بسم الله الرحمن الرحیم
ذکر مبارک ـ درس 27 ـ سوره بقره آیات 177 تا 182 ـ جزء دوم
آیه 177
لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
نیكی این نیست كه روی خود را بهسوی مشرق و مغرب كنید، بلكه نیكی [واقعی و كامل، كه شایسته است در همة امور شما ملاك قرار گیرد، منش و رفتار] كسانی است كه به خدا و روز قیامت و فرشتگان و كتاب آسمانی و پیامبران ایمان آوردهاند، و ثروتشان را با آن كه دوست دارند به خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان و نیازمندان و [در راه آزادی] بردگان میدهند، و نماز را [با همة شرایطش] برپای میدارند، و زكات میپردازند، و چون پیمان بندند به پیمان خویش وفادارند، و در تنگدستی و تهیدستی و رنج و بیماری و هنگام جنگ شكیبایند؛ اینانند كه [در دینداری و پیروی از حق] راست گفتند، و اینانند كه پرهیزكارند. (177)
واژه: الرِّقابِ: بردگان (جمع رَقَبَة: گردن، کنایه از عبد و برده)
1ـ مفهوم حقیقی نیکی:
در ادامة ملامت و توبیخ یهودیان ـ که موضوع تغییر قبله را به یک موضوع اصلی و حیاتی تبدیل کرده بودند ـ در این آیه نیز، به آنان خطاب می کند که خوبی و نیکوکاری در جهت قبله خلاصه نمی شود؛ بلکه نیکی به این است که اصول اعتقادی فرد صحیح باشد؛ یعنی به خدا، روز قیامت و معاد، پیامبران و کتاب های آسمانی ایمان آورد و در مقام عمل نیز موافق عقیدة خویش عمل نماید. مهم ترین وظایف عملی مؤمن نیز، نماز، زکات، وفای به عهد و صبر در سختی ها می باشد. باید توجه داشت که پیام حقیقی این آیه، تأکید بر این نکته است که تنها کسانی به هدایت و سعادت دست یافته اند که به کلیت و جامعیت دین توجه داشته و در هر سه عرصة پندار، گفتار و کردار به آن عمل نمایند.
2ـ عالىترین مرتبة انفاق:
جمله «آتَى المالَ عَلى حُبِّهِ» را ـ بر اساس مرجع ضمیر «حُبّه» ـ دو گونه معنا نمودهاند:
اول: پرداخت مال به دیگران با وجود علاقهاى كه به آن هست.
دوم: پرداخت مال به دلیل دوستی خداوند.
البته عالىترین مرتبة انفاق، اعطای مال بر پایة حبّ «خدا» است؛ نه براساس حبّ «مال» و نه حتی حبّ «انفاق کردن».
3ـ صداقت؛ عصارة همة فضایل:
از عبارت «أولئِکَ الَّذینَ صَدَقوا» برداشت میشود عصارة صفات و فضایل اخلاقی ـ که در این آیه نیز آمده است ـ در صفت صداقت و راست گویی خلاصه می شود. از منظر قرآن، راست گویی به آن است که ایمان و عمل شخص، یکدیگر را تصدیق نمایند. روایات بیشماری نیز از ائمه نقل شده است که صداقت را ریشه و اساس ایمان و آن را به منزلة سر برای پیکره ایمان دانسته اند.
پیام: در انفاق، بستگان نیازمند اولویّت دارند. «ذَوِی القُربى وَ الیَتامى»
آیه 178
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخيهِ شَيْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَليمٌ
ای اهل ایمان! در مورد كشته شدگان بر شما قصاص مقرّر شده: آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، زن در برابر زن. پس كسی كه [مرتكب قتل شده چنانچه] از سوی برادر [دینی] اش [كه ولی مقتول است] مورد چیزی از عفو قرار گرفت [كه به جای قصاص، خونبها پرداخت كند] پس پیروی از روش پسندیده [نسبت به وضع مادی قاتل بر عهدة عفو كننده است]، و پرداخت خونبها با نیكی و خوشرویی [بر عهدة قاتل است]. این [حكم] تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان؛ پس هر كه بعد از عفو، تجاوز كند [و به قصاص قاتل برخیزد] برای او عذابی دردناك است. (178)
واژه: عُفِیَ: بخشیده شود (عَفو: گذشت، بخشودن گناه)
4ـ عفو و قصاص:
جوامع بشری در طول تاریخ به دنبال راه حل مناسبی برای مجازات قاتل و پیشگیری از وقوع جرم در اجتماع بوده اند. یهودیان، قصاص و مسیحیان عفو و پرداخت دیه را علاج واقعه دانسته اند. اعراب جاهلی نیز گاه به خونخواهی مقتول برخاسته و قاتل یا فرد جایگزین دیگر؛ بلکه ده ها نفر از قبیله وی را می کشتند و گاه تنها به گرفتن دیه و حتی عذرخواهی ساده بسنده می نمودند. در این میان، حکم اسلام، حکیمانه، عادلانه و نیز جامع ترین حکم است. اسلام، حکم قصاص را حکمی لازم الاِجراء بیان کرده و عفو قاتل را تنها به دست اولیای دم می داند.
پیام: قاطعیّت و عطوفت در كنار هم لازم است. «فَمَن عُفِیَ لَهُ مِن اَخِیهِ».
آیه 179
وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص مایة زندگی است، باشد كه [از ریختن خون مردم بدون دلیل شرعی] بپرهیزید. (179)
واژه: اُولِی الاَلبابِ: صاحبان خرد (لُبّ: مغز، عقل خالص و پاك شده)
5ـ قصاص؛ ضامن امنیّت جامعه:
برخی از روشنفکران و داعیه داران حقوق بشر، بر حکم قصاص خرده گرفته و آن را مخالف فطرت و منطق انسانی دانسته اند. عمدة شبهات این عده آن است که:
اول: قصاص، انجام عملی مشابه عمل قاتل است و میان جرم و مجازات آن تفاوتی نیست.
دوم: حذف فیزیکی و کشتن قاتل، ساده ترین راه حل برای مجازات مجرم است و راه بهتر آن است که با بررسی علت وقوع جرم از سوی وی، او را معالجه کرد و چه بسا مجرمان و قاتلانی که به علت مشکلات روانی و فشار اقتصادی دست به این کار زده و در صورت فرصت دادن به آنان، توبه نموده و خدمت بیشتری به جامعه می کنند.
برخی از مسلمانان نیز تحت تأثیر این سخنان قرار گرفته و با این توجیه که اجرای علنی حکم قصاص، چهره ای خشن از اسلام ارائه خواهد داد، به مخالفت با آن برخواسته اند.
پاسخ تمام این شبهات، در عبارت کوتاه و موجز این آیه خلاصه شده است. اجرای حکم قصاص، به همگان حیات می بخشد. هم به فرد جانی (چون با مشاهدة چنین مجازاتی از انجام قتل خودداری کرده و زندگی اش حفظ می شود)؛ هم به فردی که قصد جانش شده بود و هم به عموم جامعه که با کم شدن میزان جرم و جنایت، به امنیت بیشتری خواهند رسید. از همه مهم تر این است که این حکم نه تنها از مرگ انسان ها جلوگیری می نماید؛ بلکه از مرگ انسانیت نیز جلوگیری کرده و به جامعة اسلامی حیات معنوی می بخشد. بنابراین، قصاص مقابله به مثل نیست؛ بلکه نوعی درمان بیماری است که متوجه پیکرة واحد جامعه شده است و حیات آن را به خطر انداخته است؛ هم چنین باید توجه داشت که این حکم ـ اگرچه جنبة علاج واقعه و مجازات مجرم را دارد ـ ولی بیشتر ناظر به جنبة پیشگیری و جلوگیری از گسترش چنین حوادثی در آینده می باشد. البته اسلام، مسلمانان را به عفو و گذشت ترغیب نموده و در اجرای حکم قصاص، تعادل روحی و روانی قاتل را نیز لازم می داند.
پیام: حذف عنصر خطرناك، يك اصل عقلانى است. «يا أُولِي الْأَلْبابِ»
آیه 180
كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقينَ
بر شما مقرّر شده چون یكی از شما را مرگ در رسد، اگر مالی از خود به جا گذاشته است، برای پدر و مادر و خویشان بهطور پسندیده وصیت كند. این حقّی است بر عهدة پرهیزكاران. (180)
واژه: الوَصیّة: سفارش برای پس از مرگ (اسم مصدر از ایصاء و توصیة)
6ـ اهمیت وصیت:
وصیّت یکی از مستحبّات مؤکّد است که گاهی واجب میشود؛ مثل وقتی که انسان در پرداخت حقوق واجب خود کوتاهی کرده یا امانتی از مردم نزد اوست. در ارث، تنها گروه خاصّی از بستگان و به میزان مشخص از اموال میّت بهرهمند میشوند؛ در حالی که ممکن است افراد دیگری از بستگان یا غیره باشند که نیاز مبرمی به کمکهای مالی داشته باشند و یا مبلغ ارث برخی از وارثان، پاسخگوی نیاز مالی آنان نباشد. از طرفی ممکن است فردی علاقه داشته باشد تا بخشی از اموال خود را در راه خیر مصرف نماید. از این رو، اسلام در کنار ارث، حکم وصیت را قرار داده و به مسلمانان اجازه داده است تا دربارة سرنوشت یک سوّم از اموال خود پس از مرگ، تصمیم بگیرند.
پیامبر اکرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم دربارة اهمیّت وصیّت میفرماید: «سزاوار نیست برای شخص مسلمان که شب بخوابد؛ مگر در حالی که وصیّتنامهاش زیر سرش باشد».
نیز فرمود: «كسى كه بدون وصيت از دنيا برود، مرگِ او مرگ جاهليت است».
پیام: اسلام ثروت و سرمایهاى را كه از طریق مشروع به دست آمده باشد، خیر و بركت مىداند. «اِن تَرَكَ خَیرًا الوَصِیَّةُ لِلوَالِدَین». (در اینجا به جاى كلمة «مال» از كلمة «خَیر» استفاده شده است.)
آیه 181
فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ
پس كسانی كه بعد از شنیدن وصیت در آن تغییری دهند، گناهش فقط بر عهدة آنانی است كه تغییرش میدهند؛ به یقین خدا شنوا و داناست. (181)
واژه: بدَّلَهُ: آن (وصیت) را تغییر داد (تَبدیل: چیزی را جای چیزی قرار دادن، تغییر دادن)
7ـ تغییر در وصیت حرام است:
هنگامى كه وصيت جامع تمام ويژگيهاى بیان شده در این آیات باشد، از هر نظر محترم و مقدس است، و هر گونه تغيير و تبديل در آن ممنوع و حرام است.
اما خلافكاريهاى «وصى» هرگز اجر و پاداش وصيت كننده را از بين نمىبرد.
پیام: ايمان به اينكه ما در محضر خدا هستيم، بهترين عامل تقوا و دورى از تغيير و تبديل وصيّت دیگران است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ ... إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
آیه 182
(به دلیل پیوستگی موضوع این آیه از صفحه بعد در این درس آورده شده است)
فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ
و كسی كه از انحراف وصیت كننده [در مورد حقوق ورثه] یا از گناه او [كه به كار نامشروع و ناحقّی وصیت كند] بترسد، و میان ورثه [با تغییر دادن وصیت بر اساس احكام دین] اصلاح دهد، گناهی بر او نیست؛ به یقین خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (182)
واژه: جَنَفاً: میل از حق، انحراف به سمت گناه. (کنایه از گناه غیرعمدی است.)
8ـ موارد مجاز تغییر در وصیّتنامه:
اگر وصی انحرافی در مضمون وصیت مشاهده کرد، میتواند آن را اصلاح کند؛ خواه این انحراف غیر عمدی (جَنَف) باشد؛ خواه عمدی (اِثم). از دیدگاه اسلام، اصلاح وصیّتنامه در موارد زیر جایز است:
1ـ وصیّت در مورد مقدار بیش از ثُلث مال باشد. 2ـ وصیّت به گناه و ظلم منجر شود. 3ـ وصیّت موجب نزاع و خونریزی شود.
پیام: اصل «اهمّ و مهمّ» را در همة امور باید مراعات كرد. احترام به وصیّت مهمّ است، ولى رفع فتنه و اصلاح امور مسلمین مهمتر است. «فَمَن خافَ ... فَاَصلَحَ بَینَهُم فَلا اِثمَ عَلَیه».
سؤالات پژوهشی
1. چرا در آیة 177، برای زکات مستحبی قید «عَلی حُبِّه» را آورد، ولی برای زکات واجب این قید را نیاورد؟ (نمونه)
2. آیا حکم وصیت، واجب است یا مستحب؟ چه شواهدی برای هر کدام از دو فرض در آیه وجود دارد؟ (المیزان)
3. چه تفاسیری برای آیة 181 بیان شده است؟ (نمونه)
سؤالات چهار گزینهای
1ـ کدام واژه به معنی گناه غیر عمدی است؟
الف) الرِّقابِ
ب) جَنَفاً
ج) بدَّلَهُ
د) عُفِیَ
2ـ عالىترین مرتبة انفاق چیست؟
الف) بخشیدن آنچه دوست داریم
ب) بخشیدن آنچه خود به آن نیاز داریم
ج) اعطای مال بر پایة حبّ خدا
د) نهادینه شدن انفاق در وجود آدمی به صورتی که خود انفاق را دوست داشته باشد
3ـ طبق روایات بیشماری که از ائمه اطهار علیهمالسلام نقل شده است کدام صفت ریشه و اساس ایمان و به منزلة سر برای پیکره ایمان است؟
الف) صداقت
ب) محبت
ج) استقامت
د) رأفت
4ـ کدام گزینه از موارد مجاز تغییر در وصیت توسط وصیّ است؟
الف) وصیّت در مورد مقدار بیش از ثُلث مال باشد
ب) وصیت در بارة بخشش به کفار و کشرکین باشد
ج) وصیت فراتر از اختیارات وصیت کننده باشد
د) همه موارد
5ـ عبارت «فَمَن خافَ ... فَاَصلَحَ بَینَهُم فَلا اِثمَ عَلَیه» در آیه 182 سوره بقره به چه اصلی اشاره دارد؟؟
الف) اصل اولویت در انفاق
ب) اصل صداقت و راستگویی
ج) اصل حذف عنصر خطرناک
د) اصل «اهمّ و مهمّ»
نکته: برای اجرای کامل و بدون نقص پاورپونت های نورمبین از powerpoint 2013 به بالا استفاده کنید.
|