يكى از وظايف و تكاليف عمومى همه مسلمانان آن است كه اول بايد امام زمان خويش را بشناسند و آن گاه به اطاعت از او بپردازند.
از مهم ترين دلايل نقلى اين وظيفه و تكليف، اين روايت مشهور و متواتر است كه حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد:
«من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة الجاهلية؛(1) هر كس امام زمان خود را نشناخته بميرد، بر آيين جاهلى مرده است».
به موجب اين حديث، كسانى كه بدون شناخت امام زمان خود، ازدنيا بروند، چنان است كه به مرگ جاهليت مرده باشند و هيچ رابطه و نسبتى با اسلام و آيين مسلمانى ندارند.
اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم عدم معرفت امام زمان را در رديف شرك و الحاد و كفر خوانده اند، از آن رو است كه انسان وقتى امام حقيقى و واقعى اش را نشناخت، راه را گم مى كند و از صراط مستقيم منحرف شده و در نتيجه، هر چه بيشتر پيش برود بيشتر از هدف دور مى شود.
پس براى آن كه دچار كژ راهه ها نشويم و راه را گم نكنيم، در درجه نخست بايد بكوشيم كه امام زمان خود را بشناسيم و امام زمان ما، كسى جز حضرت حجة بن الحسن المهدى - عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف - نيست. او مصداق منحصر به فرد امام مفترض الطاعه مى باشد كه به اذن و امر خدا زنده است و شاهد و ناظر اعمال و رفتار عموم مردم، به ويژه شيعيان است.
بر اساس روايت فوق، كسى كه امام زمان خود را نشناسد، در حقيقت، كافر از دنيا مى رود. به ديگر سخن خداشناسى و معرفت پيامبر و امام عليهما السلام ارتباط تنگاتنگى با يكديگر دارند و اگر انسان خدا را بشناسد در شمار مؤمنان قرار مى گيرد، اما بدون شناخت پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم كارساز و مفيد نخواهد بود و همان طورى كه شناخت پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم سبب اطلاق ايمان بر انسان مى شود، ولى در صورتى كه شناخت امام عليه السلام حاصل نشود، معرفت خدا و معرفت پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم مفيد نخواهد بود و اين معرفت، معرفت به معناى واقعى كلمه كه از همگان خواسته شده، نيست.
آنچه مسلم است اين كه تنها راه رسيدن به شناخت كامل و مبتنى بر حقيقت امام عليه السلام توجه به گفتار معصومان عليهم السلام است. از جمله اين بيان ها، زيارت حضرت سيدالشهداعليه السلام است كه از امام صادق عليه السلام روايت شده است.
در بخشى از اين زيارت آمده است: «إرادة الرب في مقادير اموره تهبط إليكم و تصدر من بيوتكم، والصادر عمّا فُصِّل من أحكام العباد؛(2) اراده خدا [ى منان ] در تقدير (رقم زدن) امورش [براى بندگان ] بر شما فرو فرستاده مى شود و از خانه هاى تان سرچشمه مى گيرد و نيز آنچه از احكام [مورد نياز] بندگان صادر مى شود [از خانه هاى تان به خلق مى رسد]».
در اين بخش از زيارت، كلمه امر با صيغه جمع (امور) آمده است.
حال اين پرسش پيش مى آيد كه امور خدا چيست؟ در پاسخ مى گوييم: هر آنچه جز خدا، از امور خداست، مانند: آفرينش انسان، گياه، سنگ، جانوران، كهكشان ها، زمانِ زاده شدن انسان، تقدير عمر، روزى، رقم زدن مشكلات براى بندگان، كدام آفريده در كجا زندگى كند و در چه سرزمينى بميرد، كاستى و فزونى شمار آفريدگان و بهشت و دوزخ از امور حضرت حق مى باشد. وظايف فرشتگانى، چون: جبرئيل، ميكائيل، عزرائيل، اسرافيل و حاملان عرش و زمان ظهور حضرت ولى عصر - عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف - و بر پايى قيامت نيز از مقوله «مقادير اموره» است.
بنا بر آنچه در بخش يادشده از زيارت حضرت سيدالشهداعليه السلام آمده است، تمام آنچه خداى متعال با علم و قدرت و حكمت خود اراده و مقدر مى فرمايد، تنها از طريق معصومان عليهم السلام به همگان مى رسد.
در ادامه زيارت آمده است: «والصادر عما فُصِّل من أحكام العباد و آنچه از احكام [مورد نياز] بندگان صادر مى شود [از خانه هاى تان به خلق مى رسد]».
[اينجا منظورقوانین و احکام تشریعی] است كه بر امامان پاك نازل شده و از سوى آنان به خلق مى رسد. جان كلام اين كه تمام آنچه خدا مقرر فرموده و براى آفريدگان رقم زده است از جانب حضرت بارى تعالى فروفرستاده شده و به وسيله پيشوايان معصوم به بندگان رسيده و مى رسد و از آن جا كه خداى متعال هيچ زمانى مردم را بى حجت واننهاده است، در اين روزگار و در نبود پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم و ديگر امامان، حضرت ولى عصر امام زمان - عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف - واسطه فيض الهى هستند. از اين رو هرچه به فرد فرد ما، خانواده، جامعه، جهان، نژادها و نيز كاستى ها، افزايش وتغييرسرنوشت ما مرتبط بوده و رقم مى خورد، به وسيله آن حضرت صورت مى پذيرد. و كسى كه چنين باور و اعتقادى نسبت به امامان و نيز حضرت ولى عصرعليهم السلام نداشته باشد و با همين حال بميرد، به يقين به مرگ جاهلى مرده است.
البته معرفت و شناخت دامنه اى گسترده دارد كه در اين مبحث نمی گنجد.
------------------------------
(1) بحارالانوار، ج 32، ص 331
(2)كامل الزيارات، ص 366
«من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة الجاهلية؛ هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرد
به دليل اهميت حياتي و غيرقابل انكاري كه شناخت امام و به خصوص امام زمان(عج) يعني رهبر و الگوي زمان و تنها عامل پيوند ما با خداوند دارد، پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمودند:
هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.1
آنچه كه از روايت فوق برداشت ميشود اين است كه نشناختن امام زمان خود به معني عدم ارتباط با امام است و عدم ارتباط با امام يعني قطع پيوند هدايت با خداوند و اين همان مرگ جاهليت و خروج از دين و گمراهي است و امام صادق(ع) در جواب سؤال از چگونگي از معناي جاهليت فرمودند:
منظور از آن جاهليت كفر و نفاق و گمراهي است.2
پس چنان معرفت و شناختي از امام زمان(عج) بايد حاصل شود كه ما را از مرگ جاهليت نجات بخشد و بنابر روايات رسيده از ائمه اطهار(ع) بدون ترديد مقصود از معرفتي (شناختي) كه امامان(ع) ما را به تحصيل آن امر فرمودهاند شناخت آن حضرت چنانكه هست ميباشد، به گونهاي كه سبب سالم ماندن از شبهههاي ملحدان گردد و مايه نجات از گمراه ساختن گمراهكنندگان شود و چنين شناختي دو وجه دارد:
1. شناخت شخص امام(ع) به نام و نسب (شناخت اسمي)
2. شناخت صفات و ويژگيها و مقامات امام(ع) (شناخت رسمي)
و به دست آوردن اين دو شناخت از اهم واجبات است چنانچه امام صادق(ع) فرمودند:
نشانه را بشناس... چون اگر نشانه را شناختي، ديگر پس از هدايت شدن گمراه نخواهي شد و به فريبكاران تمايلي نخواهي يافت.3
شاهد بر اين مطالب رواياتي است كه ائمه اطهار(ع) به ذكر علامتها و صفات و ويژگيهاي حضرت حجت(عج) ميپردازد و در آنها توصيف نشانهها و علائم ظهور و ويژگيهاي عصر ظهور بيان گرديده است. البته معرفت به نعت و صفت مرتبه بالاتري از معرفت اسم است در اين معرفت ما امام را تنها از روي اسم و خصوصيات ظاهري بيان شده نميشناسيم بلكه به يك سلسله ويژگيها و كمالات باطني شناخت پيدا ميكنيم چنين معرفتي از طريق شنيدن اوصاف و كمالات و مقامات امام(ع) حاصل ميشود.
چنانچهآن حضرت(ع) در بيان وجوب معرفت پروردگار و فرستادگان او فرمودهاند: «... و بعد از آن معرفت (معرفت پروردگار، رسول و اقرار به پيامبري او) معرفت امامي است به نعت و صفت و نامش، كه در حال سختي و راحتي به او اقتدا مينماييم. و كمترين درجه شناخت امام آن است كه دانسته شود او همتاي پيامبر(ص) است به جز در مقام نبوت. و امام وارث پيامبر(ص) است و اطاعت خداوند و اطاعت رسو ل خدا(ص) و تسليم بودن به او در همه امور و مراجعه كامل به او و پذيرش گفته او از مراتب شناخت ميباشد.»4
پس بنابر روايت فوق، معرفت واجب شده از طرف پيامبر(ص) درجهاي بالاتر از معرفت به اسم و رسم است و آن معرفت و تصميم قلبي است كه اگر كسي آن را نداشته باشد به مرگ جاهليت ميرسد. اهل بيت(ع) تعريفي كه از معرفت ارائه دادهاند اين است كه معرفت همان فهم و شناخت روايات ميباشد.5
چنانچه اين تعريف خود ميزاني است براي تشخيص معرفت صحيح به طوري كه در هر باب احاديث مربوط با آن باب معيار صحيح معرفت ميباشد مثلاً در بحث خداشناسي ميزان صحت و يا عدم صحت معرفت خدا رواياتي است كه در اين خصوص وارد شده است.
آنچه از روايات استفاده ميشود اين است كه خداوند متعال است كه معرفتي را به بندگان خدا عطا ميكند و نقش انسان در تحقق آن فقط قبول و يا ردّ آن معرفت عطا شده ميباشد.
پس ميتوان گفت معرفت امام(ع) به لطف و عنايت خداوند است كه بنده بايد از او درخواست كند و بخواهد تا شامل چنين فضلي شود. و تحقق اين امر (معرفت امام زمان(ع)) در زمان غيبت از راه تسليم نسبت به احاديث ائمه(ع) و تقيد به مراجعه به روايات در همه مسائل اعم از اعتقادي، اخلاقي و عملي امكانپذير است.
پس معرفت يك امر اكتسابي نيست كه انسان با انجام دادن يك سري افعالي به آن دست يابد بلكه معرفت يك امر عنايتي است كه از طرف خداوند به بندگان عطا ميشود و انسان بايد زمينه اين عنايت را در خود ايجاد نمايد. البته براي طلب معرفت امام عصر وسايل و اسبابي از طرف خداوند قرار داده شده است كه انسان با توجه به آنها ميتواند به نتيجه و مقصود خود برسد. بعضي از اين اسباب و وسايل عبارتند از:
1. طلب و درخواست از خداوند متعال (دعا)
2. توسل پيدا كردن به ائمه براي طلب معرفت
3. پناه بردن به وجود مقدس امام زمان(عج) و طلب معرفت و ياري ايشان در اين راه
4. تفكر و تدبر در كلمات نوراني اهل بيت درباره آن بزرگوار (تفقه)
5. تسليم و گردن نهادن به ولايت امام عصر(عج)
6. مطالعه معجزات و عنايات خاصي كه به دست امامان عزيز و مهربان واقع شده.
معرفت صحيح امام عصاره و نتيجه شناخت دين و فهم صحيح روايات و تسليم در مقابل آن است. شناخت صحيح امام(ع) آثاري دارد كه قلب شناسا را پر از محبت ميكند و قلبي كه مملو از محبت امام زمان(ع) شد همه حالاتش بر اساس آن شكل ميگيرد و اعمال او متناسب به ميزان محبت قلبياش روح و ارزش پيدا ميكند و چنين محبتي است كه باعث ميشود كه انسان در همه احوال به ياد امام زمانش باشد و از ياد او غافل نگردد و او را به انتظار فرج مولايش مينشاند تا جاييكه وظيفه خود ميداند كه براي رفع غم و غريبي آن حضرت تلاش كند و دست به دعا بردارد.
پينوشتها:
* تنظيم از: مريم صمصام شريعت، از اصفهان.
1. مجلسي، بحارالأنوار، ج8، ص368.
2. كليني، اصول كافي، ج1، ص337.
3. همان، ج1.
4. تفسير برهان، ج2، ص340.
5. مجلسي، همان، ج2، ص184.
ماهنامه موعود شماره 64
خلاصه ای از سلسله سخنرانی های حضرت آیت الله سید صادق شیرازی حفظه الله |