حامیان گروهای تروریستی و تکفیری
مقدمه
با وقوع تحولات بیداری اسلامی در غرب آسیا و شمال آفریقا، وقوع ناآرامی و سپس بحران در سوریه این واقعیت را آشکار کرد که گروه های تکفیری با سازماندهی ویژه توسط قدرت های غربی و ارتجاع عربی دنیای اسلام را زیر سیطره فعالیت های جاهلانه خود قرار داده اند. این موضوع برخاسته از راهبرد کلانی است که بر اساس آن دشمن تراشی و ایجاد دشمن فرضی یکی از لازمه های برنامه توسعه طلبانه غرب و به ویژه آمریکا است. راهبرد دشمن سازی آمریکا با دیدگاه اندیشمندانی مثل ماکیاولی و اشتراوس مطابقت دارد که معتقدند اگر تهدید خارجی وجود نداشته باشد، باید آن را ساخت.
کشورهای سرشناس اروپایی با طرح ریزی آمریکا و حمایت های جدی عربستان و دیگر همراهان عربی ریاض، از ابتدای بحران سوریه کمک های اطلاعاتی، تسلیحاتی و رسانه ای خود را در حمایت از تکفیری ها به کار گرفتند تا حکومت سوریه را به ریاست بشار اسد برانداخته و جبهه مقاومت اسلامی منطقه را با ضربه سنگینی متوقف کنند. از این رو از آغاز بحران سوریه در سال 2011 تاکنون، از هیچ کوششی جهت تجهیز عناصر تکفیری فروگذار نکردند و از اعلام آشکار آن نیز ابایی نداشتند، چرا که وسعت حمایت ها به گونه ای بود که جایی برای انکار نمی ماند. این کمک ها شامل جذب تکفیری ها از سراسر دنیا به کشورهای همسایه سوریه، سازماندهی آن ها و فرستادن به سوریه از طریق ترکیه، لبنان، اردن و از راه مرزهای عراق بود و در ادامه انواع کمک های نظامی - تسلیحاتی و اطلاعاتی توسط آمریکا ، عربستان، رژیم صهیونیستی ، انگلیس ، فرانسه و... و آموزش نظامی تروریست ها در اردن و ترکیه دنبال شد.
در واقع استراتژی کلان آمریکا در دوران پس از یازدهم سپتامبر که از تفکرات محافظه کارانه نشأت گرفته و طی دو دهه گذشته تدوین گشته است، سه ویژگی مهم دارد: ضد چندجانبه گرایی تهاجمی، جنگ سالاری و مطلق گرایی اخلاق و هنجارهای آمریکایی.
تکفیری ها که امروز به بلای جان جهان اسلام تبدیل شده اند در چارچوب راهبرد کلان آمریکا که بر دشمن سازی تکیه دارد، تجهیز، سازماندهی و حمایت می شوند و امروز مهره های آمریکا و فردا دشمن فرضی آن خواهند بود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در بخشی از سخنان خود در سالگرد رحلت امام خمینی (ره) با اشاره نقش دست های نه چندان پنهان غرب در حمایت از تکفیری ها فرمودند:" معتقدیم که دست نه چندان پنهان دشمن که مسلمانان را به جان هم می اندازد دشمن اصلی ماست نه این گروه های فریب خورده". معظم له در ادامه به عنوان یک مصداق در بحث اصلی فرعی کردن دشمنان، به اقدامات زشت برخی گروه های جاهل تکفیری علیه تشیع اشاره کردند و گفتند: « همه باید متوجه باشند که دشمن اصلی، سرویس های اطلاعاتی بیگانگان و کسانی هستند که این جریان ها را تحریک می کنند و پول و سلاح در اختیارشان قرار می دهند».
نقش محوری آمریکا در ایجاد و حمایت از گروه های تروریستی - تکفیری
نقش آمریکا در شکل گیری گروه های تروریستی و سپس حمایت از آنان در راستای منافع و اهداف خود در سایر مناطق جهان است. قدرت هاي بزرگ نظير ايالات متحده آمريكا همواره در فرايند سلطه گریخويش به سلسله ای ارزش های مورد قبول و باور در سطح جهاني نياز دارند كه به كمك آنها بتوانند پيگيری منافع خويش را كتمان يا توجيه نمايند. با فروپاشي بلوك شرق، نيازمندي به دشمن جديدي براي آمريكا كه در تعارض با ارزش ها و باورهاي مورد حمايت اين كشور باشد و اجراي برنامه هاي سياست خارجي آن را تسهيل كند، در قالب طرح مقوله تروريسم و پردازش آن در جهت منافع ايالات متحده آمريكا ظهور و بروز كرد. پس از يازدهم سپتامبر، ايالات متحده با مطرح كردن خطر جدي تروريسم، درصدد برآمد خلأ ناشي از فقدان ايدئولوژي كمونيسم را با تهديد تروريسم جبران كند و ازاين طريق به اهداف و اميال توسعه طلبانه خود در ديگر كشورها مشروعيت بخشد. از سوي ديگر، از آنجا كه آمريكا اقدامات تروريستي را به گروه های اسلام گرا و بنيادگرايي اسلامي نسبت مي داد و منطقه خاورميانه نيز مهد اسلام گرايي سياسي است، اين منطقه در مركز ثقل تحولات جهاني قرار گرفت.
- حمایت آمریکا از گروه های تروریستی
یکی از مهمترین مصادیق نقض حقوق بشر در سایر کشورها که به صورت مستقیم و غیرمستقیم توسط آمریکا هدایت می شود، نقش این کشور در شکل گیری گروه های تروریستی و سپس حمایت از آنان در راستای منافع و اهداف آمریکا در سایر مناطق جهان است. در این زمینه می توان به موارد متعددی به ویژه نقش آمریکا در شکل گیری القاعده و حمایت از آن در دوره جنگ سرد که در راستای منافع آمریکا در حال جنگ با شوروی بود و یا به نقش آمریکا در ایجاد و تقویت گروه های تروریستی علیه دشمنان آن و به ویژه جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد. درواقع، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مجموعه دستگاه های سیاسی، تبلیغاتی، امنیتی، حقوقی و اقتصادی غرب به ویژه آمریکا علیه انقلاب اسلامی بسیج شدند. سفارتخانه آمریکا در تهران به ستاد ایجاد هماهنگی میان نیروهای مخالف انقلاب تبدیل گردید. در یکی از اسناد به دست آمده از سفارتخانه آمریکا در تهران تمایل به استفاده از ظرفیت قومیتها جهت سرنگونی نظام جمهوری اسلامی به خوبی بازتاب یافته است.
در حوادث یازدهم سپتامبر، موضوع مطرح مبارزه با تروریست، محدود به مقابله با نفوذ القاعده در آمریکا و اروپا بود. اما آمریکا بعد از این حوادث، از موضوع تروریسم و اخطار و هشدارهای پیرامون آن برای تحقق اهداف و پیگیری منافع خویش بهره برد. زیرا با خروج از آمریکا و اروپا، و لشکر کشی به افغانستان و عراق، عملا میدان جنگ را به جای شهرهای آمریکا و درگیر کردن شهروندان آمریکایی برای دفاع از منافع خود، به شهرهای افغانستان و عراق کشاند و آتش جنگ را بر سر ملت مسلمان این کشورها ریختند و گروه های القاعده و سایر شبه نظامیان در سراسر منطقه و کشورهای افغانستان و پاکستان، عراق و سوریه، لیبی، مصر، فلسطین و لبنان و... فعال تر از گذشته تحرک خود را نشان دادند.
القاعده پیمانکار آمریکا در جهان اسلام است. حمایت های گاه و بیگاه و آشکار و پنهان آمریکا و اسرائیل از گروه های مسلح، القاعده و شبه نظامیان تروریست در کشورهای مختلف اسلامی، حمایت از طالبان و بازگذاشتن دست آنها در مناطقی مانند سوریه، نشان می دهد که هر جا منافع آمریکا و صهیونیست ها ایجاب کند که علیه دولت های ایران، سوریه، ترکیه، عراق، لبنان، فلسطین، و حتی کشورهای آفریقایی مانند مصر ولیبی، و در آسیا در هند و چین و... خودی نشان دهند، از طریق این گروه های تروریستی اقدامات مختلفی را انجام می دهند.
ايالات متحده آمريكا از ابتداي تشكيل اسرائيل كمك های فراوان اقتصادي ، نظامي و سياسي را در راستاي بقاي اسرائيل انجام داده است. بايد گفت كه يكي از مهمترين ريشه هاي تروريسم در خاورميانه منازعه اسرائيل و فلسطين است. مدت هاست این موضوع روشن شده که دو گروه اصلی معارض در سوریه یعنی داعش و جبهه در ارتباط نزدیک با گروه القاعده هستند که مورد حمایت آمریکا نیز می باشند. یکی از دلایل حمایت آمریکا از تروریسم در سوریه این است که این موضع استراتژیک یعنی سوریه که مانع تسلط مطلق غرب بر جهان عرب است و برای اسرائیل خطر آفرین می باشد از بین برود. به عبارت دیگر آمریکا و هم پیمانانش در نهان با این گروه ها احساس نزدیکی می کنند و ترس اصلی آنها از مقاومت است. اما اینکه چرا آمریکا اکنون پس از گذشت چهل سال از حضور نظام ضد اسرائیلی در سوریه به این فکر افتاده است باید گفت: یکی از دلایل آن همین پدیده بهار عربی است که سوریه نیز دچار آن شد و آمریکا از این فرصت استفاده کرد و حمله ای همه جانبه به این کشور را به طرق مختلف شروع کردند. مسئله دیگری که مورد اهمیت قرار دارد مسئله قدرت است. خاورمیانه به منطقه ای قدرتمند در جهان تبدیل شده است و غرب برای تسلط بر این منبع قدرت وارد این جنگ شد.
دو روزنامه واشنگتن پست و وال استریت ژورنال به افشاگری درباره طرح های امریکا برای گسترش حمایت و آموزش گروه های تروریستی در سوریه پرداخته اند. به نوشته روزنامه واشنگتن پست ماهانه ۶۰۰ نفر تروریست در پایگاه ها و اردوگاه هایی در اردن، شمال عربستان و قطر با نظارت سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) آموزش داده می شوند و به موشک های ضد هواپیمای «منپاد» مجهز می شوند که هزینه آن چندین میلیون دلار است. یک تحلیلگر سیاسی به پرس تیوی گفته است دولت اوباما برای براندازی دولت دمشق نزدیک به سه سال از تروریستهای تحت حمایت خارج در سوریه «حمایت مالی» کرده است. دان دبار، فعال ضد جنگ از نیویورک گفت: «امریکا از اوایل سال ۲۰۱۱ از تروریستهای در حال جنگ با مردم سوریه حمایت مالی و تسلیحاتی کرده است.
تکفیری ها ابزار محور آمریکایی اسرائیلی هستند که در راستای منافع این محور و بی ثباتی حرکت می کنند؛ گاهی آنها را به افغانستان و پاکستان و زمانی به عراق و سوریه و در برهه دیگر از زمان به لبنان اعزام می کنند. تروریسمی که در سطح بین المللی اقدامی برای توقف آن انجام نشده و محاکمه نشده و در بسیاری از حالات هم از وتو برای جلوگیری از محکومیت آن در سازمان ملل متحد استفاده شده، سبب تشویق تروریسم دیگری یعنی تروریسم تکفیری و مذهبی است.
نوام چامسکی ابراز کرده که دولت اوباما گسترش دهنده تروریسم است. در واقع، آن را در سراسر جهان انجام می دهد. بزرگترین عملیات تروریستی که در زمان اوباما یا شاید در تاریخ صورت گرفته، ترور غیرنظامیان و کودکان بوسیله هواپیماهای بدون سرنشین، است. چامسکی حملات بی رویه هواپیماهای بدون سرنشین را جنایات جنگی از طرف امریکا می پندارد. چامسکی می افزاید؛ ترور زیر نفوذ ایالات متحده در جهان سوم، و ده کشور آمریکای لاتین متمرکز شده است. چامسکی و هرمان نتیجه گرفته اند، که افزایش جهانی ترور دولتی، نتیجه سیاست خارجی آمریکا بوده است.
القاعده پیمانکار آمریکا در جهان اسلام است. حمایت های گاه و بیگاه و آشکار و پنهان آمریکا از گروه های مسلح، القاعده و شبه نظامیان تروریست در کشورهای مختلف اسلامی و بازگذاشتن دست آنها در مناطقی مانند سوریه و عراق، نشان می دهد که هر جا منافع آمریکا ایجاب کند، از طریق این گروههای تروریستی اقدامات مختلفی را انجام می دهند.
طالبان تنها قدرتی به شمار میرود که از رضایت و تأیید سرویسهای جاسوسی ایالات متحده برخوردار شد. واشنگتن در پشت پرده از جنبش طالبان حمایت ویژه ای داشت اما نمیخواست شریک اقدامات و رفتارهای افراطی این گروه به ویژه در زمینه نقض حقوق بشر شود. به همین دلیل نیز در ظاهر از رفتارهای ظالمانه و استبدادی جنبش طالبان با مردم افغان انتقاد می کرد. آمریکاییها از سال ۱۹۹۶ به بعد و به ویژه فتح کابل، بیمیل نبودند که طالبان با سلطه بر این کشور هم منافع شرکتهای آمریکایی را تأمین سازد و هم به دلیل ماهیت ضد ایرانیاش به نفوذ ایران در افغانستان پایان دهد.
آمریکا و هم پیمانانش با تغییر نام گروههای تروریستی از القاعده به داعش، النصره و دهها عنوان دیگر برآنند تا پرونده سیاه خود در ایجاد و حمایت از گروههای تروریستی را پنهان سازند. آنها با ادعای فقدان ارتباط با گروههای جدید تروریستی به دنبال فریب افکار عمومی از جنایات خود هستند.
- حمایت آمریکا از گروه تروریستی و تکفیری داعش
مدت هاست این موضوع روشن شده که دو گروه اصلی معارض یعنی داعش و جبهه در ارتباط نزدیک با گروه القاعده هستند که مورد حمایت آمریکا نیز می باشند. یکی از دلایل حمایت آمریکا از تروریسم در سوریه این است که این موضع استراتژیک یعنی سوریه که مانع تسلط مطلق غرب بر جهان عرب است و برای اسرائیل خطر آفرین می باشد از بین برود. به همین ترتیب حمایت آمریکا از گروه داعش در عراق این است که از قدرت گرفتن اقلیت بزرگ شیعیان جلوگیری شود. ریشه بحران آفرینی های گروه تروریستی داعش در عراق ریشه در پیروزی مردم در انتخابات قانونی دولت این کشور و همچنین خروج مفتحضانه آنان از سوریه دارد. به عبارت دیگر آمریکا و هم پیمانانش در نهان با این گروه ها احساس نزدیکی می کنند و ترس اصلی آنها است که خاورمیانه به منطقه ای قدرتمند در جهان تبدیل شود و غرب برای تسلط بر این منبع قدرت وارد این جنگ شد.
پس از حوادث سی ام ژوئن در مصر که به سقوط اخوان المسلمین منجر شد گروه تروریستی داعش به عنوان جایگزین این گروه فعال شده به همین منظور آمریکا از عملکرد این گروه راضی است اگر چه داعش یک گروه جنایتکار به شمار می آید.
نام نهادن بر گروههای تروریستی با نامهایی مانند النصره و داعش به جای القاعده از یک سو نمایش شکست تروریسم جهانی با محوریت القاعده است و از سوی دیگر غرب با ادعای آنکه گروههایی مانند داعش و النصره شاخههای بر جای مانده از تروریسم هستند نظامی گری خود در جهان را توجیه میکنند. به همین دلیل حمايت مستقيم و غير مستقيم آمريکا و هم پیمانانش از داعش از ابتداي جنگ سوريه قابل مشاهده بود. از ديد کاخ سفيد، مهره هاي داعش ملزم به نابودسازي منطقه هستند. در اين ميان ائتلاف نيروهاي القاعده، بعثي ها و برخي قبايل عراقي محوريت عمده اي دارد. در حقيقت اعضاي داعش عراق را نيز همين افراد تشکيل مي دهند. اين كشورها طي سه سال اخير به تروريست ها و مزدوران خارجي در سوريه كمك هاي تسليحاتي و مالي كرده و در سطح بين المللي هم از آنها حمايت سياسي كرده و رسانه هاي غربي هم در راستاي سياست هاي كشورهاي خود حقايق در سوريه و عراق را وارونه جلوه مي دهند و تصويري نادرست از واقعيت هاي اين كشور ترسيم مي كنند بهطوري كه تروريست هاي جنايتكار را مبارزان آزادي قلمداد مي كنند.
در سه سال گذشته داعش از حامیان غربی خود و بویژه آمریکا سلاحها و تجهیزات بسیار پیشرفتهای دریافت کرده است که این سلاحها به عراق منتقل شدهاند. نیروهای خط شکن داعش، از کشورهای چچن، لیبی، تونس، افغانستان، پاکستان و اردن هستند که در سه سال گذشته در اردن، ترکیه و پاکستان توسط افسران سازمان «سیا» و «موساد» آموزش دیدهاند و در سه سال گذشته در سوریه تجربه کافی کسب کردهاند و در نیمه دوم سال ۲۰۱۳ وارد کشور عراق شده اند.
آمریکاییها در ۱۰ سال گذشته اجازه ندادهاند ارتش قوی در عراق شکل بگیرد و مهمات خوبی داشته باشد، عامل اصلی فشارهای زیاد آمریکاییها برای استفاده از مهرههای سوخته حزب بعث بود. آمریکاییها فشار زیادی به دولت عراق وارد کردند که از نیروهای بعثی در ساختار ارتش و بخشهای فرماندهی استفاده شود و متاسفانه آنها در بخشهایی از ارتش عراق نفوذ دارند و خیانت میکنند. داعش مورد حمایت شاخه سیاسی حزب بعث میباشد.
عناصر گروه داعش از بی رحم ترین تروریستهای حاضر در سوریه و عراق هستند و به حملات وحشيانه خود در عراق و سوریه ادامه مي دهد. حملاتي که هدف آن ايجاد رعب و وحشت و اشغال شهرهاي مختلف عراق در راستاي اهداف کلان ايالات متحده آمريکاو هم پیمانانش است. تروریسمی که در سطح بین المللی اقدامی برای توقف آن انجام نشده، محاکمه نشده و در بسیاری از حالات هم از وتو برای جلوگیری از محکومیت آن در سازمان ملل متحد استفاده شده، سبب تشویق تروریسم دیگری یعنی تروریسم تکفیری و مذهبی است. عملکرد شورای امنیت سازمان ملل نیز (که تحت نفوذ آمریکا می باشد) تا حد زیادی بیانگر حداکثر تسامح در مواجه با تروریسم در عراق است.
- سیاست خاورمیانه ای آمریکا در مبارزه با تروریسم
دشمن تراشي و ايجاد دشمن فرضي يكي از لازمه هاي تعقيب استراتژي توسعه طلبانه غرب و به ويژه آمریکا است. استراتژي دشمن سازي آمريكا با ديدگاه انديشمنداني مثل ماكياولي و اشتراوس مطابقت دارد كه معتقدند اگر تهديد خارجي وجود نداشته باشد، بايد آن را ساخت. منافع مي توانند تبيين گر اتخاذ يا عدم اتخاذ سياست هاي مختلف از سوي كشورها باشند. در واقع استراتژي كلان آمريكا در دوران پس از يازدهم سپتامبر كه از تفكرات محافظه كارانه نشأت گرفته و طي دو دهه گذشته تدوين گشته است، سه ويژگي مهم دارد: ضد چندجانبه گرايي تهاجمي، جنگ سالاري و مطلق گرايي اخلاقي.
در توضيح اين عبارت بايد گفت كه نخبگان آمريكا پس از يازدهم سپتامبر بر اين باورند كه با اعتقاد به نسبي گرايي نمي توان از عدالت و عقلانيت سخن گفت. آنها رژيم هاي سياسي را به نيك و بد، و خير و شر تقسيم مي كنند كه اين ديدگاه متاثر از تقسيم ارزش ها به خير مطلق و شر مطلق مي باشد. رگه هاي اين انديشه را مي توان به خوبي در جملات جرج دبليو بوش (پسر) ديد؛ جملاتي در مورد دولت ها و كشورهاي شرور كه ارزش هاي آمريكايي را به چالش كشيده اند. توجيه كننده اين عناصر مبارزه با تروريسم مي باشد كه به جاي مبارزه با كمونيسم قرار گرفته است و چون مبارزه با تروريسم هم مي تواند در ميان مردم مقبوليت پيدا كند، اين توانايي را دارد كه مبناي تشكيل ائتلاف هايي با قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي گردد. به طور كلی پس از يازدهم سپتامبر، نخبگان سياسي آمريكا به اين باور رسيدند كه ماشين نظامي آمريكا بايد درجهت تحقق آرمان هاي آمريكا به كار گرفته شود. از نگاه دولت بوش، رويداد يازدهم سپتامبر به عنوان مانعي در راه تحقق آرمان های آمريكايي، ريشه در دنياي عرب دارد.
تروریسم پروری در منطقه خاورمیانه
خاورمیانه از دیرباز با توجه به موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیکی در زیر ذره بین کشورهای استعمارگر و استثمارگر قرار داشته دارد. پرواضح است که اقدامات تروریستی در ۱۱ سپتامبر امری از پیش تعیین شده بود تا حکومت بوش پسر بتواند به مقاصد خویش برسد. پس بدین ترتیب می توان پی برد که آمریکا برای چه مقاصدی به خاورمیانه سرازیر شده که بعدها با عنوان طرح خاورمیانه بزرگ مطرح کرده است. آمریکا با حضور در افغانستان به بهانه نابود کردن شبکه القائده بار دیگر جای پای خود را در این منطقه محکم کرد، مساله ای که در دهه های قبل بارها بکرآت اتفاق افتاده، حضور در منطقه به بهانه جنگ ایران و عراق، جنگ نفت (خلیج فارس) با حضور در خلیج فارس و... از نمونه های بارزحضوراین کشور در منطقه است. آمریکا در ابتدا با احداث پایگاه های مختلف نظامی به بهانه نابود کردن تروریسم به حمایت از اسرائیل پرداخت. تخریب اراضی و مناطق مسکونی و کشتار افراد بیگناه تحت عنوان مبارزه باتروریسم معرفی کرد و اقدامات شجاعانه مبارزین فلسطینی و لبنانی در دفاع از خانه آباء اجدادی خود امری تروریستی عنوان شد.
در اين ميان ايالات متحده و سازمان ناتو به بهانه مقابله با (بنيادگرايي اسلامي) تلاش مي كنند تا حضورخود را در آسياي ميانه پر رنگ كنند، زيرا آنان با تقسيم اسلام به محافظه كار، سنتي، اصلاح طلب،جهادي، بنيادگرا و... تلاش مي كنند تا از تقويت انسجام اسلامي وشكل گيري امت واحده اسلامي جلوگيري كنند.
رژیم صهیونیستی حامی شش گروه تروریستی در سوریه
جنگی که این روزها غرب به همراه همپیمانان عرب و ترک خود علیه سوریه به راه انداخته است، بسیار ظالمانه و وحشیانه است چراکه هر یک از عوامل توطئه ضد سوری برای ایجاد بی ثباتی و ناامنی در این کشور گروه های تروریستی ویژه خود را برای قتل و عامل مردم بیگناه اجیر کرده اند و در این میان رژیم صهیونیستی تنها حامی شش گروه تروریستی است.
به گزارش اسلام تایمز به نقل از هفته نامه فلسطینی المنار، آنچه این روزها در سوریه شاهد وقوع آن هستیم، جنگی تروریستی است که با مشارکت شرق و غرب در این کشور در حال وقوع است و تحت حمایت مالی سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان و قطر و هم چنین دستگاه جاسوسی آمریکا که دستگاه های امنیتی کشورهای منطقه تحت فرمان آن است، قرار دارد.
صهیونیست ها هم در این میان گروه های تروریستی را به سلاح های پیشرفته ای مجهز می کنند که هزینه این سلاح ها را ریاض و دوحه به تل آویو تقدیم می کنند! ترکیه هم مرزهای خود را به گذرگاهی برای عبور گسترده تروریست ها و مزدوران به سوی خاک سوریه تبدیل کرده است. از طرف دیگر جوخه های ترور و عناصر جاسوسی و امنیتی انگلیس و فرانسه نیز به خاک سوریه نفوذ یافته اند و در این بین نباید از نقش آفرینی عوامل جاسوسی لبنان غافل بود که همه تحت امر و فرماندهی "بندر بن سلطان" اولین سرمایه گذار و حامی انفجارهای تروریستی هستند که از همان آغاز جوانی اش با دستگاه های امنیتی رژیم صهیونیستی در ارتباط بوده است. البته دستگاه های امنیتی و جاسوسی "رجب طیب اردوغان" هم بر آموزش تروریستها و پادگان های آنان نظارت دارد و در حقیقت مجهز کننده اول این تروریست ها به سلاح های شیمیایی است.
سوریه امروز با جنگی تمام عیار روبرو است که همه قدرت های استکباری شرق و غرب دست به دست هم داده اند تا آن را نیست و نابود کنند و این تمام آن چیزی که در این کشور در حال وقوع است، نیست بلکه هر یک از این طرفها برای خود گروه های تروریستی و تکفیری را در خاک سوریه اجیر کرده اند که نامی آشنا با عقاید دینی و مذهبی مسلمانان بر آنان نهاده اند. البته رژیم صهیونیستی نیز گروه های تروریستی را حمایت و مدیریت می کند. در این رابطه منابع آگاه اعلام کردند که دست کم شش گروه تروریستی در مناطق مرزی سوریه فعال هستند که صهیونیست ها مسئولیت مجهز کردن آنان را از سلاح تا اطلاعات مهم بر عهده دارند و این گروه ها تحت فرمان و دستور تل آویو فعالیت می کنند و به دست عوامل صهیونیستی آموزش می بینند و حتی برایشان پناهگاه های بیمارستانی نیز از سوی این رژیم فراهم شده که در صورت جراحت به این بیمارستان ها در سرزمین های اشغالی منتقل می شوند.
در ابتدا انتقال این تروریستها به سرزمین های اشغالی برای درمان، پنهانی و مخفیانه بود اما افزایش تروریست های مجروح و گشایش گذرگاه ها برای تسهیل در عملیات انتقال آنان از طریق مناطق مرزی و همکاری واضح بین این مناطق با ارتش رژیم صهیونیستی و تروریستها منجر به آشکار شدن این موضوع شد.
شایان ذکر است؛ در همین حال "جرج گالوی" نماینده پارلمان انگلیس بیان کرده که رژیم صهیونیستی، تروریستها و گروه های وابسته به القاعده را به سلاح های شیمیایی برای استفاده ضد شهروندان سوریه، مجهز کرده است.
عربستان و پشت پرده گروه هايی تروريستي تكفيري
از جبهه تروريست هاي سوريه گرفته تا تروريست هاي فعال در عراق و گروه هاي ريز و درشت فعال در مرز هاي غربي و شرقي كشورمان و بالاخره مدارس ديني پاكستان كه به عنوان مراكز تروريست پروري شناخته مي شوند، همه و همه به نوعي از حمايت آشكار و پنهان عربستان برخوردارند. جالب اينجاست كه در برخي موارد حتي برخي از اين گروه ها از قبيل اسامه بن لادن با آل سعود به عنوان حاكم عربستان نيز به اختلاف نظر خورده و پايگاه فيزيكي و حتي رفت و آمد خود را به اين كشور قطع مي كنند، اما هيچگاه گزند اين گروه ها به دولت و نظام عربستان نرسيده و نمي رسد. شايد اين رابطه مصداق بارزي براي ضرب المثل ايراني كه مي گويد «چاقو دسته خودش را نمي برد» باشد!
پايگاه اطلاع رساني قربانيان ترور - بدون شك در بررسي خواستگاه پيدايش گروه ها و جريانات تروريستي مدعي اسلام كه نگاه تكفيري دارند، ردپاي كشورهاي متنوع غربي يافت مي شود، به عبارت صحيح تر اين سرويس ها اطلاعاتي هستند كه براي نفوذ به منطقه خاورميانه و ضربه به امنيت منطقه با هدف دستيابي به اهداف استكباري خود زمينه را براي تولد و رشد انديشه هاي تكفيري مهيا مي كنند. اما غير از كشورهاي غربي كه بخشي از سياست هاي خود را از اين طريق پيگيري مي كنند، عربستان سعودي نيز به عنوان پدر معنوي جريانات تند روي تكفيري به عبارتي فصل مشترك همه جريانات تروريست و تكفيري را تشكيل داده است.
به عبارتي ديگر عربستان در شكل گيري، حمايت مالي، القاي گرايشات اعتقادي و بسياري موارد ديگر از همه اين گروه ها حمايت مي كند و حتي در بسياري از موارد عربستان در واقع رابط ارتباط سرويس هاي غربي با اين گروه ها بوده و خط مشي و هدايت هاي سياسي را به تروريست ها منتقل مي كند.
از جبهه تروريست هاي سوريه گرفته تا تروريست هاي فعال در عراق و گروه هاي ريز و درشت فعال در مرز هاي غربي و شرقي كشورمان و بالاخره مدارس ديني پاكستان كه به عنوان مراكز تروريست پروري شناخته مي شوند، همه و همه به نوعي از حمايت آشكار و پنهان عربستان برخوردارند. جالب اينجاست كه در برخي موارد حتي برخي از اين گروه ها از قبيل اسامه بن لادن با آل سعود به عنوان حاكم عربستان نيز به اختلاف نظر خورده و پايگاه فيزيكي و حتي رفت و آمد خود را به اين كشور قطع مي كنند، اما هيچگاه گزند اين گروه ها به دولت و نظام عربستان نرسيده و نمي رسد. شايد اين رابطه مصداق بارزي براي ضرب المثل ايراني كه مي گويد «چاقو دسته خودش را نمي برد» باشد!
اما واقعيت حضور عربستان در پشت پرده پيدايش و فعاليت اين گروه ها چيست؟ و چه چيزي آل سعود را ملزم به استفاده از اين روش براي برهم زدن امنيت منطقه كرده است؟ به عبارت ديگر با وجود وابستگي منافع عربستان به ثبات آرامش منطقه كه يك اصل كلي در اصول جغرافياي سياسي است، درگيري هاي به وجود آمده در كشورهاي شيعه منطقه از قبيل سوريه، لبنان، عراق، و ايران چه نفعي براي آل سعود دارد كه همواره به ادامه آن اصرار دارند؟
براي پاسخ به اين سوالات بايد سياست هاي دولت حاكم بر سرزمين وحي را از دو جنبه بررسي كنيم، ابتدا نقش قدرت هاي غربي در سياست عربستان كه با رفتار آل سعود در حمايت از گروه ها و جريانات تروريست منطقه هم راستايي دارد.
ابتدا بايد به اين واقعيت اشاره كرد كه عربستان هيچ گاه به عنوان كشوري مستقل محسوب نشده و بسياري از منافع و امنيت خود را وابسته به حمايت و هدايت غرب مي داند. آل سعود در عين حال كه از درياي منابع عظيم انرژي برخوردارند به عنوان كشوري ثروتمند همه تكنلوژي و امكانات را با نفت معامله كرده و در وابستگي به تكنولوژي غربي از شدتي منحصر به فرد برخوردارند. اين كشور در تأمين آب و مايعات آشاميدني نيز صاحب تكنولوژي نيست و در صورت قطع ارتباطش با قدرت ها صاحب صنعت غربي از تامين نياز ها اوليه خود باز مي ماند!
همين منوال در مسئله امنيت و تجهيزات نظامي نيز البته با شدتي بيشتر صدق مي كند. نيروهاي نظامي اين كشور در عين حال كه از پيشرفته ترين سيستم هاي آفندي و پدافندي نظامي برخوردارند، اما علم استفاده و مهارت به كارگيري اين تجهيزات را در سطحي بسيار نازل در اختيار داشته به طوري كه اساس حفاظت و امنيت كلان عربستان در منطقه بر پايه حمايت ارتش هاي مجهز غربي و قراردادهاي نظامي استوار شده است. مجموع اين دلايل كه به دو محور اصلي آن اشاره شد وابستگي شديدي را براي حاكمان اين كشور به غرب و به خصوص آمريكا بوجود آورده به طوري كه فرمانبرداري بي قيد و شرط عربستان از سرويس هاي غربي در سطح روابط و قراردادهاي دو جانبه نيست بلكه بيشتر از ترس حفظ بقاء صورت مي گيرد! از اين رو با توجه به مناقشه آمريكا با حكومت هاي شيعي منطقه، عربستان براي حفظ هويت ديني و سياسي خود تمامي امكانات و توانش را بر ضد شيعه در منطقه به كار مي گيرد.
جنبه دوم در حمايت عربستان از جريانات تروريستي منطقه به ريشه هاي وهابيت در اين كشور باز مي گردد. تاريخچه حضور استعمار غرب بخصوص انگليس در منطقه خاورميانه نشان مي دهد كه دست هاي استعمار براي نفوذ در ميان مسلمانان و از ميان برداشتن وحدت و يكپارچگي اين دين الهي اقدام به فرقه سازي نمود و بر اساس مطالعات و بررسي هاي علمي در دين اسلام و مذاهب آن، دو فرقه منحرف بهائيت و وهابيت را به ترتيب براي حمله به اساس و باورهاي دو مذهب شيعه و سني ابداع كرده و براي گسترش حمايت كرد. هرچند فرقه بهائيت هيچ گاه در ميان پيروان تشيع به دستاورد مهمي دست پيدا نكرد و نفوذ آن در حكومت شيعي ايران با وقوع انقلاب اسلامي به بن بست رسيد، اما وهابيت در عربستان سعودي بسيار موفق بوده تا حدي كه از دو قرن پيش تا به امروز حاكميت مطلق اين كشور را در دست دارد.
اين تفكر افراطي با توجه به تداخل باورهاي شيعه با سياست هاي استكباري غرب به سمت مقابله با قدرت گيري شيعيان در منطقه هدايت شد و در همين راستا به شكل انشعاباتي متعدد با باورهاي تكفيري درآمدند كه به هر شكل امروز مورد حمايت همه جانبه خواستگاه اصلي خود يعني وهابيت عربستان هستند. ملك عبدالله، پادشاه عربستان، در اظهارات رسمي خود اعلام كرد: «اگر يك ميليارد دلار براي سرنگوني صدام هزينه كرده، آماده است براي سرنگوني حكومت شيعيان عراق دهها ميليارد دلار هزينه كند.» بنابراين، سعودي ها كه به شدت نگران افزايش قدرت منطقه اي شيعيان به مركزيت ايران هستند، حاضرند به هر قيمت با شكل گيري آن مقابله نمايند.
به هر جهت امروزه مي بينيم كه هر گونه درگيري و شلوغي و اعتراض در عربستان سعودي مستقيماً به كاهش فشار تروريست ها در سوريه و كشورهاي شيعه نشين منطقه منجر مي شود و به نوعي مي توان گفت كه جريانات تكفيري و افراطي منطقه بدون حضور و حمايت عربستان بدون پشتوانه مانده و حتي امكاني براي ادامه حيات ندارند.
چگونگی حمایت از گروههای تکفیری ؛ پول از عربستان و پشتیبانی لجستیکی از غرب
یک کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: داعش سازمانی "تروریستی تکفیری بعثی" است که پولش را عربستان صعودی پرداخت میکند و پشتیبانی فنی و لجستیکیاش را سرویسهای غربی و رژیم صهیونیستی انجام میدهند. در پی تأیید وزیر خارجه انگلستان مبنی بر عضویت 400 نفر از اتباع این کشور در بین اعضای گروهک تروریستی، تکفیری بعثی داعش، اظهار داشت: امکان ندارد نیروهایی که از کشورهای اروپایی به عراق و سوریه آمده و به گروههای تروریستی میپیوندند، از چشم سرویسهای امنیتی اروپا پنهان بماند و یقینا این اقدام با نظر موافق این کشورها صورت گرفته است. این گروهها بالاخره به کشورهای خودشان بازخواهند گشت و این مهمترین مسئلهای است که کشورهای اروپایی مانند فرانسه، انگلیس و آلمان را نگران کرده و به فکر این هستند که در آینده چطور با آنها مقابله کنند.
سفیر سابق ایران در لبنان با تأیید اینکه وضعیت فعلی سوریه و عراق محصول سرویسهای جاسوسی آمریکا، رژیم صهیونیستی و بهویژه عربستان صعودی است تصریح کرد: وضعیت به وجود آمده در سوریه و عراق از مصادیق بارز استانداردهای دوگانهای است که کشورهای غربی و به ویژه آمریکاییها ایجاد میکنند.
بنابراین هدف تروریستهای تکفیری بعثی از متصل نمودن خود به اسلام را جذب افراد مسلمان ساده لوح به بهانه تشکیل حکومت اسلامی عنوان کرد گفت: اینها در حقیقت سازمانهای تروریستی کاملا وابسته و سرسپردهای هستند که پولشان را از عربستان صعودی میگیرند و پشتیبانی فنی و لجستیکی شان را سرویسهای غربی و رژیم صهیونیستی انجام میدهند. بر این اساس اصل این ماجرا ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی و در نهایت جنگ طایفهای است.
حمایت از تکفیری ها در دنیای مجازی
رئیس دانشکده اطلاع رسانی دانشگاه الازهر مصر، تعداد سایتهای "تکفیری" در اینترنت تا سال 2009 را پنج هزار مورد اعلام کرد. به گزارش «شیعه نیوز»، دکتر عبدالصبور فاضل رئیس دانشکده اطلاع رسانی دانشگاه الازهر گفت: تا سال 2009 بیش از 5 هزار سایت با محتوای تکفیری در اینترنت پدید آمده بود که حدود 500 مورد از آنها به زبان عربی و بقیه به زبان های دیگر در صدد نشر افکار تکفیری و افراطی گری در دنیای اسلام هستند. فاضل که در همایشی با موضوع "بررسی اندیشه های تکفیری" و جمع فارغ الحصیلان الازهر سخن می گفت، تاکید کرد: شماری از رسانه ها با پشتیبانی مالی بسیار قوی، به طور ویژه برای انتشار افکار تکفیری تلاش می کنند. آمار ارائه شده از سوی این کارشناس مصری هرچند به پنج سال پیش مربوط می شود، به خوبی بیانگر گستردگی فعالیت تکفیری هاست و بی شک در سال های اخیر تعداد این قبیل رسانه ها به شدت افزایش یافته است.
آنچه در این آمار جلب توجه می کند این است که 90 درصد سایت های تکفیری که تا سال 2009 به وجود آمده، به زبان غیر عربی فعالیت می کند که نشان می دهد سردمداران فکر تکفیری و حامیان آنها، هم چنان که برای کارهای سخت و سنگین در کشورهای عربی از غیر عرب ها و به ویژه اتباع فقیر جنوب شرق آسیا استفاده می کنند، برای تأمین "پیاده نظام" لشکر تکفیری ها هم بیشتر بر روی اتباع آسیای میانه و قفقاز و شرق دور سرمایه گذاری کرده اند.
پیامدهای حمایت غرب از تکفیری ها
اکنون پس از انتخابات ریاست جمهوری سوریه و رأی بالای مردم به بشار اسد، روند آرامش و ثبات سیاسی در سوریه و تسلط کامل ارتش سوریه بر کل مناطق این کشور تسریع شده است. در این شرایط اگرچه برخی از این گروهها ممکن است برای خرابکاری و تخریب همچنان در سوریه بمانند، اما برخی دیگر که آهنگ برگشت به کشور متبوع خود یا کشورهای همسایه را داشته باشند می توانند خطری برای امنیت آن کشورها از جمله کشورهای غربی- که اتباع زیادی از آنها در سوریه حضور دارند - باشند. چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار چند روز پیش امیر کویت، درباره عواقب حمایت از تفکر تکفیری به حامیان آنها هشدار دادند. این واقعیت انکار ناپذیری است که خود کشورهای حامی این گروهها و غرب نیز به آن اذعان نموده اند. در این باره پایگاه اطلاع رسانی روزنامه انگلیسی ˈفایننشال تایمزˈ نوشت: تکفیری های تبعه انگلیسی که به سوریه رفته اند و در حال بازگشت به کشور هستند؛ تهدید امنیتی جدیدی برای انگلیس و اروپا هستند.
جدیدترین سند این که «روزنامه ایندیپندنت آن ساندی» در هفته گذشته گزارشی از خطرات بازگشت گروه های تروریستی که در جنگ سوریه مشارکت دارند منتشر کرد و از هشدارهای پلیس بین الملل(اینترپل) درباره این باره خبر داد. بر اساس این گزارش، اینترپل نام کشور انگلیس را به عنوان کشوری که با خطرات بسیار زیادی از سوی بازگشت چنین جنایتکارانی مواجه است اعلام کرد و افزود: انگلیس سال گذشته با دهها نقشه تروریستی مواجه بود؛ این کشور اکنون در میان سایر کشورهای اروپایی «هدف اصلی» برای انجام اقدامات تروریستی به شمار می رود.
بر اساس این گزارش، اوضاع در فرانسه حتی به مراتب وخیم تر از انگلیس است و این کشور در میان 28 کشور اتحادیه اروپا، رتبه اول را از نظر خطراتی که از سوی این تروریست ها متوجه آن استبه خود اختصاص داده است. این روزنامه در ادامه از قول «راب واین رای» رئیس اینترپل نقل می کند که :«بحران سوریه بعد جدیدی به تهدیدات موجود خواهد داد؛ چرا که باعث خواهد شد تا گروه های جدیدی برای انجام عملیات تروریستی به سمت اروپا کشیده شوند.»
در ادامه این گزارش می خوانیم: گزارش اینترپل نشان میدهد که سوریه مقصد مورد نظر افرادی که قصد دارند تا به صفوف افراد تکفیری در سوریه بپیوندند ، تا زمانی که جنگ داخلی در این کشور جریان دارد ، باقی خواهد ماند... تعداد تروریست های خارجی در میان مسلحان سوریه تا پایان سال 2013 به هزار نفر افزایش یافت و این درحالی است که بسیاری از آنها انگلیسی هستند. از این تعداد نیز 20 تن کشته شدهاند.
این روزنامه در پایان نوشت: «اینترپل هم چنین هشدار داده است که برخی از سازمان های غیردولتی از پوششی برای تبلیغات به منظور جذب جوانان در صفوف تروریستهای مسلح سوریه از طریق ترکیه که به گذرگاهی برای تروریست ها تبدیل شده است، استفاده میکنند.»
هم چنین «جیل دوکر شوف» هماهنگ کننده اتحادیه اروپا در مبارزه با تروریسم، چندی قبل تأکید کرد: « اروپا با یک خطر جدی و بی سابقه تروریستی مواجه است» وی افزود: بیش از دو هزار اروپایی ، بیش از 5 هزار تبعه از شمال آفریقا ، 500 تن از بالکان ، هزاران تبعه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در سوریه بسر می برند و حدود 20 تا 30 سرکرده القاعده از پاکستان به سوریه منتقل شده اند.
از دیگر پیامدهای حمایت از این گروهها زیر سوال رفتن غرب در شعار مبارزه با تروریسم می باشد چرا که کمتر تحلیل گری است که به خوی درندگی این گروهها اذعان نداشته باشد و چگونگی حمایت غرب از این گروهها برای ایجاد دموکراسی در سوریه مسأله ای است که برای افکار عمومی جهان بدون جواب مانده است.
رشد افراطی گرایی و دامن زدن به مباحث فرقه ای از دیگر پیامدهای حمایت از این گروهها می باشد ، کما اینکه روزنامه روسی راشاتودی از قول اندیشکده آمریکایی رند در گزارشی با اشاره به تحولات خاورمیانه به ویژه بحران سوریه می نویسد: در سه سال اخیر به موجب تحولات بین المللی به ویژه اضاع خاورمیانه افراط گرایی و میل به دست زدن به اقدامات نظامی در نقاط مختلف جهان 50 درصد رشد داشته است.این گزارش بر اساس اخبار و آمارهای موجود درباره فعالیت گروه های افراطی تهیه شده و همچنین از تهدیداتی که این گروه ها می توانند برای آمریکا ایجاد کنند سخن می گوید."ست جونز" فردی که این گزارش را برای موسسه رند آماده کرده درباره آن می گوید : به نظر می رسد زمینه ای مناسب برای رشد گروه های افراطی به وجود آمده است و به موجب تهدیدهایی که این گروه ها ایجاد می کنند آمریکا نمی تواند از کانون های بحران که در شمال آفریقا، خاورمیانه و جنوب آسیا وجود دارند خارج شده و یا آنکه حضور خود را در این مناطق افزایش بدهد.
خلاصه این که راهبرد دشمن سازی آمریکا که در چارچوب آن تکفیری ها را به خدمت گرفته و آنان را در جهان اسلام فعال کرده است تا هم در مقابل خصم - که جبهه مقاومت اسلامی است- حضور خود را توجیه کند و هم در سال های بعد به بهانه مقابله با تروریسم تکفیری، جدالی دیگر در جهان اسلام راه بیندازند، کل حیات و ثبات سیاسی اروپا و کشورهای وابسته منطقه را در خطر قرار داده و سران اروپا و اعراب تابع آمریکا - یعنی قربانیان فردای تروریسم تکفیری - باید فکر جدی برای این آتش بازی های کاخ سفید داشته باشند.
نتیجه گیری:
آمریکا به جای این که مستقیم در کشورهای جهان حضور یابد و اهداف استعماری و استکباری را دنبال کند از طریق گروه های تروریستی و پیمانکاران خویش هرجا لازم بداند آتشی یا جنگ برپا می کند تا زمینه دخالت و حضور آمریکا را به صورت غیر مستقیم فراهم کند و این موضوع بهانه ای شده که حضور نظامی در کشورهای منطقه مانند عراق و افغانستان داشته باشد. این برخورد دوگانه نشان می دهد که آمریکا به دنبال مقابله با تروریست ها نیست بلکه به دنبال منافع خود است. داعش همان القاعده است؛ بررسی ابعاد رفتاری داعش و القاعده و نوع جنایات و جهتگیریهای آنها گویای یک اصل است و آن اینکه به رغم ادعاهای مطرح شده مبنی بر جدایی این دو گروه، دیدگاه و خواستگاه رفتاری القاعده و داعش یکی است. هر دو به دنبال کشتار در جهان اسلام هستند، و هر دو از سوی برخی کشورهای مرتجع عربی و غربی هدایت میشوند. بنابراین دشمن اصلی منطقه و جهان غرب با محوریت آمریکا و هم پیمانانش هستند که برای رسیدن به منافع خود گروههای تروریستی را ایجاد و با آنها به کشتار جامعه بشری میپردازند. آمریکا شریک جرم طالبان، داعش و ... به ویژه در زمینه نقض حقوق بشر و مصادره آزادیها است. این احتمال وجود دارد که سرکرده این گروه همچون اسامه بن لادن فردا سمت حملاتش را متوجه محافل حاکم این کشورها کند.
...................................................
منابع:
1. باشگاه خبرنگاران جوان ، "احمد دستمالچی" در گفتگو با خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران
2. العالم
3. www.globalresearch.cam
4. www.bultannews.com
5. www.nowiran.blogfa.com
6. www.dhs.gov
7. www.nowiran.blogfa.com
|