اسیر او هستم و خودم ملتفت نیستم !
ممكن است یك كسی به یك تسبیحی آنقدر تعلق داشته باشد كه یك كس دیگری به یك سلطنت، این تعلق را نداشته باشد. این اولی بیشتر به دنیا چسبیده است و آن دومی كمتر. سلیمان بن داود هم سلطان بود، سلطانی كه بر همه چیز حكم می كرد، لكن آن سلطنت یك سلطنتی نبود كه دل سلطان را، دل سلیمان بن داود را به خودش جذب كند. رسول اكرم(ص) هم رئیس یك ملت بود و فرمانفرمای ملت بود، لكن این فرمانفرمایی اینطور نبود كه او را جذب كند به خودش. فرمانفرمایی در تحت سیطره او بود، نه او در تحت سیطره فرمانفرمایی. اگر انسان سیطره پیدا بكند ( بر نفس خودش ) ... ، این ( انسان دیگر ) اهل دنیا نیست ولو اینكه همه دنیا (رو) هم داشته باشد ، مثل حضرت سلیمان و امثال او... من وقتی... تحت نفوذ او بودم... تحت نفوذ ریاستها ، تحت نفوذ مقامات بودم ، همه اینها دنیاست ، و منِ خودم ، اسیر است . هرچه سعه سلطنت زیادتر بشود . اسارت زیادتر می شود ، من اسیر او هستم و خودم ملتفت نیستم.!
[آداب الصلوه ، امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ دوم، 1372 ]
********************************
این وسایل در کارند تا ما دچار غفلت نشویم
شرح آیه از حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظلّه العالی)
قال الله الحکیم : قُلْ ما يَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُکُمْ ً؛ بگو: « اگر دعای شما نباشد ، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی کند» ( 77/ فرقان)
در بینش اسلامی ، بشر به تذّکر و توجّه دائمی احتیاج دارد؛ چون بنا بر این بینش ، بشر یک مسافر و تلاشگر است که اگر از این حرکت و تلاشی که برعهده اوست غافل بماند و درنگ بکند، از رسیدن به منزل مقصود باز خواهد ماند و اگر دائماً تلاش بکند و خوب تلاش بکند، در پایان وقت که پایان عمر اوست، به مقصود دست خواهد یافت و آن مقصود عبارت است از کمال و تعالی روحی که اثرش را در زندگی بعد از مرگ (نشان) خواهد داد. ... برای این که انسان این تلاش را به طور دائم انجام بدهد و تکالیفی را که برعهده اوست - که شکلدهنده همان تلاش است - انجام بدهد، تذکّر لازم است؛ (فذکّر انّما انت مذکّر) . و قرآن یک وسیله ذکر است که در خود کتاب الهی بارها از این خصوصیت و مأموریت قرآن یاد شده است. یکی از وسائل یاد ، همین نماز است که در پنج وقت، نماز ما را به یاد می اندازد؛ یکی موعظه است که موعظهِ موعظهگران ما را به یاد می اندازد؛ یکی دعاست که توجه به دعا ما را به یاد می اندازد؛ یکی تلاوت کلاماللَّه است که خواندن آیات الهی ما را از غفلت خارج می کند و از این قبیل وسایل. پس همه این وسایل در کارند تا ما دچار غفلت نشویم. 7/ 3/ 66
********************************
چرا ما هرکاری میکنیم،کارمان اصلاح نمی شود؟!
ما به تجربه دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها راضی بوده اند ، دست به هرچه زده اند طلا شده و همچنین دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها ناراضی بوده اند ، حالا به هر دری که میزنند کارشان درست نمیشود. بعد پیش ما می آیند و می پرسند:« چرا ما هرکاری میکنیم ، کارمان اصلاح نمی شود؟» خبر هم ندارند که به خاطر این است که پدر و مادر از آنها ناراضی بوده اند. امکان دارد که پدر و مادر در زمان حیات از فرزندشان راضی باشند، ولی حالا که مردهاند ناراضیاند که چرا یادشان نمیکنند. قدیم چه قدر مردم در ماه رجب و شعبان برای پدر و مادرهایشان ختم قرآن میدادهاند. من یادم هست هفتاد سال پیش، کنار چهار راه مولوی کسی داد میزد؛ «خیر مردهها» مردم هم یک کیلو سیب میخریدند و خیرات میدادند. پس برای پدر و مادرهایتان ختم قرآن بکنید، سر قبرشان بروید، قرآن برایشان بخوانید و کار خیر برایشان بکنید. در روایت آمده است که «ارواح مؤمنین شبهای جمعه به پشت بام خانهها میآیند و میگویند: آن لقمهای که جلوی سگهایتان میاندازید، خیر ما کنید!»
[ از فرمایشات آیت الله مجتهدی تهرانی-ره، در محضر استاد، ص 30 ]
********************************
راه نجات از فتنه های آخرالزمان
س : از رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، درباره آخرالزمان و فتنه های آن نقل شده که فرموده اند :” تشخیص تکلیف ، در آن زمان مشکل است.” پس چه باید کرد؟ ج : اگر به دست آوردن تکلیف مشکل باشد، احتیاط کردن که مشکل نیست ! باید توقف کرد و احتیاط ، برای ما اتمام حجّت شده است. [به اینکه آنچه می دانیم و یقین داریم عمل کنیم و آنچه را که نمی دانیم و برایمان معلوم نیست احتیاط نماییم.] و در جای دیگر بیان داشتند : « پس در فتنه های آخرالزمان که مانند پاره های شب تاریک است، شایسته است احتیاط و توقف نمودن ، تا راه حق روشن شود؛ و همگان توان احتیاط را دارند و آن سلاح عمدة اهل ایمان است. و تنها کسی نجات می یابد که در ایمان خود استوار بوده، برای تعجیل فرج دعا کند و در اعتقاد به تمام عقاید حقّ ملتزم و استوار باشد.»
[پرسش های شما ، پاسخ های آیت ا... بهجت، ج1 ، ص 59 ]
********************************
این فرشتههای روح ما کجا و چقدر حبس شدهاند؟!
امّ سلمه و دیگران گفتهاند که در یکی دو ماه مانده به وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، دیدیم که هیچ جا برنمی خاست و نمینشست و عملی انجام نمیداد مگر اینکه میگفت: سُبْحانَ اللَّهِ وَ اسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبّی وَ اتوبُ الَیْه. امّ سلمه میگوید عرض کردم : یا رسول اللَّه ! چرا اینقدر اخیراً زیاد استغفار میکنید؟ فرمود: اینطور به من امر شده است . بعد فهمیدیم که آخرین سورهای که بر وجود مقدسش نازل شده سوره « نصر» است. این سوره که نازل شد پیغمبر اکرم(ص) احساس کرد که اعلام مردن است یعنی تو دیگر وقتت تمام شده است، باید بروی. سوره مبارکه این است: اذا جاءَ نَصْرُاللَّهِ وَ الْفَتْحُ. « ای پیغمبر! آنجا که یاری پروردگار آمد و تو را بر مخالفین پیروز کرد، آنجا که فتح شهر یعنی فتح مکه نصیب تو شد، پس از اینکه دیدی مردم فوج فوج به دین اسلام وارد میشوند فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ ، پروردگار خودت را تسبیح و تحمید کن و استغفار نما که او توبه پذیر است . چه رابطهای است میان آن مقدمه و این مؤخره؟ چرا پس از پیروزی و فتح و پس از اینکه مردم فوج فوج داخل اسلام میشوند، تسبیح کن؟ یعنی مأموریتت پایان یافت، تمام شد ! » پیغمبر احساس کرد که یعنی دیگر تمام شد، بعد از این در فکر خود باش. این بود که دائماً استغفار میکرد. ولی ما بدبختها دلمان حکم همان دیوار قیراندود را دارد؛ مرتب گناه پشت سر گناه، معصیت پشت سر معصیت، و هیچ گونه عکس العملی در روح ما ایجاد نمیشود. من نمیدانم این فرشتههای روح ما کجا و چقدر حبس شدهاند؟! چه زنجیرهایی به دست و پای اینها بسته شده است که دل ما تکان نمیخورد، نمیلرزد؟!...
[ مجموعهآثاراستاد شهید مطهری، ج23، ص: 546 ]
********************************
برای تشکر از زحمت های تو
زمان جنگ وقتی فرمانده نیروی زمینی بود چند ماه خونه نیومده بود . یه روز دیدم در میزنن . رفتم پشت در ، دو نفر بودند. یکیشون گفت: منزل جناب سرهنگ شیرازی همین جاست؟ دلم هری ریخت . گفتم حتما براش اتفاقی افتاده. گفت: جناب سرهنگ براتون پیغام فرستاده. بعد یه پاکتی بهم داد. اومدم تو حیاط و پاکت رو باز کردم. هنوز فکر می کردم خبر شهادتش رو برام آوردن. باز کردم دیدم یه نامه توش گذاشته با یه انگشتر عقیق ، نوشته بود : برای تشکر از زحمت های تو . همیشه دعات می کنم . از خوشحالی اشک توی چشمام جمع شد.
( روایتی به نقل از همسر امیر شهید علی صیاد شیرازی ، خدا میخواست زنده بمانی ص8 )
********************************
یک استفتاء
سوال : آیا بر کارمندانی که گاهی مقداری مال از مخارج سالانه آنها زیاد میآید، با توجه به اینکه بدهیهای نقدی و قسطی دارند، خمس واجب است؟
جواب: اگر بدهى بر اثر قرض کردن در طول سال براى مخارج همان سال يا خريد بعضى از مايحتاج سال بهصورت نسيه باشد، در صورتى که بخواهد دين خود را از منافع همان سال ادا نمايد، مقدار دين از باقىمانده درآمد آن سال استثنا مىشود، و در غير اين صورت، تمام درآمد باقىمانده خمس دارد.
استفتائات مقام معظم رهبری - www.leader.ir