جلسه پنجم: عفت و
پاكدامنى
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (5) إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ
ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ (6) فَمَنِ ابْتَغى
وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (7)
آنها كسانى هستند كه فروج خويش را از بىعفتى حفظ مىكنند(5) مگر نسبت به
همسران و كنيزانشان كه در بهرهگيرى از آنها هيچگونه ملامت و سرزنش (6)هر كس
غير اين طريق را (جهت بهرهگيرى جنسى) طلب كند تجاوزگر است(7).
واژگان
حافِظُونَ : نگه دارنگان مَلُومِينَ: سرزنش¬شدگان
ابْتَغى : بخواهد و طلب کند عادُونَ: تجاوزگران
نکات تفسیری
ويژگى دیگر مؤمنان مساله پاكدامنى و عفت، و پرهيز از هر گونه آلودگى جنسى است.
تعبير به "محافظت فروج" گويا اشاره به اين است كه اگر مراقبت مستمر و پىگير در
اين زمينه نباشد، بيم آلودگى فراوان است.
تعبير به" غَيْرُ مَلُومِينَ" (آنها مورد ملامت قرار نمىگيرند) ممكن است
اشاره به طرز فكر غلطى باشد كه براى مسيحيت انحرافى پيدا شده كه آنها هر گونه
آميزش جنسى را خلاف شان انسان مىپندارند و ترك مطلق آن را فضيلت مىدانند .
اهميّت عفّت
در روایات بسیاری، از عفت و پاکدامنی، به بالاترین شرافتها، نتیجه عقل، برترین
عبادت و از کمال نعمت و به معنای خویشتن داری در کردار و گفتار تعبیر شده است.
مطالعه تاریخ حیات بشر در دورترین زمانهای ذکر شده، همراه با نشانه هایی از
تمسک همیشگی انسان به حفظ پاکی و احترام به عفت و پاکدامنی است. همه اینها و
مراجعه به وجدان، گویای فطری بودن عفت طلبی انسان است؛ یعنی:خداوند متعال، پاک
بودن و پاک زیستن را در سرشت و نهاد بشر به ودیعت گذاشت.
پیامبر صلی الله علیه و
آله: عِفُّوا تَعِفُّ نِساؤُکُم؛
پاکدامن باشید تا زنانتان پاکدامن باشند.کافی ج 5 ، ص 553 ،
إنَّ اللّهَ یُحِبُّ
الحَیِیَّ الحَلیمَ العَفیفَ المُتَعفِّفَ؛
خداوند انسان با حیایِ بردبارِ پاک دامنی را که پاکدامنی می ورزد، دوست
دارد.کافی ج 2 ، ص 112، ح 8
امام علی علیه السلام:
العِفَّةُ أفضَلُ الفُتُوَّةِ؛
عفّت، برترین جوانمردی است.غررالحکم و دررالکلم ص 37 ،
العَفافُ یَصونُ النَّفسَ
و یُنَزِّهُها عَنِ الدَّنایا؛
عفّت، نفس را مصون می دارد و آن را از پستیها دور نگه می دارد.تصنیف غررالحکم ص
256 ، ح 5420
عِفَّتُهُ (الرَّجُل) عَلی
قدرِ غَیرَتِهِ؛
پاکدامنی مرد به اندازه غیرت اوست. نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 477 ، حکمت47
«عَلَيْكَ بِالْعَفافِ،
فَانَّهُ افْضَلُ شِيَمِ الْاشْرافِ»
بر تو باد به پاكدامنى كه برترين ويژگى اخلاقى انسانهاى شريف است.
امام باقر عليه السلام:
«ما مِنْ عِبادَةٍ افْضَلُ عِنْدَاللَّهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ»
هيچ عبادتى در پيشگاه خداوند برتر از پاكى شكم و عفّت در امور جنسى نيست.
امام على عليه السلام مى
فرمايد:
«مَا الُمجاهِدُ الشَّهيدُ فى سَبيلِ اللَّهِ بِاعْظَمَ
اجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكادَ الْعَفيفُ انْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ
الْمَلائِكَةِ»
پاداش مجاهد شهيد در راه خدا از كسى كه قدرت [بر حرام و گناه] دارد، ولى عفّت
مىورزد، بيشتر نيست. نزديك است كه انسان پاكدامن، فرشتهاى از فرشتگان [الهى]
باشد.
عوامل تهديدکننده عفاف
با گذراندن دوران پر از آرامش کودکي، دوران بلوغ، با بيدار شدن غرايز جنسي و
نيازهاي روحي رواني آغاز مي شود. در اين مرحله نقش خانواده در دادن آگاهي هاي
مربوط به اين دوران پررنگ مي شود و پدر و مادر وظيفه دارند شريعت اسلام و احکام
آن را از حلال و حرام، محرم و نامحرم و آنچه براي پيشگيري از آلودگي ها لازم
است به فرزندان بياموزند تا هم خود به وظيفه شرعي عمل کرده باشند و هم فرزندان
از ارتکاب به اعمال منافي عفت مصون بمانند.
به ذکر چند عامل تهديد کننده عفاف مي پردازيم:
1- چشم چراني
چشم دريچه حساسي است که در مقابل صحنه هاي تحريک آميز، حالت منفعلانه اي به خود
مي گيرد و با ارسال آن به قلب و دل تمايلات نفساني را بدون تجزيه و تحليل و
عبور از فيلتر عقل مطالبه مي کند و انسان را در منجلاب بي عفتي و گناه مي کشاند
در همين رابطه قرآن کريم مي فرمايد: «قل للمومنين يغضوا من ابصرهم ...» و «قل
للمومنت يغضضن من ابصرهن» قرآن نگاه شهوت آميز و مستقيم نامحرم که منشا انحراف
و فساد است را حرام مي داند، چون مفاسد متعددي بر آن مترتب مي شود.
2- اختلاط زن و مرد
مکتب اسلام در عين اينکه اجازه فعاليت اجتماعي را در عرصه اجتماع به زن مي دهد
او را از اختلاط در عرصه کار و فعاليت نهي مي کند. اسلام مي گويد نه حبس و نه
اختلاط بلکه حريم. سنت جاري مسلمانان از زمان رسول خدا همين بوده است که زنان
از شرکت در مجالس و مجامع منع نمي شده اند ولي همواره اصل «حريم» رعايت شده
است..
3- خضوع در کلام توسط زنان
خضوع در کلام به معناي اين است که زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و
لطيف کنند و به تبع دل دچار ريبه و خيالهاي شيطاني شود و شهوت برانگيخته شود،
در نتيجه آن مردي که در دل بيمار است يعني ايمان قوي ندارد، به طمع بيفتد. از
اين رو قرآن کريم مي فرمايند: با مردان نرم و نازک سخن نگوييد مبادا آنکه دلش
بيمار «هوي و هوس» است به طمع افتد.
4 زينت و عدم پوشش مناسب
در آيه 31 سوره نور قرآن مي فرمايد: «ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن
بخمرهن علي جيوبهن...؛ زينت و آرايش خود را جز آنچه قهرا ظاهر مي شود بر بيگانه
آشکار نسازيد و بايد سينه و دوش خود را به مقنعه بپوشانند. خداوند متعال با خود
آرايي زن مخالف نيست، بلکه با خودنمايي مخالف است. و حتي در بعضي روايات زن و
شوهر را براي قوام خانواده توصيه به زينت و آرايش مي کنند. چون خودنمايي براي
نامحرم عشق کاذب به وجود مي آورد و اين عشق سرانجامي جز شکست ندارد و به تعبير
مولوي:
عشقهايي کز پي رنگي بود عشق نبود عاقبت ننگي بود
5- خلوت با نامحرم
از جمله عوامل تهديدکننده عفت، خلوت با نامحرم است. مراد از خلوت اين است که
مکان جوري باشد که رفت و آمد در آن کمتر باشد و يا آن محل درهاي ورود و خروجش
بسته باشد در چنين شرايطي است که شيطان وسوسه خود را آغاز مي کند و انسان را
متمايل به گناه مي کند.
6- عدم توجه به مسائل زناشويي
هر يک از زن و شوهر در کانون خانواده وظايفي را بر عهده دارند، عدم توجه به آن
موجب مي شود که طرفين ارضاي نيازهاي غريزي و طبيعي خود را خارج از محيط خانه به
صورت ناسالم طلب کنند. عواملی مانند: عدم آراستگي توسط مردان، بي توجهي به
مسائل جنسي و عاطفي، سوء ظن و غيرت ورزي بي جا بسیار موثر می باشند.
7-فراموشي ياد خدا
شاه کليد عوامل تهديد کننده عفت، غفلت از ياد خداست. قرآن کريم در سوره زخرف
آيه 36 مي فرمايد: هر کس از ياد خدا روي گردان شود شيطاني را به سراغ او مي
فرستيم و همواره با او قرين خواهد بود.
پیامها
1- حيا، شرط ايمان است. «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»
(آلودگى جنسى، نشانهى ضعف ايمان است)
2- شهوت، طغيانگر است و به كنترل و حفاظت نياز دارد.
«حافِظُونَ»
3- در ارضاى غريزهى جنسى، محدوديّت لازم است ولى ممنوعيّت خلاف فطرت است.
«إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ»
4- حياى نابجا ممنوع. همين كه اسلام، انجام كارى را اجازه داد، همهى سنّتها و
عادتها و سليقههاى شخصى و مخالف دين، محكوم است.
«غَيْرُ مَلُومِينَ»
5- تجاوز به حدودى كه خداوند تعيين نموده، قانون شكنىاست.
«العادُونَ»
6- به سراغ گناه رفتن نيز گناه است. «ابْتَغى-
العادُونَ»
|