حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: بهترین و محبوبترین برادران من کسی است که عیوب مرا به من اهداء کند .
(تحف العقول ص366)
منشأ تمام مفاسد
براي انسان دو دنياست: يكي ممدوح و ديگري مذموم. آنچه ممدوح است حصول در اين نشئه كه محل تجارت مقامات و كسب كمالات و تهيه زندگاني سعادت مند ابدي است كه بدون ورود در اين جا امكان پذير نيست.... پس عالم مُلك (دنيا) كه مظهر جمال و جلال است به يك معنا مذمّتي ندارد و آن چه مذموم است، دنياي خود انسان می باشد؛ به معناي دلبستگي و محبت آن كه منشأ تمام مفاسد است. ... آنچه در بعضی از احادیث شریفه است که از برای خدا هفتاد هزار حجاب است از نور و ظلمت ، حجابهای ظلمانی همین تعلّقات قلّبیه به دنیا (می باشد.) و هر قدر تعلّقات بیشتر باشد، حجابها زیادتر است . و هر چه تعلّق شدیدتر باشد، حجاب غلیظ تر و خَرِقِ (پاره کردن) آن مشکل تر است .
[ موسوي خميني(ره)، سيد روح الله، چهل حديث، نشر مؤسسه آثار امام خميني( ره)، چاپ اول ، نشر طه، 1366 ص 119.]
توجه به قصد و نیت در عمل
فی الکافی عن الصادق (ع): مَنْ أَرادَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بِالْقَليلِ مِنْ عَمَلِهِ أَظْهَرَ اللَّهُ لَهُ أَكْثَرَ مِمَّا أَرادَ النَّاسَ بِالْكَثيرِ مِنْ عَمَلِهِ فى تَعَبٍ مِنْ بَدَنِهِ وَ سَهَرٍ مِنْ لَيْلِهِ أَبَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا انْ يُقَلِّلَه ُ فى عَيْنِ مَنْ سَمِعَهُ. (الشافی ص 577)
در فضیلت پنهان نگه داشتن عبادت، بین خود و خدا و به رخ مردم نکشیدن، می فرماید: کسی که کار کمی انجام می دهد ولی قصد و نیّت او خداست، بیش از آن مقداری که که او برای خدا خواسته است انجام بدهد، خدای متعال کار او را آشکار می کند، یعنی مردم را متوجه او می کند. این یک تاثیر طبیعی است که خدای متعال در این گونه کار انجام داده است؛ نفس عمل برای خدا یک چنین تاثیری را دارد، ولو خود انسان برای خدا انجام داده، برای مردم انجام نداده، اما این تاثیر را خدای متعال در آن می گذارد. نقطه مقابل آن این است که: اگر کسی کار زیادی انجام می دهد، قصد او، نیت او این است که مردم ببینند، مردم بفهمند، بدن خودش را به زحمت می اندازد، شب را بیداری می کشد، اما قصدش خدا نیست، قصدش این است که کردم ببینند و بفهمند، خدای متعال این را کوچک و کم می کند در چشم آن کسانی که آن را می بینند.
شرح حدیث از مقام معظم رهبری ، امام خامنه ای – مدظلّه العالی؛ [جلسه 300، مورخ: یکشنبه 10 /8/ 88]
سه جمله بر سر در بهشت
در کتاب شریف مواعظ العددیه آمده است که پیامبر خدا (صلوات الله علیه و آله) فرمودند: شبی که مرا به معراج بردند، دیدم که بالای سر در بهشت سه جمله نوشته شده است: 1)"بسم الله الرّحمن الرّحيم، انا الله لا اِله الّا الله، سَبَقت رَحمَتی غَضَبی: به نام خداوند بخشنده مهربان، منم الله که خدایی جز الله نمی باشد، رحمت من بر غضبم پیشی گرفته است." چقدر خدا مهربان است، کیست که رحمتش بر غضبش سبقت داشته باشد؟ 2)"اَلصَّدَقَةُ بِعَشَرَةٍ وَالْقَرْضُ بِثَمانيَةَ عَشَرَ وَ صِلةُ الرّحمِ بثَلاثين: اگر کسی به مستحقی صدقه بدهد به او ده ثواب می دهند و اگر قرض بدهد هجده تا، حال اگر این قرض را به خویشان خود بدهد سی ثواب به او می دهند." شخصی از امام معصوم (ع) پرسید چرا ثواب قرض از ثواب صدقه بیشتر است؟ امام فرمودند: چون گاهی پیش می آید که شما به کسانی صدقه می دهید که مستحق واقعی نیستند، ولی کسی که قرض می خواهد حتما نیاز دارد. 3)"مَن عَرفَ قَدَری وَ ربوبيّتی فلا يَتَّهِمنی فِی الرّزق: کسی که قضا و قَدَر من و پروردگاری مرا بشناسد، مرا در رزق و روزی که به او داده ام متهم نمی کند." در حدیث آمده که شما مریض هستید و خداوند همانند طبیب است. وقتی دکتر به بالین مریض هایش می آید برای هر کدام تجویز متفاوتی دارد و بیمارها هم به دکتر اعتراض نمی کنند، چون می دانند دکتر صلاحشان را می داند. ولی ما نوعاً نسبت به خدا این گونه نیستیم.
( در محضر مجتهدی ، ج 1 ، ص19 )
أبِالشَّهْدِ الْمُزَعْفَرِ يَابْن َحَرْبٍ نَبِيعُ عَلَيْكَ أحْسَاباً وَ دِينا
معاویه روزی برای ابوالاسود دئلی هدیهای فرستاد که مقداری از آن حلوا بود ؛ ابوالاسود دختر کوچکی داشت پیش پدر آمد، همین که چشمش به حلوا افتاد لقمهای از آن برداشته در دهان گذاشت. ابوالاسود گفت: دخترکم! بینداز، این غذا زهری است، مـعاویه میخـواهد به وسـیله حـلوا ما را فریب دهد و از امـیرالمؤمنین (ع) دور کند، محبّت ائمه(ع) را از قلب ما خارج نماید. دخترک گفت: قَبَّحَهُ اللهُ يَخْدَعُنَا عَنِ السَّيِّدِ الْمُطَهَّرِ بِالشَّهْدِ الْمُزَعْفَرِ؟! تَبّاً لِمُرْسِلِهِ وَ آكِلِهِ! « خداوند او را قبيح گرداند، آيا با عسل زعفران خورده ميخواهد، ما را از سيد و سرور پاكيزه شده بِفريبَد؟! مرگ بر فرستندهاش، و مرگ بر خورندهاش» ! دختر آنچه خورده بود قِيْ كرد تا در درونش ذرّهاي از آن نبوده باشد. و فی البداهه ابیاتی را سرود : أبِالشَّهْدِ الْمُزَعْفَرِ يَابْنَ حَرْبٍ نَبِيعُ عَلَيْكَ أحْسَاباً وَ دِينا مَعَاذَ اللهِ كَيْفَ يَكُونُ هَذَا وَ مَوْلاَنَا أمِيرُ الْمُومِنِينَا اي معاويه،ای پسر حَرب! آيا با عسل زعفران زده، ما حَسَب و عزّت و دين خود را به تو بفروشيم؟! پناه بر خدا ! چگونه اين امر امكان ميپذيرد با وجود آنكه مولاي ما اميرالمومنين ميباشد؟! »
[ به نقل از سيد حسن صدر از قاضي نورالله مرعشي در «مجالسالمومنين» ، http://www.maktabevahy.org ]
من از تو به بندگانم رؤف ترم !
مرحوم نراقی در جامع السعادات آورده است که پیامبر اکرم (ص) از روی رأفت و دلسوزی بر امّتش از خداوند متعال در خواست کرد که خدایا ، در حسابرسی قیامت ، حساب امّتم را به گونه ای برس که فقط من باشم و تو وَ اَحدی بر آن ها مطلع نگردد. خداوند می فرماید : حبیب من ، اگر تو بر امتت و مومنان دلسوز و رئوفی « اَنَا اَراَفُ بِعبادی مِنکَ فَاُحاسِبُهُم وَحدی » من از تو به بندگانم رؤُف تر هستم . پس خودم به تنهایی از آنان حسابرسی می کنم. » حتی به تو هم نشان نمی دهم که نزد تو هم خجالت نکشند.
[ مسعود عالی ، صراط و شفاعت ، ص132 ]
آخرین حرف بچهها یِ کانالِ کمیل
حاجی، این آخرین حرف ماست. به امام بگو همونطور که به ما گفت عاشورایی بجنگید، عاشورایی جنگیدیم. سلام ما رو به امام برسون. حاجی بیسیم را دست به دست کرد. دل توی دلش نبود. با التماس گفت «شما رو به خدا بیسیم رو قطع نکنین، حرف بزنین!» چند روز میشد که بچهها توی کانال کمیل گیر کرده بودند؛ بدون آب و مهمات. چند بار منطقه دست به دست شده بود. خیلیها زخمی و شهید شده بودند. جبهه داشت از دست میرفت. حاجی آرام و قرار نداشت. یکدفعه بیسیم را ول کرد و زد بیرون. راه میرفت و مثل مجنونها با خودش حرف میزد. نمیخواستم حاجی در این شرایط برود جلو. دیگر عصبانی شده بود. سرم داد زد «مگه نمیدونی حضرت علی دربارهی فرمانده چی گفتن؟ فرمانده باید در قلب نبرد باشد، جایی که جنگ نمایان است. حالا تو هی کاری کن که من دیرتر برسم.» کلاش را برداشت و پرید پشت موتور که با اکبر زُجاجی بروند خط. شاید راهی برای بچهها پیدا کنند.
[ یادگاران ، کتاب شهید ابراهیم همت ، ص 58 ، انتشارات روایت فتح ]
یک استفتاء
سوال:مرسوم است به كارمندانى كه بازنشسته مىشوند مبلغى اعطا مىشود كه خود شامل سه بخش است: مورد اول : مبلغى كه به عنوان پاداش به بازنشسته پرداخت مىشود. مورد دوم : مبلغى كه از حقوق فرد ماه به ماه كم شده و در هنگام بازنشستگى دوبرابر آن به فرد داده مىشود. مورد سوم : مبلغى كه در قبال مرخصىهايى كه فرد مىتوانسته استفاده كند و استفاده نكرده است به او داده مىشود. نظر شما در مورد خمس اين مبالغ چيست؟
جواب: مورد اول خمس ندارد و اما مورد دوم، آن مقدار كه از حقوق كسر شده و سر سال خمسى قابل استرداد بوده ، پس از دريافت مشمول خمس است و اگر قابل استرداد نيست حکم مورد سوم را دارد؛ و مورد سوم، اگر تا فرا رسيدن سر سال خمسى باقى بماند، خمس دارد.
استفتائات مقام معظم رهبری -تنظیم شده توسط دفتر ضوابط شرعی نمایندگی ولی فقیه در سپاه