وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ المُؤْمِنِينَ . ( سوره مبارکه ذاريات، آيه 55 )
مردم را تذكر و پند بده، زيرا تذكر براى مؤمنين سودمند است.
هرچه به او اعلام خطر كنند... باور نخواهد كرد !!!
خدا نکند انسان به امراض بیدرد مبتلا گردد. مرضهایی که درد دارد انسان را وادار میکند که در مقام علاج برآید؛ به دکتر و بیمارستان مراجعه کند؛ لیکن مرضی که بیدرد است و احساس نمیشود، بسیار خطرناک میباشد. وقتی انسان خبردار میگردد که کار از کار گذشته است. ... مرض هاي رواني اگر درد داشت ... بالاخره انسان را به معالجه و درمان وا مي داشت ولي چه توان كرد كه اين امراض خطرناك ، درد ندارد، مرض غرور و خودخواهي بي درد است ، معاصي ديگر بدون ايجاد درد، قلب و روح را فاسد مي سازد. اين مرضها نه تنها درد ندارد بلكه ظاهر لذت بخشي نيز دارد، مجالس و محافلي كه به غيبت مي گذرد خيلي گرم و شيرين است حب نفس و حب دنيا كه ريشه همه گناهان است لذت بخش مي باشد و قهرا انسان اگر از مرضي لذت برد و درد هم نداشت دنبال معالجه نخواهد رفت . و هرچه به او اعلام خطر كنند كه اين مرض كشنده است باور نخواهد كرد.
(حضرت امام خميني (ره)، جهاد با نفس يا جهاد اكبر، ص 56 ، انتشارات امیر کبیر، 1360 )
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
حضرت آیت الله امام خامنه ای ( مدظله العالی ) در دیدار با اساتید، فضلا و طلاب نخبهی حوزه علمیه قم در تاریخ 89/08/02 در ذیل شرح حدیثی، توصیهی مرحوم آیتالله بهجت(رضوان الله تعالی علیه) را برای خواندن دعای «يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحِيمُ يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِکَ» بیان کردند و فرمودند: «مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) می فرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحِيمُ يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِکَ». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب میداد. ممکن بود کسی بگوید وقتی می گوئیم «ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِکَ»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان می فرمود در هر طبقهای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزّل از آن طبقه، برگشت است. « ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِکَ» یعنی دین را در همان طبقهی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی می شود شیرین، مرگ هم مرگ راحت. یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است.امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض می کند: «أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ ». خب، انسان در همهی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ »؛ معلوم می شود خطرناک است. حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است کس ندانست که آخر به چه حالت برود
[منبع : پایگاه اطلاعرسانی Khamenei.ir ]
غرض اصلی، عبودیت و بندگی است
از حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) شنیدم که فرمودند: در محضر استادمان آیت الله قاضی(ره) بودیم. ایشان فرزندان زیادی داشتند؛ چون چند عیال داشتند. بچه ها می آمدند و می گفتند: پول بدهید! ایشان می فرمودند: پول نیست! در آخر که بچه ها رفتند، آقای قاضی(ره) فرمودند: من اگر بخواهم، طلا هم حاضر می شود! استاد من هم می توانست این کار را بکند، ولی ما نمی کنیم! هدف از خلقت ما این است که بنده خدا شویم. مقام بندگی خدا، بسیار مقام بالایی است. ما خلق نشده ایم که حتما دارای کشف و کرامات باشیم، بلکه غرض اصلی، عبودیت و بندگی است. چه مقامی بالاتر از این که خداوند رب العالمین از انسان راضی باشد؟!
[ نکته ها از گفته ها ، گزیده ای از سخنرانی های استاد فاطمی نیا ، ناشر بخش فرهنگی مسجد و حسینه الزهراء - س - مشهد ، چاپ اول دوره سه جلدی / 1386 ]
ترک کن هر آنچه آخرت را از یادت میبرد !
( از سفارشات علّامه میرزا ابوالحسن شعرانی - ره ، به اهل علم)
عمده در تهذیب نفس آن است که ، سرسختانه بکوشد، و خود را به اخلاق فاضله خوی دهد، و در این زمینه تنها خواندن احادیث مربوطه کفایت نمیکند، بلکه عمده این است که با آنانی که خود را مهذّب ساختهاند معاشرت داشته باشد و اعمال خود را بر آنان عرضه بدارد، و بدین وسیله عیوب خود را دریابد، و راه اصلاح را از ایشان بیاموزد ... و بر تو سزاوار است که همنشینی با مردم را، جز برای تعلیم، کم کنی؛ بویژه معاشرت با ثروتمندان و خوشگذرانان و اهل دنیا را. و ترک کنی هر آنچه آخرت را از یادت میبرد، و تو را به دنیا راغب میسازد. و شایسته است که با صالحین و اهل زهد و عبادت همراه باشی؛ زیرا چنین معاشرتی، تا حدود قابل توجّهی، در تهذیب نفس موثر است.
( برنامه سلوک در نامه های سالکان،ص ص 291-293 )
خدا می خواهد از تو تشکر کند !!!
( از فرمایشات آیت الله مجتهدی تهرانی -ره )
در بنی اسراییل عابدی بود. شب خواب دید ، در خواب به او گفتند؛ تو هشتاد سال عمر می کنی، چهل سال در رفاهی و چهل سال در فشاری. کدام یک را اول می خواهی چهل سال زندگی خوب را یا چهل سال در فشار را ؟ او گفت: من عیال صالحه ای دارم، از او مشورت می کنم. ببینم او چه می گوید؟ از خواب بیدار شد. رفت پیش عیالش و گفت؛ من چنین خوابی دیده ام، تو چه می گویی؟ زن گفت: بگو من چهل سال اول را در رفاه می خواهم. از آن شب به بعد از در و دیوار برایش می آمد. به هرچه دست می زد طلا می شد. زنش هم می گفت: فلانی خانه ندارد برایش خانه بخر. فلان پسر می خواهد عروسی کند ندارد، فلان دختر می خواهد شوهر کند ندارد.و... همسرش به او دستور می داد و او هم تا می توانست کمک می کرد. سر چهل سال خواب دید. در خواب به او گفتند؛ خدا می خواهد از تو تشکر کند. چهل سال اول به تو داد، تو هم به دیگران دادی، می خواهد چهل سال دوم را هم در رفاه باشی. ما این را تجربه کرده ایم. کسانی که اول عمر کمک مالی به دیگران می کنند ، در آخر عمر هم خوبند ، ولی کسانی که اول عمر دارا بودند و کمکی نکردند، آخر عمر ورشکست می شوند و به گدایی می افتند ما این را تجربه کرده ایم.
حاضر نشد ... از اموال بیت المال کمترین گذشتی را بنماید !!
حضرت آیت ا... شهید صدوقی یک دستگاه پیکان به شهید بابایی اهدا کرده بودند؛ ولی ایشان آن خودرو را متعلق به خود نمی دانست و با آن کارهای اداری انجام می داد. روزی جهت انجام کاری اضطراری ماشین را به امانت گرفتم و به منزل پدرم در اصفهان رفتم. ماشین را جلو خانه پارک کردم. ساعتی بعد وقتی خواستم حرکت کنم، متوجه شدم که قفل صندوق عقب ماشین شکسته و در آن بازاست. در را بالا زدم. زاپاس،آچار چرخ و جک به سرقت رفته بود. از اینکه ماشین امانتی بود خیلی ناراحت شدم. آمدم و جریان را برای عباس توضیح دادم. پیش خود فکر کردم. با رابطه رفاقتی که بین من و او وجود دارد، او خواهد گفت که اشکال ندارد و برو یک زاپاس و جک از انبار بگیر؛ ولی بر خلاف آنچه که من تصور می کردم او گفت: -خوب حالا چیزی نیست. برو یک زاپاس و یک جک بخر و سرجایش بگذار. اول فکر کردم شوخی می کند؛ ولی آقای صادقی که بیشتر از من با خصوصیات اخلاقی او آشنا بود گفت: -او جدّی می گوید. برو تهیه کن.حقوق ماهیانه من در آن زمان سه هزار و دویست تومان بود و اگر می خواستم فقط یک زاپاس بخرم می بایستی حدود دو هزار تومان پول می پرداختم. سرانجام با هر زحمتی که بود آنها را تهیه کردم. آن روز و درآن شرایط از برخورد خشک شهید بابایی ناراحت شدم؛ ولی قدری که اندیشیدم؛ بر بزرگی و تقوای او آفرین گفتم: چرا که حاضر نشد حتی در مورد دوست صمیمی اش هم از اموال بیت المال کمترین گذشتی را بنماید.
( راوی کمال میرمجربیان ، برگرفته از كتاب پرواز تا بي نهايت )
یک استفتاء
سوال: استفاده از كامپيوتر سازمان در وقت غير اداري جهت استفاده شخصي چه حكمي دارد؟
جواب: استفاده از امكانات بيت المال به مقدار متعارفي كه ضرورت و نياز است و شرايط كار بيانگر اذن به كارمندان در اين مقدار استفاده است ، اشكال ندارد. و همچنين استفاده از امكانات بيت المال با اذن كسي كه از نظر شرعي و قانوني حق اذن دارد، بدون اشكال است ، و بطور كلّي اينگونه امور تابع ضوابط و مقرّرات است.
استفتائات مقام معظم رهبری - www.leader.ir