خداوند متعال میفرماید: ]وَلتَنظُر نَفسٌ مَا قَدَّمَت لِغَدٍ؛ و هركس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده.[ " 1 " مخاطبی كه مامور به نظارت شده، انسان است. به او امر شده تا در اعمالی كه انجام میدهد و برای آخرت خود، پیشاپیش میفرستد، بنگرد. لازمهی این نگرش، نظارت بر انجام دهندهی اعمال یعنی نفس و شناخت آن است. بنابراین نظارت كننده، نفس است، به اعتبار وجود قوهی عاقلهای كه حق و باطل را میشناسد و آنها را از هم تمیز میدهد و به صلاح و سعادت، دعوت میكند. مورد نظارت نیز همان نفس است، به اعتبار وجود صفات و غرائزی كه او را به انحراف از حق و پیروی خواستهها و شهوات، دعوت میكند.
" 2 " بدین معنا كه خداوند، همهی انسانها را ارشاد میكند كه در خویشتن و وظایف خود یعنی؛ عقاید، ملكات و اعمال، بنگرند. اینها چیزهایی است كه انسان پیشاپیش، برای خود میفرستد؛ ایمان یا كفر، فضیلت یا رذیلت، اطاعت یا معصیت و به تعبیر جامعتر، سعادت یا شقاوت.این نگرش بدون شناخت اصول و فروع و آگاهی از آنچه كه نفس، واجد یا فاقد آن است، امكان ندارد. همین نگرش، محاسبهی نفس است، كه اقدام برای اصلاح و سوق دادن آن به پیمودن مراحل تهذیب را به دنبال دارد.
احادیث رسیده در این باب فراوان است:
ـ علمی كه طلب آن بر هر زن و مرد مسلمان واجب است، علم نفس است.
ـ شخص عاقل باید زمانی را برای محاسبه نفس خود قرار دهد.
ـ انسان تا زمانی كه از درون خود، موعظهگری دارد و محاسبه را مهم میشمارد، در راه خیر است.
ـ كسی كه نقص خود را در نظر نگیرد، هوس بر او چیره خواهد شد.
ـ كسی كه قلب خود را از غفلت و نفسش را از شهوت و عقلش را از جهل باز دارد، نام او در دفتر هشیاران نگاشته میشود.
ـ هرگاه دیدی كسی پیش از تو تلاش میكند، خود را توبیخ و سرزنش كن و به تلاش بیشتر تشویق بنما.
ـ زیركترینِ زیركها كسی است كه از نفس خود حساب بكشد.
ـ بر هر انسانی واجب است كه هر روز دربارهی عمل آن روز، از خود سؤال كند.
ـ كسی كه از درون برای خود واعظی قرار ندهد، موعظههای مردم به او سودی نخواهند رساند.
- ایمان انسان كامل نمیشود، مگر اینكه از نفس خود حساب بكشد؛ سختتر از حساب كشیدن شریك از شریكش و ارباب از بردهاش.
- كسی كه از خود حساب بكشد، سود میبرد، و كسی كه از آن غافل شود، زیان میبیند.
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: از نفس خود حساب بكشید، قبل از آنكه در ایستگاه های قیامت از شما حساب بكشند.
ـ عاقل موظف است بدیهای خود را دربارهی دین، عقیده، اخلاق و ادب بشمارد و آنها را در دل خود یا در نوشتهای جمع كند و برای زدودنشان بكوشد.
_____________________
پاورقی:
1- حشر 18
2- در علم اصول فقه، امر یا فرمان را بر دو قسم مولوی و ارشادی تقسیم میكنند:
امر مولوی عبارت است از یك فرمان واقعی كه در صورت اطاعت یا سرپیچی، پاداش یا كیفر را به دنبال دارد، نظیر امر به نماز، در شرعیات و اغلب اوامر صادر شده و از سوی فرماندهان در عرفیات.امر ارشادی،در واقع یك خبر است كه به شكل امر بیان شده است. اطاعت یا سرپیچی از این امر، پاداش یا كیفری به دنبال ندارد، بلكه فقط پیامدهای طبیعی كار به شخص مامور میرسد؛ مثلاً وقتی پزشكی به بیمار دستور میدهد دارویی را بخورد و یا غذایی را نخورد، این امر بدین معنا است كه در صورت سرپیچی، طبیب، بیمار را مجازات خواهد كرد و یا در صورت اطاعت، به او پاداش خواهد داد؛ بلكه در واقع طبیب، بیمار را مجازات خواهد كرد و در صورت اطاعت، به او پاداش خواهد داد؛ بلكه در واقع طبیب، بیمار خود را از فواید آن دارو و زیانهای آن غذا آگاه میكند. این خبر، فقط به شكل امر بیان میشود. در مسألهی مورد بحث نیز خداوند متعال به ما امر میكند كه باید در كاری كه انجام میدهیم بنگریم و دقت كنیم؛ مثلاً یكی از این موارد، نیكی به مردم یا ظلم به آنان است. حال اگر كسی به مردم ظلم كرد، چنین نیست كه دو بار مجازات شود (یكی به خاطر سرپیچی از فرمان خاص صادر شدهی در آن مورد یعنی: «ظلم نكن!» و دیگری به خاطر سرپیچی از فرمان «در كار خود بنگر!») بلكه او فقط به خاطر سرپیچی از نهی «ظلم نكن!» مجازات میشود؛ اما امر «در كار خود بنگر!» ارشادی است؛ یعنی نسبت به پیامدهای قهری كارها به او هشدار میده
|