اعتقاد به معاد يكي از مباني قوام بخش دين اسلام است و يكي از ركنهاي مهم آن به شمار ميرود . انكار معاد مستلزم انكار امر و نهي ، وعد و وعيد ، نبوت و وحي است و يكسره موجب انكار و باطل انگاشتن دين الهي ميگردد .
بيش از يك چهارم آيههاي قرآن به گونه هاي مختلف به معاد مربوط ميشود ؛ در پارهاي از آيهها، وقتي از اوصاف كافران سخن به ميان ميآيد ، با اينكه چه بسا آنان به توحيد و نبوت معتقد نبودند ، تنها به اين امر بسنده ميشود كه اينان به آخرت باور ندارند ( اسراء / 17 / 10 ). اين امر نشان ميدهد كه اگر كسي معاد را منكر شود ، هر چند به وحدانيت خدا و به ديگر اصول هم ايمان داشته باشد ، ديگر براي دين اعتباري باقي نميماند . براي همين است كه آية 26 سورة ص ( 38 ) ، فراموشي روز حساب را اساس گمراهي خوانده است. همچنين اعمال صالح شخص مسلمان وقتي به نتيجه ميرسد كه او به آخرت يقين داشته باشد . چه ، اگر كسي به اين امر باور نداشته باشد ، همة كردارهاي نيكش بينتيجه و بيهوده ميگردند ( نمل / 27 / 53 ؛ اعراف / 7 / 147 ) . اجل و مرگ نخستين مرحله براي راه يابي به جهان آخرت و معاد است . اجل انسان همان زماني است كه زندگيش پايان مييابد . انسان به هنگام مرگ معدوم نميشود، بلكه از جهان دنيوي به جهان ديگر انتقال مييابد . مرگ هنگام بازگشت به سوي خداست و كيفيت آن چنين است كه خداوند يا فرشتگان نفس ( روح ) را به طور كامل از جسم گرفته ، آن را نگه ميدارند ( زمر / 39 / 42 ؛ سجده / 32 / 11 ؛ انعام / 16 / 61 ) .
انسان پس از مرگ زندگي نويني را در عالم برزخ آغاز مي كند و اين عالم مرحلهاي است كه انسان پس از مرگ تا قيامت آن را طي مي كند ( مؤمنون / 23 / 100 ) . برخي آيهها گوياي اين امرند كه انسانها در برزخ بر حسب سعادت يا شقاوتي كه حاصل كردارشان در دنيا بوده ، در معرض نعمت يا عذاب برزخي قرار ميگيرند ( هود / 11/ 105 ـ 108 ؛ مؤمن / 40 / 46 ؛ آل عمران / 3/ 169 ـ170 ) . اما قيامت با نفخ صور آغاز ميگردد . صور دو نوع صيحه دارد : ميراننده و زنده كننده . وقتي بار نخست در صور ميدمند ، همة زمينيان و آسمانيان ( فرشتگان ) ، جز عدهاي خاص ، از هوش ميروند ( زمر / 39 / 68 ) . به دنبال همين صيحه است كه نشأت دنيا در هم پيچيده ميشود ، آسمان و زمين تكه تكه مي شود و دنيا و اهلش نابود ميگردد ( حاقه / 69 / 13ـ 15) . بدين سان ، بر پا شدن قيامت با رويدادهايي بزرگ و مهيب همراه است : تاريك شدن خورشيد و ستارگان، شكافتن زمين بر اثر زمين لرزه و از هم پاشيدن كوهها . اين امور در روايتها به عنوان اشراط الساعه معرفي شده اند . اساساً در روز قيامت نظام جهان دستخوش دگرگوني مي گردد و نظام نويني در جهان بر پا مي شود .
از قرآن و احاديث چنين بر ميآيد كه همة شئون نظام زندگي در آخرت با آنچه در دنياست، تفاوت دارد . به هر حال ، وقتي دوباره در صور مي دمند ، انسانها از گور بر ميخيزند ( يس / 36 / 48 ـ 52) و گروه گروه به سوي خدا ميشتابند ( يس / 36 / 51 ) . آنگاه منتظر و مبهوت ميمانند تا چه حادثه اي رخ خواهد داد ( زمر / 39 / 68 ) . در اينجا همة سببها باطل خواهد شد : نه داراييها ( حاقه / 69 / 28 ) ، نه خويشاوندي ( عبس / 80 / 34 ) ، نه رفاقت ( دخان / 44/ 41 ) و خلاصه هيچ دستاويزي از اين دست ( شوري / 42 / 47 ) به كار نميآيد . حجابها برطرف گرديده ، غيب و شهادت يكي ميشود ( ق / 50 / 22 ؛ طارق / 86 / 9 ؛ مؤمن / 40 / 16 ) .
بايد دانست كه بر خلاف پندار كساني كه معتقدند صرفاً روح انسان در عرصة محشر حاضر ميشود ، بسياري از آيهها و روايتها تصريح ميكنند كه انسان با بدن خويش در صحنة قيامت حضور پيدا ميكند ( نك : انفطار / 82 / 4/ ؛ حج / 22/ 7 ) . آيه هاي 8 و 9 سورة اعراف ( 7 ) به صراحت بيان ميكنند كه در روز قيامت اعمال انسانها وزن ميشود و نيكيها سنگين و بديها سبكند . دليل اين امر شايد ماندگاري نيكيها و ناپايداري بديها باشد ( رعد / 13/ 17 ) . آنچه اين اعمال به وسيلة آن وزن ميشود ، ترازوي عدل الهي است ( انبياء / 21/ 47 ) . بديهي است آنانكه در ترازوي عدل كردارهايشان سنگين باشد ، رستگار گرديده ، به بهشت ميروند و آنانكه اعمالشان سبك باشد، به آتش گرفتار ميشوند ( مؤمنون / 23 / 102 ـ 106 ) .
بر اساس آيه هاي 13 و 14 سورة اسراء (17 ) همة اعمال انسان در كتابي ثبت شده ، و به گردنش آويخته است . رسيدگي به كار هر كس بر پاية نامة اعمالش صورت ميگيرد . به عبارت ديگر آنچه موجب نيك بختي يا بد عاقبتي انسان ميشود ، همراه خود اوست و هرگز از او جدا نميشود . اين كتاب در واقع همان كردههاي انسان است كه خداوند آن را در روز قيامت ميگشايد و به او نشان ميدهد . اين كتاب مانند كتابهاي دنيوي نيست و ويژگيهايي دارد ، از جمله ، حقيقت اعمالي را كه او در دنيا انجام داده ، در بر دارد و از ثبت هيچ عمل ريز و درشت در آن فروگذار نشده است . بدين قرار در محكمة الهي عملها در برابر چشم انسان مجسم ميشوند ؛ چه ، هيچ حجتي بالاتر از مشاهدة عيني نيست و اين امر راههاي عذر و انكار را مي بندد ( كهف / 18 / 49 ؛ آل عمران / 3/ 30) .
« صراط » يكي ديگر از مراحل قيامت است . منظور از صراط راهي است كه بر روي جهنم يا داخل آن كشيده شده است ( نساء / 4/ 168 ـ 169 : صافات / 37 / 22ـ 25 ) . اين راه بر سر تا سر جنهم امتداد دارد و همة انسانها از خوب و بد از آن ميگذرند ( مريم / 19 / 68 ـ 72 ) . البته خداوند پرهيزگاران را نجات ميدهد و گناهكاران را به جهنم ميفرستد . ناگفته نماند كه اين طور نيست كه همة گنهكاران به دوزخ بروند ، يا همة دوزخيان تا ابد در آنجا بمانند . در واپسين مرحله در حق گنهكاران شفاعت ميكنند . اين شفاعت كه توسط پيامبران و فرشتگان صورت ميگيرد ، شامل حال برخي از انسانهايي كه به دوزخ رفته ، و مدتي در آنجا به سر بردهاند ، نيز ميشود. به هر روي همة انسانها در دوزخ يا بهشت جز جزاي اعمال گذشته شان نميبينند ( يس / 36 / 54 ) ، بهشت در قرآن با تمثيل و تشبيه وصف شده است ( رعد / 13/ 35 ؛ محمد / 47 / 19 ) و با آنچه از نظر انسان ارزش و اعتبار دارد ، موافق است ، يعني با كرامت ، شرافت ، فضيلت ، جمال ، لذتهاي حسي و همنشيني با خوبان و خوبرويان. جهنم با صفاتي معرفي شده است كه منفور طبع انسانهاست ، مانند سوختن در آتش ، ماندن ميان مرگ و زندگي ( طه / 20 / 74 ) ، آشاميدن آب جوش و خوردن از ميوة ناگوار و ناخوشايند زقوم ( دخان / 44/ 43)
منبع: گرجي ، ابوالقاسم. ” مدخل اسلام “. دايره المعارف بزرگ اسلامي. زيرنظر كاظم موسويبجنوردي . تهران : مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي ، 1367- ، جلد 8 ، ص 407 ـ 406
|