قال علی علیه السلام : اَلمَواعِظُ صِقالُ النُّفوسِ وَ جَلاءُ القُلوبِ. / (فهرست غرر، ص 407)
پند و موعظه، روح و جان آدميان را صيقل ميدهد و دلها را جلا و صفا ميبخشد.
زیاد طولانی نیست!
نگذارید که برای آخر عمر کار خوب بکنید. این خیالی است که انسان این خیال را ممکن است بکند؛ ولی از آن خیالهای شیطانی است که میخواهد آدم را نگذارد که کار خیر بکند. میگوید تو حالا جوان هستی، حالا اول جوانی است، استفادههای جوانی را بکن، شهوتها را راه بینداز، مفسدهها را انجام بده، این کارهای زشت را که دلت میخواهد بکن، ان شاء الله در آخر عمر جبران میتوانی بکنی. انسان نمیتواند دیگر جبران بکند؛ … نگذارید خدای نخواسته پایتان باز شود به شهوات غیر سالم، به تعدی به حقوق مردم، به تعدی به چیزهایی که از غیره است؛ و این جا که هستید، این چند روزی که همه هستیم و هستید که زیاد طولانی نیست، این چند روز را صرف کنید در این تجارتی که برای شما آن تجارت اثرش تا ابد، ( باقی و تمام نشدنی است . )
[ صحیفه امام خمینی (ره) ج 4 ص 30 ]
ساقی کوثر نمیدارد دریغ از ما شراب
قال الصادق علیه السلام : اُرجُ اللهَ رجاءً لا یُجَرِّئُک علی معاصیه و خَفِ اللهَ خوفاً لا یُؤیِسُک مِن رحمته (امالی شیخ صدوق،ص 65 )
پس اولا رجاء ( امید به رحمت و مغفرت الهی ) لازم است. پس همیشه ارتباط بین دل شما و خدای شما باید برقرار باشد، بدانید که می توانید از او جلب رحمت و تفَضُّل کنید. لکن این رجاء و امید به نحوی نباشد که ما را بر انجام معصیت گستاخ کند.گاهی اوقات طوری با مردم حرف می زنیم و با خودمان حدیث نفس می کنیم که گویی به خاطر گل روی ائمه علیهم السلام خدای متعال ما را هیچ عذاب نخواهد کرد. این جرات دادن و گستاخ کردن به معصیت الهی است. این اغترار بالله(مغرور شدن به رحمت الهی) است. یکی از صورت های اغترار بالله این است که انسان هرچه معصیت کند چون می بیند خدای متعال مجازات نکرد،مغرور بشود،بگوید خدا با ما کاری ندارد ! و یکی دیگر از این صور این است که : انسان بدون اینکه وسیلة تقرّبی پیدا کند و در پیش بگیرد به خدای متعال امید وار باشد. رندِ شرابخواری این طور شعر می گفت :
ساقی کوثر نمیدارد دریغ از ما شراب عیشها خواهیم کرد: اینجا شراب،آنجا شراب!
یعنی این جا گناه می کنیم ، آنجا هم حضرت حق هست دست ما را می گیرد. این اغترار بالله است . از آن طرف هم خوفِ از خدای متعال لازم است. این خوف لازمه معرفت است.هرچه معرفت انسان بیشتر شود خوفش بیشتر است.یک بچه کوچک هیچ خوفی از یک آدمِ قدرتمند ندارد چون قدرتِ او را نمی فهمد،درک نمی کند.یک آدم بزرگتر می فهمد که این آدم قدرتمند است ،باید از او ترسید. علت اینکه ما در مقابل پروردگار عالم خوفمان کم است این است که معرفتمان کم است. بنابراین خوف هم لازم است . لکن این خوف نباید به قدری باشد که انسان را مأیوس کند. (که یأس از رحمت الهی یکی از گناهان کبیره است.)
[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج ، 8/02/93 ]
گفتا :درست بنگر ، شاید رسیده باشی !
گفتم : به وصل آن دوست خواهم رسید روزی گفتا :درست بنگر ، شاید رسیده باشی
اگر معنای این شعر فهمیده شود ، معنای این آیه ی شریفه معلوم می شود که می فرماید :
«سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» (فصلت/ 53). به زودی آیات خود را در آفاق و نواحی { زمین و آسمان } و در درون آنها ، را به آنان می نمایانیم ، تا بر آنان آشکار گردد که خداوند فقط حق است. آیا برای حق بودن پروردگارت همین بس نیست که او بر هر چیز مشهود است .
[ نکته های ناب از آیت الله بهجت ، دکتر رضا باقی زاده ، چاپ چهلم ، انتشارات کمال اندیشه ، 1391 ،ص 75 ]
خوب رفتار کردن با زن، هنر دین است
هر زنی که مردش از او رضا باشد، آن زن عزیز خداست. هر مردی هم که زنش از او رضا باشد، آن مرد عزیز خداست؛ کمال زن و مرد در این است و بقیه اش دیگر حرف است. چنین زن و مردی را خدا از همه ی اعمالشان راضی است. خوب رفتار کردن با زن، هنر دین است. مردی که با زنش خوب رفتار کند، همه جا آقاست. زن هم وقتی مردش از او رضا باشد، می تواند همه ی کارهایش را به خوبی انجام دهد. نمونه ی کامل یک زن و شوهر مؤمن، حضرت علی و حضرت فاطمه (علیهما السلام) می باشند که یک روح و یک جان بودند در دو پیکر.
[ سخنان حاج اسماعیل دولابی، مصباح الهدی، ص387 ]
ایستگاههای توقف !
در روایت آمده : اعمال ما باید از هفت آسمان بالا برود و در هر آسمانی برای هر عیبی می گویند « قف » به معنی «ایست » و مأموران الهی در آسمان اول به نامه عمل ما نگاه می کنند و اگر دیدند امروز من غیبت کرده ام می گویند: بروید و «اِضْرِبْ بِهَذَا الْعَمَلِ وَجْهَ صَاحِبِهِ» این عمل را بر صورت صاحب آن بزنید و عمل در آسمان اول متوقف می شود، عمل بعضی ها از آسمان اول می گذرد چون اهل غیبت نبودند، ولی باز ملائکه آسمان دوم می گویند «قف» عمل را بررسی می کنند و متوجه می شوند که این شخص «عجب» داشته است، بعض دیگر اهل عجب هم نبوده اندو عمل به آسمان سوم می رسد و باز دستور به توقف می دهند و اگر آن شخص اهل « حسد » نبود به آن عمل اجازه می دهند که به آسمان چهارم برود و در آنجا برای رذیله « تکبّر » عمل را متوقف می کنند، ... یکی از ایستگاه ها ، توقف می کنی تا ببینند آیا این عملت از روی ریا بوده یا نه! ( می گویند ) دلاکی عالمی را کیسه می کشید و در حین کیسه کشیدن از عالم پرسید: ریا یعنی چه؟ آن عالم گفت: همین که کیسه می کشی و می خواهی چرک های مرا به من نشان بدهی تا پول بیشتری بگیری، همین نشان دادن عمل را ریا می گویند ( قدیم تر ها وقتی کیسه می کشیدند، اگر چرک بیشتری در می آوردند انعام بیشتری می گرفتند و این عالم می خواست با زبان خود این دلاک با او حرف بزند ) خلاصه هر آسمانی، عمل را از یک جهت بررسی می کند . خدایا از تو می خواهیم عمل ما را قبول کنی و اگر دنبال عمل خالصی مثل اعمال امیر المؤمنین می گردی این حسرتی است که بر دل می ماند!.
[ خبرگزاری حوزه ، آیت الله مجتهدی تهرانی ؛ احمد ، انتشار در 18/4/94 ]
پول حلال کم هم باشد برکت دارد
عباس هادی می گوید : نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم.صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع ازپنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر ابراهیم را برداشته درحال فرار بود. بگیرش...دزد...دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه های محل ، لگدی به موتور زد و دزد نقش بر زمین شد! تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره اش پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!
رفتند درمانگاه با همان موتور. دستش را پانسمان کردند بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست و گفت :چرا دزدی میکنی؟آخه پول حروم که... دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را میدانم! بیکارم. زن وبچه دارم و از شهرستان اومدم. مجبورم! ابراهیم فکری کرد رفت پیش یکی از نـماز گـزارها ، با او صـحـبت کـرد و خوشـحال برگـشت و گـفـت : خدارو شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سر کار. این پول رو هم بگیر . از خدا هم بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش . مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
[ سلام بر ابراهیم – گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ هفتاد و ششم، انتشارات ابراهیم هادی،1394 ص 77 ]
یک استفتاء
سوال:آیا وکیل یک مجتهد می تواند با مقلّد مجتهد دیگر (مبلغ خمس را ) دست گردان نماید؟
جواب: در فرض سؤال عمل دست گردان کافی است.
[ احکام خمس مطابق با فتوای امام خامنه ای مدظله العالی، انتشارات فقه روز ، چاپ اول 1394 ، ص 48 ]