مشروعیت در لغت فارسی یکصد سال اخیر حداقل به سه معنا به کار برده شده است:
1- حقانیت(خداخواهی) 2- مقبولیت(مردم خواهی) 3- قانونیت(مطابق قانون)
با توجه به این معانی به بررسی مبنای مشروعیت حکومتها می پردازیم.
1- مشروعیت تکوینی الهی:
این نظریه، نظرمکتب جبریه است که معتقدند: خدا حاکم و حکومت را خود به صورت تکوینی در راس جامعه می گذارد و خود با آن حقانیت می بخشد و چون مردم صاحب هیچ فعل اختیاری نیستند پس مقبولیت مردمی هیچ نقشی درمشروعیت به معنای حقانیت حکومت ندارد.
2- مشروعیت مردمی محض:
این نظریه مکاتب معتزله و لیبرالیسم است که معتقدند خدا انسان را آفریده در جامعه رها کرده و اختیار حکم و حکومت و قانون را به خود اوسپرده است. پس هر کس را مردم انتخاب کردند او حاکم حق مورد تایید خداوند است. بنابراین در این نظریه مقبولیت مردمی مساوی با حقانیت الهی است.
3- مشروعیت تغلب:
این نظریه اشاعره است که معتقدند هر کس با قوه نظامی برسر کار بیاید او خلیفه رسول خدا است و حقانیت خود را از خدا می گیرد. پیروان این نظریه یک عبارت معروف دارند که می گوید: " الحق لمن غلب " ( حقانیت از آن کسی است که غلبه کند ). این عقیده امروزه برذهن اکثریت اهل سنت حاکمیت دارد.
4- مشروعیت مجموعی:
این نظریه برخی طلاب و دانشگاهیان پس ازانقلاب اسلامی است که معتقدند خدا حاکم مورد نظر خود را به اسم یا مشخصات به مردم معرفی کرده است و برمردم واجب است که از او تبعیت داشته باشند. اما چنین حاکمی تا نصف بعلاوه یک مردم او را نپذیرفته باشند حکومتش حقانیت ندارد. نتیجه چنین نظریه ای این می باشد که حکومت اسلامی هر چند سال یک بار بایستی برای اصل خود رفراندوم کند تا ببیند آیا نصف بعلاوه یک را دارد یا خیر. نتیجه دوم نیز این است که مردم در حقانیت بخشی به حکومت با خدا شریک هستند.
5- مشروعیت تشریعی الهی :
این نظریه امام خمینی و اکثر فقهاء مطرح طول تاریخ تشیع است که معتقدند: خدا حاکم مورد نظر خود را به اسم یا مشخصات به مردم معرفی کرده است و برمردم واجب است که از او تبعیت داشته باشند. بر اساس این نظریه خداوند خود حقانیت را به حاکم یا حکومت می بخشد ومردم فقط فعلیت بخشده به حکومت می باشند و در حقانیت بخشی به حکومت هیچ نقشی ندارند. در نتیجه حاکم و حکومت برای حقانیت نیازی به نصف بعلاوه یک مردم ندارد و لازم هم نیست که هر چند سال یکبار برای اصل حکومت رفراندوم کند.
بر این اساس اکثر فقهاء تاریخ تشیع معتقدند که مشروعیت حکومت و حاکم اسلامی با انتصاب الهی است و نه انتخاب مردمی. اگر چه انتخاب مردمی در تحقق حکومت اسلامی یک نقش اساسی دارد.
پیروان این نظریه معتقدند که وقتی پیامبر که منصوب خدا است و براساس رای خود نظری نمی دهد و هر آنچه می گوید وحی الهی است( و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی ) پس وقتی فرمود: فقهاء جانشینان من هستند. پس فقیه منصوب خداوند است و حقانیت خود را از او می گیرد.
----------------------------------------------
1. یکی از مکاتب کلامی اهل سنت است که اکثریت اهل سنت امروزه از این مکتب پیروی دارند.
|