تدبير ش 13
تلاوت و آرايه هاي قرآني را، به همراه فهم و عمل قرآن ،جدي بگيريد.
لازم است تذكر بدهم ، اگر ما معتقديم ...كه عمل به قرآن، اساس و محور احياء قرآن است و مسئله به تلاوت و خواندن و اينها ختم نميشود... بايد به قرآن عمل كنيم، بايد جامعهمان را قرآنى كنيم، بايد فكـــرمان را قـــرآنى كنيم، بايد عملمان را قرآنى كنيم، بايد قرآن... و وعدهى قرآن را وعدهى صدق و حق بدانيم... اينها همهاش درست است و به آن اعتقاد داريم؛ احياء قرآن، عمل به قرآن و گراميداشت قرآن... اينها درست - اما اينها معنايش اين نيست كه ما تلاوت قرآن را دست كم بگيريم. من ميخواهم به شما :«قرآنى»ها - كه اهل تلاوت، اهل تجويد و اهل لحن و آهنگ و صوت و خواندن قرآنيد - اين را تأكيد كنم، گاهى شنيده ميشود كه بعضى ميگويند آقا به قرآن بايد عمل كرد؛ خوب، اين حرف درستى است؛ اما مقصودشان اين است كه تلاوت قرآن و آرايههاى قرآنى را دست كم بگيرند! من با اين مخالفم. تلاوت قرآن هم جزوِ يك مجموعه و منظومهاى است كه اينها همه به هم متصل است؛ اين هم بايستى مورد توجه قرار بگيرد و گرامى داشته شود. هم بايد تلاوت بكنيد و هم بايد معانى قرآن را بفهميد؛ اگر معناى قرآن را فهميديد، ميتوانيد بهتر تلاوت كنيد. الان قراء حالا را با قراء بيست سال قبلمان مقايسه كنيم... بعضيها خوب هم ميخواندند، صداها خوب بود و شيوههاى قراء معروف را هم ياد گرفته بودند و ميخواندند؛ اما دلنشين نبــــــــود؛ چرا؟ چون از معانى و مفاهيم آيات هيچ سر در نميآوردند؛ اين معلوم بود. اما امروز آنطور نيست؛ امروز جوانهاى ما اين آياتى را كه ميخوانند، خودِ كيفيتِ خواندنشان، حكايت از اين ميكند كه اينها معناى آيه را مىفهمند و به مفهوم آيه توجه دارند. 4/7/85
با راه اندازي كانون هاي قرآني، مرحله به مرحله ، مراتب انس به قــرآن را در ميان پاسداران و بسيجيان ارتقاء ببخشيد
اول بايد خوب بخوانيد؛ تلاوت را خوب، زيبا و جامع و صحيح بخوانيد؛ دوم، معانى و مفاهيم قرآنى را بفهميد، و سوم، قرآن را حفظ كنيد. حفظ قرآن خيلى مهم است. شما جوانها به اين احتياج داريد و ميتوانيد. وقتى شما حافظ قرآن هستيد، اين تكرار آيات قرآنى و انس دائمى با قرآن، به شما فرصت ميدهد كه در قرآن تدبّر كنيد. «تدبر در قرآن»... با تكرار و انس با آيهاى از قرآن و امكان تدبّر در آن به دست ميآيد. و چقدر لطايف در قرآن كريم هست كه اينها را جز با تدبّر نميتوان فهميد. بنابراين حفظ و فهم معانى قرآن و تلاوت آن لازم است... بنده همهاش ترسم از اين است كه شما جوانهاى خوب ما - همين قراء خوبى كه الان هستيد... - خيال كنيد اينجايى كه شما رسيدهايد، اين پلهى آخر است. نه آقا، اين پلهى آخر نيست. نبايد توقف بكنيد؛ بايد به جلو حركت كنيد؛ بايد پيش برويد و روزبهروز بايد بهتر بخوانيد و بهتر بشويد، كه اين ممكن هم هست. البته اين به ترتيباتى از لحاظ تعليم و كانونهاى قرآنى احتياج دارد و اين دوستانى كه دستاندركار اين مسائل هستند، بايستى مقدمات را فراهم كنند. 4/7/85
3/3_ با برنامه ريزي و بهره گيــري از صوت و لحن و تركيب بندي ، قاريان را به سمت «تلاوت اثر گذار » سوق دهيد.
در مورد تلاوت قرآن هم ما هر سال به طور مفصل اينجا نكاتى را عرض كردهايم... هر تلاوتـــــى اثرگذار نيست؛ بعضــى از تلاوتهـــا هست كه وقتى اجرا ميشود، معانى قرآن را در گوش و دل و جان مخاطب رسوخ ميدهد؛ دست يافتن به چنين تلاوتى، اين باارزش است. ما ميخواهيم به آنجا برسيم. البته شرط اين، صدا هست، موسيقى هست، كيفيت تركيببندى آيات و تلاوتى كه انجام ميگيرد، هست؛ همهى اينها مؤثر است. 4/7/85
4/3- براي همگاني شدن فراگيري صحيح قرآن، به عنوان يك شاخص براي رسيـدن به جامعه اسلامي، برنامهريزي كنيد
اگر انشاءاللَّه تلاوت قرآن در جامعهى ما همگانى شود، همه بتوانند قرآن را صحيح بخوانند و همهى خانهها موج شوق به تلاوت قرآن را در خود جاى بدهند، آن وقت ما اميدمان به اينكه جامعهى اسلامى و قرآنىِ به معناى واقعى در اين كشور تشكيل بشود، بيشتر خواهد شد. 4/7/85
تدبير ش21
رشد استعدادها و حفظ سلامت و آرامش جامعه ايجاب مي كند كه زن مسئوليت اصلي خود را « همسري و مادري» بداند
در مسألهى زن آنچه كه در درجهى اول اهميت قرار دارد، مسألهى «خانواده» است؛ نقش زن به عنوان عضوى از خانواده. به نظر من از همهى نقشهايي كه زن مي تواند ايفاء كند، اين اهميتش بيشتر است. البته بعضىها اينطور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد مي كنند و مي گويند آقا شما مي خواهيد زن را توى خانه اسير كنيد، محبوس كنيد، از حضور در صحنههاى زندگى و فعاليت باز بداريد؛ نه، به هيچ وجه قصد ما اين نيست؛ اسلام هم اين را نخواسته. اسلام وقتى كه مي گويد: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر» (توبه 71) يعنى مؤمنين و مؤمنات در حفظ مجموعهى نظام اجتماعى و امر به معروف و نهى از منكر همه سهيم و شريكند؛ زن را استثناء نكرده. ما هم نمي توانيم زن را استثناء كنيم. مسئوليت ادارهى جامعهى اسلامى و پيشرفت جامعهى اسلامى بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر كدامى به نحوى بر حسب توانايىهاى خودشان. بحث سر اين نيست كه زن آيا مي تو اند مسئوليتى در بيرون از منزل داشته باشد يا نه - البته كه مي تواند، شكى در اين نيست؛ نگاه اسلامى مطلقاً اين را نفى نمي كند - بحث در اين است كه آيا زن حق دارد به خاطر همهى چيزهاى مطلوب و جالب و شيرينى كه در بيرون از محيط خانواده براى او ممكن است تصور شود، نقش خود را در خانواده از بين ببرد؟ نقش مادرى را، نقش همسرى را؟ حق دارد يا نه؟ ما روى اين نقش تكيه مي كنيم. من مي گويم مهمترين نقشى كه يك زن در هر سطحى از علم و سواد و معلومات و تحقيق و معنويت مي تواند ايفاء كند، آن نقشى است كه به عنوان يك مادر و به عنوان يك همسر مي تواند ايفاء كند؛ اين از همهى كارهاى ديگر او مهمتر است؛ اين، آن كارى است كه غير از زن، كس ديگرى نمي تواند آن را انجام دهد. گيرم اين زن مسئوليت مهم ديگرى هم داشته باشد - داشته باشد - اما اين مسئوليت را بايد مسئوليت اول و مسئوليت اصلى خودش بداند. بقاى نوع بشر و رشد و بالندگى استعدادهاى درونى انسان به اين وابسته است؛ حفظ سلامت روحى جامعه به اين وابسته است؛ سَكن و آرامش و طمأنينه در مقابل بيقرارىها و بىتابىها و تلاطمها به اين وابسته است؛ اين را نبايد فراموش كنيم. 13/4/86
تدبير ش23
قرآن را با فهم معارف و تدبر در آيات و كلمات آن بخوانيد
بنده به اين تلاوتها خيلي اعتقاد دارم. قبلها در بعضي از همين جلسات، علت اين اعتقاد را هم عرض كرديم كه ديگر تكرار نميخواهم بكنم. و خوانندگان خوبمان و تلاوتگران مسلط و استاد و وارد را حقيقتاً ارجمند ميدانم، ليكن همهي اينها مقدمه است؛ مقدمه براي حاكميت فضاي فرهنگي قرآن در ذهن جامعهي ما. يعني شما جوان مسلمان، مرد و زن مسلمان، كودكان مسلمان بايد با قرآن انس پيدا كنيد. قرآن را به معناي حقيقي مخاطب قرار گرفتنِ در مقابل خدا، بخوانيد و در آن تدبر كنيد و از آن بياموزيد. مرحلهي بعدش هم عمل است؛ اما من مرحلهي قبل از عمل را عرض ميكند آموختن قرآن، فهم معارف قرآن، تدبر در آيات قرآن و كلمات قرآني. اين كلماتي كه شما ملاحظه ميكنيد، همان چيزهايي است كه خداوند متعال به عنوان آخرين ذخيرهي معنوي وحي الهي به بشريت عطا كرده است. همينهاست كه بايد بشر را تا ابدالآباد، تاانتهاي اين عالم، به راههاي سعادت و فلاح و رستگاري هدايت كند؛ پر از معارف است اينها؛ اينها را بايد فهميد... قرآن را براي تدبر كردن و فهميدن و استفاده كردن بخوانيد. يك نوع قرآن خواندن اين است كه انسان ظاهر قرآن را بگيرد بخواند تا آخر. اين نوع نميخواهيم بگوييم هيچ اثري ندارد. البته بنده سابقها ميگفتم هيچ اثر ندارد، بعد تجديد نظر كردم. نميشود گفت هيچ اثر ندارد، ولي اثرش در مقابل آن اثري كه متوقعِ از تلاوت قرآن است، شبيه هيچ است؛ نزديك هيچ است. 22/6/86
با مراجعه به ترجمه هاي خوب قرآن، زمينه فهم آيات آن را فراهم سازيد
متأسفانه ما حجاب زباني داريم، حجاب لغوي داريم؛ اين كمبود ماست. يعني كمبود ملتهاي غير عرب است. كساني كه زبانشان عربي است، همينطور كه قاري تلاوت ميكند، اينها كه نشستهاند، ولو نه بهصورت كامل، آن را ميفهمند؛ بيان قرآن، بيان فصيح و بليغ و خيلي والايي است و هركسي جزئيات اين بيان را نميفهمد. بلاتشبيه مثل گلستان سعدي كه انسان آن را مثلاً در جمعي بخواند. خوب، گلستان سعدي فارسي بليغ است، مردم هم ميفهمند؛ اما دقايق و جزئياتش را فقط ادبا، اهل ذوق و اهل درك بالا ميفهمند. حالا اين را هزاران برابر بكنيد. قرآن اينجوري است. دقايق و لطائف و جزئيات را ممكن است مستمعِ عربزبانِ معمولي نفهمد، اما بالاخره مفهوم اين كلمات را ميفهمد؛ لذا دلش رقيق ميشود؛ لذا در شنيدن تلاوت قرآن اشك ميريزد؛ چون موعظهي الهي را درك ميكند. اين حجابي است كه ما داريم و قابل حل هم هست. نبادا كسي خيال كند حالا چه كار كنيم، نميشود؛ نخير، اين كاملاً قابل حل است. بسياري از كلمات و لغات قرآني در زبان فارسي متداول ما تكرار شده است و ما ميفهميم... امروز الحمدللَّه انسان ترجمههاي خوب را ميبيند كه متعدد وجود دارد. به اين ترجمهها مراجعه كنيد؛ مردم مراجعه كنند، آنوقت ميفهمند. پس اين يك اشكال است كه بايستي اين اشكال برطرف بشود؛ يعني معناي آيات را بفهمند. 22/6/86
قرآن را جوري تلاوت كنيد كه مفاهيم آيات، گويي بر قلب مخاطب نازل و در ذهن او اثر ميگذارد
قاري ما وقتي قرآن را تلاوت ميكند، بايد آنچنان تلاوت كند كه گوئي قرآن را دارد نازل مـــيكند بـــه قلب مـخـاطـب؛ اينـجوري بـايـد قـرآن را بـخـوانيـد. الـبته ايــن قـرّاء معــروف مصري، همهشان هم اينجور نيستند؛ بعضيهايشان اينجورند؛ بعضيهايشان هم نه؛ اما شما به آنها كاري نداشته باشيد. شما بايد قرآن را جوري تلاوت كنيد كه اين مفاهيم قرآني و آيات كريمهي قرآن، گويي دارد نازل ميشود بر قلب مخاطب؛ آهنگها را با مضامين جُفت كردن، منطبق كردن و از آهنگ براي برجسته كردن معنا و مضمون آيه كمك گرفتن. اين آهنگها و اين نغمههاي قرآني، مهمترين هنرش اين است كه بتواند كمك كند به اينكه آن مضمون برجسته شود و در ذهن مخاطب بنشيند. پس قرائتكنندهي ما هم بايست اين نكات را توجه كند... اين نكته خيلي مهم است كه تلاوت كــنندهي قـرآن قـصدش اثرگذاري اين كلام در ذهن مخاطب باشد؛ يعني شما بخواهـــيد دل ما را تكان بدهيد. هدف اين نباشدكه ماخواننده را تحسين كنيم، بلكه هدف بايد اين باشدكه خواننده دل ما را از جا بكند. 22 /6/86
دائم بايد با قرآن مرتبط و مأنوس بوده و هر روز حداقل پنجاه آيه را بخوانيد
ماه رمضان كه تمام شد، قرآن را ببنديم و ببوسيم و بگذاريم كنار. اين نبايد اتفاق بيفتد. قرآن را بايستي از خودمان جدا نكنيم. دائم بايد با قرآن مرتبط و مأنوس باشيم. حالا در روايات دارد كه هر روز لااقل پنجاه آيهي قرآن بخوانيد. اين، يكي از معيارهاست. اگر نتوانسـتيد، روزي ده آيــهي قــرآن بخوانـيد؛ نگوييد ســورهي حــمد را ميخوانم و اين چند آيهي سورهي حمد با چند آيهي سورهي قلهواللَّه - يك ركعت – ميشود همان ده آيهاي كه فلاني ميگويد. نه، غير از آن قرآني كه در نماز ميخوانيد - چه نماز نافله، چه نماز فريضه - قرآن را باز كنيد، بنشينيد، با حضور قلب، ده آيه، بيست آيه، پنجاه آيه، صد آيه بخوانيد. 22 /6/86
قرآن نامهي خداوند متعال است همت شما اين باشد كه آن را بفهميد
يك تلاوت اين است كه انسان مثل يك مستمعي بنشيند پاي صحبت خداي متعال. خداي متعال دارد با شما حرف ميزند. مثل اينكه از يك عزيزي، از يك بزرگي، نامهاي به شما رسيده باشد. شما نامه را ميگيريد ميخوانيد. براي چه ميخوانيد؟ براي اينكه ببينيد چه براي شما نوشته. قرآن را اينجوري بخوانيد. اين نامهي خداي متعال است. امينترين زبانها و دلها اين قرآن را از خداي متعال گرفته و به شما رسانده است. ما از آن استفاده كنيم؛ بهره ببريم؛ لذا در روايت هست كه سوره را وقتي كه ميخوانيد، همت شما اين نباشد كه به آخر سوره برسيد، همت شما اين باشد كه قرآن را بفهميد؛ ولو حالا به آخر سوره، به وسط سوره، وسط جزء، به وسط حزب نرسيد و آن را تمام هم نكنيد؛ تأمل و تدبر كنيد. قرآن را اينگونه بخوانيد. اگر كسي با قرآن مأنوس بشود، از قرآن دل نميكَند. اگر ما با قرآن مأنوس بشويم، حقيقتاً از قرآن دل نميكَنيم. 22/6/86
بر حفظ قرآن در دوره نوجواني براي ماندگاري و تدبر بيشتر
حفظ قرآن يك نعمت بزرگ است. اين جوانها و نوجوانها سن توانايي حفـظ را قـدر بـدانند. شـماها در سني هستيد كه ميتوانيد حفظ كنيد و در ذهنتان بماند. ما هم ميتوانيم حفظ كنيم؛ در سنين ما هم ميشود؛ اما خيلي ماندگار نيست؛ زود از ذهن ما ميرود. اينطور نيست كه در سنين امثال بنده نشود حفظ كرد؛ چرا؟ سنين بالاتر از ما - يعني سنين هفتاد و پنج، هشتاد – ميشود حفظ كرد. من شنيدم مرحوم آيتاللَّه خويي در همين سالهاي آخر عمر قرآن را حفظ كرده بود. خيلي مهم است؛ پيرمرد مثلاً هشتاد ساله قرآن را حفظ كند! ميشود حفظ كرد، اما ماندگار نيست؛ از ذهن زائل ميشود. اگر شما در دورهي جواني و بخصوص در دورهي نوجواني؛ يعني از سن همين نوجوانهايي كه اينجا براي ما تلاوت كردند يا بالاتر از اينها، قرآن را حفظ كنيد، اين يك سرمايه و ذخيرهاي براي شماست. و امكان تدبر در قرآني كه در حفظ انسان هست، بمراتب بيشتر از امكان تدبر براي كسي است كه قرآن را حافظ نيست. گاهي انسان يك آيهاي را در قرآن نگاه ميكند، مثل اينكه هرگز اين آيه را تلاوت نكرده؛ امـــا كسـي كه حــافظ هســت،چنين چيزي بــرايش پيــش نميآيد.
22/6/86
تدبير ش 24
انس باقران ازهر درسي براي انسان مفيدتر است
قرآن يك ذخيرهي تمامنشدني است. انس با قرآن از هر واعظي، از هر رفيق ناصحي، از هر درسي براي انسان مفيدتر است. اگر حقيقتاً انسان با قرآن رابطه برقرار كند و قرآن را بخواند براي استناره و استفاده و استضائهي قلبي و معنوي خود، اين براي او از هر واعظي بالاتر است. اگر انسان اين انس را بتواند پيدا بكند، خيلي دستاورد بزرگي است. 23/8/86
توجّه به نکات تعبیرات قرآنی برای ما دریچههایی را باز می کند
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی 1398/01/14
بعثت انبیا برای ایجاد یک جامعهی فاضله است؛ همان طور که اشاره کردند، برای ایجاد یک تمدّن است. خب، این تمدّن همه چیز دارد؛ در تمدّن همه چیز هست؛ هم علم هست، هم اخلاق هست، هم سبْک زندگی هست، هم جنگ هست. جنگ هم هست، کما اینکه شما ببینید در قرآن چقدر از آیات، مربوط به جنگ است. این جور نیست که ما بتوانیم بگوییم که اسلام آمد برای اینکه جنگ را از بین ببرد؛ نه، جهت جنگ مهم است؛ جنگ با چه کسی؟ جنگ برای چه؟ این مهم است. طواغیت عالم می جنگند برای هوای نفْس، برای قدرتطلبیهای خودشان، برای اشاعهی فساد. الان سال ها است صهیونیستها دارند می جنگند امّا برای مقاصد خبیث می جنگند؛ در مقابل آنها مؤمنین هم می جنگند -مجاهدین فلسطینی می جنگند، مجاهدین حزبالله می جنگند، ملّت عزیز ما در دفاع مقدّس و جنگ هشتساله جنگید- امّا این جنگ، مذموم نیست، ممدوح است، جهاد فیسبیلالله است؛ اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الله؛ این مهم است که مؤمن قتال می کند امّا برای اهداف الهی. وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا اَولِیاءَ الشَّیطان. ببینید، توجّه به نکات تعبیرات قرآنی برای ما دریچههایی را باز می کند.
خواندن قرآن و درس گرفتن از آن، ادامهی بعثت پیغمبر است
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی 1398/01/14
چرا می گویند بعثت، ارسال رسل، فرستادن رسول؟ خب فرض بفرمایید یک فیلسوفی هم یک وقتی در یک جامعهای به وجود میآید، مثلاً فرض کنید افلاطون یا سقراط؛ اینها هم کسانی بودند که به بشریّت چیزهایی یاد دادند امّا آنها «بَعث» نیست؛ انبیا از آن قبیل نیستند؛ انبیا بعثت دارند. بعثت پیامبر مکرّم و معظّم اسلام هم برترین بعثت ها، جامعترین بعثت ها، کاملترین بعثت ها، و ماندگارترین بعثت ها است یعنی این بعثت امروز هم هست؛ امروز هم پیغمبر اکرم در حال بعثت است. [یعنی] شما که قرآن را می خوانید، درسی می گیرید، انگیزهای پیدا می کنید و یک حرکت را شروع می کنید، ادامهی بعثت پیغمبر است. ملّت ایران که پشت سر یک شخصیّت عظیمی مثل امام بزرگوار قرار می گیرد، از موانع عبور می کند، سختیها را تحمّل می کند، سختیها را زیر پا لِه می کند و به جلو حرکت می کند، یک بنای پوسیدهی طاغوتیِ خبیثِ چندهزارساله را در مهمترین نقطهی منطقه یعنی در ایران به هم می ریزد و یک بنای اسلامی درست می کند، همان ادامهی بعثت پیغمبر است. انقلاب، ادامهی بعثت پیغمبر بود، جمهوری اسلامی ادامهی بعثت پیغمبر است؛ حرف ما این است. آن که با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی دشمن است، مثل همان دشمنانِ صدر اسلام، با بعثت اسلامی و با حرکت توحیدی دشمن است؛ حرف ما این است.
قرآن یک اثر هنری بینظیر است
بیانات در محفل انس با قرآن کریم1398/02/16
قرآن یک اثر هنری بینظیر است، یعنی یک جنبهی از عظمت قرآن و اهمّیّت قرآن عبارت است از زیبایی هنری قرآن؛ اتّفاقاً آن چیزی که در درجهی اوّل دل ها را مثل مغناطیس به سمت اسلام جذب کرد، همین جنبهی هنری قرآن بود. عرب ها، هم موسیقی الفاظ را می فهمیدند، هم با زبان ادب آشنا بودند -در آن محیط عربی این جوری بود- ناگهان دیدند یک پدیدهای وسط آمد که شبیه آن را نشنیدهاند؛ نه شعر است، نه نثر است امّا یک پدیدهی هنری فوقالعاده است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می فرماید: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛ «اَنیق» یعنی آن زیبایی شگفتآور، آن زیباییای که وقتی انسان در مقابل آن قرار می گیرد، به حیرت میافتد؛ زیبایی در قرآن این جوری است. البتّه ما فارسزبان ها یعنی غیر عربزبانها و خیلی از عربزبانها این توفیق را ندارند که این زیبایی را درک کنند؛ [ولی] با اُنس زیاد با قرآن می شود درک کرد. وقتی انسان با قرآن اُنس بگیرد، زیاد تلاوت کند، زیاد بشنود، آن وقت می فهمد که غیر از جنبهی معنوی، این زبان، این جملات، چقدر شیوا است، چقدر زیبا است.
خب، این اثر هنری را باید هنری اجرا کرد. یک وقت هست که من و شما در منزل برای خودمان قرآن می خوانیم، خب هر جور خواندیم مانعی ندارد؛ با صوت بخوانیم، بی صوت بخوانیم -البتّه ظاهراً آنجا هم وارد شده است که صدای قرآن از خانهها بیرون بیاید؛ آن برای جنبهی فضاسازی قرآنی در کلّ جامعه است که یک فضاسازی قرآنیای بشود، از خانهها صدای قرآن بیرون بیاید، لکن وقتی انسان تنها می خواند، برای خودش می خواند، فرقی نمی کند که یواش بخواند، بلند بخواند، آهسته بخواند، با صوت بخواند- امّا وقتی شما مخاطبی دارید، مثلاً [قرائت] مجلسی می خوانید، اینجا می خواهید مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهید؛ اینجا باید هنر بیاید وسط میدان، اینجا است که هنر بایستی نقش ایفا کند؛ مخاطب را با هنر می شود تحت تأثیر قرار داد. این تلاوت هایی که ما میشنویم و گوش می کنیم و تشویق می کنیم و تأیید می کنیم، معنایش این است؛ یعنی شما این اثر فاخر بینظیر هنری را به شکل هنرمندانه اجرا می کنید، به شکل هنرمندانه می خوانید؛ آن وقت نتیجه این می شود که اثرش می شود چند برابر؛ البتّه به شرط اینکه این جنبهی تلاوت هنری درست انجام بگیرد، با دقّت انجام بگیرد. مثلاً فرض بفرمایید بنده بارها به دوستان سفارش می کنم که قرآن را تلاوت از نوع تفهیم معانی [بخوانید]؛ جوری بخوانید که می خواهید معانی را تفهیم کنید. ما این را در شعرخوانی فارسی خودمان مشاهده می کنیم؛ مدّاح میآید میایستد، با صدای خوش شعر می خواند؛ دو جور می تواند بخواند:
هان ای دل عبرتبین از دیده نظر کن هان ایوان مدائن را آئینهی عبرت دان
می شود این جوری بخواند، می شود هم بگوید:
هان ای دل عبرتبین! از دیده نظر کن هان! ایوان مدائن را، آئینهی عبرت دان
این دو جور خواندن مثل هم است؟ این دو جور خواندن مثل هم نیست. دوّمی این جوری است که شما روی جملات، روی کلمات، تکیهی مناسب می کنید. این کاری است که مثلاً فرض کنید شیخ عبدالفتّاح شعشاعی می کند، مصطفیٰ اسماعیل می کند؛ این کار آنها است؛ یعنی در میان خوانندههای قدیمیِ مصری هم، همه این جور نیستند، همه این کار را بلد نیستند یا توجّه ندارند، امّا بعضیهایشان می فهمند که چه کار دارند می کنند؛ وقتی که قرآن را می خواند، آنجایی که باید تکیه بکند، تکیه می کند؛ جوری حرف می زند که گویا شما مخاطب کلام خدا قرار می گیرید، دل شما جذب می شود. این معنا بایستی در تلاوت های ما -و بخصوص شماها که الحمدللّه خوشصدا هستید؛ می بینم دیگر، الحمدللّه همهی شما خوشصدا هستید و صداهایتان و نَفَس هایتان خوب است و مثلاً از جهات گوناگون بلدید- در قرآن خواندن ما در محافل و مجالس وجود داشته باشد.
البتّه آن جنبهی دوّم هم -وَ باطِنُهُ عَمیق- با همین کار هنری ارتباط دارد، ارتباط پیدا می کند؛ یعنی این شیوهی خواندن می تواند تا حدود زیادی ما را به آن باطن رهنمون بشود؛ امّا بایستی توجّه به باطن قرآن پیدا کرد. منظورم از «باطن قرآن» آن بطونی نیست که فقط اهلالذّکر، ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام) از آن آگاهند؛ آن کار ما نیست -آن را بایستی برویم یاد بگیریم از روایات، از بیانات ائمّه (علیهم السّلام) و بفهمیم- مراد همین عبارت ظاهر است. [مثلاً] قرآن می گوید: وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛ خب عاقبت -پایان کار- یعنی چه؟ پایان کار متعلّق است به متّقین؛ هم پایان کار دنیا متعلّق به متقّین است، هم پایان کار آخرت متعلّق به متّقین است، هم مبارزات اگر بخواهد پیروز بشود متعلّق به متّقین است، هم در میدان جنگ اگر بخواهید بر دشمن پیروز بشوید باید متّقی باشید. ببینید! [اگر] دقّت بکنید، [میبینید] عاقبت مال متّقین است؛ این را یک خرده عمق پیدا کنیم، دقّت پیدا کنیم، از جمله نگذریم. [یا مثلاً:] وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصابِرین؛ این خوف چیست؟ جوع چیست؟ انسان بایستی تأمّل کند بر روی این کلمات، بر روی این مفاهیم؛ معنای این، همان تدبّر در قرآن است؛ تدبّر در قرآن، اینها است.
بَاطِنُهُ عَمیق؛ این عمق را هر کسی به اندازهی توانایی خودش، به اندازهی آگاهیهای خودش، مطالعات خودش، فهم و هوش خودش، می تواند پیش برود؛ همه به یک اندازه پیش نمی روند. ما هم می توانیم بالاخره یک دست و پایی بزنیم؛ این دست و پا را بزنیم یعنی دقّت بکنیم که از قرآن معارف بفهمیم. اینکه گفته می شود «از قرآن درس زندگی بیاموزیم»، معنایش این نیست که مثلاً فرض کنید که بایستی ما قوانین و مقرّرات راهنمایی و رانندگی را هم در قرآن پیدا کنیم؛ نه، قرآن ذهن ما را به معارف عالی مزیّن می کند. وقتی ذهن انسان با معارف عالی بالا رفت، همهی اسرار عالم را می تواند بفهمد؛ حکمت میآموزد:
آن که در او جوهر دانایی است بر همه کاریش توانایی است
دورههای قرآن و جلسات قرآن را زیاد کنیم
بیانات در محفل انس با قرآن کریم 1398/02/16
وقتی شما فهمیدید که معارفِ قرآنی اینها است و اینها مثلاً در ذهن جامعه، در ذهن مجموعهی مجتمعِ در این کشور یا لااقل مجموعهی قرآنی ما تثبیت شد، آن وقت باب های معارف گوناگون بشری به روی انسان باز می شود.
به نظر من یکی از کارهایی که خیلی مهم است، عبارت است از اینکه ما دورههای قرآن را، جلسات قرآن را زیاد کنیم. البتّه توجّه قرآنی در گذشته قابل مقایسهی با امروز نیست؛ نمی شود گفت یکصدم، [بلکه] یکهزارم هم نبود؛ آن زمانی که ماها در عرصه بودیم و می دیدیم، واقعاً یکهزارمِ حالا هم نبود؛ امّا بعضی از عادت های خوب وجود داشت که حالاها به خاطر تلویزیون قرآن و رادیوی تلاوت و مانند اینها که داریم -که خیلی هم خوب است- این چیزها یک خردهای عقب افتاده که بایستی جبران بشود.
یکی همین دورههای خانگیِ قرآن بود، یکی همین قرآن [خواندن] در مساجد یا در حسینیّهها بود. مساجد را پایگاه قرآن قرار بدهید. دو جور هم می شود جلسهی قرآنی تشکیل داد: یکی همین که دُور هم جمع بشوند و یک استادی بنشیند آنجا، بخوانند، قرآنِ افراد را تصحیح کند، نکات را بگوید، تذکّرات را بگوید؛ این یک جور است. یک جور هم این است که جمع بشوند، یک نفر برود روی منبر، بنا کند قرآن خواندن، و نیم ساعت، یک ساعت قرآن بخواند -مثل منبریای که منبر می رود و شما مینشینید پای منبرش، قرآنخوان، تالی قرآن، تلاوتگر برود روی منبر بنشیند و شروع کند به قرآن خواندن- شما هم بنشینید گوش کنید، [قرآن را] باز کنید، از روی قرآن نگاه کنید که این کار البتّه یواشیواش معمول شده. من وقتی می بینم در تلویزیون این کاری که در ماه رمضان ها در مشهد و قم و در خیلی از شهرهای دیگر راه افتاده است که جمع می شوند داخل صحن و یک جزء از قرآن را می خوانند، همه گوش می کنند، واقعاً لذّت می برم -که از قم هم این کار شروع شد، دیگران هم یاد گرفتند- خیلی کار خوبی است. این بایستی در مساجد مختلف در طول سال -نه فقط در ماه رمضان- تکرار بشود. مساجد گوناگون پایگاههای قرآن باشند؛ اعلان کنند مثلاً فرض کنید که شب پنجشنبه، شب جمعه، شب شنبه -یک شبی در هفته؛ اگر هر شب نمی شود- یک نفر خوانندهی قرآن بیاید آنجا بنشیند، شما هم بروید آنجا بنشینید و قرآن را باز کنید، او بخواند و شما نگاه کنید؛ و به ترجمه هم مراجعه کنید؛ ترجمههای خوب. زمان ما، آن وقت هایی که بنده در مشهد تفسیر می گفتم -دَهها سال پیش- یکی دو ترجمهی قرآن بود، آن هم ناقص؛ الان بحمدالله ترجمههای بسیار خوب، متعدّد وجود دارد در دسترس مردم، این ترجمهها را بگیرند نگاه کنند؛ این یک کار.
ضرورت برگزاری جلسات تفسیر قرآن کریم
بیانات در محفل انس با قرآن کریم 1398/02/16
یک کار دیگر، جلسات تفسیر است؛ تفسیر هم بسیار بسیار مهم است. کسانی که می توانند، کسانی که بلدند، عمدتاً آقایان روحانیّون محترم، فضلای محترم، کسانی که با قرآن اُنس دارند، مطالعه کنند، فکر کنند، مباحث تفسیری را بیان کنند، سطح معارف جامعه را بالا بیاورند. بالاخره اینکه فرمود: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدى لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛ این قرآن «اقوَم» را -«اَقوَم» یعنی استوارتر، بهتر، قویتر، باقوامتر- به شما نشان می دهد، شما را به سمت «اقوَم» راهنمایی [می کند]؛ «اقوَم» در چه چیزی؟ «اقوَم» در زندگی دنیایتان، «اقوَم» در کسب عزّتتان، «اقوَم» در ایجاد حکومتتان و «اقوَم» در زندگی حقیقی و حیات اخرویتان که آن حیات حقیقی است –لَهِیَ الحَیَوان- معارف قرآنی وقتی همهگیر بشود، این جوری می شود. البتّه امروز ما بحمدالله خیلی پیشرفت کردهایم؛ امّا کم است؛ نسبت به آنچه باید باشد کم است، با اینکه نسبت به گذشته بسیار زیاد است؛ لکن بیشتر از این [باید باشد.] باید جوری بشود که جامعهی ما، مرد و زن ما، جوان های ما با معارف قرآنی اُنس بگیرند؛ اصلاً معارف قرآنی حاکم بر ذهن ها باشد. اگر این شد، قدرت استدلال به وجود میآید، قوّت دفاع به وجود میآید، ایمان ها کامل می شود، حرکت ها [به نتیجه می رسد].
تشویق قاری در جلسات قرآن خوب است امّا جا هایی که خوب می خواند
بیانات در محفل انس با قرآن کریم 1398/02/16
در مورد جلسات قرآنی هم [نکتهای عرض بکنم:] حالا البتّه شما «الله الله» می گویید و خواننده را تشویق هم می کنید و بعضیها هم یک خرده بالاتر، از روی نوارهای عرب ها که میآید و آنها یک هیاهوهایی انجام می دهند -که طبیعت آنها است، این جور نیست که این جزو لوازم قرآن باشد- [یاد گرفتهاند و] سعی می کنند همانها را عیناً تقلید کنند که این لزومی ندارد. تشویق هم خوب است، اشکالی ندارد، منتها من می بینم گاهی اوقات بعضی از این خوانندههای خارجی که اینجا میآیند می خوانند -مال کشورهای عربی که بعضیشان هم انصافاً خوبند، همهشان یک جور نیستند- این حضّاری که در جلسه نشستهاند، کأنّه موظّفند بعد از هر آیهای یا نصف آیهای که او می خواند، با صدای بلند تشویق کنند؛ چه لزومی دارد؟ یک عیب بزرگش این است که او می فهمد شما درست نمی فهمید تلاوت را؛ چون او بد می خواند، شما می گویید «الله الله»، او می فهمد که شما ملتفت نیستید؛ نه، شما سعی کنید آنجایی که خوب می خواند [تشویق کنید]. البتّه بچّههای خودمان را هر چه تشویق کنید اشکالی ندارد، من با اینها مخالف نیستم امّا وقتی که آن قاری بیرونی اینجا میآید و می خواند، این جور نباشد که [مستمع] موظّف باشد که همین طور هر جور [خواند تشویق کند]؛ بخصوص گاهی اوقات با همان آهنگی که او می خواند «الله الله» می گویند؛ اینها لزومی ندارد؛ لکن خب جلسهی گرم قرآنی، بسیار چیز خوبی است که در جامعه [رواج پیدا کند]. پس بنابراین آنچه عرض می کنم این است که قاریِ خوانندهی قرآن وقتی که مخاطبی دارد، به آن نکتهی جمله توجّه کند و روی آن تکیه کند، برای اینکه این تفهیم مفاهیم قرآنی آسانتر و بهتر بشود برای مخاطب.
جامعهی بشری، امروز واقعاً به قرآن نیاز دارند
بیانات در محفل انس با قرآن کریم 1398/02/16
عزیزان من! ما احتیاج داریم به قرآن؛ این قرآن نیاز امروز ما است؛ نه فقط ما ملّت ایران، جامعه ی اسلامی بلکه جامعهی بشری، امروز واقعاً به قرآن نیاز دارند. قرآن است که با استکبار مخالفت می کند، قرآن است که با ظلم صریحاً مخالفت می کند، قرآن است که با کفر بالله صریحاً مقابله می کند، قرآن است که با طغیان و طاغوت با قدرت مقابله می کند: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا اَولِیاءَ الشَّیطان؛ این لحن قرآن چه قوی است! اینها همین گرفتاریهای امروز بشر است. اینهایی که میبینید عربده می کشند در موضع ریاست جمهوری فلان کشور یا پادشاهی فلان کشور علیه ملّت ها، علیه مردم، علیه صلح، علیه آرامش، علیه ثبات حکومت ها و کشورها، همان هایی هستند که قرآن بر سر آنها داد کشیده؛ این را باید مردم بفهمند. اینکه قرآن به ما [می گوید]: وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا فَتَمَسَّکُمُ النّار؛ اعتماد نکنید به ظالمین، این همین گرفتاری امروز مردم دنیا است. اعتماد می کنند، پدرشان درمیآید. دیدید در بعضی از این کشورهای عربی یک حرکت خوبی انجام گرفت، یک مبارزهی خوبی به وجود آمد، یک غوغایی به پا شد، یک بیداریای به وجود آمد، منتها مثل شعلهای که بیایند روی آن خاکستر بریزند و خاک بریزند، خاموش شد؛ چرا؟ چون «لا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا» را عمل نکردند. رکون کردند به آمریکا، به رژیم صهیونیستی؛ نفهمیدند چه کار باید بکنند، [لذا] این جوری می شود.
اگر چنانچه خدای متعال به یک ملّتی کمکی کرد و آن ملّت قدر آن کمک را ندانستند، کتکش را می خورند، سیلیاش را می خورند؛ باید قدر بدانند. ملّت ما بحمدالله از روز اوّل قدر دانست. این حرکت عظیم ملّت ما، این بقای انقلاب، این ایستادگی این ملّت و عزّت روزافزون این ملّت، این پیشرفت فوقالعادهی این کشور به خاطر همین است که این ملّت به برکت وجود امام بزرگوار به این چند جملهی از آیات قرآن عمل کرد؛ او به ما یاد داد. خود او دلش پُر بود از ایمان به الله، سرشار و لبریز بود از ایمان به خدا و معارف قرآنی؛ به ما یاد داد که چه کار بکنیم و حرکت کردیم؛ و بحمدالله [ملّت] ایستاد. امروز هم راه همین است؛ امروز هم جز ایستادگی در مقابل شیاطین و طواغیت و کفّار راهی برای این کشور وجود ندارد و انشاءالله که خدای متعال هم توفیقات خود و کمک های خود را به این ملّت خواهد داد.
درس ها و آموخته های حج
پیام به زائران بیت الله الحرام 98/5/19
موسم حج در هر سال، میعاد رحمت پروردگار بر امّت اسلامی است. فراخوان قرآنیِ « وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَج»، دعوت همگان در طول تاریخ بر سر این سفرهی رحمت است تا هم دل و جان خداجوی و هم نگاه و اندیشهی خردورز آنان از برکات آن بهرهمند گردد و هر سال درس ها و آموختههای حج، به وسیلهی جماعاتی از مردم به سراسر جهان اسلام برسد.
در حج، اکسیر ذکر و عبودیّت که عنصر اصلی در تربیت و پیشرفت و اعتلای فرد و جامعه است، در کنار اجتماع و اتّحاد که نماد امّت واحده است، و همراه با حرکت بر گرد مرکز واحد و در مسیری با هدف مشترک که رمز تلاش و تحرّک امّت بر پایهی توحید است، و با یکسانی آحاد حجگزار و نبود تمایز که نشانهی برداشتن تبعیضها و همگانی کردن فرصت ها است، مجموعهای از پایههای اصلی جامعهی اسلامی را در نمایی کوچک نشان می دهد. هر یک از احرام و طواف و سعی و وقوف و رمی و حرکت و سکون در اعمال حج، یک اشارهی نمادین به بخشی از بدنهی تصویری است که اسلام از اجتماع مطلوب خود ارائه کرده است.
تبادل دانستهها و داشتهها میان مردم کشورها و مناطق دور از هم، و تعمیم آگاهیها و تجربهها، و خبرگیری از وضع و حال یکدیگر، و زدودن بدفهمیها و نزدیک کردن دل ها و انباشتن توان ها برای مقابله با دشمنان مشترک، دستاورد حیاتی و بسی بزرگ حج است که با صدها گردهمایی مرسوم و معمول نمی توان آن را به دست آورد.
آئین برائت؛ یکی از برکات بزرگ حج است
پیام به زائران بیت الله الحرام 98/5/19
که به معنی بیزاری از همهی بیرحمیها و ستم ها و زشتیها و فسادهای طواغیت هر زمان و ایستادگی در برابر زورگویی و باجگیری مستکبران دوران ها است، یکی از برکات بزرگ حج و فرصتی برای ملّت های مظلوم مسلمان است. امروز برائت از جبههی شرک و کفر مستکبران و در رأس آن آمریکا، به معنی برائت از مظلومکشی و جنگافروزی است؛ به معنی محکوم کردن کانون های تروریسم از قبیل داعش و بلکواتر آمریکایی است؛ به معنی نهیب امّت اسلامی بر سر رژیم کودککش صهیونیست و پشتیبانان و کمککنندگان آن است؛ به معنی محکومیّت جنگافروزیهای آمریکا و دستیارانش در منطقهی حسّاس غرب آسیا و شمال آفریقا است که رنج و مرارت ملّت ها را به نهایت رسانده و هر روزه مصیبتهای سنگینی بر آنان وارد کرده است؛ به معنی بیزاری از نژادپرستی و تبعیض بر اساس جغرافیا و نژاد و رنگ پوست است؛ به معنی بیزاری از رفتار استکباری و خباثتآمیز قدرت های متجاوز و فتنهانگیز دربرابر رفتار شرافتمندانه و نجیبانه و عادلانهای است که اسلام، همه را به آن دعوت می کند.
اینها اندکی از برکات حجّ ابراهیمی است که اسلام ناب، ما را به آن فراخوانده است؛ و این، نماد مجسّمِ بخش مهمّی از آرمان های جامعهی اسلامی است که هر سال به وسیلهی آحاد مردم مسلمان، به کارگردانی حج، نمایشی عظیم و پُرمضمون پدید میآورد و با زبانی گویا، همه را به تلاش برای ایجاد چنین جامعهای فرا میخواند.
وظیفه نخبگان اسلام در مراسم حج
پیام به زائران بیت الله الحرام 98/5/19
نخبگان جهان اسلام که جمعی از آنان از کشورهای مختلف هماکنون در مراسم حج حضور دارند، وظیفهای سنگین و خطیر بر دوش می کشند. این درس ها باید به همّت و ابتکار آنان به مجموعهی ملّت ها و افکار عمومی منتقل شود و دادوستد معنوی اندیشهها و انگیزهها و تجربهها و آگاهیها بهدست آنها تحقّق یابد.
|