س 1601: اگر شمش طلا به قيمت روز به مبلغ معيّنى بهطور نقدى فروخته شود، آيا جايز است که با رضايت دو طرف يک ماهه به مبلغى بيشتر از قيمت امروزى آن فروخته شود؟ و آيا سود حاصل از فروش اين شمش، حلال است يا خير؟
ج: تعيين قيمت در عقد بيع اعم از اينکه نقدى باشد يا نسيه، وابسته به توافق دو طرف است، بنا بر اين معامله مذکور و سود حاصل از آن، اشکال ندارد، بله معامله طلا در برابر طلا، بهصورت نسيه و يا گرفتن اضافه در برابر آن، جايز نيست.
س 1602: طلاسازى چه حکمى دارد؟ و در معامله طلا چه امورى شرط است؟
ج: ساخت و فروش طلا اشکال ندارد ولى در معامله طلا در برابر طلا شرط است که بهصورت نقد بوده و ثمن و مثمن مساوى باشند و قبض هم در مجلس معامله صورت بگيرد.
س 1603: خريد و فروش اسکناس بصورت نسيه به مبلغى بيشتر از مبلغ آن چه حکمى دارد؟
ج: در صورتى که معاملهى مذکور، به قصد جدّى و با غرض عقلايى باشد مثل اين که اسکناسها از نظر کهنه و نو بودن با يکديگر فرق داشته و يا داراى علامتهاى مخصوص بوده و يا نرخ آنها با يکديگر، تفاوت داشته باشد، اشکال ندارد ولى اگر معامله، صورى و براى فرار از ربا بوده و در واقع براى دستيابى به سود پول باشد، شرعاً حرام و باطل است.
س 1604: افرادى در اينجا وجود دارند که سکّههاى پول را که براى مکالمات تلفنى عمومى کاربرد دارند، به مبلغى بيشتر از قيمت آنها مىفروشند مثلاً سىوپنج تومان از سکّههاى پول فلزى را مىدهند و پنجاه تومان پول اسکناس مىگيرند، خريد و فروش اين پولها چه وجهى دارد؟
ج: خريد و فروش سکّههاى پول فلزى به قيمتى بيشتر از مبلغ آنها براى استفاده در مکالمات تلفنى و مانند آن، اشکال ندارد.
س 1605: اگر فردى پول قديمى را به قيمت پول جديد و رايج بفروشد و يا بخرد و نداند که ارزش آن نصف ارزش پول جديد است و خريدار هم آن را به قيمت پول جديد به شخص ديگرى بفروشد، آيا بايد غابن، مغبون را از غبن خود آگاه کند؟ و آيا اين معاملاتِ غبنى صحيح هستند و آيا تصرّف در اموالى که از اين راه بهدست مىآيد جايز است يا آنکه در حکم اموال مجهولالمالک و يا مال حلال مخلوط به حرام هستند؟
ج: خريد پولهاى قديمى به مبلغى که فروشنده و خريدار بر آن توافق مىکنند، اشکال ندارد، هرچند که قيمت آنها بسيار کمتر از قيمت پولهاى جديد و رايج باشد و بعد از آنکه مبيع ماليّت داشته و در بازار قيمت و ارزشى هرچند کمتر از پول رايج داشته باشد، معامله صحيح است هرچند غبنى باشد، و بر غابن واجب نيست مغبون را از غبن خود آگاه کند و مالى که از طريق معامله غبنى براى غابن حاصل مىشود در حکم ساير اموال اوست و تا زمانى که مغبون معامله را فسخ نکرده، جايز است در آنها تصرّف کند.
س 1606: خريد و فروش بعضى از اسکناسها نه به اين عنوان که مال هستند و يا حکايت از ماليّت و اعتبار مىکنند، بلکه از اين جهت که برگههاى خاصى هستند چه حکمى دارد؟ مثل اينکه پول اسکناس سبز هزار تومانى که داراى تصوير امام خمينى(قدّسسرّه) است، به مبلغ بيشترى فروخته و يا خريده شود.
ج: در صورتى که خريد و فروش اين اسکناسها به قصد جدّى و به غرض عقلايى باشد، اشکال ندارد، ولى اگر بيع صورى و براى فرار از رباى قرضى باشد حرام و باطل است.
س 1607: شغل صرّافى و خريد و فروش ارزهاى کمياب چه حکمى دارد؟
ج: فىنفسه اشکال ندارد.
س 1608: خريد اوراق قرضه دولتى چه حکمى دارد؟ و آيا شرعاً خريد و فروش اين اوراق جايز است؟
ج: اگر مقصود استقراض دولت از ملّت از طريق چاپ و فروش اوراق قرضه ملّى باشد، مشارکت مردم در قرض دادن به دولت از طريق خريد اين اوراق اشکال ندارد و هنگامى که خريدار، اوراق قرضه ملّى را مىفروشد تا پول خود را بهدست آورد، اگر به همان قيمتى که از شخص ديگر يا از دولت خريده و يا به قيمتى کمتر از آن بفروشد، اشکال ندارد.
|