از منظر اسلام انسان هم مكلّف است و هم مسئول. مكلّف است يعني از جانب خداوند،تكاليف و وظايفي بر عهدهاش گذاشته شده است. مسئول است به اين معنا كه در برابر آنتكاليف، بازخواست ميشود. از اين رو، تكليف و مسئوليت دو روي يك سكّهاند.
تكليف از "كُلْفَتْ" به معناي زحمت و مشقت گرفته شده و در اصطلاح فقه عبارت استاز الزام خداوند، بندگان را به انجام دادن و يا ترك عملي. اين بعث و الزام را "تكليف" گويند وآن را كه اين تكليف به او متوجه ميشود "مكلَّف" و آنچه را كه مورد امر و يا نهي قرار گرفتهاست "مكلّفٌ به" خوانند.(251)
قرآن كريم، براي انسان شخصيتي مستقل و آزاد تعريف كرده، او را امانتدار خدا و دارايرسالت و مسئوليت ميداند و ميفرمايد:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَي السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَاالْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُول(احزاب: 72)
همانا امانت خويش را بر آسمان و زمين و كوهها عرضه كرديم، همه از پذيرش آن امتناعورزيدند و از قبول آن ترسيدند؛ اما انسان بار امانت را به دوش كشيد و آن را پذيرفت؛ همانا اوستمگر و نادان بود.
گستره مسئوليت انسان
اسلام، دامنه مسئوليت انسان را به خوبي تبيين كرده است و آيات قرآن كريم و رواياتمعصومين(ع) بر اين گستردگي تصريح دارند. از جمله:
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ(صافات: 24)
آنها را نگه داريد كه بايد باز پرسي شوند.
فَوَ رَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ(حجر: 93 - 94)
به پروردگارت سوگند! )در قيامت( از همه آنها سؤال خواهيم كرد، از آنچه عمل ميكردند.
وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ والفُؤادَ كُلُّ أُوْلئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُول(اسراء: 36)
از آنچه بدان آگاهي نداري پيروي مكن؛ چرا كه گوش، چشم و دل، همه مسئولاند.
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ(اعراف: 6)
بيقين(هم) از كساني كه پيامبران به سوي آنها فرستاده شدند سؤال خواهيم كرد و (هم) ازپيامبران سؤال ميكنيم.
پيغمبر اكرم(ص):
اَلا كُلُّكُم راعٍ وَ كُلُّكُم مَسؤول عَن رَعيَّتِهِ، فَالاَميرُ عَلَي الناسِ راعٍ وَ هُوَ مَسؤول عَن رَعِيَّتِهِ،وَالرَّجُل راعٍ عَلَي اَهلِ بَيتِهِ وَ هُوَ مَسؤول عَنْهُم، فالْمَرأَةُ راعِيَةٌ عَلَي اَهلِ بَيتِ بَعْلِها وَ وُلْدِهِ وَ هيمَسئُولَة عَنْهُم، وَالعَبدُ راعٍ عَلَي مالِ سَيِّده وَ هو مَسؤولٌ عَنه.(252)
بدانيد كه همه شما نگهبان و مسئول يكديگريد؛ حكمران مردم، نگهبان ايشان و در برابر آنانمسئول است. مرد، نگهبان خانوادهاش و در برابر آنان مسئول است. زن نيز نگهبان خانه همسرو فرزندان خويش و در برابر آنها مسئول است و خدمتكار، نگهبان اموال مولايش و در برابر آنهامسئول است.
امام علي(ع):
اِتّقوا اللَّهَ في عِبادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّكُم مَسؤولون حَتّي عَنِ البَقاع وَ البَهائِم.(253)
از خدا بترسيد درباره بندگان خدا و شهرهاي او؛ زيرا شما حتي نسبت به سرزمينها و چارپايانمسئوليد.
از مجموع آنچه در آموزههاي ديني آمده است چنين به دست ميآيد كه انسان نه تنها دربرابر خود، خدا، پيامبران، امامان و آيين الهي مسئول است، بلكه در برابر جامعه، خانواده،زيردستان و حتي سرزمينها و چارپاياني كه در اختيار دارد نيز مسئول است و در پيشگاه عدلالهي درباره همه آنها از او ميپرسند. با اين توضيح گستره مسئوليت انسان را در محورهايزير، پي ميگيريم:
الف. مسئوليت انسان در برابر خود
موضوع "خود" دراسلام بسيار مورد توجه قرار گرفته است. قرآن كريم، قبل از اينكه به رابطهانسان با ديگران بپردازد، رابطه انسان با خويشتن را طرح كرده است؛ زيرا در صورتي ديگريبراي او مطرح خواهد بود كه "خود" انسان ساخته شود، و اگر اين "خود" ويران شود، ديگريبراي او مفهومي نخواهد داشت.
در قرآن كريم ظلم به خود، خيانت به خود، فراموشي خود، خسران و زيانكاري خودمورد نكوهش قرار گرفته است و اين مطلب اهميت هر چه بيشتر خود انسان را روشنميسازد.
با توجه به اين مقدمه برخي از مسئوليتهاي انسان درباره خود موارد زير خواهد بود:
1. خودشناسي: انسان وظيفه دارد خويشتن را به طور شايسته بشناسد و بداند كه ماهيت اوچيست؟ چه موقعيتي در جهان دارد؟ از كجا آمده و به كجا خواهد رفت و سرانجامشچيست؟ و هدف از آفرينش او چيست؟
هر كس خويشتن را بشناسد و بداند كه حقيقت او را نفس و روح او تشكيل ميدهد و اوموجودي است ابدي، هرگز راه بدبختي را در پيش نخواهد گرفت و با امور فاني خويش را بهپستي نميكشاند.
امام علي(ع):
مَنْ عَرَفَ قَدْرَ نَفْسِهِ لَمْ يُهِنْها بِالْفانِياتِ.(254)
هر كس قدر خويشتن را شناخت آن را به امور فاني شونده به پستي نميكشاند.(255)
همان حضرت:
مَنْ لَمْ يَعْرِفْ نَفْسَهُ بَعُدَ عَنْ سَبيلِ النَّجاةِ وَ خَبَطَ فِي الضَّلالِ وَ الجَهالاتِ.(256)
كسي كه نفس خويش را نشناسد، از راه نجات دور ميشود و در گمراهي و نادانيها گرفتارميگردد.
2. خودسازي: انسان مسئول ساختن و به كمال رساندن خويشتن است. قرآن كريم سعادتاو را در گرو تزكيه و پرورش نفس دانسته است:
قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّيها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّيه(شمس: 10 - 9)
هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرد، رستگار شد و هر كه آن را با معصيت و گناه آلوده ساخته،نوميد و محروم گشت.!
انسان براي اصلاح خود موظف است برنامه زندگي خود را براساس، دستورهاي دينخدا تنظيم كند و تمام اعضا و جوارح خود را در مسير صراط مستقيم الهي به كار وا دارد وبدين وسيله جان خويش را تزكيه كند و به كمال برساند. اين سخن، برگرفته از كلام امامسجاد(ع) است:
حق نفس تو اين است كه او را در اطاعت خدا در آوري و به زبانت حقش را بپردازي و حق گوش،چشم، دست و پا، شكم و عورت را نيز اداكني و در اينباره از خدا استمدادجويي.(257)
3. مراقبت و حسابرسي از خود: انسان بايد همواره مراقب و نظارهگر خويش باشد. تمامحركات و سكنات خود را زير نظر بگيرد. او بايد از كردههاي خود به دقت حسابرسي كند؛بينديشد كه براي خود چه كرده است و آينده و ابديت خويشتن را چگونه ساخته است.
يا اَيُّها الَّذينَ امَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوااللَّهَ اِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ(حشر: 18)
اي كساني كه ايمان آوردهايد، از(مخالفت) خدا بپرهيزيد و هر كس بايد بنگرد تا براي فردايشچه چيز از پيش فرستاده و از خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام ميدهيد آگاه است.
امام علي(ع) در اين باره ميفرمايد:
يَنْبغَي اَنْ يَكُونَ الرَّجُلُ مُهَيْمِناً عَلي نَفْسِهِ، مُراقِباً قَلْبَهُ، حافِظاً لِسانَهُ.(258)
سزاوار است كه انسان بر خويش اشراف داشته و هميشه مراقب قلب خود و نگهدار زبانخويشتن باشد.
رسول خد(ص) در يكي از وصاياي خود به ابوذر غفاري فرمود:
يا اَباذَرّ لايَكُونُ الرَّجُلُ مِنَ المُتَّقينَ حَتَّي يُحاسِبَ نَفْسَهُ اَشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِ الشَّريكِ شَريكَهُ فَيَعْلَمَ مِنْاَيْنَ مَطْعَمُهُ وَ مِنْ اَيْنَ مَشْرَبُهُ وَ مِنْ اَيْنَ مَلْبَسُهُ اَمِنْ حَلالٍ اَوْ مِنْ حَرامٍ... .(259)
اي ابوذر! هيچ كس از پرهيزكاران محسوب نميشود مگر اينكه نفس خود را محاسبه كند،سختتر از حسابرسي شريك از شريك خود، تا درنتيجه اين محاسبه بداند كه خوردنيها،نوشيدنيها و پوشيدنيهايش از كجاست. آيا از حلال به دست آورده است يا از حرام؟
4. حفظ كرامت نفس: انسان داراي كرامت و جودي است و پرتوي از صفات خداوندي دراو تجلّي كرده است. از اين رو، حق ندارد خويشتن را خوار و زبون سازد. به فرموده امام صادق(ع):
اِنَّ اللَّهَ تَباركَ وَ تَعالي فَوَّضَ اِلَي المؤْمِنِ كُلَّ شَيءِ اِلاَّ اِذْلالَ نَفْسِهِ.(260)
همانا خداوند متعال اختيار هر كاري را به مومن داده است، مگر اختيار خوار كردن خويشتن را.
امام علي عليهالسلام درباره وجوب دوري مؤمن از تن دادن به پستي چنين ارزندهرهنمود ميدهد:
اَكرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَاِنْ ساقَتْكَ اِلَي الرَّغائِبِ،فَاِنَّكَ لَنْتَعْتاضَ بِماتَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً... .(261)
بزرگوارتر از آن باش كه به پستي تن در دهي، هر چند تو را به مقصودت برساند، زيرا تونميتواني در برابر آنچه از آبرو و شخصيتت در اين راه از دست ميدهي، بهايي )ما بازاييدر خور( به دست آوري.
از جمله خواركنندهها عبارتاند از: حرص و طمع، دست نياز به هر كس و ناكس درازكردن، پردهبرداري از گرفتاري خود نزد هر كس، انجام دادن كاري كه موجب عذر خواهيشود، ظلم و ستم به افراد، اقدام كردن به كاري كه توانش را ندارد، زياده خواهي و بسندهنكردن به اندك، جُبن و ترس و ترك جهاد در راه خدا.
5 . حفظ نفس: انسان از نظر اسلام چنان اهميتي دارد كه كسي حق نابودياش را ندارد وحتي كسي مجاز نيست با انتحار و خودكشي و خودزني حيات "خود" را نابود سازد.
وَلاتَقتُلُوا اَنْفُسَكُمْ اِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحيم(نساء: 29)
خودتان را نكشيد؛ چرا كه خداوند نسبت به شما مهربان است.
امام صادق(ع):
مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ في نارِجَهَنَّمَ خالِداً فيها.(262)
هر كه عمداً خودكشي كند، در آتش دوزخ جاودانه است.
6 . سرمايه هاي الهي: انسان در برابر سرمايههايي كه خدا در اختيارش گذاشته نيزمسئوليت دارد.
رسول خد(ص) فرمود:
هيچ بندهاي در روز قيامت قدم از قدم بر نميدارد تا درباره چهار چيز مورد بازجويي قرار گيرد.نخست از عمرش كه در چه راه آن را سپري كرده است؛ دوم جوانياش را چگونه و در چه راهيتمام كرده است؛ سوم از ثروتش، كه از كجا به دست آورده و درچه راهي آن را مصرف كردهاست؛ چهارم از محبت ما اهل بيت.(263)
امام علي(ع) در سخني بسيار حكيمانه، ارزش انسان را چنين بيان ميدارند:
براي جان شما بهايي جز بهشت نيست، بنابراين، آن را جز در برابر بهشت نفروشيد!(264)
ب. مسئوليت انسان در برابر خدا
انسان در برابر خالق و آفريدگار خود مسئول است و در عالم پس از مرگ، مورد سؤال قرارميگيرد. او عقلاً و شرعاً وظيفه دارد ولي نعمت خود را بشناسد.
خداشناسي، بالاترين شناختهاست: "مَعْرِفَةُ اللَّهِ سُبْحانَهُ اَعْلَي الْمَعارِف."(265)
كمترين مرتبه خداشناسي عبارت است از اقرار به اينكه خدايي جز او نيست؛ مانند وهمتا ندارد؛ ازلي و ابدي است؛ ثابت و تغييرناپذير است؛ موجود است و نيستي در او راهندارد.(266)
مهمترين مسئوليتها و وظايف بنده در برابر خدا، افزون بر شناخت او در اين بحث بيانم يگردند:
1. ايمان به خدا: محور اساسي ايمان، الله است و از همه انسانها خواسته شده كه به خداايمان آورند:
يا ايها الذين آمَنوا آمِنوا بالله و رسوله(نساء: 136)
اي كساني كه ايمان آوردهايد به خدا و رسول او ايمان آوريد.
ايمان واقعي ايماني است كه در قلبها نفوذ كند.
قالَتِ الاَعْرابُ امَنَّا قُلْ لَمْ تَؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا اَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ اْلايمانُ في قُلُوبِكُمْ... (حجرات: 14)
باديهنشينان گفتند: ايمان آورديم بگو: ايمان نياوردهايد، ولي )بهتر است( بگوييد اسلامآوردهايم، و ايمان هنوز به دلهاي شما راه نيافته است.
2. پذيرش ولايت خدا: انسان بايد ولايت و سرپرستي خدا را بپذيرد، زيرا خدا خالق، مالكو مربي او و مجموعه جهان آفرينش است. كساني كه تن به ولايت غير خدا ميدهند، از مسيرتوحيد خارج شده و راه كفر و شرك در پيش گرفته اند:
اَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ اَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِي وَ هُوَ يُحْي الْمَوْتَي وَ هُوَ عَلي كُلِ شَيءٍ قَديرٌ(شوري: 9)
آيا آنها غير از خدا را ولي خود برگزيدند؟! در حالي كه ولي فقط خداوند است و اوست كه مردگانرا زنده ميكند و اوست كه بر هر چيزي تواناست.
3. پرستش: بر انسان واجب است كه سر بر آستان خداي يگانه نهد و تنها او را بپرستد وهيچ كس را شريك او قرار ندهد:
يا اَيُّهَا النَّاسُ اْعُبُدوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَالَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(بقره: 21)
اي مردم! پروردگار خود را پرستش كنيد؛ آن كس كه شما و كساني را كه پيش از شما بودندآفريد؛ تا پرهيزكار شويد.
امام سجاد (ع) ميفرمايد:
اَمَّا حَقُّ اللَّهِ الأكْبَرُ فَانَّكَ تَعْبُدُهُ لاتُشْرِكُ بِهِ شَيئاً....(267)
اما حق بزرگتر خداوند بر تو اين است كه او را عبادت كني و هيچ چيز را شريك او قرار ندهي.
4. اطاعت: پيريزي زندگي انسان بايد براساس فرامين و دستورهاي الهي و در همه كار ازذات پاك خداوند اطاعت نمايد:
يا اَيُّهاَ الَّذينَ امَنُوا اَطيعُوا اللَّهَ... (نساء: 59 ؛ محمد: 33)
اي كساني كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را.
امام علي(ع) به حارث همداني نوشت:
اَطِعِ اللَّهَ في جَميعِ اُمُورِكَ فِاِنَّ طاعَةَ اللَّهِ فاضِلَةٌ عَلي ماسِواها.(268)
در همه كارهايت خدا را اطاعت كن كه اطاعت خدا از هر چيزي برتر است.
5 . تنزيه خداوند: انسان بايد خدا را وجودي يگانه و منزه از هرگونه عيب و نقص دانسته،هيچكس و هيچ چيز را نه تنها در برابر ذاتش كه حتي در برابر نامش نيز شريك و همراه نسازد:
سَبّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْاَعْلي(اعلي: 1)
منزه شمار نام پروردگار بلند مرتبه را.
6 . دعا و نيايش: از ديگر وظايف انسان در برابر خدا اين است كه با او به راز و نياز و نيايشب پردازد:
وَقالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني اَسْتَجِبْ لَكُمْ... (مؤمن: 60)
پروردگار شما گفته است: مرا بخوانيد تا )دعاي( شما را بپذيرم.
7. ياد خدا: انسان بايد، هميشه به ياد خدا باشد و از ياد او در هيچ حالي غفلت نورزد.
وَاذْكُرْ رَبَّكَ في نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوّ وَالاصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَالْغافِلينَ(اعراف: 205)
پروردگارت را در دل خود، از روي تضّرع وخوف، آهسته وآرام، صبحگاهان و شامگاهان ياد كنو از غافلان مباش.
8 . توكل: انسان بايد در برابر مشكلات و حوادث زندگي، خدا را وكيل خود سازد و فقط بهاو تكيه كند؛ مؤثر واقعي در عالم وجود، تنها خداست.
وَ عَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ المُؤْمِنُونَ(آل عمران: 160؛ ابراهيم: 11)
مؤمنان بايد، تنها بر خداوند توكل كنند.
9. شكر: انسان در برابر نعمتهاي الهي مسئوليت دارد و بايد شكرگزار همه نعمتهايي باشدكه خداوند به او ارزاني داشته است. شكر نعمت به اين معناست كه انسان آنچه را كه خدا به اوداده است در مسيرش به كار برد.
وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ اِنْ كُنْتُمْ اِيَّاهُ تَعْبُدوُنَ(نحل: 114)
شكر نعمت خدا را به جا آوريد اگر او را ميپرستيد.
در روز قيامت از انسان درباره نعمتهاي الهي سؤال خواهد شد:
ثُمَّ لَتُسْألُنَّ يَؤمَئذٍ عَنِ النَّعيمِ(تكاثر: 8)
10. محبت و عشقورزي: انسان مؤمن خدا را محبوب واقعي خود برميگزيند و حريم قلبخويش را حرم او قرار ميدهد. خداوند در قرآن كريم مومنان را به عشق ورزي خود متصفساخته است:
وَالَّذينَ امَنُوا اَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ(بقره: 165)
آنان كه ايمان دارند عشقشان به خدا )از مشركان نسبت به معبودهاشان( شديدتر است.
در آيه ديگر به كساني كه سرمايه محبت خود را در راهي جز خدا صرف ميكنند هشدارميدهد:
بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خويشان شما و اموالي كه به دست آوردهايد و تجارتيكه از كسادش بيم داريد و سراهايي كه به آن دلخوشيد، نزد شما از خدا و پيامبرش و جهاد درراه او محبوبتر است، پس منتظر باشيد تا خدا حكم خويش را صادر كند و خداوند قوم فاسقرا هدايت نميكند.(269)
امام صادق(ع) ميفرمايد:
لا يَمْحَضُ رَجُلٌ الايمانَ بِاللَّهِ حَتَّي يَكُونَ اللَّهُ اَحَبَّ اِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ اَبيهِ وَ اُمّهِ وَ وُلْدِهِ وَ مالِهِ وَ مِنَالنَّاسِ كُلّهِمْ.(270)
ايمان كسي براي خدا خالص نميشود، مگر آنكه خداوند در نزد او از خودش، پدر و مادر وفرزندانش، دارايياش و همه مردم محبوبتر باشد.
11. استعانت: از آيه شريفه "اِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيَّاكَ نَسْتَعينُ" استفاده ميشود كه انسان بايد فقط بهخداوند استعانت جويد؛ همانگونه كه تنها بايد او را عبادت كند. از اين رو، مسلمان مكتبيموظف است در همه كارهاي مهم و غير مهم به خدا روي آورد و تنها از او كمك بخواهد كهخداوند او را از هر مهمي كفايت ميكند.
أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ(زمر: 36)
امام علي(ع) ميفرمايد:
وَ اَكْثِرِ الْاِسْتِعانَةَ بِاللَّهِ يَكْفِكَ ما اَهَمَّكَ وَ يُعْنِكَ عَلي ما يَنْزِلُ بِكَ.(271)
از خدا بسيار ياري طلب كه مشكلاتت را حل خواهد كرد و در شدايدي كه بر تو نازل ميشودياريات ميكند.
در نصوص ديني وارد شده است كه خداوند سبحان را اينگونه بخوانيم:
يا مَنْ يَكْفي مِنْ كُلِّ شَيءٍ وَ لا يَكْفي مِنْهُ شَيءٌ، اِكْفِني ما اَهَمَّني.(272)
اي كسي كه از هر چيزي كفايت ميكند و هيچ چيزي از او كفايت نميكند، مشكلات مرا حل كن.
راه آزمودن استعانت راستين اين است كه انسان همه شئون هستي خود را محاسبه كند؛اگر در هيچ يك از شئون خود به غير خدا تكيه نكرد، او در نماز نيز صادقانه و به حق ميگويد:"اَيَّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيَّاكَ نَسْتَعينُ." اما اگر در هر پيشآمد و رخداد و حادثهاي ابتدا به غير خدا نظر داشتهباشد و پس از سرخوردگي و نا اميدي از همه راهها، به فكر دعا و نيايش بيفتد، معلوم ميشوداو در نماز و دعا نيز صادق نيست و اگر در بين دعا نيز عاملي او را فريب دهد، دست از نيايشبرميدارد.(273)
ج. مسئوليت انسان در برابر دين
دين، مجموعه عقايد، قوانين و آدابي است كه انسان در سايه آنها ميتواند از نظر فردي،اجتماعي، اخلاقي و تربيتي در مسير صحيح گام بردارد و به سعادت و خوشبختي برسد.
برخي از وظايف و مسئوليتهاي انسان در برابر دين به قرار زير است.
1. آموزش و فراگيري:
رسول خد(ص):
اُفٍّ لِكُلِّ مُسْلِمٍ لايَجعَلُ في كُلّ جُمُعَةٍ يَوْماً يَتَفَقَّهُ فيهِ اَمْرَ دينِهِ وَ يَسْأَلُ عَنْ دينِهِ.(274)
بدا بر هر مسلماني كه هفتهاي يك روز را به كار آموختن امور ديني خود و پرسيدن مسايلدينياش اختصاص ندهد!
2. پذيرش مجموعه دين: دين مجموعهاي به هم پيوسته است و هر مسلماني وظيفه دارداين مجموعه را بپذيرد و به آن ايمان بياورد. قرآن كريم پذيرش برخي از دين و احكام آن وانكار برخي ديگر را نكوهش كرده است:
اِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ اَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُريدُونَ اَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً اُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقّاً... (نساء: 151- 150)
كساني كه خدا و پيامبران او را انكار ميكنند و ميخواهند ميان خدا و پيامبرانش تبعيض قائلشوند و ميگويند: "به بعضي ايمان ميآوريم و بعضي را انكار ميكنيم" و ميخواهند در مياناين دو، راهي براي خود انتخاب كنند، آنها كافران حقيقي اند.
3. التزام عملي به دين: مسلمانان وظيفه دارند نسبت به دين و بايد و نبايدهاي ديني التزامعملي داشته باشند. دينداري بدون التزام عملي تحقق نمييابد. ارتباط ميان اين دو به قدريشديد است كه در قرآن كريم هر جا سخن از ايمان برده شده عمل صالح نيز در كنارش ذكرشده است. در روايات نيز نقل شده "اَلاْيمانُ عَمَلٌ كُلُّهُ"(275) ايمان، همهاش عمل است.
مردي از امير مؤمنان(ع) پرسيد: آيا كسي كه شهادتين بگويد مومن است؟ فرمود: پستكليف فرايض خدا چه ميشود؟ اگر دين و ايمان فقط بر زبان آوردن شهادتين بود، لزومينداشت كه خداوند نماز و روزه و حلال و حرامي را نازل كند!(276)
تكاليف ديني به پنج نوع واجب، حرام، مستحب، مكروه و مباح تقسيم ميگردند. واجب،آن است كه انجام دادن آن مطلوب است و ترك آن معصيت و موجب عذاب خواهد شد مانندنماز، روزه، حج.
حرام، آن است كه ترك آن مطلوب است و انجام دادن آن معصيت و موجب عذاب خواهدبود مانند شرب خمر، زنا، دروغ.
مستحب آن است كه فعل آن مطلوب است، ولي ترك آن معصيت و موجب عذاب نيستمانند نمازهاي نافله.
مكروه آن است كه ترك آن مطلوب است، ولي فعل آن معصيت و موجب عذاب نميباشدمانند خوابيدن در مسجد. و مباح آن است كه فعل و ترك آن يكسان است، مانند قدم زدن،در صورتي كه از نظر سلامتي فعل و تركش يكسان باشد.(277)
4. پاسداري از دين: نگهباني و محافظت از دين وظيفه ديگر مسلمانان در برابر دين است.رسول خد(ص) در ضمن توصيههايش به علي(ع) ميفرمايد:
... وَالْخامِسَةُ بَذْلُكَ مالَكَ وَ دَمَكَ دوُنَ دينِكَ.(278)
پنجمين توصيه آن است كه مال و خون خويش را در برابر دين فدا كني.
امام علي(ع) نيز ميفرمايد:
حَصِّنُوا الدّينَ بِالدُّنْيا وَ لا تُحَصِّنُوا الدُّنْيا بِالدّينِ.(279)
دنيا را محافظ دين خود بشماريد؛ اما هرگز با دين از دنياي خود پاسداري نكنيد.
5 . استقامت در راه دين: خداوند متعال به رسول اكرم(ص) و مؤمنان دستور استقامت دادهاست:
فَاسْتَقِمْ كَما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا... (هود: 112)
همان گونه كه فرمان يافتهاي، استقامت كن و همچنين كساني كه با تو به سوي خدا آمدهاند)بايد استقامت كنند(؛ و طغيان نكنند.
و به آنان كه استقامت ميورزند اين گونه بشارت داده است:
اِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ الْمَلائِكَةُ اَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِالَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ(فصلت: 30)
همانا كساني كه گفتند: "پروردگار ما خداي يگانه است". سپس استقامت كردند، فرشتگانبرآنان نازل ميشوند كه: "نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتي كه بهشما وعده داده شده است.
د. مسئوليت انسان در برابر انبيا و امامان عليهم السلام
همانگونه كه پيامبران در برابر خداوند مسئول هستند، امتها نيز افزون بر مسئوليت در برابرخدا، در مقابل پيامبران الهي مسئولاند.
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ(اعراف: 6)
به يقين (هم) از كساني كه پيامبران به سوي آنها فرستاده شدند سؤال خواهيم كرد و (هم) ازپيامبران سؤال ميكنيم.
از پيامبران درباره انجام وظيفه رسالت ميپرسند و از امتها ميپرسند كه آيا وظيفه امتبودن را انجام دادهاند يا نه؟
يَوْمَ يَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ... (مائده: 109)
(از) روزي (بترسيد) كه خداوند، پيامبران را جمع ميكند و به آنان ميگويد: )در برابر دعوتشما( چه پاسخي به شما داده شد؟
اين مسئوليت درباره امّت اسلامي نسبت به پيامبر اكرم(ص)، همچنين امامان معصوم(ع)وجود دارد. پس از مرگ هر مسلمان، درباره پيغمبر و امام ميپرسند كه پيامبرت چه كسيبود؟ و رهبر و امام تو كيست؟(280)
بعضي از مهمترين مسئوليتها و وظايف انسان در برابر پيامبران و امامان(ع) به قرار زيراست.
1. شناخت پيامبر و امام: امت هر پيغمبري موظف به شناخت پيامبر خود است. امتاسلامي نيز موظف به شناخت پيغمبر اكرم(ص) ميباشد چنان كه وظيفه دارد امام زمانخويش را بشناسد وگرنه به مرگ جاهلي از دنيا ميرود.
امام صادق(ع):
لا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّي يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَالْاَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ اِمامَ زَمانِهِ وَ يَرُدَّ اِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ.(281)
بنده خدا مؤمن نيست تا آنكه خدا و رسولش و همه ائمه و امام زمانش را بشناسد و در امورش بهامام زمانش رجوع كند و تسليمش باشد.
2. ايمان: ايمان اسلامي، اعتقاد به همه پيامبران الهي از آدم(ع) تا خاتم(ص) رادربرميگيرد و انسان وظيفه دارد افزون بر ايمان به اللَّه، به انبيا و رسولان، كتابهاي آسماني وملائكه نيز ايمان بياورد.
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِن رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كَلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَأَحَدٍ مِن رُسُلِهِ... (بقره: 285)
پيامبر به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است و همه مؤمنان )نيز(، بهخدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگانش، ايمان آوردهاند؛ )و ميگويند:( ما در ميان هيچ يك ازپيامبران او فرق نميگذاريم (و به همه ايمان داريم).
مسلمانان موظف به ايمان به اين مجموعه هستند. چنانكه وظيفه دارند به امامانمعصوم(ع) نيز ايمان بياورند. همانگونه كه تبعيض در ايمان به پيامبران جايز نيست. يكمسلمان واقعي بايد علاوه بر ايمان به پيامبران الهي، به مجموعه امامان معصوم نيز به عنوانجانشينان آن حضرت ايمان داشته باشد.
3. تسليم و اطاعت: هر امتي در برابر پيامبر خود مأمور و موظف به تسليم و اطاعت بودهاست. مسلمانان نيز در برابر پيغمبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) چنين مسئوليتي دارند وحق چون و چرا در برابر آنان و دستورهاي آنها ندارند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... (نساء: 59)
اي كساني كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را؛ و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولوالامر اوصياي پيامبر را.
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلاَ مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَي اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ... (احزاب: 36)
هيچ مرد و زن مؤمني را نرسد كه چون خدا و پيامبرش امري را مقرر دارند، آنان را در كارشاناختيار ]و چون و چرايي[ باشد.
4. اُسوهپذيري: پيامبران و امامان معصوم(ع) نمونهها و الگوهاي روشن ايمان به خداوندهستند. انسان براي رسيدن به سعادت بايد آنها را اُسوه قرار دهد و از اعمال و رفتار واخلاقآنان الگو بگيرد.
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ... (احزاب: 21)
مسلّماً براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيكويي است.
رسول خد(ص):
اِنَّ شيعَتَنا مَنْ شَيَّعَنا وَ تَبِعَنا في اَعْمالِنا.(282)
همانا شيعه ما كسي است كه در اعمال و رفتارش از ما پيروي كند.
5 . محبت و دوستي: هر امتي موظف به محبت و دوستي پيامبرش بوده است. مسلمانان نيزموظف به محبت و دوستي پيغمبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) هستند. رسول خد(ص) ازپيروانش دوستي اهل بيت عصمت و طهارت را خواسته و آن را مزد رسالت خويش قرار دادهاست:
قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي... (شوري: 23)
بگو به ازاي آن (رسالت) پاداشي از شما نميخواهم مگر دوستي درباره خويشاوندان.
آن حضرت ميفرمايد:
اَحِبُّوني لِحُبِّ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اَحِبُّوا اَهْلَ بَيْتي لِحُبّي.(283)
مرا به جهت دوستي با خدا و اهل بيت مرا به جهت دوستي من دوست بداريد.
از دوستي و محبت به خاندان پيامبر(ص)، پذيرش ولايت آنان و اطاعت و تسليم در برابرآنان به "تولّي" ياد ميشود كه يكي از اركان اسلام ناب محمدي(ص) است. نقطه مقابل آن"تبرّي" نام دارد كه عبارت است از برائت و بيزاري جستن از دشمنان.
قرآن كريم ميفرمايد:
لاَ تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْأَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِروحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْجَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلاَ إِنَحِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(مجادله: 22)
هيچ قومي را كه ايمان به خدا و روز قيامت دارند نمييابي كه با دشمنان خدا و رسولش دوستيكنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند؛ آنان كساني هستند كهخدا ايمان را بر صفحه دلهايشان نوشته و با روحي از ناحيه خودش آنها را تقويت فرموده و آنهارا در باغهايي از بهشت وارد ميكند كه نهرها از زير درختانش جاري است، جاودانه در آنميمانند، خدا از آنها خشنود است و آنان نيز از خدا خشنودند، آنها "حزب الله"اند؛ بدانيد"حزب الله" پيروز و رستگارند.
در زيارت جامعه كبيره كه امام هادي(ع) به موسي بن عبدالله نخعي تعليم داده استميخوانيم:
اَلسَّلامَ عَلَي الْاَئِمَّةِ الدُّعاةِ وَالْقادَةِ الْهُداةِ وَالسَّادَةِ الْوُلاةِ وَالذَّادَةِ الْحُماةِ وَ اَهْلِ الذِّكْرِ وَ اُولِيالْاَمْرِ وَبَقِيَّةِ اللَّهِ وَ خِيَرَتِهِ وَ حِزْبِهِ وَ عَيْبَةِ عِلْمِهِ.
سلام بر پيشوايان و رهبران هدايت، سلام بر سروران و واليان و حاميان حق، سلام بر اهل ذكر وصاحبان ولايت و فرمان، سلام بر بهترين آفريدههاي هستي، سلام بر حزب الله و مخزن علم خدا.
در بخش ديگري ميفرمايند:
آمَنْتُ بِكُمْ وَ تَوَلَّيْتُ آخِرَكُمْ بِما تَوَلَّيْتُ بِهِ اَوَّلَكُمْ وَ بَرِئْتُ اِلَي اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ اَعْدائِكُمْ وَ مِنَالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَالشَّياطينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمينَ لَكُمْ وَالْجاهِدينَ لِحَقِّكُمْ وَالْمارِقينَ مِنْ وِلايَتِكُمْ.
به شما خاندان ايمان دارم و ولايت همگي شما را يكسان ميپذيرم و از دشمنان شما، شياطينو طاغيان و طرفداران ستمگر آنان و از كساني كه حق مسلم شما را انكار كرده و از پوششولايت الهي شما بيرون شدند، بيزاري ميجويم و به خدا پناه ميبرم.(284)
ه . مسئوليت انسان در برابر خانواده و خويشان
مسئوليت در برابر خانواده، يعني مسئوليت در برابر همسر، فرزندان و والدين. مسئوليت دربرابر خويشان نيز شامل بستگان نسبي ميشود.
1. مسئوليت متقابل زن و شوهر
زن و شوهر در برابر يكديگر مسئولاند و چنانچه در انجام وظيفه كوتاهي كنند مورد مؤاخذهقرار گرفته، در شمار زيانكاران درخواهند آمد:
قُلْ اِنَّ الْخاسِرينَ الَّذينَ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ وَ اَهليهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ(زمر: 15)
بگو زيانكاران واقعي آناناند كه سرمايه وجود خود و خانوادهشان را روز قيامت از دست دادهاند.
يا اَيُّهاَ الَّذينَ امَنُوا قُوا اَنْفُسَكُمْ وَ اَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِجارَةُ(تحريم: 6)
اي كساني كه ايمان آوردهايد! خود وخانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسانها وسنگهاست نگه داريد.
پيامبر اكرم (ص):
اِنَّ اللَّهَ تَعالَي سائِلُ كُلِّ راعٍ عَمَّا اسْتَرْعاهُ: اَحَفِظَ ذلِكَ اَمْ ضَيَّعهُ حَتَّي يُسْأَلَ الرَّجُلُ عَنْ اَهْلِ بَيْتِهِ.(285)
همانا خداوند تعالي از هر سرپرستي نسبت به آنچه سرپرستياش را به او واگذار كرده استبازخواست ميكند كه آيا از آن به خوبي نگهداري كرده يا تباهش كرده است، حتي مرد دربارهخانوادهاش مورد سوال قرار ميگيرد.
همچنين فرمود:
اَلرَّجُلُ راعٍ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ، فَالْمَرْأَةُ راعِيَةٌ عَلي اَهْلِ بَيْتِ بَعْلِها وَ وُلْدِهِ وَ هِيمَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ... .(286)
مرد، نگهبان و سرپرست خانوادهاش است و از آن بازخواست ميشود. زن نيز نگهبان خانوادهو فرزندان شوهرش است و از آنان سؤال ميشود.
1 - 1. مسئوليت شوهر در برابر همسرش: براساس آيه شريفه "اَلرّجالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِسَّاءِ..."(287)مسئوليت سرپرستي زن بر عهده مرد نهاده شده است. مرد، وظيفه دارد نفقه همسرش رابپردازد، بر او سخت نگيرد، با او خوش رفتاري كند، گرامياش بدارد، وسايل آسايش و رفاهاو را فراهم سازد، از لغزشهايش در گذرد و از اذيت و آزار او اجتناب ورزد، همواره با او مداراكند، در موارد لزوم او را امر به معروف و نهي از منكر نمايد و در حفظ و حمايتش بكوشد.
رسول خد(ص) حق زن بر شوهر را چنين برميشمارد:
حَقُّ الْمَرْأَةِ عَلي زَوْجِها اَنْ يَسُدَّ جَوْعَتَها وَ اَنْ يَسْتُرَعَوْرَتَها وَ لايُقَبِّحَ لَها وَجْهاً، فَاِذا فَعَلَ ذلِكَ فَقَدْوَاللَّهِ اَدّي حَقَّها.(288)
حق زن بر شوهرش اين است كه گرسنگي اش را برطرف كند، بدن او را بپوشاند و چهرهاش را براو درهم نكشد، هرگاه چنين كند به خدا قسم حقّ زن را ادا كرده است.
امام صادق(ع) نيز خصايل نيكوي مرد را چنين معرفي ميكند:
همانا مرد در ميان خانه و خانواده خويش به سه خصلت نيازمند است و اگر در سرشتش همنباشد بايد خود را بدان مكلف سازد؛ معاشرت نيكو، گشاده دستي حساب شده و غيرتورزيدر حفظ ناموس.(289)
امام خميني)ره(:
مرد، مجاز نيست همسرش را به گونهاي رها كند كه معلوم نباشد آيا شوهر دارد يا ندارد - زن رادر اين حالت "معلّقه" ميگويند - و ضرورت دارد مرد به قدر لازم به همسرش سركشي كند وشبهايي را نزد او بماند كه به حالت معلّقه درنيايد.(290)
1 - 2. مسئوليت زن در برابر شوهر: پاسخ رسول خد(ص) به زني كه درباره حق شوهرشپرسيد، چنين است:
اَنْ تُطيعَهُ وَ لاْ تَعْصِيَهُ وَ لا تَتَصَدَّقَ مِنْ بَيْتِها بِشَيءٍ اِلاَّ بِاذِْنِهِ وَ لاتَصُومَ تَطَوُّعاً اِلاَّ بِاذْنِهِ وَ لاتَمْنَعَهُنَفْسَها... وَلا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِها اِلاَّ بِاذْنِهِ.(291)
از او اطاعت كند، بدون اجازه او چيزي از خانهاش صدقه ندهد، بدون رضايتش روزه مستحبينگيرد، )در هيچ حالي بدون عذر شرعي( خود را از او منع نكند و بدون اجازهاش از خانه بيروننرود.
امام صادق(ع) نيز در اين باره ميفرمايد:
زن در ارتباط با شوهر سازگار خود از داشتن سه خصلت بينياز نيست و آنها عبارتاند از:
1. خويشتن را از هرگونه پليدي و آلودگي حفظ كند تا قلب شوهر در خوشي و ناخوشيبه او اطمينان و اعتماد يابد؛
2. متعهد شود آبروي شوهر را حفظ كند تا هنگام لغزش شوهر به او مهربان باشد؛
3. عشق خود را با آراستن و دلبري كردن در برابراو ابراز كند.(292)
نيز فرمود:
ملعون است، ملعون است زني كه شوهرش را بيازارد و او را غمگين سازد! خوشبخت است،خوشبخت است زني كه به شوهرش احترام بگذارد، او را نيازارد و همواره اطاعتش كند!(293)
2. مسئوليت والدين در برابر فرزندان
پدر و مادر در برابر فرزندان خود مسئولاند و شايسته است كه با همكاري و همفكرييكديگر به اين مهم بپردازند. برخي اين تكاليف و مسئوليتها عبارتنداز:
انتخاب نام نيك، علمآموزي، تربيت ديني و اخلاقي، غذاي پاكيزه و حلال دادن به آنها،آموزش مهارتهايي كه در زندگي به آن نياز دارند از قبيل شنا، تيراندازي و... ؛ فراهم كردنوسايل ازدواج آنان؛ هدايت و ارشاد و امر به معروف و نهي از منكر در موارد لازم و... .
رسول خد(ص):
مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلي والِدِه ثَلاثَةٌ: يُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَةَ وَ يُزَوِّجُهُ اِذا بَلَغَ.(294)
حق فرزند بر پدرش سه چيز است: او را نام نيكو نهد، به او نوشتن بياموزد و به هنگام بلوغبرايش زمينه ازدواج را فراهم آورد.
همان حضرت:
حَقُّ الْوَلَدِ عَلي والِدِهِ اَنْ يُعَلِّمَهُ الْكِتابَةَ وَالسِّباحَةَ وَالرِّمايَةَ وَ اَنْ لايَرْزُقَهُ اِلاَّ طَيِّباً.(295)
حق فرزند بر پدر اين است كه او را نوشتن، شنا كردن و تيراندازي بياموزد و جز غذاي حلال وپاكيزه به او ندهد.
امام علي (ع):
وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَي الْوالِدِ اَنْ يُحسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ اَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرآنُ.(296)
حق فرزند بر پدر اين است كه بر او نام نيكو گذارد، نيك ادبش كند و به او قرآن بياموزد.
امام سجاد (ع):
وَ اَمَّا حَقُّ وَلَدِكَ: ... وَ اَنَّكَ مَسْئُول عَمَّا وليتَهُ بِهِ مِنْ حُسْنِ الْاَدَبِ وَ الدَّلالَةِ عَلي رَبّهِ عَزَّوَجَلَّ وَالْمَعُونَةِ لَهُ عَلي طاعَتِهِ... .(297)
حق فرزندت اين است كه... تو در برابر سرپرستي وي مسئول هستي كه او را نيكو تربيت كني وبه خداوند راهنمايي اش كني و در اطاعت خدا يارياش نمايي.
3. مسئوليت فرزندان در برابر پدر و مادر
والدين و به ويژه مادر مقامي بس بزرگ در پيشگاه خداوند دارند. پروردگار متعال در آياتمتعددي پس از دستور پرستش و بندگي خود نيكي به والدين را سفارش كرده است"وَ بِالْوالِدَيْنِ اِحسان"(298)؛ نيكي به والدين به اين است كه انسان با آنان خوش رفتاري كند، نياز آنهارا پيش از آنكه بر زبان آورند، برطرف سازد.(299) به آنها احترام بگذارد، در برابر آنان متواضعباشد، نگاهش به آنان از روي محبت باشد. آنها را اندوهگين نسازد، صداي خود را از صدايآنها بالاتر نبرد، روي آنها دست بلند نكند، در راه رفتن از آنها جلو نيفتد، اگر آزردهاش كردندبه آنان "اُف" نگويد، اگر كتكش زدند پرخاش نكند، از فرمانشان - در غير معصيت الهي -اطاعت كند و زحماتشان را سپاس گزارد "اَنِ اشْكُرْلي وَلِوالِدَيْكَ"(300) و... .
4. در برابر خويشان
خويشاوندي بر دو گونه است: نَسَبي و سببي. خويشاوندي نسبي پيوندي است كه از طريقوحدت خون و رحم پيدا ميشود، مانند پدر و مادر، برادر و خواهر، عمو و عمه، دايي و خاله،جدّ و جدّه و فرزندان آنها و خويشاوندي سببي از طريق ازدواج و زناشويي به وجود ميآيد،مانند خويشاوندي ميان زن و شوهر و خويشان دو طرف.
منظور از ارحام و خويشان در فقه، خويشان نسبي است؛ از اين رو، انسان موظف است باآنها پيوند عاطفي مستمر داشته باشد و هيچ گاه ارتباط و علاقهاش را با آنها قطع نكند.
رسول خد(ص):
صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ ماءٍ وَ اَفْضَلُ ما يُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الاذي عَنْهُ.(301)
صله رحم كن گرچه با جرعهاي آب باشد و بهترين چيزي كه با آن صله رحم ميشود اين استكه آنان را اذيت و آزار نكني.
علي(ع):
صِلُوا اَرْحامَكُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْليمِ.(302)
صله ارحام كنيد )و با ارحام خود بپيونديد( گرچه با سلام كردن باشد.
اما در مورد خويشان سببي بايد گفت كه دلايل عام معاشرت نيكو با مؤمنان شامل حالآنان نيز ميشود و انسان موظف است كه آداب معاشرت اسلامي را در ارتباط با آنان مراعاتنمايد.
و. مسئوليت انسان در برابر جامعه
انسان، در برابر جامعهاي كه در آن زندگي ميكند و بسياري از ابعاد وجودياش در آن شكلميگيرد، مسئول است. اين مسئوليت در محورهاي زير قابل پيگيري است.
1. در برابر شهروندان
منظور از شهروندان، همه افراد امت اسلامياند كه زير پرچم اسلام زندگي ميكنند. برخي ازمسئوليتهاي شهروندان در جامعه اسلامي به قرار زير است.
1 - 1. احترام به مال، جان و ناموس يكديگر: مال، جان و آبروي مسلمانان احترام دارد و حفظاحترام آنها بر همگان واجب است. از اين رو، كسي حق ندارد به ناحق خون كسي را بريزد،دراموالش تصرف عدواني كند و آبروي او را ببرد. رسول اكرم (ص) در اجتماع بزرگ عيدقربان ابلاغ كرد:
همانا احترام خونها و اموالتان بر يكديگر مانند احترامي است كه امروزتان در اين ماه و اينسرزمين دارد، تا روزي كه خدا را ملاقات كنيد و از اعمالتان پرس و جو كند.(303)
1 - 2. تعاون و همكاري: قرآن كريم پيروان خويش را موظف كرده است كه همواره يكديگررا در كارهاي خوب ياري دهند، ولي از همكاري در كارهاي ناپسند خودداري ورزند.
وَتَعاوَنُواعَلَي الْبِرِّ وَالتَّقْوي وَ لا تَعاوَنُوا عَلَي اْلاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ(مائده: 2)
همديگر را در نيكي و تقوا ياري دهيد واز همياري برگناه و تجاوز دوري گزينيد.
پيامبر اكرم(ص):
مسلمان )دست كم( سي حق برگردن برادر مسلمانش دارد..(يكي اينكه( بايد او را - مظلومباشد يا ظالم - ياري رساند؛ )به اين صورت كه( اگر ظالم است، او را از ستم باز دارد و اگر مظلوماست، برگرفتن حقش كمك كند.(304)
1 - 3. فريادرسي و رفع گرفتاري: هر كس در جامعه اسلامي بايد براي اصلاح امور و رفعگرفتاري برادران ديني خود بكوشد؛ اگر كسي مورد ستم واقع شده، يا از حل مشكلات خودناتوان است و از برادران ديني خود ياري ميجويد، بايد به ياري او برخيزد. رسول خد(ص)ميفرمايد:
مَنْ اَصْبَحَ لا يَهْتَمُّ بِاُموُرِ الْمُسلِمينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنادي يا لَلْمُسْلِمينَ فَلَمْ يُجِبْهُفَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ.(305)
كسي كه شبي صبح كند و به امور مسلمانان اهميت ندهد، از آنان نيست و كسي كه ناله كمكخواهي مردي )مظلوم( را از مسلمانان بشنود و اجابتش نكند، مسلمانان نيست.
1 - 4. امر به معروف و نهي از منكر: آحاد جامعه اسلامي در برابر سرنوشت يكديگرمسئولاند. از اين رو. هر كس وظيفه دارد به اندازه توان خود ديگران را هدايت و به خوبيهاتشويق كند و آنها را از بديها باز دارد.
وَالْمُؤمِنُونَ وَالْمُؤمِناتُ بَعْضُهُمْ اَؤلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُروُنَ بِالْمَعْرُوفِ و يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ... (توبه: 71)
مردان و زنان با ايمان، ولي )و يار و ياور( يكديگرند؛ امر به معروف و نهي از منكر ميكنند.
1 - 5. خدمترساني: رسول خد(ص):
اَلخَلْقُ عِيالُ اللَّهِ فَاَحَبُّ الْخَلْقِ اِلَي اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِيالَ اللَّهِ وَ اَدْخَلَ عَلي اَهْلِ بَيْتٍ سُرُوراً.(306)
بندگان، عيال خدا هستند، پس بهترين مردم نزد خدا كسي است كه بيشتر به عيال خدا سودبرساند و خانوادهاي را خوشحال كند.
2. در برابر همسايگان
امام علي (ع) هنگام وفاتش فرمود:
اَللَّهَ اَللَّهَ! في جيرانِكُمْ فَاِنَّهُ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ، مازالَ يُوصي بِهِمْ حَتَّي ظَنَنَّا اَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ.(307)
از خدا بترسيد! از خدا بترسيد! درباره همسايگانتان، كه آنان سفارش شده پيامبر شمايند. آنحضرت پيوسته درباره همسايگان سفارش ميكرد، چندان كه گمان كرديم آنها را وارث قرارميدهد.
حضرت زهر(ع) شب جمعهاي را به دعا درباره ديگران گذراند و امام حسن(ع)، حتييك كلمه نشنيد كه مادرش براي خود دعا كند. صبح به مادر گفت: مادر جان! چرا من هرچهگوش كردم، تو درباره ديگران دعاي خير كردي و درباره خودت يك كلمه دعا نكردي؟
مادر مهربان جواب داد:
يا بُنَي اَلْجارُ ثُمَّ الدَّارُ.
پسرك عزيزم! اول همسايه، بعد خانه خود.(308)
خوب همسايه داري كردن وظيفهاي است كه اسلام برعهده شهروندان جامعه اسلاميقرار داده است. براساس آموزههاي ديني "اذيت نكردن"، "جويا شدن از احوال همسايه"،"صبوري در برابر آزار و اذيت او"، "دريغ نكردن كالايي از همسايه"، "احترام كردن به او درحضور و حفظ آبروي او در غياب"، "كمك رساني به او" ، "برآوردن نياز او"، "دلداري او درهنگام مصيبت"، "عيادت در هنگام بيماري"، و "تبريك و شادباش گويي در وقتي كه خير وخوبي به او رسيد" برخي از مصاديق خوب همسايهداري كردن هستند.
3. در برابر قوانين و مقررات
كليه شهروندان جامعه اسلامي وظيفه دارند به قوانين و مقرراتي كه در دولت اسلاميتصويب شده و از نظر شوراي محترم نگهبان گذشته است، با ديده احترام نگريسته، آنها رامراعات كنند. تخلف از اين مقررات، علاوه بر جرم و قابليت پيگيري، گناه شمرده ميشودو متخلف در برابر خدا مسئول خواهد بود.
امام خميني)ره(:
مراعات مقررات دولت اسلامي واجب شرعي است و تخلف از آن گناه است.(309)
مقام معظم رهبري:
مخالفت با قوانين و مقررات و دستورات دولت اسلامي كه به طور مستقيم توسط مجلسشوراي اسلامي وضع شده و مورد تأييد شوراي نگهبان قرار گرفتهاند و يا با استناد به اجازهقانوني نهادهاي مربوط وضع شدهاند، براي هيچ كسي جايز نيست و در صورت تحقق مخالفتتوسط فردي در اين خصوص، ديگران حق تذكر و راهنمايي و نهي از منكر دارند.(310)
ز. مسئوليت انسان در برابر طبيعت
انسان نسبت به طبيعت و مظاهر آن از قبيل حيوانات، نباتات، درياها و محيط زيست، آب وهوا، زمين و معادن و جنگلها نيز مسئوليت دارد؛ چرا كه مظاهر طبيعت از نمعتهاي الهيهستند و انسانها درباره چگونگي استفاده از اين نعمتها در قيامت بازخواست ميشوند:
ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ(تكاثر: 8)
سپس در آن روز )همه شما( از نعمتهايي كه داشتهايد بازپرسي خواهيد شد.
امام علي(ع) در آغاز زمامداري خود، خطاب به مسلمانان فرمود:
اِتَّقُوا اللَّهَ في عِبادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّكُمْ مَسْؤُولُونَ حَتَّي عَنِ الْبِقاعِ وَالْبَهائِمِ.(311)
از خدا بترسيد درباره بندگان خدا و شهرهاي او؛ زيرا شما حتي نسبت به سرزمينها و چارپايانمسئوليد.
برخي از مسئوليتهاي انسان در برابر طبيعت عبارت است از:
1. عمران و آبادي: قرآن كريم، مردم را به ساختن و آباد كردن زمين فراخوانده، ميفرمايد:
... هُوَ أَنشَأَكُم مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيَها... (هود: 61)
اوست كه شما را از زمين آفريد و آبادي آن را به شما واگذاشت.
از اين آيه استفاده ميشود كه خدا وظيفه عمران و آبادي زمين را به انسان واگذارده ووسايل آن را از هر نظر برايش فراهم كرده است؛ اما او بايد با كار و كوشش زمين را آباد سازد ومنابع آن را به دست آورد و بدون كار و كوشش سهمي نخواهد داشت.
2. استفاده بهينه از منابع طبيعت: خداوند طبيعت را با تمام امكانات و سرمايههاي موجوددر اختيار بشر قرار داده و از او خواسته مدبّرانه در آن تصرف كند و براي بقاي خويش از آنبهره گيرد. استفاده بهينه در فرهنگ اسلام عبارت است از: تدبير در درست استفاده كردنامكانات، بهرهوري مناسب، مصرب بجا و مانند آن. براي مثال استفاده بهينه از آبها و زمينهايمرغوب و احياي زمينهاي موات ميتواند محصولات كشاورزي و فراوردههاي غذايي راچندبرابر سازد و حيات اقتصادي جامعه را تأمين كند. امام علي(ع) ميفرمود:
مَنْ وَجَدَ ماءً وَ تُراباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَاَبْعَدَهُ اللَّهُ.(312)
فرد و جامعهاي كه آب و خاك كافي دارد و )نتواند اقتصاد خود را سامان دهد و( فقير گردد،خداوند از رحمت خود دورش ميكند.
3. حفاظت از محيط زيست: در اسلام توجه فراواني به محيط زيست و حفاظت از آن شدهاست. ضرورت و اهميت حفظ محيط زيست را از آموزههايي كه در زمينه آبادسازيزمينهاي باير، درختكاري، پاكيزه نگه داشتن نهرها و آلوده نكردن آبها و مانند آن وارد شده،به خوبي ميتوان دريافت. رسول خد(ص) به لشكريان اسلام سفارش ميفرمود:
لا تَقْطَعُوا شَجَرَةً اِلّا اَنْ تُضْطَرُّوا اِلَيْها.(313)
هيچ درختي را - جز در صورت اضطرار - قطع نكنيد.
امام صادق(ع) ميفرمود:
شش خصلت است كه مؤمن پس از مرگش از آنها بهرهمند ميشود: حفر چاه )آب( و كاشتندرخت از آن جملهاند.(314)
جمعبندي و نتيجهگيري
از منظر اسلام، انسان هم مكلّف است و هم مسئول.
تكليف به واجب، حرام، مستحب، مكروه و مباح تقسيم ميشود.
انسان نهتنها در برابر خدا، پيامبر و امامان(ع)، بلكه در برابر جامعه، خانواده، زيردست وحتي سرزمينها و چارپاياني كه در اختيار دارد نيز مسئول است و در پيشگاه عدل الهي دربارههمه آنها از او خواهند پرسيد.
برخي از مهمترين مسئوليتهاي انسان در برابر خويشتن عبارت است از: خودشناسي،خودسازي، مراقبت و حسابرسي، حفظ نفس و كرامت آن، نعمتها و سرمايههاي خدادادي.
مهمترين مسئوليتهاي انسان در برابر خداوند سبحان عبارت است از: شناخت خدا،ايمان به او، پذيرش ولايت او، عبادت و پرستش، اطاعت، منزّه دانستن او از هرگونه عيب ونقص، دعا و نيايش، ياد او، توكل، شكرگزاري، محبت و عشقورزي و استعانت از او در هرامر مهم و غير مهم.
برخي از مسئوليتهاي انسان در برابر دين عبارت است از: آموزش و فراگيري، پذيرشمجموعه دين، التزام عملي به دين، پاسداري و استقامت در راه دين.
مهمترين وظايف و مسئوليتهاي مسلمان مكتبي در برابر پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع)عبارت است از: شناخت آنها، ايمان و اعتقاد به مجموعه آنان، تسليم و اطاعت، اسوهپذيري ازآنان، محبت و دوستي و پذيرش ولايت آنان و برائت از دشمنان آنها.
زن و شوهر در برابر يكديگر مسئولاند و چنانچه در انجام وظيفه كوتاهي كنند اززيانكاران خواهند بود. مرد، مدير و سرپرست خانواده است و مسئوليت نفقه، حفظ وحمايت و ارشاد و راهنمايي خانواده برعهده اوست. زن نيز بايد در امور زناشويي واستمتاعات از شوهرش اطاعت كند، بدون اجازه او از منزل خارج نشود، خويشتن را درغياب او حفظ كند و در حفظ اموال او بكوشد.
والدين در تربيت ديني و اخلاقي، ادبآموزي، سوادآموزي، آموزش مهارتهاي زندگي،هدايت و حمايت فرزندان خود و آوردن غذاي حلال براي آنان مسئوليت دارند، چنانكهفرزندان نيز به احسان به والدين خود مأمور شدهاند.
انسان وظيفه دارد با خويشان و بستگان خود پيوند عاطفي داشته باشد، صله رحم و ازقطع رحم به شدّت بپرهيزد.
انسان در برابر جامعه مسئوليت دارد؛ بدين معنا كه هم در برابر حكومت و حاكميت دينيوظيفه دارد، هم در برابر شهروندان جامعه و هم در برابر همسايگان. او بايد قوانين و مقرراتدولت اسلامي را رعايت كند و از نافرماني و تخلف در برابر آنها بپرهيزد. چنانكه در برابرشهروندان نيز موظف است، به جان، مال و ناموس آنها احترام بگذارد، با آنها در امور خيرهمكاري كند، در رفع گرفتاري آنان بكوشد، خود را در برابر سرنوشت آنان مسئول بداند،امر به معروف و نهي از منكر نمايد و... با همسايگان خود حسن همجواري داشته باشد، حالآنها را جويا شود، آنها را مورد اذيت و آزار قرار ندهد، به هنگام مصيبت آنها را تسلّي دهد،بيماران را عيادت كند و... .
برخي از مهمترين وظايف انسان در برابر طبيعت نيز عبارت است از: عمران و آبادي،استفاده بهينه از منابع طبيعت و حفاظت از محيط زيست./ح |