بسم الله الرحمن الرحیم
نور مبین 97 ـ درس دوم
مهمترین مصادیق عمل صالح
وَ الْعَصْرِ(1) إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ(2) إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبْرِ(3)
به عصر سوگند،(1) كه انسانها همه در زيانند؛(2) مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، و يكديگر را به حق سفارش كرده و يكديگر را به شكيبايى و استقامت توصيه نمودهاند!(3)
محفل اُنس (ختم قرآن یا فهم قرآن)
خداوند کریم در قرآن مجید دستور به تدبّر داده است: كِتابٌ اَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ ـ اين كتابى است پر بركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند. (ص/29)
اَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ اَمْ عَلى قُلُوبٍ اَقْفالُها ـ چرا در قرآن تدبر نمىكنند، آيا بر دلهايشان قفل زده شده است؟ ( محمد/24)
و امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودهاند:
«آگاه باشید در (قرآن) خواندنى كه تدبر نباشد خيرى نیست.» [1]
همچنین درباره «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا ـ و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان» (مزمل/4) فرمودهاند:
«يعنى او را خوب بيان كن و همانند شعر آن را با شتاب مخوان، و مانند ريگ آنرا پراكنده مساز، ولى دلهاى سخت خود را بهوسيله آن به بيم و هراس افكنيد، و همت شما اين نباشد كه سوره را به آخر رسانید».[2]
امام خامنهای هم در این خصوص فرموده است: «تلاوت قرآن را حتماً داشته باشيد؛ هر چه ممكن است. تلاوت قرآن هم با تأمل و تدبر اثر مىبخشد. تلاوت عجلهاى كه همينطور انسان بخواند و برود و معانى را هم نفهمد يا درست نفهمد، مطلوب از تلاوت قرآن نيست؛ نه اينكه بىفايده باشد ـ بالاخره انسان همينكه توجه دارد اين كلام خداست، نفس اين يك تعلق و يك رشتهى ارتباطى است و خود همين هم مغتنم است و نبايد كسى را از اينطور قرآن خواندن منع كرد ـ ليكن تلاوت قرآنى مطلوب است كه انسان كلمات الهى را بفهمد.» [3]
واژگان آیه
تَوَاصَوْاْ : (از ریشه وصی) سفارش کردند یکدیگر را
الْانسَانَ : (الف و لام برای جنس است یعنی همه) همه انسانها
خُسْرٍ : (خسران) کم شدن سرمایه ـ زیان لَفِى خُسْرٍ : البته در زیانند
مهمترین مصداق عمل صالح
در سوره والعصر دو مصداق از مصاديق عمل صالح ذکر گرديده است که عبارتند از: «دعوت به حق» و «دعوت به صبر».
در اينجا سؤالى به نظر مىرسد، و آن اين است كه: تواصى به حق، خود يكى از اعمال صالح است، و با اينكه در قبل عنوان كلى « وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ » را ذكر كرده بود، چه نكتهاى باعث شد كه خصوص تواصى به حق را نام ببرد؟
جوابش اين است كه: اين از قبيل ذكر خاص بعد از عام است، كه در مواردى بهكار مىرود كه گوينده نسبت به خاص عنايت بيشترى داشته باشد، و شاهد بر اينكه خداى تعالى از ميان همهی اعمال صالح به تواصى به حق عنايت بيشتر داشته، و بدين منظور خصوص آن را بعد از عموم اعمال صالح ذكر نموده اين است كه همين تواصى را در مورد صبر تكرار كرد، و با اينكه مىتوانست بفرمايد: «و تواصوا بالحق و الصبر»، فرمود: «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ».[4]
امام خامنهای مدظلهالعالی هم ضمن توصیهای فرمودهاند:
بخشی از عمل صالح هم که مهمتر است، این است که تواصی به حق بود، تواصی به صبر بود.[5]
با اينكه «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» جزو «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» است اما اسم اين دو را سوا برده يعنى درست است كه «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» گفتهاند اما تواصى به حق و صبر حسابش جداست. مثل اينكه مىگويند همه بيائيد خانه ما بعد مىگويند شما و شما هم بيائيد يعنى حساب شما دو تا جداست تواصى بالحق و تواصى بالصبر جزو عمل صالح است اما خدا اسم اينها را سوايى برده.[6]
توضیح تواصی
« تواصوا » از ماده « تواصى به معنى آن است كه بعضى بعض ديگر را سفارش كنند[7] و «حق» به معنى «واقعيت» يا «مطابقت با واقعيت» است. دوازده معنى و مورد استعمال براى اين كلمه در قرآن مجيد ذكر شده است، مانند خدا، قرآن اسلام، توحيد، عدل، صدق، آشكار بودن، واجب بودن و مانند اينها، ولى همهی آنها به ريشهاى كه در بالا گفتيم باز مىگردد.
به هر حال جمله «تَواصَوْا بِالْحَقِ» معنى بسيار وسيعى دارد كه هم «امر به معروف و نهى از منكر» را شامل مىشود، و هم «تعليم و ارشاد جاهل» و «تنبيه غافل» و «تشويق» و «تبليغ» ايمان و عمل صالح را.
بعد از مسأله شناخت و آگاهى، هر كس در مسير عمل در هر گام با موانعى روبرو است اگر استقامت و صبر نداشته باشد هرگز نمىتواند احقاق حق كند، و عمل صالحى انجام دهد و يا ايمان خود را حفظ كند.
آرى احقاق حق، و اجراى حق، و اداى حق در جامعه جز با يك حركت و تصميمگيرى عمومى و استقامت و ايستادگى در برابر موانع ممكن نيست.
«صبر» در اينجا نيز معنى وسيع و گستردهاى دارد كه هم صبر بر اطاعت را شامل مىشود، و هم صبر در برابر انگيزههاى معصيت، و هم صبر در برابر مصائب و حوادث ناگوار، و از دست دادن نيروها و سرمايهها و ثمرات.[8]
اگر حق است توصیه کن
حق چيست؟ خدا حق است. «مَوْلاهُمُ الْحَقِّ» (انعام/ 60).
در قرآن داريم، قيامت حق است. «وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ اى وَ رَبِّى إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزينَ» (يونس/ 53).
جمهورى اسلامى حق است يا باطل؟ اگر حق است، به آن سفارش كن.
نماز جمعه حق است. به آن سفارش كن.[9]
عوارض تواصوا به حق
حالا من اگر ايمان داشتم عملم هم خوب بود كافى است؟ نه «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ» بايد دست ديگران را هم بگيرى. اينكه خودت خوبى كافى نيست. منتهى وقتى آدم مىخواهد سفارش به حق كند مىگويند به تو چه؟ مىگويد «وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» همديگر را به صبر سفارش كنيد يعنى اگر به تو چه گفتند از كوره در نروى «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» همان امر به معروف است «وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» صبر يعنى مقاومت و پشتكار در امر به معروف اگر يك مرتبه توى ذوقت زدند جا خالى نكن ادامه بده. [10]
سفارش ديگران به حق، ممكن است عوارض تلخى داشته باشد كه بايد با صبر و استقامت به استقبال آن رفت. [11]
خودت را هم درست کن
اول قرآن مىگويد: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا» و بعد مىگويد: «وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» بعد مىگويد: «وَ تَواصَوْا بِالْحَق» يعنى تو كه مىخواهى سفارش به حق کنی بايد اول «آمَنُوا و عَمِلُوا الصَّالِحات» خودت درست بشوى؛ بعد «وَ تَواصَوْا بِالْحَق» تو اثر دارد. [12]
تبیین امام خمینی رحمتاللهعلیه
در تمام اعمال صالحه دو چيز را فرمودهاند: يكى سفارش به صبر و يكى سفارش به حق. امروز ما هم محتاجيم به اينكه هر كدام، دوستان خودمان را دعوت به حق بكنيم. دعوت به اسلام كه در رأس حقوق است و حق مطلق است بكنيم. و دعوت به آرامش در يك همچو موقعى كه گرفتارى هست بكنيم. و دعوت به جمهورى اسلامى بكنيم. و دعوت به صبر. اگر انسان بخواهد حق را به دست بياورد، اگر انسان بخواهد يك حكومت حقى در كشورش باشد، و اگر بخواهد اسلام ـ كه حقِّ مطلق است ـ در كشور پياده بشود بايد صبر كند. آن طورى كه اولياى خدا ـ سلاماللَّه عليهم ـ در همه مراحل، در همه مصيبتها، در همه مشكلات صبر مىكردند.[13]
تبیین امام خامنهای
مصداق «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» بشويد؛ همديگر را حفظ كنيد و نگه داريد؛ مثل كوهنوردها در جاهاى خطرناك كه با ريسمان يكديگر را، كمرها را، به هم وصل ميكنند؛ يكى اگر پايش بلغزد، پرت نميشود تا آخر كوه؛ وقتى به همديگر وصل شدند، ريسمان بستند، اگر يكى لغزيد، ديگران كه هنوز نلغزيدهاند، او را نگه ميدارند و بالا ميكشند؛ ارتباط و اتّصال، اينجورى است. تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ؛ هم به پيمودن راه حق يكديگر را توصيه كنيد، هم به صبر؛ صبر يعنى استقامت، ايستادگى، ثبات قدم، در مقابل حوادث تلخ نلغزيدن، نلرزيدن، مردّد نشدن.[14]
قرائت دسته جمعی سوره عصر
وقتى اصحاب و ياران پيغمبر اكرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم به يكديگر مىرسيدند پيش از آنكه از هم جدا شوند سوره «و العصر» را مىخواندند، و محتواى بزرگِِ اين سوره كوچك را يادآور مىشدند، سپس با يكديگر خدا حافظى كرده به سراغ كار خود مىرفتند. [15]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. الكافي (ط.الإسلامية) ج1ص36 2
[2]. الكافي (ط.الإسلامية) ج2 ص614 3
[3]. خلاصه شده: 17/7/1384
[4]. ترجمه تفسير الميزان ج20 ص 612
[5]. 3/4/1388
[6]. حجتالاسلام محسن قرائتی ـ برنامه درسهايى از قرآن سال 75، تفسيرسوره عصر، ص6
[7]. «تَواصِى» غير از وصيت است. وصيت يعنى يك نفر به يك نفر ديگر بگويد یا فقط يعنى اينكه واعظ به آدم بگويد. ولی «تَواصَوْا» يعنى اينكه همه به همديگر بگويند. (حجتالاسلام قرائتی، برنامه درسهايى از قرآن سال 75 تفسيرسوره عصر ص4)
[8]. تفسير نمونه، ج27، ص: 302
[9]. حجتالاسلام محسن قرائتی ـ برنامه درسهايى از قرآن سال 75 تفسيرسوره عصر؛ ص 6
[10]. همان
[11]. تفسير نور(10جلدى) ج10 ص 585
[12]. حجتالاسلام محسن قرائتی ـ برنامه درسهايى از قرآن سال 71 ص 7
[13]. صحيفه امام ج13 ص467
[14] فرمایشات در ديدار اعضاى انجمنهاى اسلامى دانشآموزان سراسر كشور ـ 1/2/1395
[15] در المنثور جلد 6 صفحه 392
کیفیت یا کمیت؟ مسئله این است
|