکمي است براي شما که ميخواهيد در عرصة بسيج حرکت بکنيد، و شرط لازم که پاية دوّم محسوب ميشود، بصيرت است؛ از اين دو چيز يک لحظه نبايد غفلت کرد. آن احساس مسئوليت - يعني براي خدا، «صَبراً وَ احتِساباً»؛)از جمله، دعاي روزهاي ماه مبارک رمضان) پروردگارا، من اين کشف علمي را ميکنم، اين مطالعه را ميکنم، اين کار هنري را خلق ميکنم، اين مبارزه را ميکنم، اين عمل اقتصادي را انجام ميدهم، اين کمک را به زيد ميکنم، اين مبارزه را با عَمرو ميکنم، براي تو؛ چون از من مسئوليت خواستهاي – اين احساس مسئوليت و احساس تعهّد الهي!؛ بعد هم آگاهي: بدانيم کجا هستيم؟ جاي ما کجا است؟ جاي دشمن کجا است؟ دشمن کيست؟ با دشمن با چه سلاحي بايد مبارزه کرد؟ اين هم رکن دوّم. با اين نگاه، هم دايرة بسيجيان مشخّص ميشود، هم عرصههاي فعّاليت بسيج روشن ميشود.7
7. 06/09/93 بيانات در ديدار اعضاي مجمع عالي بسيج مستضعفين به مناسبت هفتة بسيج
صدور تفکّر بسيجي دليل شکستناپذيري ايران اسلامي تکرار در ش2
خب! اين تفکّر که تفکّر بسيجي است و امام بزرگوار ما اين را در ايران اسلامي خلق کرد، اين صادر شده. بارها گفتيم: مفاهيم انقلاب و مفاهيم اسلام، مثل عطر گلهاي بهاري است؛ هيچ کسي نميتواند جلوي آن را بگيرد؛ پخش ميشود، همهجا ميرود؛ نسيم روحافزا و روانبخشي است که همهجا را به خودي خود ميگيرد؛ حالا جنجال کنند، دادوبيداد کنند؛ رفته، صادر شده و الآن شما در کشورهاي گوناگوني ملاحظه کنيد؛ اين تفکّر در لبنان دارد فعّاليت ميکند، در عراق دارد فعّاليت ميکند؛ جـوانهـاي عـراقي حرکت کردنـد همراه ارتششان شدند توانستند اين پيروزيها را به دست بياورند؛ در سوريـه همينجور، در غزّه همينجور، در فلسطين هميـنجـور، در يـمـن همينجـور، انشاءالله در قدس شريف و براي نجاتِ الاقصي هم همينجور. خب! اين روشن شد. حالا بنده عرض ميکنم: به همين دليل ايران اسلامي شکستناپذير است. آنهايي که نظام اسلامي و جمهوري اسلامي را تهديد ميکنند که ما چنين ميکنيم، چنان ميکنيم، بدانند: جمهوري اسلامي به برکت تفکّر بسيجي و عمل و حرکت بسيجي شکستناپذير است. هر فرد ايراني بالقوّه يک بسيجي است، مگر عدّة معدودي که يا دچار خودپرستياند يا دچار شهوتپرستياند يا دچار پولپرستياند يا دستشان زير سنگ دشمن است، آنها را ميگذاريم کنار؛ معدودند، زياد نيستند. اکثريت قاطع ملّت ايران بالقوّه بسيجياند؛ دليل شکستناپذيري نظام جمهوري اسلامي اين است. منتها بايد حواسّ همه جمع باشد؛ امتحان هميشه هست، براي همه هست؛ حرکت نبايد سست بشود؛ جهت حرکت اشتباه نبايد بشود؛ جهت حرکت به سمت استکبار است، مقابلة با استکبار است.7
7. 06/09/93 بيانات در ديدار اعضاي مجمع عالي بسيج مستضعفين به مناسبت هفتة بسيج
دعوت بسيجيان به اخلاق تکرار در الف1
من دعوت ميکنم بسيجيان عزيز را به اخلاق. اخلاق يعني چه؟ يعني حلم و بردباري، صبر و مقاومت، صدق و صفا، شجاعت و فداکاري، طهارت و پاکدامني. بسيجيها براي اينکه اجزاي اين بناي استوار همچنان مستحکم بماند بـه ايـن احتياج دارنـد. اگـر بخواهيد ايـن بناي رفيع همينطور مستحکم مثل دژِ پايدار و استواري درمقابل دشمنان قرار بگيرد، بايد اين رعايتها را بکنيد؛ بردباري نشان بدهيد، صبر نشان بدهيد، اخلاق نشان بدهيد، طهارت نشان بدهيد، الگوهاي بزرگ صدر اسلام را درنظر بياوريد. ما بايد از تکبّر دوري کنيم، از تَفَرعُن دوري کنيم. مالکاشتر با آن مقام، با آن شجاعت، با آن جايگاهي که نزد اميرالمؤمنين داشت، در کوچه حرکت ميکرد، يک پسربچّهاي او را نشناخت، مسخرهاش کرد، شايد سنگريزهاي به طرفش پرتاب کرد؛ مثلاً ديد يک آدمي دارد ميرود، بنا کرد مسخره کردن؛ بعد مالکاشتر رد شد، افرادي که آن منظره را ديدند، به پسرک گفتند: فهميدي چه کار کردي؟ فهميدي چه کسي را مسخره کردي؟ پسربچّه نميشناخت مالک اشتر را، گفت: نه! گفتند: اين مالکاشتر بود؛ پسربچّه دستپاچه شد؛ حالا خودش تنها يا خودش و پدرش مثلاً يا دوستانش دوان دوان آمدند که يکجوري عذرخواهي کنند که برايشان ماية دردسر نشود؛ دنبال مالکاشتر راه افتادند، ديدند به مسجد آمده، دارد نماز ميخواند؛ رفتند جلو و بنا کردند عذرخواهي کردن؛ مالکاشتر گفت من آمدم مسجد براي اينکه نماز بخوانم، دعا کنم که خداي متعال خطاي اين جوان را ببخشايد! ببينيد، اين دلسوزي، اين احساس مسئوليت، اين حلم، اين بزرگواري، اينها است. من و شما هم بايد همينها را ياد بگيريم.7 7. 06/09/93 بيانات در ديدار اعضاي مجمع عالي بسيج مستضعفين به مناسبت هفتة بسيج
هشياري نسبت به استحکام و عدم سايش اعتقادي و عملي
توصية اکيد ميکنم به استحکام و عدم سايش اعتقادي و ايماني و عملي؛ مراقب باشيد. ما در اين مسير زندگي، آنجايي که با وسوسهها مواجه ميشويم؛ وسوسة پول، وسوسة شهوات، وسوسة مقام، وسوسة رفاقت، ساييدگي پيدا ميکنيم؛ سايش پيدا ميکنيم مراقب باشيد سايش اعتقادي پيدا نکنيد، شما بـر روي محيط اثـر بگذاريد، نگذاريـد آن محيط اگـر بـد است، روي شما اثر بگذارد.7
7. 06/09/93 بيانات در ديدار اعضاي مجمع عالي بسيج مستضعفين به مناسبت هفتة بسيج
صبر و تقوا باعث می شود که دشمنان عنود و لبریز از بغض هیچ غلطی نمی تواند بکند
بيانات در مراسم دانشآموختگي دانشجويان دانشگاه امام حسين (علیهالسّلام) 09/4/1397
یک توضیحی در این زمینه باید عرض کنم؛ لکن قبل از توضیح در این باره، یک آیهی قرآن را برای شما جوانان عزیزم مطرح می کنم؛ آن آیهی شریفه در سورهی آلعمران است؛ در ضمنِ آیاتی که در مورد دشمنان عنود اسلام و جامعهی اسلامی است. چندین آیه است دربارهی دشمنان عنود و لبریز از بغض و کینهی اسلام و مسلمین و پیامبر که آنها را بیان می کند. قَد بَدَتِ البَغضَاءُ مِن اَفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدورُهُم اَکبَرُ؛ بعد از آنکه این خصوصیّات را در مورد این دشمنان ذکر می کند که این دشمنان، خصوصیّاتشان منطبق است با خصوصیّات همین دشمنانی که امروز شما دارید و ملّت مسلمان ایران دارد و ایران اسلامی دارد که واقعاً «قَد بَدَتِ البَغضَاءُ مِن اَفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدورُهُم اَکبَرُ»؛ یا «اِن تُصِبکَ حَسَنَةٌ تَسُؤهُم»، اگر شما یک افتخاری به دست بیاورید، یک موفّقیّتی به دست بیاورید، آنها عمیقاً ناراحت می شوند و بعد از آنکه این آیات ذکر می شود، در پایان، قرآن اینجور می گوید، می فرماید که «وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا»؛ این یک قانون ( قانون آفرینش ) است. صبر و تقوا موجب می شود که همین دشمن عنود، این کپسول زشت کینه و بغضاء، با همهی تواناییهایی که برای خودش فراهم کرده، هیچ غلطی در مقابل شما نتواند بکند؛ لَا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیْئًا؛ یعنی هیچ زیانی به شما نمی توانند برسانند؛ به شرط چه؟ به شرط صبر و تقوا. من امروز این را می خواهم در این میدان پُرمعنا و پُرمغز، به شما جوانان عزیز که حقیقتاً نور چشم این ملّت اید عرض بکنم. این درس فقط برای شما هم نیست؛ برای همهی ملّت است، برای همهی سپاه است، برای همهی نیروهای مسلّح است، برای همهی آحاد جامعه است، بخصوص برای مسئولان و مدیران جامعهی اسلامی است؛ صبر وتقوا.
صبر یعنی در میدان باقی ماندن، از میدان بیرون نرفتن
بيانات در مراسم دانشآموختگي دانشجويان دانشگاه امام حسين (علیهالسّلام) 09/4/1397
صبر یعنی چه؟ صبر یعنی در میدان باقی ماندن، از میدان بیرون نرفتن. بعضی از میدان می گریزند؛ بعضی نمی گریزند امّا بتدریج از میدان کناره می گیرند؛ این خلاف صبر است. صبر یعنی پایداری کردن، در میدان ماندن، استقامت کردن. صبر یعنی چشم به هدف های دور و به افق های دور دوختن؛ چشم دوختن به هدف های دور. گاهی انسان از یک موفّقیّت نقد خرسند می شود، خوشحال می شود، گاهی مغرور می شود، و خطرناک این است که قانع می شود؛ این خطرناک است؛ این موجب می شود که انسان در میدان باقی نماند. نه، هدفِ دور را نگاه کنید، قلّه را نگاه کنید؛ ببینید پیام حقیقی انقلاب و نظام اسلامی چیست و ملّت ایران را و امّت اسلامی را و در نهایت جامعهی بشری را به سمت چه هدفی می خواهد حرکت بدهد؛ به آنجا نگاه کنید. حرکت انقلاب اسلامی یک چنین صبری را لازم دارد. شما نگاه کنید؛ در دوران صدر اسلام، در آن دهههای اوّل که سختی زیاد بود بخصوص در دوران پیامبر اعظم صبر کردند، ایستادگی کردند، مقاومت کردند؛ نتیجه این شد که با وجود نابسامانیها و ناهنجاریهایی که برخلاف دستور حقیقی اسلام انجام گرفته بود، امّا اوج تمدّن بشر در قرن سوّم و چهارم هجری متعلّق به ملّت مسلمان و کشورهای اسلامی است. قضیّه اینجوری است؛ اگر صبر کردیم، افق های دور مال ما است؛ اگر شما امروز ایستادید، نسل های آینده به آن قلّه دست خواهند یافت. آنها به قلّه می رسند امّا این هنر شما است، این کار شما است. البتّه من امیدوارم به توفیق الهی شما جوان های امروز هم، نسل امروز هم، آن روز را مشاهده کنید
و به توفیق الهی مشاهده خواهید کرد. انقلاب، ریشهدار است، آیندهدار است و نیازمند استمرار است؛ این صبر.
تقوا یعنی پرهیز و مراقبت از خود در مقابل دشمن
بيانات در مراسم دانشآموختگي دانشجويان دانشگاه امام حسين (علیهالسّلام) 1397/04/09
و تقوا؛ تقوا با معنای گستردهی خود در این آیهی شریفه مورد توجّه قرار گرفته است؛ هم به معنای عامّ تقوا است یعنی مراقبت از خود برای عدم انحراف از جادّهی مستقیم شریعت اسلامی که در بسیاری از جاها به کار رفته است هم به معنای پرهیز و مراقبت از خود در مقابل دشمن، به قرینهی آیات قبل از این آیه که دربارهی دشمنان است. مراقب باشید؛ در مقابل دشمن اید. انسان در میدان جنگ یک جور زندگی می کند؛ در هنگامی که جنگ نیست، جور دیگری زندگی می کند. انسان در سنگر یک جور مینشیند، یک جور استراحت می کند، یک جور می خوابد؛ در اتاقِ راحتِ داخلِ خانهی خود یک جور دیگری می خوابد و زندگی می کند. بدانید در مقابل دشمن اید؛ این را همهی ما باید بدانیم. تقوا به این معنا است: مراقبت از خود در مقابلهی با دشمن، پرهیز از اعتماد به دشمن، به دشمن اعتماد نکنید، تقوا به این معنا است؛ به معنای مراقبت از حیله و مکر دشمن است؛ نه فقط به او اعتماد نکنید بلکه حتّی ترفند او را هم بفهمید، بدانید چه کار دارد می کند، چه حیلهای به کار می زند؛ آماده باشید، مراقب باشید؛ حیلههای دشمن هم فقط حیلهی نظامی نیست. و هم تقوا به معنای رعایت تدبیر است ؛ پرهیز از کار خلاف قاعده و خلاف عقلانیّت و پرهیز از سستی و سهلانگاری؛ این شد معنای آیهی شریفه. اگر آن صبر و این تقوا را شما جوانان عزیز و مسئولان مسائل نظامی و امنیّتی و اقتصادی و دیگران در درجهی اوّل، و سایر مردم و عموم ملّت ایران در درجهی بعد، به کار ببندند، لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا؛(۵) هیچ ضربهای، هیچ آزاری نمی توانند به شما برسانند؛ و به توفیق الهی همین هم خواهد بود.
بسیج سرمشقی برای دیگر کشورها جهت حل مشکلات گوناگون شده است
بیانات در همایش دهها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی 1397/07/12
تصویر درست از وضع کشور، همین بسیج است بسیج مستضعفین؛ این تشکیلات عظیم، این تشکیلات سراسری در کشور، این مجموعهی عظیم مردمی که سرمشقی شد برای بعضی از کشورهای دیگر که به سراغ جوان هایشان بروند برای حلّ مشکلات گوناگون، بسیج؛ که بسیج مصداق این آیهی شریفه است: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم. بعد از جنگ اُحد شایعه انداختند که بنا است به مدینه حمله بشود، بترسید از دشمن؛ فَزادَهُم ایمانًا؛ امّا مؤمنین در مقابلِ این تهدیدها و عربدهکشی ها ایمانشان بیشتر شد، وَ قالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل؛ این بسیج است. بسیج مصداق همین آیهی شریفه است که در مقابلِ تهدید دشمن نهفقط عقبنشینی نمی کند بلکه «فَزادَهُم ایمانًا»، ایمانش افزایش پیدا می کند؛ این یک نقطهی قوّت است. بسیج، یکی از نقطه های برجستهی تصویر واقعی از کشور عزیز ما است، و دشمن با بسیج خیلی مخالف است و عوامل دشمن هم با بسیج خیلی مخالف هستند.
نقطهی ششم، این بخش های برجسته و درخشانی [است] که انسان در طول سال در مجموعهی کشور مشاهده می کند؛ از جمله گروههای جهادی، که اشاره کردم تقریباً ده هزار هستهی گروه جهادی فعّالند، بسیج سازندگی، راهیان نور، راهپمایی های انقلاب، اعتکاف ها، مراسم حسینی و عاشورایی که روزبهروز رونق بیشتری پیدا می کنند؛ این تصویرِ واقعی از کشور است؛ اینها چیزهایی است که با توجّه به آنها می شود ملّت ایران را شناخت. البتّه هم به بسیج و هم به این نیروهای جهادی و فعّالیّت های جهادی و هم به راهیان نور همهی دستگاهها موظّفند که کمک کنند.
روح همبستگی در میان مردم ما و حالت بسیجشوندگی برای خدمت
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی 1398/1/14
بحمدالله تلاش مردمی در این قضیّه تلاش خیلی خوبی بود. این، بار اوّل هم نیست؛ در همهی حوادث طبیعی و بلایای طبیعی -که حوادثی [است] که ظاهر بلا دارد، اگر چه باطنش ممکن است نعمت و عطای الهی باشد- ملّت ایران حقیقتاً جانانه وارد میدان می شوند؛ ما این را بارها و بارها آزمودهایم. این روح همبستگی در میان مردم ما و حالت بسیجشوندگی برای خدمت به هممیهنان یک چیز استثنائی است؛ مشوّق مسئولین دولت هم هست، کمککار آنها هم هست. در این قضیّه هم همین جور بود؛ هم مردم وارد شدند و کمک کردند از همهی اکناف کشور، هم مسئولین با اتّفاق کلمه، با تمرکز، با وحدت توانستند کارهای ابتدائی را در این مسئله انجام بدهند؛ البتّه کارهای زیادی باقی است که بایستی انجام بگیرد. ما به مسئولین محترم این نکته را تأکید کردیم، خود آنها هم توجّه داشتند و توجّه دارند که کارهای اصلی بعد از این است. این ویرانیها، این خرابیها، تخریب مزارع، تخریب خانهها و از این قبیل ضایعاتی که به وجود آمده است، بایستی انشاءالله جبران بشود، و خواهد شد. و مردم عزیز ما به همکاریهایشان با مسئولین ادامه بدهند؛ این کار لازمی است. حضور مردم در صحنه، همکاری آنها، کمک آنها حقیقتاً گرهگشا است.
بسیج بزرگترین شبکهی فرهنگی و اجتماعی و نظامی در همهی دنیا
بیانات در دیدار بسیجیان 1398/9/6
امّا در مورد بسیج؛ اوّلاً بسیج مستضعفین در جمهوری اسلامی هیچ نظیری در دنیا نداشت؛ آن روزی که به وجود آمد، هیچ مشابهی در دنیا نداشت؛ هیچ چیزِ بسیج وارداتی نیست که یک بخشی از آن از یک گوشهای از دنیا گرتهبرداری شده باشد؛ ابداً. یک حرکت کاملاً و صددرصد متّکی به اندیشهی انقلاب و اندیشهی اسلامی بود که خدای متعال به قلب مبارک امام بزرگوار ما آن را وارد کرد و این [پدیده] تحقّق پیدا کرد. شاید بتوان گفت که بسیج بزرگترین شبکهی فرهنگی و اجتماعی و نظامی در همهی دنیا است؛ بنده در هیچ نقطهای از نقاط عالَم، یک شبکهی عظیم مردمی با این وسعت، با این تعداد جمعیّت سراغ ندارم؛ این منحصر به بسیج مستضعفین است در کشورمان؛ این بزرگترین شبکه است. آن وقت امام بزرگوار این پدیدهی بینظیر را چه جور ایجاد کرد؟ شماها امام را ندیدید، [ولی] ما سال ها با امام زندگی کردیم؛ هنر امام بزرگوار این بود که این پدیدهی بینظیر را از دل کوچه پس کوچههای شهرهای کشور به وجود آورد و این پدیده را شکل داد؛ این حقیقت زیبا و مجسّم، از متن مردم جوشید؛ از دل مردم، از میان خانههای مردم جوشید؛ این کارِ امام بود.
بسیج، مصداق تام و تمام تبدیل تهدید به فرصت بود
بیانات در دیدار بسیجیان 1398/9/6
تشکیل بسیج، مصداق تام و تمام تبدیل تهدید به فرصت بود. درست توجه کنید؛ سیزدهم آبان ۵۸ ماجرای لانهی جاسوسی اتّفاق افتاد؛ آمریکاییها در این ماجرا تحقیر شدند، شروع کردند تهدید کردن، واکنش نشان دادن؛ هم تهدید زبانی [کردند] و هم ناوهای آنها به طرف خلیج فارس سرازیر شد؛ یعنی یک تهدید عملی. خب یک ملّتی مثل ملّت ایران در آن روز که نه نیروی نظامی دارد، نه امکانات دفاعی آنچنانی دارد، نه موشک دارد، نه هواپیماهایش درست و حسابی کار می کنند، حالا ناگهان آمریکا [هم] با همهی وجود بیاید به مقابلهی او و تهدید کند؛ این تهدید است دیگر، درست است؟ هنوز یک ماه از قضیّهی سیزدهم آبان نگذشته بود که در پنجم آذر ۵۸ امام دستور تشکیل بسیج را داد؛ یعنی این حرکت عظیم، این حضور عظیم، این قدرتنمایی بزرگ در مقابل تهدید آمریکا در کمتر از یک ماه بعد از حادثهی سیزدهم آبان به وجود آمد؛ این یعنی در حقیقت بسیج [باعث] تبدیلِ تهدید به فرصت شد؛ این حقیقت بسیج است. اگر از آن تهدید کسی می ترسید، مثلاً فرض کنید امام جا می زد، یا احتمال می دادند که دشمن بتواند یک ضربهای وارد کند و این حرکت عظیمِ ایجاد بسیج انجام نمی گرفت، معلوم نبود سرنوشت کشور به کجا برسد؛ وجود بسیج موجب شد که آن تهدید، تبدیل شد به این فرصت عظیم. پس منطق اصلی بسیج این است: رفع تهدیدها و تبدیل تهدیدها به فرصت. تهدیدهای زیادی داریم، هر کدام از این تهدیدها بایستی با ابتکار بسیجی تبدیل بشود به یک فرصت؛ هر چه تهدیدها بیشتر، فرصت ها بیشتر؛ بنابراین تهدید برای ما دیگر تهدید نیست، [بلکه] تهدید به برکت بسیج، برای ما ایجاد فرصت می کند.
مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّهی عالَم بشریّت
بیانات در دیدار بسیجیان 1398/9/6
اسم بسیج کشور ما، [یعنی] مجموعهی شما چیست؟ «نیروی مقاومت بسیج مستضعفین». مستضعفین چه کسانی هستند؟ مستضعفین را بد معنا می کنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیبپذیر [معنا می کنند]، یعنی آسیبپذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمی داند، قرآن می گوید: وَنُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَنَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجـعَلَهُمُ الورِثین؛ مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّهی عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین
و همهی موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفةالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است.
برای مقاومت بنیهی معنوی لازم است
بیانات در دیدار بسیجیان 1398/9/6
خب، پس حالا بنا است مقاومت انجام بگیرد. برای مقاومت بنیهی معنوی لازم است؛ آن چیزی که بنده روی آن تکیه دارم، اصرار دارم، این است. اگر بخواهید مقاومت کنید، باید بنیه داشته باشید؛ بنیهی معنوی مهمتر از بنیهی مادّی و نظامی است. بنیهی نظامی همین توپ و تانک و موشک و تواناییهای این جوری و مانند اینها است؛ بنیهی معنوی، یک حقایقی است در وجود خود شما، در دل خود شما که در ماهیّت حرکت شما اثر می گذارد. تکیهی بنده روی جوان ها است؛ میبینید که غالباً دلبستهی جوان ها و امیدوار به جوان ها هستم برای آینده؛ منتها آن جوانی که می تواند پیشران حرکت عظیم کشور به سوی تمدّن نوین اسلامی باشد کدام جوان است؟ چه جور جوانی است؟ بنیهی معنوی اینجا معنا پیدا می کند؛ جوانی که با انگیزه است، با ایمان است، با خِرد است، قدردان توان خویش است، اهل کار است، اهل ابتکار است، توکّل به خدا دارد، اعتماد به نفس دارد. درست نقطهی مقابل آنچه دشمن در مورد جوان های ما می خواهد؛ دشمن می خواهد جوان های کشور ما بیانگیزه باشند، بیایمان باشند، بیامید باشند، اسیر شهوات باشند، تنبل باشند، بیکاره باشند، نق بزنند، کار نکنند، دچار اعتیاد باشند، شکننده باشند؛ جوان های کشور را اینجوری می خواهند. هدف کارهایی که دارند روی جوان های ما انجام می دهند اینها است؛ درست نقطهی مقابل آن چیزی که ما لازم داریم.
بسیج بیش از دیگر مجموعههای کشور مورد دشمنی نظام سلطه است
بیانات در دیدار بسیجیان 1398/9/6
خُب، بسیج، جوانِ نوع اوّل است. همهی امید ما این است و باید این جور باشد؛ یعنی باانگیزه، باایمان، باتوکّل، باخدا، دارای اعتماد به نفْس، اهل کار، اهل ابتکار، قدردان جوانی خود، قدردان نعمت وجود خود باید باشند. اگر ما یک چنین مجموعهای داشته باشیم که الحمدلله داریم و همین مجموعهی بسیج است که در سطح کشور گسترده است ــ که حالا من بعداً چند مورد را از این گستردگی تحرّکات بسیج عرض می کنم که مردم بدانند؛ شماها خودتان که می دانید ــ یک مجموعهی گستردهی با عظمت این جوری، طبعاً مورد دشمنیِ بیشتر دشمنان بشریّت و دشمنان عدالت و آزادی است. بسیج بیش از دیگر مجموعههای کشور یا در ردیف اوّلین مجموعههای کشور از لحاظ دشمنی نظام سلطه و جبههی استکبار با او است. نهفقط در ایران، هر جای دیگر نمونههایی از نوع بسیج، شما سراغ داشته باشید همین جور است؛ اینها مثلاً در عراق با حشدالشّعبی هم همین قدر دشمنند، در لبنان با حزبالله هم همین قدر دشمنند؛ [این] نمونههای مردمی، جوان، باانگیزه، باخدا. البتّه در کشور ما دشمنی استکبار فقط با بسیج هم نیست، گفتیم با بسیج بیشتر دشمنند امّا با همهی ملّت دشمنند؛ علّت دشمنیشان با همهی ملّت چیست؟ همین راهپیماییهای این چند روز علّت را مشخّص می کند؛ چون ملّت ما این جوری هستند: به مجرّد اینکه احساس می کنند دشمن وارد میدان شده است و مشغول فعّالیّت است، با تن خودشان میآیند داخل میدان و آمدند. این یک هفته حقیقتاً اوج شکوه و عظمت ملّت ایران بود؛ این موجب می شود که آنها دشمنی کنند، دشمن می شوند. هر کس هم با آنها دل خودش را و دُم خودش را گره زده باشد، با ملّت ایران همین جور احساسی را دارد.
منتها قطعی است که آن دشمنی اثر ندارد؛ یعنی پیروزی تضمینشده است؛ این را من عرض بکنم به شما. پیروزی ملّت ایران و پیروزی بسیج و پیروزی این جریان عظیم انقلابی در ایران، تضمینشده است. خدای متعال در قرآن می فرماید: اِن یَنصُرکُمُ اللهُ فَلا غالِبَ لَکُم؛ اگر خدا شما را یاری کند، هیچ کس بر شما غلبه نمی کند. خب، یاری کردن خدا چه جوری است؟ اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم؛ اگر شما یاری کردید دین خدا را، جهتگیری الهی را، منطق خدایی را، راه خدا را، خدا هم شما را نصرت خواهد کرد و یاری خواهد کرد؛ این همان چیزی است که امروز وجود دارد. این جریان عظیم انقلابی در کشور دارند اهداف الهی را دنبال می کنند، ایجاد جامعهی اسلامی را دارند دنبال می کنند، تحقّق شریعت الهی را در کشور دارند طلب می کنند و دنبال می کنند؛ پس کار خدا است، راه خدا است، نصرت خدا است؛ وقتی نصرت خدا شد، خدای متعال هم نصرت خواهد کرد، و وقتی خدای متعال نصرت کرد، فَلا غالِبَ لَکُم؛ هیچ کس بر شما غلبه نخواهد کرد.
جلوه های بسیج
بیانات در دیدار بسیجیان 1398/9/6
البتّه بسیج دو جلوه دارد؛ این حتماً مورد توجّه باشد. یک جلوه، جلوهِی مجاهدت در عرصهی دفاع سخت است؛ همان که برای خاطر آن شما آموزش نظامی میبینید. در دوران هشت سال دفاع مقدّس، معجزهی حضور بسیج خودش را نشان داد؛ دلگرمی مجموعههای نظامی ما به حضور بسیجیها بود در میدان نبرد، و بعد از آن هم در موارد گوناگون در کشور هر حادثهای پیش آمده، بسیج در میدان دفاع سخت و دفاع نظامی حضور داشته. و همچنین در عرصهی دفاع نرم، جنگ نرم که اینجا هم همین جور است. در عرصهی جنگ نرم، یعنی عرصهی علم، عرصهی خدمترسانی، عرصهی سازندگی، عرصهی تبلیغات دینی، عرصهی فرهنگی هم بسیج مثل عرصهی نظامی حضور دارد و باید حضور داشته باشد و باید تلاش کند و حرکت کند.
در بسیج همهی این چهرهها وجود دارند: از حسین فهمیده و بهنام محمّدی و محسن حججی و ابراهیم هادی بگیرید تا شهدای هستهای؛ ببینید این چهرهها را! فاصلهی اینها از لحاظ جایگاه اجتماعی و موقعیّت اجتماعی چقدر است؟ امّا در بسیج اینها همه کنار هم هستند. شهدای هستهای هم بسیجیاند، این عناصری هم که اسم آوردیم بسیجیاند؛ همّت و باکری و زینالدّین و حسین خرّازی و مانند اینها سپاهی بودند امّا بسیجی بودند؛ صیّاد که ارتشی است امّا بسیجی بود، بابایی ارتشی بود امّا بسیجی بود؛ حرکت، حرکت بسیجی بود؛ جهت، جهت بسیجی بود؛ مَنِش، مَنِش بسیجی بود؛ تا چمران و آوینی و کاظمی و مانند اینها همه بسیجیاند. کاظمیآشتیانی که سلّولهای بنیادی را برای ما به ارمغان آورد، برای کشور همان قدر بسیجی است که حسین خرّازی و حسین فهمیده؛ اینها همه بسیجیاند، بسیج این است. این عرض عریض، این عرصهی پهناور، همه [از جلوههای] بسیجند و صدها چهرهی نامآورِ دیگر.
عزیزان من! می خواهم بگویم اینها الگویند. جوان در همه جای دنیا به الگو نیاز دارد؛ اینها الگوی جوان هایند؛ این الگوها را زنده کنید، اینها را جلوی چشم نگه دارید. البتّه کتاب هایی نوشته می شود، شرححالهایی نوشته می شود؛ کافی نیست، اینها را با شیوههای گوناگونی که در دنیا معمول است، به عنوان الگو جلوی چشم نگه دارید؛ بهترین الگوها اینها هستند. شما بهترین الگوها را در بسیج می توانید پیدا کنید. اینها را بازآفرینی کنید؛ امثال این چهرهها هر روز بایستی در بسیج ظهور کنند، بُروز کنند. [امام] فرمود بسیج شجرهی طیّبه است؛ شجرهی طیّبه هم این است که «تُؤتیِّ اُکـُلَها کُلَّ حینٍـ بِـاِذنِ رَبِّهـا»، در همهی دوران ها میوهی خودش را خواهد داد.
استفاده از تجربیات چهل سال عمر بسیج
بیانات در دیدار بسیجیان 1398/9/6
خب حالا چند توصیه هم من عرض بکنم؛ چون الان چهل سال از عمر بسیج می گذرد، دیگر وقت استفادهی از تجربهها است، لازم است که به تجربههای این چهل سال، هر چه ممکن است توجّه کنید و از این تجربهها استفاده کنید. من حالا چند توصیهای نوشتهام. دوستان خب الحمدلله توجّه دارند؛ مسئولین محترم سپاه و بسیج توجّه دارند به آن کارهایی که باید انجام بگیرد؛ حالا توصیههای ما هم اینها است:
توصیهی اوّل؛ در همهی زمینهها -[یعنی] همین زمینههایی که گفتیم؛ زمینهی دفاع در میدان سخت، در میدان نیمهسخت، در میدان نرم- آمادهبهکار باشید. بسیج در همهی محلّههای کشور، راهبرد و تاکتیکِ آماده داشته باشد؛ در مقابل حوادث گوناگون، تاکتیکها و راهبردهای آماده داشته باشید؛ هم در زمینههای دفاع سخت و نیمهسخت، هم در زمینههای گوناگون دیگر. غافلگیر نشوید؛ سعی کنید در هیچ قضیّهای غافلگیر نشوید. تجربهی کمیتهها در سال ۶۰ تجربهی خوبی است، از آن تجربه استفاده بشود. کمیتههای انقلاب اسلامی در سال ۶۰ در محلّات مختلف، در جاهای مختلف، همه جا حضور داشتند؛ همیشه هم حضور داشتند؛ هر حادثهای که در آن منطقه رخ می داد، اوّل چشم انسان میافتاد به برادران کمیته. البتّه آنها تازهکار بودند، آگاهیهای امروز شما را، تواناییهای امروز شما را اصلاً نداشتند، امّا حضور دائمی داشتند؛ این حضور دائمی خیلی مهم است.
توصیهی بعدی؛ در جنگ نرم هیچ وقت عکسالعملی عمل نکنید. البتّه پاسخ دشمن را باید داد امّا بهتر از عکسالعملی عمل کردن
و واکنشی عمل کردن، عمل کردنِ کُنشی و ابتکاری است. یک قدم همیشه از دشمنِ خودتان جلوتر باشید؛ حدس بزنید که دشمن چه کار می خواهد بکند، چه حرکتی می خواهد انجام بدهد، حرکتِ خنثیکننده و پیشگیرنده را قبل از او انجام بدهید؛ مثل یک شطرنجباز ماهر که حدس می زند طرف مقابل چه حرکتی را انجام خواهد داد، و قبل از اینکه حرکت را انجام بدهد، کاری را انجام می دهد که او قفل بشود، نتواند آن حرکت را انجام بدهد؛ همیشه جلوتر از او حرکت کنید.
اطلاع رسانی از خدمات بسیج
بیانات در دیدار بسیجیان 1398/9/6
خدمات بسیج را در معرض اطّلاع عموم بگذارید. بسیج، خدمات فراوان و عظیمی دارد، [امّا] خیلی از مردم نمی دانند؛ اغلب نمی دانند. بسیج در یک منطقهای خدمت بزرگی را انجام داده، خب خود مردمِ آن منطقه می دانند، امّا دیگران [نمی دانند]. چند آمار اینجا برای من نوشته بودند، فرستادند ــ البتّه خود بسیج این آمار را نداده، از بیرون من دارم این آمار را ــ که آمار جالبی است: یازده هزار هستهی گروههای جهادی جغرافیامحور و عهدهداری چهل هزار پروژهی خدمت که نیمی از این چهل هزار را تحویل داده. این ارقام به این عظمت را ببینید؛ یازده هزار گروه جهادی خدمت و اینهمه اقدام های خدمترسانی که انجام گرفته! بسیج دانشجویی در همین اواخر، نهضت مسئلهمحوری و نقشآفرینیِ تخصّصی را با ۴۵۰۰ دانشجو شروع کرده؛ این چیزی است که ما همیشه توصیه می کنیم به دانشجویان؛ کار بزرگی است، کار مهمّی است، این جزو توصیههای همیشگی ما است؛ بسیج دانشجویی شروع کردند و دارند اقدام می کنند. در محلّات مختلف، دوازده هزار صندوق قرضالحسنه احداث شده؛ من احتمال می دهم بیش از این هم باشد، حالا آنچه به من گفتهاند دوازده هزار [صندوق] است، [امّا] من به ذهنم این جور است که بیش از دوازده هزار صندوق قرضالحسنه ایجاد شده. بسیج عشایر و بسیج زنان، در جشنوارهی مالکاشتر، مقام برتر را به دست آوردند؛ اینها همه مایهی افتخار است. بسیج اساتید دانشگاه چند ماه قبل، در چهل سالگی انقلاب، نامهای با نهصد امضا منتشر کردند در مقابل نوشتهی یک تعدادی از آدم های ناامید و به تعبیری فروپاشیده؛ یک چیزی آنها نوشتند، نهصد استاد دانشگاه وارد میدان شدند و یک نامهی مفصّل، مستدَل و عالی را منتشر کردند؛ اینها همان حضور در صحنه است، حضور به وقت و به هنگام در میدان است. بسیج وزارتخانهها در نمازهای جمعه میزهای خدمت می گذارند، به مردم نزدیک می شوند و پاسخ مردم را می دهند. بسیج کشاورزی با سی هزار مهندس کشاورزی -این رقم ها را ملاحظه کنید- تولید پنج محصول از اقلام اساسی را عهدهدار شدند که انجام بدهند: گندم، جو، ذرّت و چند رقم دیگر که اقلام اساسیاند. حالا این نمونههایی بود که عرض کردیم؛ اینها را به شکل هنرمندانهای مسئولین محترم بسیج باید در اختیار افکار عمومی بگذارند تا مردم بدانند که بسیج علاوه بر اینکه امنیّت آنها را حفظ می کند در مقابل اشرار، در مقابل کسانی که مأموریّتشان تخریب و آتش زدن و ویرانگری و نابود کردنِ اموال عمومی و اموال خصوصی و خانههای مردم و مانند اینها است، در کنار نیروی انتظامی و دستگاههای گوناگونِ مسئول به میدان میآید و خدمت می کند و از امنیّت دفاع می کند، این خدمات بزرگ را هم انجام می دهد؛ اینها خیلی [مسائل] مهمّی است که بایستی مردم عزیز ما اینها را حتماً بدانند.
چابک سازی بسیج در عین گستردگی
بیانات در دیدار بسیجیان 1398/9/6
خب، یک توصیهی دیگر هم اینکه بسیج در عین گستردگی بایستی چابک باشد؛ نگذارید سازمان بسیج اسیر پابندهای رایجِ اداری بشود که خیلی از کارها و تکلّفات اداری هست که مجموعههای انسانی را زمینگیر می کند؛ نگذارید بسیج زمینگیر بشود.
بسیج بشدّت در معرض توطئهی دشمن و نفوذ دشمن است
بیانات در دیدار بسیجیان 1398/9/6
نکتهی آخر هم اینکه بدانید که بسیج بشدّت در معرض توطئهی دشمن و نفوذ دشمن است؛ این را فراموش نکنید. به همین دلایلی که در اهمّیّت بسیج گفتیم، دشمن همهی سعی و توان خودش را می کند که علیه بسیج توطئه کند و نفوذ کند تا از درون، بسیج را دچار مشکل کند؛ و البتّه این یک حرکت عظیم، یک مبارزه و یک مقابله است؛ این را هم بدانید که به حول و قوّهی الهی بر همه پیروز خواهید شد.
|