همه تان در محضرخدا هستيد
صورت عمل ميزان نيست ، آن چيزى كه ميزان است انگيزه عمل است . مكلَّفى نيست در عالم، كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد . هر كس در هر مقامى كه هست و هر مسئوليتى كه دارد ، همان مقام و مسئوليت ، امتحان اوست . در اسلام معيار ، رضايتخداست ، و نه شخصيتها . ما شخصيتها را با حقمىسنجيم ، و نه حق را با شخصيتها . معيار ، حق و حقيقت است. ما معيارها را بايد معيارهاى الهى قرار بدهيم . ... همه بيدار باشيد ! همهتان در محضرخدا هستيد . فردا همه بايد حساب پس بدهيد .
[ امام خمینی-ره ، صحيفه نور، ج13، ص 236 ]
************************************
عبور از دروازه خطرناک با رعایت سه چیز
شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... امام خامنه ای (مدظلّه العالی)
قيل لأمير المؤمنين (ع) : ما الاستعداد للموت ؟.. قال : أداء الفرائض ، واجتناب المحارم ، والاشتمال على المكارم ، ثمّ لا يبالي وَقَع على الموت أم وَقع الموتُ عليه . ( امالی ص 172 )
قيل لأمير المؤمنين (ع) : ما الاستعدادُ للموت ؟... حال که به یاد مرگ افتادیم و می خواهیم خودمان را برای عبور از این دروازه خطرناک ،آماده کنیم چگونه ( این کار را بکنیم؟) : حضرت در جواب فرمود: سه چیز است ،اگر اینها را رعایت کنید ، آماده عبور از این مرحله خطرناک می شوید. 1) اداءُ الفرائض : انجام واجبات ، واجبات فقط نماز و روزه و واجبات مالی نیست، واجباتِ اجتماعی مانند امر به معروف و نهی از منکر ، اهتمام به امور مسلمین و ... هم واجب است. 2) واجتنابُ المحارم : از محرّمات هم اجتناب کنید! محرمّات غالباً کارهایی هستند که هوای نفس و غرائز انسان را به آن می کشاند؛ شهرت طلبی، لذت طلبی،راحت طلبی و ... از جمله چیزهایی است که ما را به سمت محارم می کشاند. مکرراً از اساتید اخلاق شنیده ایم که راه اصلی و کار اصلی ،اجتناب از محرّمات است . والّا ا اگر اجتناب از محرمات نشد، فرائض که هیچ ، نوافل را هم انسان بجا بیاورد ، نتیجه مطلوب نخواهد گرفت.3 ) والاشتمالُ على المكارم : انسان به مکارم اخلاق مشتمل بشود، مکارمی مانند : صبر ، شکر،محبت،رافت،و امثال این مکارم را در خودش جمع کند. کسی که این سه فصل را توانست تامین بکند، ثمّ لا يبالي دیگر اهمیت نمی دهد که وَقَع على الموت أم وَقع الموتُ عليه ، او به سراغ مرگ برود یا مرگ سراغ او بیاید .
[ درس خارج، 1393/10/16 ]
************************************
چاره کار ما دریک چیز منحصر است
ای کـاش مـی فهمیدیم که چارۀ کار ما در یک چیز منحصر است و آن این است که : تکلیف الـهی را تشخیص بدهیم و بدانیم که چه کار را باید بکنیم و چه کار را نباید بکنیم! ...آیا راه خدا و بندگی را پیدا کرده ایم تا در راه باشیم؟!
[در محضر بهجت: 2/264،1/203 ]
************************************
شیخ محمد دارد می آید، ولی دستش خالی است !
مرحوم آیت الله کوهستانی (ره) در این اواخر عمر بسیار نگران آخرتش بود، با همه زهد و ورع، خود را دست خالی می دید، از این رو هرگاه برخی از شاگردان او از قبیل شهید هاشمی نژاد و دیگر فضلا که از مشهد به حضورشان می رسیدند، می فرمود: « سلام مرا به امام رضا علیه السلام برسانید و بگویید شیخ محمد دارد می آید، ولی دستش خالی است.» فرزندشان می گوید: روزی یکی از علمای منطقه در محضرش حضور داشت وقتی نگرانی ایشان را از سفر آخرت مشاهده نمود به ایشان عرض کرد: شما کارها و وظایفتان را به خوبی انجام دادید و نباید مشکلی داشته باشید. آقا با چهره ای برافروخته در جوابش فرمودند: « چه می گویی؟ امامی مثل علی علیه السلام وقتی که می خواهد از دنیا برود می گوید، نمی دانم خدا با من چه طور می خواهد معامله کند؟! »
( منبع : کتاب بر قله پارسايي )
************************************
گفتم که به پیری رسم و توبه کنم !
انسان نباید بگوید که من چون هنوز نَفسم را تربیت نکرده ام و نمی توانم او را کنترل کنم و مهارش را در دست بگیرم که دیگر گناه نکند و خطایی از او سر نزند ، به همین خاطر توبه نمی کنم ! زیرا توبه من فایده ای ندارد! این کار را نکنید. از گناهانتان توبه کنید، از کجا معلوم که تو دوباره گناه کنی؟! شاید نکردی. شاید همین امشب اجل رسید و از دنیا رفتی ، چرا این حرف را میزنی که : “ من چون خاطر جمع از نفسم نیستم، پس توبه هم نمی کنم. (حالا وقت باقی است) به پیری که رسیدم توبه میکنم.
" گفتم که به پیری رسم و توبه کنم / اینقدر جوان مُردُ یکی پیر نشد"
( از فرمایشات آیت ا... مجتهدی تهرانی - ره )
************************************
ارغوان جام”عقیقی” به سمن خواهد داد
همین که روزهای نزدیک به عملیات می رسید، برای بچه ها فال حافظ می گرفت.نزدیک عملیات کربلای 5 بود. این بار اولین بازشدن کتاب به نیت من بود. بعد از کمی مکث و زمزمه با لهجه شیرین گفت : “نه کاکو جان! دریغ از یک روزنه کوچک، انگار اصلا قرار نیست از دست تو راحت بشیم! ” با سپری شدن لحظات وضعیت بقیه هم مشخص شد، مرتضی جاویدی، سید محمد کدخدا و... جزء شهدا بودند؛ زنده ها هم معلوم شدند . یکی از بچه ها گیر داد که حالا نوبت خودته ! از بچه ها اصرار از او انکار تا بالاخره چشمها را آرام بست و این بار کمی طولانی تر، قطره اشکی آرام از گوشه چشمانش لغزید، کتاب را باز کرد:
نفــس باد صبا مشـک فشان خواهد شد عالم پیــــر دگر باره جـوان خواهــــد شد
ارغوان جام “عقیقی” به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
عملیات که تمام شد رفتنی های فال، همه شهید شدند ، جاویدی، حق پرست... و خود محمد رضا عقیقی، من مانده بودم و صدای محمدرضا که تا امروز در ذهنم مانده “دریغ از یک روزنه کوچک”.
[ خاطره ای از سردار شهید محمدرضا عقیقی مسئول عقیدتی لشکر19 فجر ، آل یس]
************************************
یک استفتاء
سوال: آيا در محل کار و در ساعت کارى در زمانى که کار خاصى براى انجام دادن وجود ندارد مىتوان به کارهاى ديگر پرداخت؟
جواب: شخصى که موظّف است در وقت معيّنى کارى انجام دهد، حتى در وقت بيکارى هم نبايد وقت خود را صَرف در کارهايى که مربوط به آن جا نيست بکند، مگر با اِذن مسئولى که شرعاً و قانوناً حق اِذن دادن داشته باشد.
استفتائات مقام معظم رهبری - www.leader.ir