قال الصادق علیه السلام : إنّ العالِمَ إذا لميَعمَلْ بعِلمِهِ زَلَّت مَوعِظَتُهُ عنِ القُلوبِ كَما يَزِلُّ المَطَرُ عنِ الصَّفا . / (منتخب ميزان الحكمة : 600)
عالِم هرگاه به علم خود عمل نكند ، پند او از دلها فرو غلتَد ، آنگونه كه باران از روى تخته سنگ فرو مى غلتد.
دشمن قسم خورده!
شما...اگر بخواهید انسان باشید، ارزش انسانی داشته باشید، ... (کارهایتان ) برای شَرف باشد (و) برای انسانیّت باشد، برای خدا باشد، اگر بخواهید که کارهایتان که برای خدا باشد به نتیجه برسد، باید دست از هواهای نفسانی بردارید. شیطان از انسان دست بردار نیست قسم خورده است برای خدا، من در ذهنم این است که به خدا تشر رفته است، که قسم خورده است که نمی گذارم اینها چیزی بشوند إِلّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ. شما با یک همچو دشمن قسم خورده ای مواجه هستید، به جنگ او بروید.
( صحیفه نور، ج 19، ص 273 )
سنگِ تمام بگذار!
اسلام به ما آموخته است که « لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَرَکَ دُنْیَاهُ لآِخِرَتِهِ وَ لَا آخِرَتَهُ لِدُنْیَاهُ »؛ دنیا را برای آخرت نباید ترک کرد، همچنان که آخرت را نباید فدای دنیا کرد. در یک روایتی (امام کاظم علیه السلام) می فرماید: « اِعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً »؛ یعنی برنامهریزی دنیا را فقط برای چند روزهی زندگیِ خودت نکن؛ برای پنجاه سال برنامهریزی کن. این را مسئولان کشور، مسئولان برنامههای عمومیِ مردمی باید مورد توجهشان قرار بدهند. نگوئیم ما که معلوم نیست پنجاه سال دیگر زنده باشیم، چرا برنامهریزی کنیم؟ نخیر، جوری برنامهریزی کن که گوئی بناست تا آخر دنیا زنده باشی؛ همچنان که اگر برای خودت و به نفع خود بخواهی برنامهریزی کنی، با چه جدیّت و دقتی میکنی، برای نسلهای آینده هم که تو در آن وقت نیستی، همان جور برنامهریزی کن؛ « «اِعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً ». نقطهی مقابل هم: « وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً »؛ برای آخرتت هم جوری عمل کن، مثل این که فردا بناست از این دنیا بروی. یعنی هم برای دنیا سنگ تمام بگذار، هم برای آخرت سنگ تمام بگذار.
[ امام خامنه ای مدظله العالی ، 19/7/91 / بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 44، ص 138 ]
سرتا پا فقری!
فقر معنایش این نیست که پول نداشته باشی. اگر میلیاردها تومان پول داشته باشی و هنگام ظهر دو سیر نان به تو نرسد فریادت بلند است و این معنای فقر است. سر تا پای این موجود، فقیر است؛ هم فقر علمی، هم فقر حیاتی، هم فقر آرامشی. گمان نکیند که جایی خبری هست، خبر فقط در دستگاه خداست. تمام نعمتهای ظاهری و باطنی از آن خداست. باید در این معنا تفکر کنید تا موفق شوید و درک کنید که همه از خدای تعالی است؛ نعمتهای ظاهری و باطنی، و خودت سرتا پا فقری. اشتباه نشود انسان فقیر الی الله است و فقر به خدا دارد، نه فقر به بندگان خدا: « طَلَبُ الحاجَهِ مِنَ المُحتاجِ سَفَهٌ.» اگر پیش بندگان خدا اظهار حاجت کردی؟ معنایش این است که سفیه هستی. او هم از سر تواست و به غنای حق تعالی غنی می شود. انسان نباید به غیر خدا وابستگی فردی داشته باشد.
[ شهره آفاق ، آیت الله بهاء الدینی ، نشر هنارس ،1390 ، ص44 ]
در آتشم بیفکن و نام گنه مبر
مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی اعلی الله مقامه مکرراً در منبر می فرمود: خدایا! اگر خواستی آخوند ملا علی را به جهنم ببری، از جلوی روی مردم مبر، تا بگویند: عجب! این هم از آخوند ما؟!
در آتشم بیفکن و نام گنه مبر کآتش به گرمی عرق انفعال نیست
[یاد فنا به روایت آیت الله سید رضا فاضلیان ، چاپ دوم ،1392 ، ص 163 ]
ولگرد صحرا!
عارف بالله میرزا احمد نهاوندی تهرانی ( مشهور به مرشد چلویی) می گفت : خداوند، زمین و آسمان و هر چه در آن هست را برای انسان آفریده و فرموده است که از آن استفاده کند، صراط مستقیم بپیماید تا به من برسد. همه این کرات آسمانی و زمین دور انسان می گردند ولی خود انسان ولگرد صحراست. او راه را گم کرده است.
زمین و آسمان شمس و قمر این آیت عظمی / همه گرد تو می گردند و تو ولگرد صحرایی
مگر عمر تو چند سالست؟ هشدار ای دل غافل / سجلت را تماشا کن ببین هفتاد بالایی (دیوان سوخته)
[ علی عابد نهاوندی، بهترین کاسب قرن ]
مى كند افتادگى انسان اگر دانا شود
مرحوم آيت الله ملااحمد نراقي (ره) کتابي مي نويسد، اين کتاب پس از مدتي در اختيار عالم بزرگ ديگري در مازندران قرار مي گيرد. به مناسبتي اين دو عالم يکديگر را ملاقات مي کنند و عالم مازندراني به صراحت و بي پرده، انتقاد شديدي از کتاب نوشته شده توسط مرحوم نراقي (ره) مي کند، از اين رو با هم به بحث و گفت و گو مي پردازند و پس از مدتي مشاجره از هم جدا مي شوند. عالم مازندراني پس از بازگشت به ديار خود در مي يابد که آنچه در کتاب آن عالم بزرگ آورده شده، صحيح است و انتقادهاي او بي پايه بوده، پس تصميم مي گيرد اشتباه خود را جبران کند. اين عالم مسافت زيادي را با پاي پياده با توجه به وسائل آن روز طي کرده، پس از مدت زمان زيادي به کاشان مي رسد. به سرعت به نزد مرحوم نراقي (ره) مي رود و نزد او به اشتباه خود اقرار مي کند. پس از عرض اشتباه، با وجود اصرار زياد از طرف آيت الله نراقي (ره) مبني بر ماندن نزد ايشان، آن عالم رباني خداحافظي کرده، کاشان را ترک مي کند و با سختي و طي مسافتي طولاني خود را به مازندران مي رساند. اين عالم بزرگ همه سختي ها را بر خود هموار کرد تا به اشتباهش اقرار کند و دستخوش هواي نفس نشود.
ارزش انسان ز علم و معرفت پیدا شود / بى هنر گر دعوى بیجا كند رسوا شود
سر فرو مى آورد هر شاخه از بارآورى / مى كند افتادگى انسان اگر دانا شود
(محمد لک علی آبادی، شرح حال و کرامات اولیاء الهی، انتشارات هنارس ، چاپ سوم ، 1393 ، ص 139و 140 )
از اين پستها و درجهها چيزي در نميآد!
گفت: آقاي اميني جايگاه من توي سپاه چيه؟ سئوال عجيب و غريبي بود! ولي ميدانستم بدون حكمت نيست. گفتم: شما فرماندهي نيروي هوايي سپاه هستين سردار. به صندلياش اشاره كرد. گفت: آقاي اميني، شما ممكنه هيچ وقت به اين موقعيتي كه من الان دارم، نرسي؛ ولي من كه رسيدم، به شما ميگم كه اين جا خبري نيست! آن وقتها محل خدمت من، لشكر هشت نجف اشرف بود. با نيروهاي سرباز زياد سر و كار داشتم. سردار گفت: اگر توي پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون كردي ، اين برات ميمونه؛ از اين پستها و درجهها چيزي در نميآد!
[ خاطره ای از سردار شهید احمد کاظمی ،خبرگزاری تهران پرس ، 30/آذر/1394 - http://tehranpress.com ]
یک استفتاء
سوال: اگر در شرایطی امر به معروف زبانی جواب ندهد و برخی از نیروهای انتظامی هم کوتاهی کنند تکلیف چیست؟
جواب: وقتی که رهبر معظم انقلاب فرمودهاند وظیفهی عمومی فقط تذکّر زبانی است، شما تا حدّ تذکّر زبانی اگر میبینید مؤثر است و شرایط موجود است اقدام کنید؛ بالاتر از آن شما وظیفه ندارید؛ الآن در بعضی از کشورها مسلمانها دارند کشته میشوند اما خیلی از مسلمانها هم در کشور ما مشغول کار خودشان هستند آیا تکلیف و وظیفهای ندارند؟ وقتی که میشنوند واقعاً ناراحت میشوند اما نمیتوانند بروند آنها را کمک کنند پس تکلیفی ندارند؛ وقتی شرع جلویتان را گرفته است به این معنا که شما در آن حیطه تکلیف و وظیفه نداری و وظیفهی دیگران است. مثل اینکه یک کسی حقش خورده شده است و تنها دادگاه میتواند حق او را بگیرد. خب او باید برود شکایت کند و حکم قاضی حق او را بگیرد، شما که اقدام نکردید گناه نکردهاید، چون طریق آن است. بنابراین توسل به زور و قدرت و قوهی قهریه برای جلوگیری از این منکر نهتنها وظیفهی آحاد مردم نیست، بلکه جایز نیست و موجب هرجومرج میشود. حضرت آقا فرمودهاند جایز نیست فلذا وظیفه هم نیست و در این موارد تکلیف ندارید. ولی یک تکلیف دیگر دارید، زیرا امر به معروف و نهی از منکر فقط به گفتن به خود آن فرد یا استفاده از قوهی قهریه علیه آن فرد نیست، شما امر به معروف و نهی از منکرتان این است که به نیروهای انتظامی اطلاع دهید، به کسانی که مسئولیت دارند اطلاع دهید، همین اطلاع دادن وظیفهی شماست که انجام میدهید. حالا اگر آنها به وظیفه عمل نکردند شما معذورید و گناهکار نیستید.
[ پاسخ به سئوالات امر به معروف و نهی از منکر توسط استاد فلاح زاده- برداشت از سایت مقام معظم رهبری leader.ir ]