بحث ضرورت رهبر به ضرورت تشکیل حکومت بر می گردد، زیرا هر گاه حکومت گفته می شود ،همه مجموعه حکومت، اعم از رهبر، نهاد ها حکومت و همه عوامل حکومت را پوشش می دهد. از این رو هر گاه از ضرورت رهبر بحث می شود،خواسته و نخواسته از ضرورت حکومت هم بحث می شود . از همان دلایل که در باره ضرورت حكومت است ،برای ضرورت وجود رهبری هم استفاده می گردد . در مباحث زیر هم به ضرورت حکومت ،هم به ضرورت رهبر اشاره گردیده :
ضرورت حكومت در هر جامعهاى، امرى بديهى است و همواه مورد تأييد مكاتب و نظامهاى گوناگون بوده است. پژوهشهاى جامعه شناسان، نشان مىدهد كه تشكيل حكومت، هميشه و در همه شرايط يك ضرورت اجتنابناپذير عقلى و فطرى بوده است . نمىتوان از آن بىنياز بود. بشر مدنى بالطبع است . تنها در سايه يك زندگى اجتماعى و تشكيلات منسجم سياسى ـ كه در آن حقوق انسانها محترم شمرده مىشود ـ مىتواند به حيات خود ادامه دهد. در غير اين صورت زندگى بشرى، شكل انسانى و معقولى نخواهد داشت؛ بلكه هرج و مرج و بىنظمى، حفظ و بقاى اجتماع و حقوق افراد را با خطر مواجه خواهد ساخت.
اسلام، دين فطرت و عقل است . بر اساس خواستهها و نيازهاى فطرى، معقول و منطقى انسان نازل شده است .درآن ضرورت عقلى و فطرى به خوبى درك شده و حكومت ـ به عنوان يكى از ضرورىترين نيازهاى جامعهى انسانى ـ و مورد تأييد قرار گرفته و براى آن شرايط و ويژگىهاى مشخص شده است.
تمامى انديشمندان شيعه و اهل سنت قائل به ضرورت وجود حكومت مىباشند. چنان كه ابن ابىالحديد يكى از دانشمندان اهل سنت مىگويد: «دانشمندان علم كلام، امامت و حكومت را لازم مىدانند، تنها يكى از دانشمندان قديمى كلام،أصم گفته است: در صورتى كه مردم با انصاف بوده و به حق يكديگر تجاوز نكنند، حكومت لازم نيست است»(1)
حضرت آيتالله العظمى بروجردى(ره) نيز در اين باره مىفرمايند: «همه مسلمانان - شيعه و سنّى - بر اين باورند كه در ادارهى امور خود، به زمامدار نياز دارند. بله حكومت، يكى از ضروريات دين اسلام است. هر چند در مورد شرايط و چگونگى تعيين حاكم توسط پروردگار يا مردم اختلاف وجود دارد».(2)
نتيجه آن كه در انديشه سياسى اسلام، وجود حكومت امرى ضرورى است. مهمترين ادله ضرورت حكومت در اسلام عبارتاند از:
1ـ دليل عقلى:
انسان موجودى اجتماعى است . اسلام آيينى است كه به نيازها و خواستههاى مشروع اجتماع پاسخ گفته، آنها را به فراموشى نسپرده . طبيعى است كه اگر در جامعه حكومت و رهبر وجود نداشته باشد، جامعه دچار اختلال و هرج و مرج مىشود. انسانها طالب برترى و به خدمت گرفتن ديگران، در راستاى منافع خود، هستند . رها بودن انسان و عدم حاكميت قانون بر جامعه موجب اختلاف تشتت و هرج و مرج مىشود .حال اینکه يكى از اهداف اساسى حكومت ايجاد نظم و امنيت در جامعه و جلوگيرى از تنازع و هرج و مرج است و امنيت و نظم هدف است
2ـ ماهيت قوانين اسلام:
نگاهى اجمالى به احكام و قوانين اسلامى حاكى از آن است كه ماهيت اين احكام به گونهاى است كه اجرا و اعمال آنها تنها در سايه ايجاد حكومت و وجود رهبر شایسته ميسّر است.به تعبیر امام راحل :
مجموعه قانون براى اصلاح جامعه كافى نيست. براى اينكه قانون مايه اصلاح و سعادت بشر شود، به قوه اجراييه و مجرى احتياج دارد. به همين جهت، خداوند متعال در كنار فرستادن يك مجموعه قانون، يعنى احكام شرع، يك حكومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر كرده است. رسول اكرم (ص) در رأس تشكيلات اجرايى و ادارى جامعه مسلمانان قرار داشت(3). این کس که به اجرای احکام می پردازد، رهبر می باشد.
3ـ سيره عملى پيشوايان اسلام:
پيامبر اسلام(ص) به عنوان اسوه و الگو، در دوران حيات خود، همزمان با فراهم شدن امكانات تشكيل حكومت اقدام به تشكيل آن كرد. پس از رحلت حضرت نيز هيچ كس در ضرورى بودن حكومت شك نداشت. آن چه كه مورد اختلاف و بحث آنان بود، اين مسأله بود كه چه كسى حاكم باشد. امام على(ع) نيز بعد از فراهم شدن شرايط، اقدام به تشكيل حكومت نمودند و در مقابل خوارج كه شعار "لا حكم الا لله" مي گفتند، فرمود: «... لابدّ للناس من امير برّ او فاجرٍ...»( 4)مردم چارهاى ندارند، جز آن كه اميرى [و حاكمى [داشته باشند. خواه نيكوكار باشد يا بدكار.
ساير امامان معصوم(ع) نيز بر اساس اين اصل مهم و حياتى در نظام اجتماعى و جامعه اسلامى به اقتضاى شرايط زمان خويش، اقدامات لازم را براى تشكيل حكومت اسلامى، به انجام دادند. بيعت امام حسن(ع) با مردم و جنگ با معاويه و همچنين قيام امام حسين(ع)هر چند تشكيل حكومت به عنوان تنها هدف از قيام امام محسوب نمىگردد، ولى مسلماً يكى از اهداف اصلي حضرت بوده است(5).
تشكيل حكومت جهانى امام زمان(عج)، همه حاكى از توجه آن بزرگواران به اين مسأله مهم است.
4ـ آيات:
در قرآن كريم آيات زيادى وجود دارد كه معيارها و صفاتى را براى حاكمان و متصدّيان امور جامعه ذكر مىنمايد. مسلماً در اين قبيل آيات اصل ضرورت حكومت، امرى بديهى فرض شده كه به بيان خصوصيات حاكم پرداخته . این امر نیز نشان از آن دارد که وجود رهبر در جامعه ضروری است. برخى از اين آيات عبارتند از:
«يا داود انا جعلناك خليفة فى الارض فاحكم بين الناس بالحق ؛ اى داود، ما تو را خليفه در زمين قرار داديم، پس در ميان مردم به حق داورى كن»(6)
"... انالله اصطفيه عليكم و زاده بسطه فى العلم و الجسم ؛.پيامبر بنىاسرائيل به آنها گفت: خدا طالوت را بر شما برگزيده و او را در علم و.قدرتِ جسم وسعت بخشيده"(7)
"سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت واداشتند و داود جالوت را كشت . خداوند حكومت و دانش را به او بخشيد . از آن چه مىخواست ،به او تعليم داد . اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمىكرد، زمين را فساد فرا مىگرفت. ولى خداوند نسبت به جهانيان لطف و احسان دارد..(8 )
آيه فوق بيانگر اين است كه اگر حكومت مقتدر و نيرومند نباشد تا جلوى طاغيان و سركشان را بگيرد، زمين پر از فساد مىشود . حكومت عادل يكى از عطاياى الهى است كه جلوى مفاسد فرهنگى و اجتماعى را مىگيرد.
5ـ روايات
روایات متعدد در باره ضرورت حکومت و رهبری وجود دارد از جمله: امام على(ع) مىفرمايد: «وال ظلومٍ غشوم خيرٌ من فتنه تدوم ؛ زمامدار ظالم و ستمگر بهتر است از فتنه و هرج و مرجى كه پيوسته در جامعه وجود داشته باشد».(9)
راز اين امر آن است كه اگر دسترسى به حكومت عادل نباشد، حداقل حكومت ظالم براى حفظ و بقاى خود مجبور است امنيت و نظم را حفظ كند . كشور را از تجاوز دشمنان محفوظ نگاه دارد. در صورتى كه اگر اصل حكومت و رهبری برداشته شود، همه چيز در هم مىريزد . افراد مفسد و ظالم اموال مردم را تاراج مىكنند . خون بىگناهان را مىريزند. امام على(ع) در حديث ديگر مىفرماید: ... والامامة نظاماً للامة ؛خداوند امامت،رهبرى و حكومت را براى نظام بخشيدن به امت اسلامى واجب ساخته است(10)
امام رضا(ع) مىفرمايد: «يكى از ادله ضرورت امامت و رهبرى اين است كه جامعه نياز به قانون دارد و مردم مكلفاند كه از مرز قانون تجاوز نكنند، چون شكستن اين مرز موجب فساد و تباهى جامعه است. براى نگاهبانى از مرز قانون مرزبانى امين لازم است . اگر چنين نباشد، هيچ كس نمىخواهد لذّت و منفعت شخصى خود را، هر چند موجب فساد جامعه شود، از دست بدهد. بر اين مبنا است كه خداوند زمام امور مردم را به دست فردى مىسپارد تا از فساد مفسدان و تبهكاران پيشگيرى كند و مقررات و قوانين را در جامعه به اجرا درآورد.(11)
همچنین در اسلام به صورت خاص، در مورد شرايط و ويژگىهاى حاكم اسلامى در زمان غيبت صادر شده است. مجموع اين ها دلالت بر نصب عام فقيه واجدالشرايط، در زمان غيبت معصوم(ع)، براى اداره و رهبرى جامعه اسلامى از سوى امامان و لزوم قيام براى تشكيل حكومت از سوى فقيهان و ضرورت همكارى و اطاعت مردم از ايشان دارد.
جهت اطلاع بيشتر:
1. ولايت فقيه، امام خمينى(ره)،
2. دين و دولت در انديشه اسلامى، محمد سروش
3. جعفر سبحانى، حكومت اسلامى.
4.كتاب حكومت اسلامى.عبدالمحمد حسنى،
5.محمد هادي معرفت، ولايت فقيه .
6.حدود ولايت حاكم اسلامي، احمد نراقي .
7. امام خمينى، حکومت اسلامی (ترجه كتاب البيع) ج2..
8. ترجمه کتاب ولایت فقیه آیت الله منتظری .
پی نوشت ها:
1.شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 2، ، قم ، کتابخانه آیت الله نجفی،1404ه ،ص 308 .
2. البدر الزاهر، تقريرات درس آيةالله بروجردى، ص 52، بی تا، بی نام.
3. ولايت فقيه، امام خمینی ، موسسه تنظیم نشر آثار امام ،ص 26 ، بی تا.
4. نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 40، تهران، 116.
5. حماسه حسينى، مرتضى مطهرى، صدرا، ج 3، ص 182 - 181.
6.ص(38) آيه 26 .
7. بقره(2) آيه 247 .
8. همان، آيه 251 .
9 .پيام قرآن، آيةالله مكارم شيرازى، ج 10، ص 29 ، قم ، مطبوعات هدف .
10. نهج البلاغه، همان، حكمت 252 .
11. بحارالانوار، ج 23، ص 32 و 52.
|