قال علی علیه السلام : مَن خالَفَ النُّصْحَ هَلكَ. / (فهرست غرر، ص 381)
كسي كه با نصحيتهاي خيرخواهانه مخالفت ميكند سرنوشتش سقوط و هلاكت است.
عقبات هولناک !
(ای سالک عزیز) آیا نجات از عقوبات الهی و گریز از عقبات هولناک و آتش جهنم به آسانی ممکن خواهد بود؟ شما خیال می کنید گریه های ائمه طاهرین(ع) و ناله های حضرت سجاد(ع) برای تعلیم بوده و می خواسته اند به دیگران بیاموزند؟! آنان با تمام آن معنویات و مقام شامخی که داشتند از خوف خدا می گریستند و میدانستند راهـی کـه در پیش دارند، پیـمودنش چقدر مشکل و خـطرناک است، از مشـکلات، سخـتی ها، ناهمواری های عبور از صراط(که یک طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت می باشد و از میان جهنم می گذرد) خبر داشتند، از عوالم قبر، برزخ، قیامت و عقبات هولناک آن آگاه بودند، از این روی هیچگاه آرام نداشته همواره از عقوبات شدید آخرت به خدا پناه می بردند. شما برای این عقبات هولناک و عقوبات توانفرسا چه فکری کرده و چه راه نجاتی یافته اید؟ چه وقت می خواهید در مقام اصلاح و تهذیب خود برآیید؟
[ امام خمینی –ره- ، مبارزه با نفس یا جهاد اکبر، صفحه ی 55 و 56 . ]
دلها به این انسان جذب می شود!
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : إنَّکُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بِأَموالِکُم، ، فَسَعوهم باخلاقکم. ( امالی شیخ صدوق ، ص 62 )
این روایت می فرماید شما می خواهید با پول دلها را به خودتان نزدیک کنید، هرگز چنین کاری را نمی توانید بکنید. اما یک وسیله ای دارید برای اینکه بتوانید دلهای اکثر مردم را به خودتان نزدیک کنید ، آن چیست؟ آن اخلاق است. اگر شما تواضع بورزید،آدم صادقی باشید ، اگر علیه این و آن حرکت مخربی انجام ندهید ، اگر کسی باشید که روی حرف خودتان می ایستید،اینها صفاتی است که مردم دوست می دارند،می توانید با این خُلق خوب با این اخلاق حسنه و خصال نیک دل مردم را به طرف خودتان جذب کنید.بنابر این اخلاق فقط به معنای اخلاق معاشرت یعنی خوش خلقی و لبخند به مردم نیست.بلکه همه خصلت های حسنه ای است که اسلام اینها را برای انسانها لازم دانسته است، معروف های اسلام ، معروف های عرف بشری است ، یعنی انسانی که دارای شجاعت است ،دارای صبر و حلم است ،دارای گذشت است ، دلها به این انسان جذب می شود.
[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج 7/2/93 ]
آیا دین چیزی جز محبت است؟!
شخصی که اهل خراسان بود، از راه دور با رنج فراوان آمد، خدمت امام باقر(ع) -عشق به اهل بیت او را کشانده بود-؛ در حالی که چون با پای پیاده آمده بود، کفشهایش از بین رفته و پایش ترک خورده و پاشنه آن، شکاف زیادی برداشته بود، آمد خدمت امام با یک عشق و ولعی، خدا را شکر کرد که بالاخره به مقصود خودش رسید. بعد پایش را نشان داد با آن شکافها که خون آمده بود و عرض کرد: یابن رسولالله! چیزی مرا به اینجا نیاورد جز محبّت شما اهل بیت که از خراسان تا اینجا پیاده آمدهام، امام باقر علیه السلام فرمود : به خدا سوگند ، اگر سنگی ما را دوست بدارد خداوند آن را با ما محشور می کند و بعد فرمود : آیا دین چیزی جز محبّت است؟
[ تفسیر العیاشی ، ج1،ص167 . ]
بلندی از آن یافت کو پست شد
تواضع بسیار خوب است، در زمان بچگی در کتاب درسی ما این شعر نوشته شده بود:
یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید
قطرة بارانی از ابر بر روی دریا افتاد، وقتی بزرگی و عظمت دریا را دید خجالت زده شد و گفت:
که جایی که دریاست من کیستم؟ گر او هست حقا که من نیستم
« جایی که دریای به این بزرگی وجود دارد من که هستم ؟ در برابر دریای به این عظمت من هیچ ام. »
چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار که شد نامور، لؤلؤ شاهوار
بلندی از آن یافت کو پست شد دَرِ نیستی کوفت تا هست شد
وقتی قطرة باران در برابر عظمت دریا فروتنی کرد، صدفی او را در خود گرفت و تبدیل به لؤلؤ ارزشمند شد. یکی از جواهرات با ارزش لؤلؤ است که قیمت آن را باید از جواهر فروشان بپرسید. این مقام و بزرگی را قطرة باران در اثر فروتنی به دست آورد. و اما کسانی که تکبر می کنند مثل محمد رضا شاه و صدام و ... اینها هم به جزای خودشان می رسند.
زائر خدا !
آیت الله سید عبد الکریم کشمیری می فرمود : از مستحبات نماز این است که انسان قبل از نماز سر سجاده بنشیند، چرا که او زائر خداست. انسان برای این که موقع نماز متوجه باشد و از مشغولیات روزمره دور شود، مستحب است که قبل از نماز کمی بنشیند و فکر کند که در مقابل یک بی نهایت، یک کریم، یک عزیز، یک غفور، یک رحیم، یک جواد، یک وتر، یک احد و یک صمد دارد نماز می خواند.
[نماز، نياز عاشقان/ ، حسین کربلایی، یاد حق، نشر انصار المهدی، چاپ اول 1392 ، ص 39]
من حاضر نیستم همراه این آدم ها یک قدم بردارم ! - راوی حسین اعرابی
وقتی امام خمینی در قم بودند، دولت موقت پنج شنبه ها می رفت آن جا برای گزارش و صحبت و کسب تکلیف. همه وزرا هم می رفتند دکتر سعی می کرد که همراه آنان نرود. سه چهار هفته ای می شد که نرفته بود. یک بار در این ملاقات ها، یکی از آدم های صاحب نفوذ، خدمت امام حرف های نابه جایی زده بود. من بعد از ساعت اداری رفتم سراغ دکتر. پشت میزش نشسته بود، بهم گفت: «دیدی چطور اومد به همه مون دهن کجی کرد و رفت؟» گفتم: «چنین آدمی، با همچین موقعیتی، کسی نیست که من و شما بتونیم این جا راهش ندیم و جلوی اون بایستیم. تنها خود امامه که می تونه این آدمو سر جاش بشونه که این قدر شیطنت نکنه.» بعد ادامه دادم که «چرا شما نمی رین؟الآن شما سه ، چهار هفته است که با هیات دولت به قم نرفتین و هر بار بهانه ای می آرین.» گفت:«نه، نمی رم، به امام هم نمی گم» گفتم:«خیلی معذرت می خوام دکتر، ولی آیا این تکبّر نیست که شما نمی رین پیش امام؟» لحظه ای به چشم هایم خیره شد، بعد آمد با یک حالتی دست مرا گرفت و با اشاره به عکس امام که داخل اتاقش بود، گفت: «شب ها که تو خوابی، میام ساعت ها با این عکس حرف می زنم، درد دل می کنم، عشق بازی می کنم، صاحب این عکس معشوق من است.» متعجب گفتم:«چرا نمی رین حرف ها تونو حضوری به خودش بگین؟» گفت: «نمی شه، نمی تونم.» گفتم: «چرا؟» گفت:«امام امروز محوره، قدرتیه که بزرگ ترین قدرت های عالم ازش می ترسن. این هم امروز معلوم نمی شه. آینده مشخص می کنه که اون کی بوده و چه کار کرده. اینهایی که می بینی می روند پیش او، کسانی اند که می خواهند از محور قدرت امام برای خودشون کسب قدرت کنن. من حاضر نیستم همراه این آدم ها یک قدم بردارم، حتی اگه برای دیدن معشوقم باشه.»
[ چمران مظلوم بود، به کوشش علی اکبری، انتشارات یا زهرا، چاپ هفتم، زمستان93، ص31 ]
یک استفتاء
سوال:کسی که سال خمسی اش نزدیک است است و یکباره پول هنگفتی که مورد نیاز است به دست می آورد( از محل کسب و رهن منزل) آیا برای این پول میتواند یکسال خمسی جدا در نظر بگیرد یا باید در پایان همان سال خمسش را بدهد؟
جواب: با مجموع درآمد همان سال روی هم حساب می شود ودر زائد بر مؤونه خمس دارد، ولی پولی که به اسم رهن منزل از مستأجر گرفته، در واقع قرض است و خمس ندارد.
استفتائات مقام معظم رهبری - www.khamenei.ir