بسم الله الرحمن الرحیم
اخلاص شرط لقاء پروردگار
قُلْ إِنَّمٰا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحىٰ إِلَيَّ أَنَّما إِلٰهُكُمْ إِلٰهٌ واحِدٌ
فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً
بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما؛ (امتيازم اين است كه) به من وحى مى شود كه تنها معبودتان معبود يگانه است؛ پس هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد، و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند! (کهف/110)
انس با قرآن
1ـ شبی ده آیه: حضرت باقر عليهالسّلام فرمود: كه رسول خدا صلیاللهوعلیهوآلهوسلم فرمودهاند: «هر كس در يك شب ده آيه از قرآن بخواند از غافلين نوشته نشود».
2ـ نوری تا خانه خدا: پیامبر رحمت صلیاللهوعلیهوآلهوسلم فرمود: «هر كس آيه آخر سوره کهف را (هنگام خواب) بخواند، در بستر خواب او نورى به طرف خانه كعبه، تابش مى كند كه تا مسجد الحرام پرتو افكند و در تابش آن فرشتگانى باشند كه براى او تا بامدادان طلب آمرزش كنند».
3ـ بیداری از خواب: امام صادق عليهالسّلام فرمود: «هيچ كس نيست از بندگان خدا كه آيه آخر سوره كهف هنگام خواب تلاوت كند مگر اينكه هر ساعتى از شب كه بخواهد از خواب برخيزد».
واژگان
لِقاءَ: (لَقِیَ) دیدار يُوحىٰ: وحی میگردد يَرْجُوا (رَجْو) امید دارد
آیهای جامع
در اين آيه هم توحيد، «إِلهٌ واحِدٌ» هم نبوّت، «يُوحى إِلَيَّ» و هم معاد، «لِقاءَ رَبِّهِ» هم اميد به رحمت الهى، «يَرْجُوا» هم تلاش در رسيدن به آن، «فَلْيَعْمَلْ» و هم اخلاص در عمل «لا يُشْرِكْ» آمده است. شاید به همین دلیل پيامبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم فرمود: «اگر از قرآن غير از آيه آخر سوره كهف بر من نازل نشده بود همان يك آيه براى امت من كافى بود».
أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ
میفرماید: «بگو: من فقط بشرى همچون شما هستم». از این تعبیر دریافت میشود:
1ـ نبايد خود را بيش از آنچه هستيم معرّفى كنيم. «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
2ـ رهبران الهى بايد جلو غُلوّ و مبالغه ها را بگيرند. «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
3ـ شرط نبوّت، انسان بودن است تا پيامبر در عمل نيز الگوى ديگران باشد. «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
اگر كسى مثل ما بود و شهوت و خوراك داشت مى تواند رهبر ما باشد. اگر يك موجودى باشد كه مشكلات ما را نداشته باشد وقتی بگويد در مقابل شهوت، غضب و... خودتان را كنترل كنيد، مى گوييم خودت شهوت ندارى كه به ما توصیه میکنی، مثل فرد لالى كه روى تخته سياه بنويسد، غيبت نكنيد.
توحید
سپس مى گويد: «بر من وحى مى شود كه معبود شما فقط يكى است».
توحيد، عصاره همهی اعتقادات و همهی برنامه هاى فردى و اجتماعى سعادتبخش انسان است. اگر هر يك از تعليمات دين را به يكى از اعضاء پيكر انسان تشبيه كنيم بايد بگویيم توحيد روحى است كه در مجموع اين پيكر دميده است.
هنگامى كه خدا را با همهی صفاتش بشناسيم مى دانيم چنين خدايى بايد پيامبرانى بفرستد، و نيز حكمت و عدالت او ايجاب مى كند كه دادگاه عدل و رستاخيزى وجود داشته باشد، مسائل اجتماعى و كل جامعه انسانى و هر چه در ارتباط با آن است بايد پرتوى از توحيد و وحدت باشد تا سامان يابد.
معاد و لقای پروردگار
سومين جمله اين آيه اشاره به مساله رستاخيز مى كند و مى گويد: «بنا بر اين هر كس اميد لقاى پروردگارش را دارد بايد عمل صالح انجام دهد».
ملاقات با خدا دو جنبه دارد:
1. ملاقاتى عمومى كه كافر و مؤمن با ورود در عالم آخرت آن را درك خواهند كرد.
2. ملاقاتى كه با رؤيت الهى و حتى وصال همراه است.
منظور از«لقاء اللّه» در قرآن، به معنى «حضور در صحنه قیامت» مىباشد، و یا به معنى شهود باطنى و قلبى است، که گویى خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده مىکند، بهطورى که هیچگونه شک و تردیدى براى او باقى نمىماند. ین حالت، ممکن است بر اثر پاکى، تقوا، عبادت و تهذیب نفس در این دنیا براى گروهى پیدا شود، هم چنان که امام علی علیهالسلام میفرماید: «چشمهاى ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلبها به وسیله نور ایمان او را درک مى نمایند». این حالت شهود باطنى در دنیا برای بعضی و در قیامت براى همگان پیدا مىشود.
اگر مراد از لقاء، همان لقاء عمومى باشد، هر كس كه دست كم احتمال قوى بدهد كه قيامتى هست، حواس خود را جمع مىكند: اول بايد بكوشد شرك نورزد و دوم عمل صالح انجام دهد و گناه نكند، اما اين لقاء حقيقى (کامل) نيست. مراد از لقا الهى درك حضور خدا است. انسان با ورود در عالم آخرت حضور خدا را درك مىكند ولى معلوم نیست که از آن لذت هم ببرد. همان كه امام زين العابدين علیهالسلام مىفرمايد: «خدايا! از هر لذتى كه جز از راه انس با تو بردم استغفار مىكنم».
لقاى حقيقى و کامل آن است كه هيچ فاصلهاى بين محب و محبوب نماند؛ مانند عاشقى كه پس از سالها جدايى و نگرانى از اين كه آيا به وصل محبوب خود خواهد رسيد يا نه، ناگهان خود را در آغوش او ببيند!
اگر انسان انتظار و اميد چيزى را دارد بايد خود را براى استقبال از آن آماده كند.
آن كس كه ادعا مى كند من انتظار چيزى دارم و اثرى در عمل او نمايان نيست، در واقع مدعى دروغينى بيش نخواهد بود حال این انتظار در مرتبهای بحث بهشت و دوری از دوزخ و در مرتبهای درک لقاء پروردگار است.
دیگر نکات
1ـ براى كار خدايى كردن، حتّى اميد به پاداش الهى كافى است گرچه يقين نباشد.
2ـ اميد در انسان بايد به صورت يك حالت دائمى و پيوسته باشد، نه لحظه اى.
«فَمَنْ كانَ يَرْجُوا ... فَلْيَعْمَلْ»
3ـ اميد بدون عمل، كارساز نيست. «يَرْجُوا ... فَلْيَعْمَلْ»
4ـ مرگ براى همه حتمى است، امّا ارزشمندتر آن است كه انسان آرزوى ملاقات با خدا را داشته باشد. «يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ»
اخلاص
راه رسيدن به اين لقاء عمل صالح خالصانه به دور از شرک است.
بسيارى از كسانى كه گمان مىكنند اعمالشان خالص است، خود را فريب مىدهند. اگر انسان دقت كند پى مىبرد در صورتى كه خيلى چيزها نبود فلان كار خير را انجام نمىداد. حداقل دلش مىخواهد دوستان و نزديكانش بپسندند و از او تعريف كنند.
پس اگر خواهان لقاء حقيقى هستيم، بايد عمل ما هم عمل صالح حقيقى باشد.
«و نبايد كسى را در عبادت پروردگارش شريك سازد» (وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً).
اخلاص آن است كه نیت انسان از هر گونه شائبه غير الهى پاك باشد يعنى در تمام برنامه ها تنها به پروردگار و رضاى او انديشيدن.
در شان نزول آيه فوق آمده است که شخصى خدمت پيامبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم عرض كرد: «من در راه خدا انفاق مى كنم و صله رحم بجا مى آورم، و اين اعمال را فقط به خاطر اللَّه انجام مى دهم، اما هنگامى كه مردم از اين اعمال من سخن مى گويند و ستايش مى كنند مسرور و خوشحال مى شوم، اين اعمال من چگونه است؟»
پيامبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم سكوت فرمود و سخنى نگفت، تا اينكه آيه فوق نازل شد و به اين سؤال پاسخ داد.
بدون شك منظور از اين روايت آن حالت سرور غير اختيارى نيست، بلكه حالتى است كه انگيزه عمل انسان گردد و يا حكايت از عدم خلوص نيت كند.
عمل خالص تا آن حد در اسلام مورد اهميت است كه در حديثى از پيامبر اكرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم مى خوانيم :
«كسى كه چهل روز اعمال خود را خالصانه انجام دهد، خداوند چشمه هاى حكمت و دانش را از قلبش بر زبانش مى گشايد».
بايد به خداى تعالى از شرّ مكايد نفس پناه ببريم كه مكايد آن خيلى دقيق است ولى بهطور مبهم و خلاصه مى دانيم كه اعمال ما خالص نيست. اگر ما بنده مخلص خداييم، چرا شيطان در ما اين قدر تصرف دارد؟ با آنكه او با خداى خود عهد كرده است كه به «عباد اللّه المخلصين» كار نداشته باشد و دست به ساحت قدس آنها دراز نكند.
یادآوری:
1ـ مطالب کامل این جزوه در سایت سراج اندیشه ذیل همین درس بارگذاری شده و نشانی روایات و مطالب در آن آمده است.
2ـ عنوان درس بعدی «شرک آفت عمل صالح ـ بخش اول ریا» میباشد.
کیفیت یا کمیت؟ مسئله این است
|