أُدْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالحِكْمَهِ وَالمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ ( سوره نحل آیه 125 )
مردم را به وسيله حكمت و موعظه حسنه، به سوى راه پروردگارت دعوت كن .
******************************
به قدر پشیزی ارزش ندارد !!
بکوشید اگر عُلقه ، ارتباط ، و محبتی به دنیا دارید، قطع کنید. این دنیا با تمام زرق و برق ظاهریاش ناچیزتر از آن است که قابل محبت باشد، چه رسد که انسان از همین مظاهر زندگی هم محروم باشد.... تازه اگر همانند اهل دنیا دارای زندگی مرفّه و مجللّی باشید و خدای نخواسته، عمر خود را با عیش و نوش سپری سازید، پس از پایان عمر میبینید که همانند خواب خوشی گذشته است، ولی عقوبات و مسئولیاتش همیشه گریبان گیر شما خواهد بود. این زندگی زودگذر به ظاهر شیرین در مقابل عذاب غیر مُتناهی چه ارزشی دارد؟ عذاب اهل دنیا گاهی نامتناهی (بی انتها و تمام نشدنی) است.... شما اگر نیّت خود را خالص و عمل خود را صالح کنید، مقامات عالیه و درجات رفیعه برای شما آماده است. مقامی که برای بندگان صالح خدا در نظر گرفته شده، تمام دنیا و مافیها، با آن جلوههای ساختگی، در مقابل آن به قدر پشیزی ارزش ندارد. بکوشید به چنین مقامات عالیه برسید.
( امام خمینی - ره ، جهاد اکبر،انتشارات امیر کبیر، 1360، ص 58 )
******************************
شرط کمال اعمال نیک و حسنات
عن النبی (ص): ثَلاثٌ مَن لَم تَكُن فيهِ لم یتم َّ لهم عمل،وَرَعٌ يَحجُزُهُ عَن مَعاصِى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ،و خُلُقٌ یداری به الناس،و حِلمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ. ( الشافی صفحه 559)
شرح حدیث از حضرت آیت ا.. العظمی امام خامنه ای (مدظلّه العالی)
سه خلصت است که اگر در کسی نباشد ، کار او کامل نخواهد شد، یا کار کامل و تمامی از او سر نخواهد زد.یعنی: شرط کمال اعمال نیک و حسنات انسان در زندگی، وجود این سه خصلت است،مجموعه این سه خصلت موجب می شود که فعالیت انسان،عمل انسان در طول زندگی،یک عمل کامل و تامّی باشد. 1 - ورع داشته باشد ، که این ورع موجب می شود انسان از معاصی الهی دوری کند. ورع، مانع می شود از ارتکاب معصیت. این شرط اول است. 2 - اخلاقی داشته باشد که با مردم به وسیله این اخلاق مدارا کند. مدارا یعنی ملاطفت کردن،رفتار ملاطفت آمیز با مردم داشتن. اعم از مؤمن و غیر مؤمن،اعمّ از آن کسی که انسان او را از لحاظ اعمال و رفتار می پسندد، یا نمی پسندد . با همه مدارا کند. این مدارا ... یک جنبه دیگری است، غیر از جنبه امر به معروف و نهی از منکر، و غیر از جنبه تکبّرِ با متکبّراست ... اینها باهم منافاتی ندارند. هر کدام یک مقوله ای است. معنای مداراة الناس این است که در معاشرت های متعارف زندگی،انسان با افراد با مدارا رفتار کند. این مدارا گاهی به معنای اخلاق خوش و رفتار نرم است،گاهی به معنای اغماض از بعضی از بدیهایی است که از او سر می زند... 3 - حلم ( نیز در این روایت ) به معنای ظرفیت و بردباری است، انسان روحاً دارای این ظرفیت باشد،که اگر بدی ای را دید،از جا در نرود. حلم در مورد شادمانی ها هم می آید.انسان یک چیزی را که مایه خوشبختی و خوشحالی اوست،اگر برای او پیش آمد،از جا در نرود. حلم به این معناست.
(جلسه 282، مورخ ، سه شنبه 15 /2/ 88)
******************************
همّت بلند دار که مردان روزگار از همّت بلند به جائی رسیدهاند
جناب آخوند ملا حسینقلی (همدانی) بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک نتیجه گرفت و به مقصود رسید. خود آن جناب گفت: در عدم وصول به مراد،سخت گرفته بودم تا اینکه روزی در نجف در جایی نشسته بودم، کبوتری را دیدم که بر زمین نشست و پاره نان بسیار خشکیده ای را به منقار گرفت، هر چه نوک می زد خُرد نمی شد، پرواز کرد و رفت و نان را رها کرد، پس از چندی دوباره به سراغ آن تکه نان آمد، باز چند بار آن را نوک زد و خرد نشد، باز برگشت و بعد از مدتی بالاخره آن تکه نان را با منقارش خرد کرد و خورد. از این عمل کبوتر فهمیدم که اراده و همت برای (تکان دادن و پیشرفت) انسان لازم است . همّت بلند دار که مردان روزگار از همّت بلند به جائی رسیدهاند .
[ نشریه مبلغان - فروردین و اردیبهشت 1384، شماره 65 - نکته ها وسرگذشتهای شنیدنی ]
******************************
نکند این چیزها... مرا از تو دور کند؟!
یکی از افرادی که در دفتر آیت الله بهجت (ره) بودند نقل کردند: یک شب صدای گریه ی آقا خیلی بلند شده بود. خیلی کنجکاو شدیم، ایشان فقط خدا را صدا می زدند. ما هم مانده بودیم که چه چیزی از خدا می خواهند. این جریان در همان زمانی بود که تازه ایشان را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرده بودند. حضرت آقا بعد از گریه های طولانی خطاب به حضرت حق عرض می کنند: نکند این چیزهایی که الان به من رسیده مرا از تو دور کند؟ اگر این چیزها می خواهد سبب دوری من از تو شود، این ها را از من بگیر.
[منبع : محمد اشتهاردی ، کتاب صاحبدلان ،جلد 1 (پرده نشین) ]
******************************
ذکر خالی، چنگی به دل نمی زند!
( از فرمایشات آیت الله مجتهدی تهرانی - ره )
به یاد خدا باشید یا با تسبیح یا با دل. یاد خدا با دل خیلی اهمیت دارد. گاهی اوقات انسان با زبان در حال گفتن ذکر استغفار است، اما گناه هم می کند. در حدیث آمده که : « کسی که در حال گناه کردن استغفار میکند، خود را مسخره کرده است. یکی از علما می گفت: سی سال پیش سوار اتوبوس بودم، یک حاجی هم با ریش و عبا و قبا جلوی من نشسته بود. هر زن بی حجابی که وارد اتوبوس می شد، حاجی نگاه می کرد و یک « استغفر الله » می گفت. پشت سر هم هر زنی که وارد می شد، حاجی این کار را می کرد. یک وقت در یکی از ایستگاه ها یک خانم بی حجاب سوار ماشین شد، حاجی متوجه او نشد، من با دست به شانه اش زدم و گفتم : « حاج آقا، یک استغفر الله دیگر هم سوار اتوبوس شد! شخص حاجی با شنیدن حرف من ناگهان برگشت و متوجه شد یک عالم پشت سرش نشسته و مراقب اوست و فهمیده که شیطان او را بازی داده است. جیک نزد. شیطان این قدر عجیب است که در حالی که مشغول استغفار هستی، شما را به گناه می اندازد. این ذکر به درد نمی خورد. چون دل به یاد خدا نیست. حاجی پشت سر هم می گفت:« خدا لعنت کند کسانی را که اینها را بی حجاب کرده اند» اما با این حال، خودش، محو تماشایشان بود. اگر دل انسان به یاد خدا باشد که چشم، به زن نامحرم نگاه نمی کند! تسبیح در دست و ذکر استغفار هم بر لب، اما دل به یاد خدا نیست! از خدا بخواهید که دل هایتان به یاد او باشد. این مطلب را یادگاری از من داشته باشید: ذکر خالی، چنگی به دل نمی زند!
[ محمودی گلپایگانی ، در محضر مجتهدی ج 2، ص 165،انتشارات مستجار،1392 ]
******************************
شهیدان را شهیدان می شناسند!
[فرازهایی از دل نوشته های همسر سردار شهید حجت الله نعیمی ]
آقا حجّت ... شوهرم ! یادم نمی رود که چگونه بر قبله گاه عشق تمام قامت می ایستادی و نماز شب می خواندی. آن قدر سجده های آخر تو طولانی می شد که من گمان می بردم خوابت برده است! و حتی یک بار از سر عطوفت بر این حالت معنوی تو آن قدر در تعجب شدم که وقتی شانه هایت را تکان دادم به جای تکان خوردن شانه هایت، دستانم لرزید! ناگهان صدای العفو العفو تو مرا درجایم میخکوب کرد! ... همدم عزیزم! آن روز که با تو بر سفره عقد نشستم و به این سنّت نبوی پای بند شدم می دانستم که عروس تو در دنیا من نیستم بلکه عروس واقعی تو شهادت است! اما چه کنم با این که می دانستم تو اهل ملکوتی اما مِهرت، محبت ات آن قدر در خانه دلم نشست که همان لحظات کوتاه و معنوی با تو بودن را، برای ذخیره آخرتم غنیمت دانستم. دلبندم! اگر تو پرواز کردی به حَقّت رسیده ای و من از این که تو به حَقِّت رسیده ای خوشحالم! هر وقت یاد تو را در سرزمین دلم زنده می کنم برای این که در دلِ بی قرارم، تسکینی بیابم، برمزارِ هم رزمانت یعنی حاج حسین بصیر و محمد حسن طوسی می نشینم و از آن ها با اشک دیدگانم از تو سراغ می گیرم، چون معتقدیم شهیدان را شهیدان می شناسند! نعیمی عزیز! دلم برای مهربانی های تو تنگ شده است و دلم برای به یاد خدا بودن تو پرپر می زند! ... حجّت عزیز! حالا دیگر جنگ تمام شده است، تعدادی از هم رزمانت که با تو بر خاک های جنوب به سجده عشق، پیشانی ساییده بودند از سفر بازگشتند اما گویا تقدیر آن است که من، هم همسر مفقودالاثر بمانم و هم دختر مفقودالاثر! خیلی ها با دو چشمان خود انتظار یک نفر را می کشند اما من با دو چشمانم که حالا دیگر اشکی برایش نمانده انتظار دو نفر را می کشم. یعنی بابا و تو! بابای عزیزم و آقا حجّت دلاور! به هر دوی شما می گویم: خیالتان راحت باشد. هرگز از هیچ چیز و هیچ کس گلایه ای نداریم چون شما را قربانیان راه خدا می دانیم و مطمئن هستیم که با خوب کسی معامله کردیم! خریدار شما خدا بود و بس!
[ فرازهایی از دل نوشته های همسر سردار شهید حجت الله نعیمی فرمانده اطلاعات و عملیات محور 1 لشکر ویژه 25 کربلا ، بخش فرهنگ پایداری تبیان]
******************************
یک استفتاء
سوال: حکم شرعی مراجعه به مراکز معاملات ملکی و درخواست تنظیم قولنامه یا مبایعه نامه صوری و غیر واقعی چیست؟
جواب: درخواست و صدور قولنامه یا مبایعه نامه صوری جایز نیست و دریافت تسهیلات در قالب عقود صوری از قبیل فروش اقساطی و ... باطل است و کسی که آنرا گرفته حق تصرف ندارد.
استفتائات مقام معظم رهبری - khamenei.ir