سنّت به معناي سيره و روش، طريقه و عادت مستمر است و سنت های الهي عبارتند از: ضوابطي كه در افعال الهي وجود دارد، يا روش هايي كه خداوند متعال، امور عالم و آدم را بر پايه آنها تدبير و اداره مي كند. قرآن كريم از ضوابط و قوانين حاكم بر زندگي بشر به سنّت تعبير كرده و اين كلمه گاه به صورت مفرد و گاه جمع بکار رفته و در مجموع شانزده بار در قرآن آمده است؛ تعابيري مانند: «سُنَّةَاللَّه، سُنَّةُ الاَوَّلين، سُنَّةَ مَنْ قَدْ اَرْسَلْنا، سُنَنُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ». آيات بسياري از قرآن كريم بر حاكميت سنت های الهي بر زندگي بشر دلالت دارند. آيات زير از آن جمله اند:«قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ پيش از شما سنت هايي وجود داشت و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود سرنوشت هايي داشتند، كه شما نيز همانند آن را داريد، پس در روي زمين گردش كنيد و ببينيد سرانجام تكذيب كنندگان (آيات خدا) چگونه بود؟!» (آل عمران،آیه137)،«قُل سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِين؛ بگو: روي زمين گردش كنيد، سپس بنگريد سرانجام تكذيب كنندگان آيات الهي چه شد؟!» (انعام،آیه11) و «سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ...؛ اين سنت خداوند در اقوام پيشين است.» (احزاب،آیه62)
1. ويژگي هاي سنّت الهي
سنّت هاي الهي دو ويژگي بسيار مهم دارند: فراگيري و ثبات.
1 - 1. عموميت و فراگيري
اين ويژگي در حقيقت مقوّم سنّت الهي است؛ به گونه اي كه اگر يك سنّت از آن برخوردار نباشد، سنّت ناميده نخواهد شد. مفهوم عموميت سنتّ آن است كه امكان استثناي بعضي از افراد و اقوام از سنتّ امكان ندارد و در زمان فراهم آمدن شرايط يك سنتّ - براي سنتّی كه درشرايط خاصي جاري مي شوند - اجراي آن حتمي است. براي نمونه مي توان از سنّت امتحان الهي ياد كرد كه همه انسان ها و جوامع بشري را در برمي گيرد. قرآن كريم به كساني كه با انديشه اي واهي خود را از اين سنّت الهي مستثنا مي دانند، مي فرمايد:«أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ...؛ آيا گمان كرديد داخل بهشت مي شويد، بي آنكه حوادثي هم چون حوادث گذشتگان به شما برسد؟!»(بقره،آیه214)
1 - 2. ثبات و تغييرناپذيري
در مقابل حتمي بودن اجراي سنت هاي الهي دو احتمال وجود دارد؛ نخست آنكه سنّتي به سنّت ديگر تبديل گردد و دوم آنكه خداوند آن سنّت را از قومي به قوم ديگر برگرداند، براي مثال عذابي را كه براي عدّه اي مقرّر شده به گروهي ديگر فرود آورد. قرآن كريم هر دو احتمال را نفي كرده، و مي فرمايد: «فَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَحْوِيل؛ هرگز براي سنت الهي تبديل و تحويلي نخواهي يافت».(فاطر،آیه43) علامه طباطبايي(ره) درباره تفاوت تبديل و تحويل مي نويسد: تبديل سنّت خدا به اين است كه عذاب خدا را بردارند و به جايش عافيت و نعمت بگذارند و تحويل سنّت عبارت از اين است كه عذاب فلان قوم را - كه مستحق آن مي باشند - به سوي قومي ديگر برگردانند و سنّت خدا نه تبديل مي پذيرد و نه تحويل؛ براي اينكه خداي تعالي برصراط مستقيم است، حكم او نه تبعيض دارد و نه استثنا.(36)
2. سنّت هاي الهي
برخي از سنّت هاي الهي حاكم بر زندگي بشر به قرار زير هستند:
2 - 1. سنت ارسال رُسُل
يكي از سنن الهي اين است كه خداوند متعال در ميان هر امّتی رسول و پيامبري بر مي انگيزد تا آنان را به راه راست و دين حق هدايت كند و از ضلالت و گمراهي برهاند. خداوند از اين طريق، حجّت خويش را بر مردم تمام كرده تا اگر نافرماني و ناسپاسي كردند و دچار عقوبتي شدند، ظلمي از طرف خداوند نسبت به آنها نشده باشد. بر مبناي همين سنّت است كه گفته مي شود زمين هيچ گاه از حجّت خالي نيست، همواره پيغمبر و يا هادي ديگري وجود دارد كه به امر خدا مردم را به سوي حق هدايت كند و آنان را از گمراهي برهاند. آيات متعددي در قرآن كريم بر اين سنت دلالت دارند، مانند:«وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ...؛ براي هر امّتي، رسولي است»(يونس،آیه47)، «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً...؛ ما در هر امتي رسولي را برانگيختيم.» (نحل،آیه36) و «... وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ؛ براي هر گروهي هدايت كننده اي است» (رعد،آیه 7)
2 - 2. سنّت هدايت و اضلال
هدايت و اضلال از ديگر سنّت هاي الهي هستند؛ به اين معنا كه اگر انسان ها در مسير خدا قرار گرفته و هدايت او را بپذيرند، خداوند بر هدايت آنان خواهد افزود، ولي اگر انساني ازهدايت الهي سر باز زند و خود را در مسيري ضد رشد و تعالي قرار دهد، خداوند او را گمراه خواهد ساخت و كسي را نيز كه خداوند گمراه سازد هيچ نيرويي نمي تواند او را هدايت كند. برخي از آياتي كه بر حاكميت اين سنّت در زندگي بشر دلالت دارند، اين آيات هستند: «وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدي وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُم؛ كساني كه هدايت يافتند (خداوند) بر هدايت آنها افزود و پاداش تقوايشان را به آنها داد» (محمد،آیه17)، «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ؛ كساني را كه در مسير ما مجاهده كنند، ما آنها را به راه هاي خاص خويش رهنمون مي سازيم وبي گمان خداوند با نيكوكاران است»(عنكبوت،آیه69) و «مَن يُضْلِلِ اللّهُ فَلاَ هَادِيَ لَهُ وَيَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُون؛ كساني كه خداوند در گمراهي گذارده باشد، راهنمايي ندارند و آنان را در طغيانشان سرگشته وا مي گذارد»(اعراف،آیه186)
روشن است كه مراد از اضلال الهي، اضلال تكويني است نه تشريعي؛ زيرا اعمال و رفتار چنين افرادي سبب گمراهي آنان شده است، نه آنكه خداوند برنامه هاي رشد و تكامل را ازآنها دريغ كرده و يا برنامه هايي گمراه كننده در اختيارشان گذاشته باشد. در آيات بسياري به اين واقعيت اشاره شده است كه اعمال و رفتار انسان ها موجب گمراهي آنان مي شود.(37)
2 - 3. سنت امتحان و ابتلا
سنت امتحان، سنتي عمومي است كه شامل همه انسان ها مي شود. قرآن كريم مي فرمايد: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لاَيُفْتَنُون؛ آيا مردم گمان مي برند كه رهايشان كنند [همين] كه [به زبان] بگويند ايمان آورده ايم و ايشان را نمي آزمايند؟» (عنكبوت،آیه2) براساس اين سنت الهي همه انسان ها در طول حيات خويش با وسايل مختلفي مورد آزمايش قرار مي گيرند. اموري چون: ترس، گرسنگي، زيان هاي مالي و جاني، فرزندان، زينت هاي دنيوي و حتي خويشاوندان وسايلي هستند كه انسانها از طريق آنها مورد آزمايش قرار مي گيرند. در آيات قرآن كريم مي خوانيم: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ؛ و همواره شما را به نوعي از ترس و گرسنگي و زيان مالي و جاني و كمبود محصول مي آزماييم و صابران را نويد بده»(بقره،آیه 155)، «إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ؛ همانا اموال و اولادتان وسيله آزمايش شما هستند»(تغابن،آیه15) و «وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْر؛ شما را به وسيله ناگواري ها و خوشي ها مي آزماييم».(انبياء،آیه35) سنت آزمايش براي از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي نهفته انسان ها و يا خالص سازي شخصيت رو به رشد افراد انساني مي باشد. هر بار كه انسان مورد آزمون الهي قرار مي گيرد، از سويي با اين آزمايش به نقاط قوت و ضعف شخصيت خويش پي مي برد و مي تواند با اصلاح نقاط ضعف و يا تقويت نقاط قوت خود، به سوي هدف اعلاي حيات خويش گام بردارد و ازسوي ديگر با آزمايش هاي مكرر كه پيش مي آيد چهره زشت و يا زيباي انسان براي ديگران مشخص مي شود و افراد از شخصيت حقيقي يكديگر كه گاهي در زير پرده هاي ضخيمي ازخدعه ها و نيرنگ ها پنهان شده آگاه مي شوند.(38)
2 - 4. سنت پيروزي حق بر باطل
اراده خداوند بر پيروزي حق و شكست و نابودي باطل تعلق گرفته و اين اراده الهي، يكي از سنت هاي اوست، از نگاه قرآن كريم حق هر اندازه هم كه مورد بي توجهي و بي اعتنايي قرار گيرد و يا با آن مبارزه شود، هيچ گاه نيست و نابود نخواهد شد. امّا باطل هر اندازه كه مورد توجه قرار گرفته و يا تبليغ و ترويج شود، سرانجام محو و نابود مي گردد. ممكن است حق براي مدتي محدود، ناديده گرفته شود و به ظاهر اثري از آن نباشد و در عوض باطل جلوه گري كرده و افرادي را به سمت خود بكشاند، ولي سرانجام حق بر باطل پيروز خواهد شد. طبق آموزه هاي قرآن كريم: «وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ؛ خدا مي خواهد كه حق را با كلماتش پايدار سازد.» (انفال،آیه 7)، «وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ؛ خداوند حق را با كلمات خود پايدار مي سازد، هر چند مجرمان اكراه داشته باشند.» (يونس،آیه82) و «وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِه؛ خداوند باطل را محو مي سازد و حق را با كلماتش پايدار مي سازد»(شوري،آیه24) از آيات قرآن كريم فهميده مي شود كه پيروزي حق بر باطل از سنّت هاي قطعي الهي است و مؤمنان مادامي كه در ايمان خود، صادق و در نيّت خود خالص باشند، پيروز خواهند شد.قرآن كريم مي فرمايد:«كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي؛ خداوند مقرر كرده است كه حتماً من و فرستادگانم پيروز خواهيم گرديد.»(مجادله،آیه21)
2 - 5. سنت نصرت الهي
منظور از اين سنت، آن است كه هر كس خدا را ياري كند، خدا نيز او را ياري خواهد كرد. قرآن كريم مي فرمايد:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُم؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد، اگر خدا را ياري كنيد خدا هم شما را ياري مي كند و گام هايتان راثابت و استوار مي سازد»(محمد،آیه 7) ياري كردن خدا به اين است كه انسان در راه خدا به مبارزه و جهاد با دشمنان خدا بپردازد و هدفش تنها برپايي پرچم توحيد باشد، نه به دست آوردن غنايم جنگي و يا مباهات و فخرفروشي و انگيزه هاي ديگر. ياري خداوند نيز به اين معناست كه اسباب غلبه بر دشمنان را براي مؤمنان فراهم ساخته و آنها را به روش هاي گوناگون بر دشمنان خود پيروزمي گرداند. خداوند به اين جهت مؤمنان را نصرت مي بخشد و آنان را بر كفار پيروز مي گرداند كه ولايت و سرپرستي آنها را بر عهده داشته و مؤمنان نيز ولايت الهي را به جان و دل پذيرفته اند؛ اما كفار چون از پذيرش ولايت الهي سر باز زده اند، سرپرستي براي آنان نيست تا به ياري آنها برخيزد:«ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لاَ مَوْلَي لَهُمْ؛ اين بدان جهت است كه خداوند سرپرست افراد با ايمان است و كافران هيچ سرپرستي ندارند.» (محمد،آیه11) بر پايه همين سنت الهي، نهضت ها و مبارزاتي كه در مسير خدا و براي اعتلاي كلمه توحيد باشد و مبارزه كنندگان آن در مسير مبارزه خويش خالصانه عمل نمايند، به طور قطع پيروز خواهند شد؛ اما اگر هدف آنها برافراشتن پرچم توحيد نباشد و يا در نبرد خويش انگيزه هاي غيرالهي داشته باشند، شكست خواهند خورد.(39)
2 - 6. سنت امداد
بر پايه اين سنت، خداوند به همه انسان ها مدد مي رساند تا راه رشد و كمال را طي كنند. از قرآن كريم برمي آيد كه سنت امداد بر دو نوع عام و خاص تقسيم مي شود.
الف. امداد عام
اين نوع امداد، افراد مؤمن و غيرمؤمن را در برمي گيرد، چنان كه خداوند در قرآن مي فرمايد:«كُلّاً نُّمِدُّ هؤُلاَءِ وَهؤُلاَءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُور؛ هر يك از آنان [گروه دنيا طلب] و اينان [ گروه آخرت طلب] را از عطاي پروردگارت بهره مي رسانيم و عطاي پروردگارت هرگز از كسي منع نشده است.» (اسراء،آیه20) هم چنين مي فرمايد:«مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُوْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِيالْآخِرَةِ مِن نَصِيبٍ؛ هر كس كه [بهره] كشتِ اخروي را خواسته باشد، براي او در كشت او مي افزاييم و هر كس[بهره] كشتِ دنيوي را خواسته باشد، از آن به او مي بخشيم و براي او در آخرت بهره اي نيست»(شوري،آیه20)
ب. امداد خاص
اين نوع امداد كه گاهي از آن به امدادهاي غيبي ياد مي شود، تنها به مؤمنان اختصاص دارد. امداد خاص به صورت هاي مختلفي انجام مي گيرد. برخي از آنها به شرح زير هستند:
1. آرامش دادن به مؤمنان:
خداوند در سختي ها و گرفتاري ها - و از جمله در مصاف با كافران - آرامش را بر قلوب مؤمنان جاري مي سازد تا مصيبت آنها را از پاي در نياورد در قرآن كريم پنج بار از« انزال سكينه » سخن رفته است. دو مورد آن درباره ياري مؤمنان در جنگ حنین، ماجراي بيعت رضوان و مقدمه فتح مكه؛ به ترتيب از اين قرار است:«ثُمَّ أَنْزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَي رَسُولِهِ وَعَلَي الْمُؤْمِنِينَ...؛ آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد...»(توبه،آیه 26) و «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْوَأَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِيب؛ به راستي خدا هنگامي كه مؤمنان در زير آن درخت با تو بيعت مي كردند از آنان خشنود شد، وآنچه در دل هايشان بود باز شناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پيروزي نزديكي به آنها پاداش داد»(فتح،آیه18)
2. فرو فرستادن فرشتگان (سپاهيان نامرئي):
از امدادهاي غيبي ياد شده در قرآن كريم، ياري كردن مؤمنان مجاهد با فرو فرستادن فرشتگان در غزوه هاي بدر، احزاب و حنين است. آيه ذيل نمونه اي از اين امداد است:«وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ * إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْأَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِنَ الْمَلاَئِكَةٍ مُنزَلِين؛ و يقيناً خدا شما را در [جنگِ] بَدر - با آنكه ناتوان بوديد - ياري كرد. پس از خدا پروا كنيد، باشد كه سپاس گزاري نماييد. آنگاه كه به مؤمنان مي گفتي: آيا شما را بس نيست كه پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته فرود آمده ياري كند؟» (آل عمران،آیه123 و 124)
3. زياد نشان دادن مؤمنان و كم نشان دادن كافران:
از جمله امدادهاي غيبي، زياد نشان دادن مؤمنان مجاهد در چشم كافران و كم نشان دادن كافران در ديدگان مؤمنان است. اين امداد مؤمنان را در جنگ بدر ياري كرد كه در آيات ذيل بازتاب يافته است:«قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَأُخْرَي كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِوَاللّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاءُ...؛ قطعاً در برخورد ميان دو گروه، براي شما نشانه اي [و درس عبرتي] بود.گروهي در راه خدامي جنگيدند، و ديگر[گروه] كافر بودند كه آنان[مؤمنان] را به چشم دو برابر خود مي ديدند و خدا هر كه را بخواهد به ياري خود تأييد ميكند...»(آل عمران،آیه13) و «وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلاً وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً...؛ و آن گاه كه چون با هم برخورد كرديد، آنان را در ديدگان شما اندك جلوه داد و شما را[نيز] در ديدگان آنان كم نمودار ساخت تا خداوند كاري را كه انجام شدني بود تحقق بخشد...»(انفال،آیه44)
4. ايجاد رعب در دل دشمن:
واژه رُعب پنج بار در قرآن كريم آمده؛ كه چهار مورد آن درآيات مدني درباره ياري مجاهدان مؤمن در غزوه هاي بدر و احد، بني نضير و بني قريظه است. در اينجا براي نمونه به دو آيه اشاره مي شود: «سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللّهِ...؛ به زودي در دل هاي كساني كه كفر ورزيده اند، بيم خواهيم افكند، زيرا چيزي را با خدا شريك گردانيده اند...»(آل عمران،آیه151) و «وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الْرُّعْبَ...؛ و كساني از اهل كتاب را كه با[مشركان] هم پشتي كرده بودند، از دژهايشان به زير آورد و دردل هايشان هراس افكند...»(احزاب،آیه26)
2 - 7. سنّت استخلاف
از ديگر سنت هاي الهي حاكم بر حيات انسان ها، سنت حاكميت صالحان بر زمين است.بر پايه اين سنت پيروزي نهايي از آن صالحان بوده و تنها آنان حاكم بر زمين خواهند شد.قرآن كريم مي فرمايد:«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ و به راستي در زيور، پس از تورات نوشته ايم كه زمين را بندگان شايسته من به ارث مي برند» (انبياء،آیه105) در آيه اي ديگر مي فرمايد:«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنقَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَي لَهُمْ...؛ خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده اند و كارهاي شايسته كرده اند، وعده داده است كه آنان را در اين سرزمين جانشين گرداند، هم چنان كه كساني را كه پيش از آنان بودند نيز [جانشين] پيشينيان گرداند و دينشان را بر آنان مي پسندد و استقرار مي دهد.» (نور،آیه55) براساس اين آيات بندگان صالح خدا سرانجام پيروز شده و حاكميت الهي را در جامعه تحقق خواهند بخشيد؛ جامعه اي كه همه چيز آن براساس حق بوده و باطل در آن راه پيدا نخواهد كرد. صالحان آن احكام الهي را در جامعه اجرا كرده و در اجراي حدود الهي تزلزلي به خود راه نخواهند داد.(40)
2 - 8. سنت استدراج
منظور از سنت استدراج اين است كه خداوند درجه و مرتبه برخي از افراد را به تدريج پايين مي آورد تا جايي كه به نهايت درجه بدبختي و هلاكت مي رسند و دچار عذاب اخروي مي شوند. اين سنت، دامن گير افرادي مي شود كه آيات الهي را تكذيب كرده، اوامر الهي رااطاعت نمي كنند و به غفلت و بي خبري از پروردگار خويش ادامه مي دهند. قرآن كريم درباره اينان مي فرمايد:«وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِنْ حَيْثُ لاَيَعْلَمُونَ * وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ؛ كساني را كه آيات ما را تكذيب كردند از راهي كه نمي دانند فرو مي گيريم و به آنها مهلت مي دهيم؛ چرا كه چاره جويي من قوي است» (اعراف،آیه183-182) هم چنين مي فرمايد:«فَنَذَرُ الَّذِينَ لاَيَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُون؛ آنهايي را كه اميدي به لقاي ما ندارند رها مي سازيم تا در طغيانشان سرگردان شوند»(يونس،آیه11)
2 - 9. سنت مهلت
بر پايه اين سنّت، خداوند به همه انسان ها مهلت مي دهد تا چنانچه در مسير باطلي قراردارند، از آن دوري جسته و به سوي حق و حقيقت گام بردارند. اين چنين نيست كه اگر انساني ظلم و ستم كرد، حق و باطل را درهم آميخت، قوانين الهي را ناديده گرفت، دست به افساد و طغيان زد و يا با حيات انسان ها بازي كرد به سرعت خداوند او را مجازات نمايد، بلكه خداوند بر اساس اين سنّت به او فرصت تجديد نظر در اعمال و رفتارش را مي دهد تا به سوي خدا بازگردد و از فرامين او اطاعت نمايد. قرآن كريم مي فرمايد:
«وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَي ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَي أَجَلٍ مُّسَمّيفَإِذَا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِير؛ اگر خدا مي خواست مردم را به خاطر آنچه كه كسب كرده اند مؤاخذه كند هيچ جنبنده اي برزمين باقي نمي ماند. ليكن آنها را تا زمان معيني به تأخير مي اندازد. پس چون اجلشان فرا رسد (مجازات خواهند شد) و خداوند از اعمال بندگانش آگاه است.»(فاطر،آیه45) قرآن كريم، مهلت در عذاب را به صفت رحمت و مغفرت الهي منسوب كرده، مي فرمايد:«وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُم بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَل لَهُم مَوْعِدٌ لَّن يَجِدُوا مِندُونِهِ مَوْئِلاً * وَتِلْكَ الْقُرَي أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَوْعِد؛ پروردگارت، آمرزنده و صاحب رحمت است، اگر مي خواست آنان را به خاطر اعمالشان مجازات كند، عذاب را هر چه زودتر براي آنها مي فرستاد، ولي براي آنان موعدي است كه هرگز از آن راه فراري نخواهد داشت و اينها آبادي هايي است (كه ويرانه هايش در برابر شماست) و ما آنها راهنگامي كه ستم كردند هلاك نموديم ولي (در عين حال) بر نابودي آنها موعدي قرار داديم.»(كهف،آیه 59 - 58) از اين آيات استفاده مي شود اگر خداوند به افراد و حتي اقوام ستم كار مهلت داده و آنها را فوري مجازات نمي نمايد به اين جهت است كه داراي صفت مغفرت و رحمت است ومي خواهد تا آنها در فرصتي كه قبل از اجلشان دارند به خود آمده و دست از ظلم و ستم وفسق و فجور خود بردارند و با انجام اعمال صالح خود، توبه نمايند.(41)
2 - 10. سنت مكر
بر پايه اين سنت، هر كس براي ضرر و زيان به ديگران از خود حيله گري نشان دهد و براي صدمه زدن به ديگران نقشه هايي شيطاني تدارك ببيند، بايد اطمينان داشته باشد كه نتيجه عملا و روزي گريبان وي را خواهد گرفت و همان گونه كه او به همنوع خود آسيب رسانده، اثر زشت عمل او در دنيا و آخرت نصيب او خواهد شد. در آيات زير مي خوانيم:
«وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلاَ يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِه ؛ و مكر بد كردند و مكر بد جز به اهل آن باز نمي گردد». (فاطر،آیه43) و «وَكَذلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ؛ و بدين سان در هر شهري گناه كاران بزرگش را مي گماريم تا (سرانجام) در آن مكر ورزند (وفسق و فساد كنند)؛ و جز در حق خويش مكر نمي ورزند و نمي دانند.» (انعام،آیه 123) در برخي آيات از اين سنت با واژه كيد ياد شده است.(42)
جمع بندي و نتيجه گيري
- سنت هاي الهي عبارتند از: ضوابط و قوانين الهي كه بر زندگي عالم و آدم حاكميت دارند. آيات فراواني حاكميت سنن الهي بر زندگي بشر را اثبات مي كنند.
- سنت هاي الهي دو ويژگي مهم دارند كه عبارتند از: عموميت و تغييرناپذيري.
- برخي از سنت هاي الهي حاكم بر زندگي انسان بدين قرارند: سنّت ارسال رسل، سنّت هدايت و اضلال، سنّت امتحان و ابتلا، سنّت پيروزي حق بر باطل، سنّت نصرت الهي، سنّت امداد، سنّت استخلاف، سنّت استدراج، سنّت مهلت و سنّت مكر.
_________________________________________
پی نوشت ها:
36. ترجمه تفسير الميزان، ج 17، ص 83.
37. ر.ك: سوره بقره(2)، آيه 264؛سوره انعام(6)، آيه 144؛ سوره توبه(9)، آيه 80.
38. ر.ك: مباني انسان شناسي در قرآن، دكتر عبداللَّه نصري، ص 394 - 392.
39. ر.ك: مباني انسان شناسي در قرآن، ص 405 - 404.
40. ر.ك: مباني انسان شناسي در قرآن، ص 407 - 406.
41. ر.ك: مباني انسان شناسي در قرآن، ص 413 - 411.
42. ر.ك: سوره انفال(8)، آيه 18؛ سوره مؤمن(40)، آيه 25؛ سوره طارق(86)، آيات 16 - 15.
منبع: مباني اعتقادي و اخلاقي ـ رفتاري انسان مطلوب/پژوهشكده تحقيقات اسلامي.
|