خداوند انسان را از دو جنبه طبيعي (جسم) و فراطبيعي(روح) فراهم آورده است. طبيعتانسان در آفرينش اول از خاك و گل آغاز شد. سپس به شكل حَمَأمسنون و صلصال درآمد وسرانجام روح الهي در آن دميده شد و پا به مستي گذاشت.(178)
اين سير وجودي در فرزندان آدم(ع) از آبي سرچشمه ميگيرد كه قرارگاه آن، ميانه پشتو سينه است.(179) پس خداوند، آفرينش انسان را از خاك، آغاز كرد و سپس نسل او را از آب قرارداد. اين نسل نيز از نطفه به عَلَقه و از عَلقه به مُضغه و از مضغه به استخوان تبديل شد.استخوان نيز به پيراهني از گوشت آراسته گشت.(180) اين چگونگي آفرينش نخستين انسان ونسل اوست كه امري مادي و زمانمند است.(181) پس از آفرينشِ طبيعت انسان، سخن از آفرينشديگري است كه گاهي با تعبير (كُنْ فيكون)(182) آمده است، گاهي نيز با تعبير -خلقاً آخر- (183) گاهيهم با تعبير-نفخ روح الهي-(184). اين مرحله فراطبيعي بيرون از محدوده زمان و مكان، هستييافته و به -عالم امر- مربوط است.(185)
انسان با اين حقيقت، از سويي دستي بر طبيعت دارد و با آن دمساز است و از سويي ديگردستي بر فراطبيعت دارد و به امواج فراطبيعت راه مييابد و نه تنها مراتب مُلك را زير پاميگذارد، بلكه آفاق ملكوت را نيز پشت سر مياندازد و در والاترين افق شهود و به ديدارمعبود بار مييابد.(186) از قرآن كريم استفاده ميشود كه جنبه فراطبيعي(روح) انسان، همموجودي مجرد است و هم هويت واقعي انسان(آنچه كه انسانيت انسان به آن است) راتشكيل ميدهد؛ زيرا در مورد خلقت انسان ابتداء فرمود:
ثُمَّ اَنشأناهُ خَلقاً آخَر(مومنون: 14)
سپس آن را آفرينش تازهاي داديم.
سپس فرمود:
فتباركَ اللّهُ احسَنُ الخالقين(مومنون: 14)
پس بزرگ است خدايي كه بهترين آفرينندگان است.
اين نكته ميرساند كه موجود انساني، پس از دميدن روح تحقق مييابد. همچنين آياتيكه ميفرمايد شما را به تمام و كمال دريافت ميكنيم(187)، دليل آن است كه روح انسان، تمامهويت واقعي او را تشكيل ميدهد و گرنه چنانچه جسم هم بخشي از وجود واقعي انسان بود،در هنگام مرگ، انسان به تمام و كمال دريافت نميشد و با متلاشي شدن جسم، بخشي ازهويت واقعي او نابود ميشد،(188) و حال آن كه چنين نيست.
تفاوت انسان با ساير موجودات
با بياني كه گذشت تفاوت انسان با ساير موجودات روشن ميشود؛ انسان حدّ و مرتبهايمافوق حيوانات دارد. حيوانات، موجوداتي هستند كه تنها واجد شهوت هستند و از نعمتبزرگ عقل محرومند. انسان، مثل فرشتگان هم نيست؛ زيرا خلقت و حقيقتش از آنانجداست. قوا و استعدادها و ظرفيتهايي متمايز از آنان دارد. وجود فرشتگان برتر از ماده وماديات است، آنها تنها واجد عقل هستند، شهوت و غضب ندارند و عصيان و گناه درباره آنانتصور نميشود. فرشتگان در مورد وظايفي كه تكويناً بر عهده گرفتهاند تسليم محض هستندو هيچ گاه تخلف ندارند،
لاَ يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ.(تحريم: 6)
عبداللَّه بن سنان ميگويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: آيا ملائكه برترند يا فرزندان آدم؟پاسخ داد: اميرمؤمنان علي بن ابيطالب(ع) در اين باره فرمود:
اِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ رَكَّبَ فِي الْمَلائِكَةِ عَقْلاً بِلا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْلٍ، وَ رَكَّبَ فيبَني آدَمَ كِلَتَيْهِما فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَالْبَهائِمِ.(189)
خداوند بزرگ به ملائكه، عقل بدون شهوت داد و به حيوانات شهوت داد بدون عقل. اما درآدميزادگان هر دو را قرار داد. بنابراين، هر انساني كه عقل خود را بر شهوت غلبه داد بهتر ازملائكه است و هر كس تمايلات حيوانياش را بر عقل غلبه داد او از حيوانات بدتر است.
بنابراين، اگر انسان به خواستههاي نفساني و تمايلات دروني رو آورد و غرايز خويش رااشباع كند و بُعد حيوانياش را بپروراند، به مرتبه حيواني سقوط ميكند، بلكه فروتر از حيوانشده و مصداق اُولئك كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلَّ(190) ميگردد.
و اگر به خواسته عقل و منطق و رهآورد، وحي و دستورات شرع مقدس اسلام تن دهد وبر شهوت و غضب غالب گردد و بُعد معنوياش را بپرورد، رو به رشد و تعالي مينهد ومراحلِ كمال را يكي پس از ديگري طي خواهد كرد. حتي در اين مسير تكامل از فرشتگانفراتر رفته، فرشتگان بر او سجده خواهند كرد. علت برتري انسان بر فرشتگان آن است كهانسان داراي شهوت، غضب و اختيار است و فرشتگان فاقد آن هستند. پس اگر انسان بهدرستي از اين قوا استفاده كند، برتر از فرشتگان است.
نكته ديگر آنكه ماهيت انسان با جن نيز متفاوت است؛ چرا كه انسان از خاك و جنّ از آتشآفريده شده است(191)، اگر چه در اراده و اختيار و تكليف و حشر و نشر و حساب و كتاب بايكديگر مشتركاند.(192)
پرورش جسم و روح
با توجه به ماهيت انسان كه از دو جنبه مادي (جسم) و معنوي(روح)تشكيل شده است،انسان در پرورش اين دو جنبه براساس عقل و شرع مسئول است.
اسلام، پرورش جسم به معناي تنپروري، نفسپروري و شهوتپرستي را به شدّتمحكوم كرده است؛ اما پرورش جسم به معناي مراقبت و حفظ سلامت و بهداشت را ازواجبات دانسته و هر نوع علمي را كه براي بدن زيانبخش باشد حرام شمرده است. اسلامآنجا كه يك امر واجب مانند روزه احياناً براي بدن مضرّ تشخيص داده شده تكليف آن راساقط ميكند. بلكه چنين روزهاي را حرام ميداند، هر اعتيادي كه براي بدن مضر باشد از نظراسلام حرام است. آداب و سنن بسياري در اسلام به خاطر بهداشت و سلامت بدن وضع شدهاست.(193)
پرورش روح نيز به معناي رشد بنيه معنوي، پرورش عقل و فكر، كسب استقلال فكري ومبارزه با اموري كه بر ضد استقلال عقل است از قبيل تقليد از نياكان، اكابر و تقليد از رفتاراكثريت، پرورش اراده، كسب مالكيت بر نفس و آزادي معنوي از حكومت مطلقه شهوات وميلها، پرورش حسّي حقيقتجويي و علمطلبي، پرورش عواطف اخلاقي، پرورش حسجمال و زيبايي و پرورش حس پرستش هر كدام به نوبه خود مورد توجه عميق اسلام است.(194)
چون آن حقيقتي كه ماندگار و جاودان است روح است. از اين رو، هر كس موظف استروح خود را براساس دستورات شرع و رهنمودهاي قرآن و سنّت و سيره معصومين(ع)پرورش دهد و بنيه معنوي خود را تقويت كند. اسلام، علاوه بر مسئوليت انسان در برابرخويشتن، او را در برابر خانوادهاش نيز مسئول ميداند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُها الناسُ و الحجارةُ.(تحريم: 6)
اي كساني كه ايمان آوردهايد! خود و خانواده خود را از آتشي كه هيزم آن انسانها و سنگهاستنگه داريد.
جمعبندي و نتيجهگيري
انسان داراي دو جنبه طبيعي و فراطبيعي است. طبيعت انسان از خاك و جنبه فراطبيعي اواز رو الهي است. اين جنبه به عالم امر مربوط است. انسان ميتواند با جنبه روحي خود بهتكامل برسد. انسان با ساير موجودات تفاوت دارد. چرا كه علاوه بر شهوت، عقل هم دارد.پس از حيوانات برتر است. و از سويي به دليل داشتن شهوت و غضب و اينكه داراي اختياراست تا به درستي از قوه شهوت و غضب استفاده كند، برتر از فرشتگان است. انسان از جننيز متفاوت است چون انسان از خاك و جن از آتش خلق شدهاند. انسان توانايي آن را دارد كهروح خود را با معنويت پرورش دهد تا در سراي ديگر سعادتمند شود.
انسان داراي دو بعد است: جسم و روح. حقيقت واقعي انسان را روح او تشكيل ميدهدكه جاودان خواهد ماند. انسان در خلقت با حيوانات و فرشتگان تفاوت دارد. حيوانات ازشهوت و غضب برخوردار و از نعمت عقل محرومند؛ فرشتگان تنها از عقل برخوردارند،ولي انسان داراي عقل و برخوردار از شهوت و غضب است. از اين رو، اگر عقل او بر شهوتو غضبش غلبه كند، فرشتهخوي شده و حتي از آنها فراتر ميرود ولي اگر عقل او مغلوبشهوت و غضب وي گردد به حد حيوانيت سقوط كرده و چه بسا از آن فروتر ميشود.
اسلام به پرورش جسم و روح انسان توجه دارد ولي كمال او را در گرو پرورش روحمطابق دستورات شرع مقدس اسلام ميداند./ح
منابع:
178) حجر (15)، آيه 28 و 29.
179) طارق (86)، آيه 6 و 7.
180) مومنون (23)، آيه 13 و 14.
181) رك. تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 14، ص 73 و 74.
182) آل عمران (3)، آيه 59.
183) مومنون (23)، آيه 14.
184) حجر ) (، آيه 29.
185) رك. تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 15، ص 283 و 284.
186) همان؛ نجم (53)، آيه 9 - 7.
187) رك. سورههاي نساء (4)، آيه 97؛ انعام (6)، آيه 61؛ نحل (16)، آيه 28 و 32.
188) رك. انسانشناسي، محمود رجبي، ص 94 - 93.
189) بحارالانوار، ج 60 ، ص 299.
190) اعراف (7)، آيه 179.
191) سوره حجر (15)، آيه 27.
192) رك. فرهنگ شيعه، ص 217 و 218.
193) ر. ك. مقدمهاي بر جهانبيني اسلامي )بخش انسان در قرآن(، ص 265.
194) ر. ك. همان، ص 266.
|