1) به نظر من بايد مسؤولان كشور، راه صرفهجويى و مقابله با اسراف را به مردم بياموزند. من به صورت كلّى اين را عرض مىكنم. خودِ مسؤولان دولتى هم نبايد اسراف كنند. اسراف مسؤولان دولتى، از اسراف مردم عادّى مضرتر است؛ زيرا كه اين اسراف در بيتالمال است. بنابراين مسؤولان، فهرستى از مثالهاى صرفهجويى و اجتناب از اسراف را رديف كنند و آن را به مردم بگويند و تعليم دهند كه چگونه مىشود صرفهجويى كرد. 1/1/1376
2) در همه امور ما بايد به صرفهجويى عادت كنيم. صرفهجويى، يعنى آن چيزى را كه قابل استفاده است و مىتوانيم از آن استفاده كنيم، دور نريزيم. نسبت به امكانات، با هوس رفتار نكنيم. دائماً چيزهاى ماندگار را نو كردن و چيزهاى ضايع نشدنى را دور ريختن، روش درستى نيست. 1/1/1376
3) صرفهجويي به معناي گدابازي نيست که بعضي بگويند چرا نميگذاريد مردم از نعمتهاي خدا استفاده کنند. نه؛ استفاده کنند، ولي اسراف و زيادهروي نکنند. اسراف در جامعه، لازمه اشرافيگري و تقسيم نابرابر ثروت و مايه تضييع اموال عمومي و نعمت الهي است. صرفهجويي صحيح - همان که در اسلام به آن قناعت ميگويند - به معناي نخوردن نيست. به معناي زيادهروي نکردن، مال خدا را حرام نکردن و نعمت الهي را ضايع نکردن است. اگر جامعهاي بخواهد قناعت و صرفهجويي را - که يک دستور اسلامي است - عمل کند، بايد متوجّه باشد که در شکل کلّي به عدالت اجتماعي و مسأله عدالت پرداخته شود. 1/1/1376
4) با يک مقدار صرفهجويي بيشتر، با يک مقدار دقّت و دلسوزي دستهاي عامل و کننده کار، خيلي از اين مشکلات بتدريج برطرف ميشود. 2/6/1378
5) واقعاً صرفهجويى را جدّى بگيريد. در جاهايى هرز رفتن ثروت ملى را داريم؛ واقعاً صرفهجويى بايد يك اصل در دولت به حساب آيد. 5/6/1382
6) اسراف بد است؛ حتى در انفاق راه خدا هم ميگويند. خداى متعال در قرآن به پيغمبرش ميفرمايد: «لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطها كل البسط»؛ در انفاق براى خدا هم اينجورى عمل كن. افراط و تفريط نكنيد. ميانهروى؛ ميانهروى در خرج كردن. اين را بايد ما به صورت يك فرهنگ ملى در بياوريم. ۱۳۸۶/۰۷/۲۱
7) ما مردم مسرفى هستيم؛ ما اسراف ميكنيم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزين . ۱۳۸۶/۰۷/۲۱
8) يك ملت براى اينكه قلههاى كمال مادى و معنوى و قلههاى عزت و شرافت را فتح كند، به امنيت و به آسودهخيالى از تهاجم دشمنان احتياج دارد. بدون احساس امنيت و بدون حضور آرامش و اطمينان، در هيچ كشورى نه علم ميتواند پيشرفت كند، نه مقامات معنوى و اخلاقى ملتها ميتواند به آن نقطهى مطلوب برسد. دنيا و آخرت را با امنيت ميتوان تأمين كرد. ۱۳۸۶/۰۸/۰۲
9) اگر ما اسراف نکنيم، ميتوانيم نياز کشور را برآورده کنيم. ۱۳۸۷/۰۲/۱۵
10) يکي از چيزهايي که ما در اين کشور نتوانستيم بر خودمان فائق بياييم و اصلاح کنيم، مسئلهي اسراف است . ۱۳۸۷/۰۲/۱۵
11) اشرافيگرى مثل يك بيمارى است. بر هر كجا كه وارد شد، بسيارى از خويهاى مستحسن و پسنديده را تحتالشعاع قرار ميدهد، كمكم آنها را ضعيف ميكند و شايد از بين ميبرد. اسير اشرافيگرى نبايد بشويم ما مردم ايران. ۱۳۸۶/۱۰/۱۲
12) اما اينى كه آحاد مردم دلشان لك بزند براى مسابقهى اشرافيگرى، براى تجملپرستى، اين يك چيز بسيار نامطلوب است؛ اين چيزى است كه متأسفانه در درون ما هست. ۱۳۸۷/۰۲/۱۴
|