خداوند در قرآن كريم جايگاه نظام تربيتي اسلام را چنان تصور نموده است كه با سرنوشت انسان گره ميخورد. خداوند در سوره شمس آيه 9 و 10 ميفرمايد: «قد افلح من زكاها و قدخاب من دساها» هر كس نفس خود را تزكيه كرد رستگار شده و هر كس نفس خود را به معصيت آلوده ساخته زيانكار گشت.
و باز خداوند در آيه 2 سوره جمعه ميفرمايد:
«هو الذي بعث في الامين رسولا منهم يتلو عليهم آيته و يزكيهم و يعلم الكتاب و الحكمه و ان كانو من قبل لفي ضلال مبين»
اوست آن كس كه در ميان بيسوادان فرستادهاي از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد و آنان پيش از آن در گمراهي آشكار بودند.
خداوند در اين آيه اولاً تزكيه را قبل از تعليم آورده است ثانياً امي بودن حضرت محمد را تذكر داده است تا جايگاه تزكيه و نظام تربيتي اسلام و تقدم آن بر تعليم را براي مؤمنان تبيين كند.
امام خميني در كتاب چهل حديت ميفرمايد: سكوني از حضرت ابي عبدالله صادق عليهالسلام حديت كند كه فرمود همانا پيغمبر (ص) فرستاد لشكري را، پس چون كه برگشتند فرمود آفرين باد به گروهي كه بجاي آورند جهاد كوچك را و بجاي ماند بر آنها جهاد بزرگ. گفته شد اي پيغمبر چيست جهاد بزرگ ؟ فرمود جهاد نفس.
كليات نظام تربيتي اسلام
به مجموعه قواعد تربيت، نظام تربيتي ميگويند، البته نظام تربيتي با نظام اخلاقي تفاوت دارد هر چند اصطلاحاً هر دو به معناي تربيت و رشد اخلاقي انسان است. بقول شهيد مطهري در نظام اخلاقي قداست نهفته است و در معناي تربيت مطلق تربيت در نظر است تربيت ميتواند تربيت خوب يا بد باشد و در مورد حيوانات نيز تربيت مفهوم دارد لكن اخلاق در مورد انسان گفته شده و مقصود اخلاق متعالي است.
نظام تربيتي اسلام را ميتوان كاملترين نظام تربيتي دانست اين نظام از كليه جنبهها امتيازات استثنائي و ويژه دارد كه اصولاً قابل مقايسه با نظامهاي غربي و ساخته دست انسان نيست كه به برخي از آنها اشاره ميشود.
1- خداوند مربي انسانها:
در نظام تربيتي اسلام كه از متون قرآن مجيد بيرون آمده است خداوند به عنوان مربي انسانها معرفي شده است.
و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما كما ربياني صغيراً (آيه 24 سوره اسراء)
و جالب آن ست كه انسان نيز آن را به فال نيك گرفته و مربي خود را حمد و سپاس ميگويد. (الحمدالله رب العالمين)
2- تربيت، هدف دين:
بالاترين هدف دين اسلام و هدف نزول وحي و قرآن هدايت انسانهاست و هدايت با تربيت انسان آغاز ميگردد.
و نزلنا عليك الكتاب تبياناً لكل شي و هدي رحمه و بشر اللمسلمين (نحل 89)
و ان الذين عندالله الاسلام (آل عمران 19)
خداوند در آيات متعدد هدف از آفرينش انسان را رسيدن به قرب الهي ميداند و اين خدا گونه شدن و قرب الي الله جز در سايه تربيت اسلامي شكل نميگيرد.
بنابراين از اين جهت كه هدف نهائي مكتب اسلام تربيت انسان و به كمال رساندن او ميباشد با ساير مكاتب كه نظام تربيتي بخشي از كل نظام ميشود تفاوت اساسي دارد.
3- وجود اسوه و الگو در نظام تربيتي اسلام:
شكي نيست كه براي هدايت و تربيت انسانها، نقش اسوه و الگو بسيار حائز اهميت است. نظام تربيتي اسلام برخلاف ساير نظامهاي دنيايي كه حتي جرئت و شهامت معرفي الگو و پيشواي خود را ندارند اين امتياز بارز را دارد كه حضرت محمد (ص) را به عنوان پيشواي هدايت انسانها معرفي ميكند.
لقد كان لكم في رسول اله اسوه حسنه
قرآن كريم كسي را به عنوان الگو معرفي ميكند كه در باره او گفته است: (و انك لعلي خلق العظيم) براستي تو را خلقي والاست.
قرآن كريم در آيات ديگر حضرت ابراهيم و پيروانش را به عنوان الگو معرفي كرده است.
براساس آخرين يافتههاي دانش بشر در زمينه روشهاي تربيتي بهترين و كارآمدترين روشهاي تربيت روش الگوئي ميباشد البته مقصود از اين روش تنها تبليغ و ارشاد گفتاري نيست بلكه پيشوا بايد در عمل نيز خود الگوئي براي ديگران باشد.
خداوند ميفرمايد: چرا سخن ميگوييد كه بدان عمل نميكنيد.
امام صادق: كونوا دعاء التماس باعمالكم و لاتكونوا دعاء بالنستكم
به وسيله كردار شايسته و اعمال نيك خود راهنما و راهبر مردم به سوي فضيلتها شويد و تنها دعوتگر زباني نباشيد.
حافظ نيز در هشداري كه به نفس خود ميدهد ميگويد:
حافظ خام طمع شرمي از اين قصه بدار عملت چيست كه فردوس برين ميخواهي
قرآن علاوه بر اينكه آخرين فرستاده خود را به عنوان الگوي انسان كامل معرفي ميكند، شخصيتهايي را به همراه خصوصيات آنان كه ميتوانند اسوه ديگران باشد ذكر كرده است كه در مسير تربيت انسانها مدنظر قرار گيرند.
حضرت يوسف به عنوان الگوي مقاومتپذيري در براي شهوت جنسي
حضرت اسماعيل نماد تسليم امر خدا
حضرت ايوب اسوه صبر و تحمل
حضرت مريم و همسر فرعون الگوي زنان مؤمنه
4- تعقل و تفكر و آگاهي:
فطرت انسان در آغاز تولد خالي از هر اطلاعات و تمايلات ميباشد كه با مرور زمان و اثرات وراثت و محيط اجتماعي كه ميتواند در شكلگيري شخصيت انساني بسيار مؤثر باشد و تربيت او را نيز شكل ميدهد اما نقش آگاهي در اين زمينه بسيار ممتاز است بطوريكه ميتوان آن دو عامل را از كاركرد خود ساقط نمايد. اسلام آگاهي و تعقل و فكر كردن را بخشي از نظام تربيتي اسلام ميداند و در قرآن كريم از اين مقوله به تعدد ياد شده است و شديداً طرفدار تعقل است.
1- فبشر عبادالدين يستمعون القول فيتبعون احسنه
2- در اسلام هيچ عبادتي مثل تفكر نيست
3- تعقل تا آنجا در نظام تربيتي اسلام جايگاه رفيعي پيدا كرده كه يكي از منابع فقه بشمار ميآيد و در حديثي براي انسان دو حجت آمده است حجت ظاهر كه پيامبران هستند و حجت باطن كه عقل است.
علامه طباطبائي در (ج 5 ص 394) الميزان ميگويد: شما اگر كتاب الهي را تفحص كامل نموده و در آياتش دقت نمايد خواهيد ديد كه بيش از سيصد آيه هست كه مردم را به تفكر و تدبير و تعقل دعوت نموده است.
بهر حال آگاهي و دانش ميتواند نيمي از فرايند تربيت را در انسان شكل دهد.
5- آزادي:
در نظام تربيتي اسلام، آزادي فرد و امكان انتخاب او نقشي دارد كه ميتواند هدايت فرد را تضمين نمايد به عبارتي در صورتي كه در اين نظام انسان با آزادي كامل و البته با آگاهي (صراط مستقيم) را بيابد نه تنها خود هدايت يافته است بلكه ميتواند ديگران را نيز رهبري نمايد و ريشه تربيت او عقلاني و مستدل ميباشد.
قرآن در سوره بقره آيه 256 ميفرمايد:
لااكراه فيالدين قدتبين الرشد من الغي
در كار دين اكراه نيست زيرا كه راه از بيراهه آشكار شده است.
علامه طباطبائي مينو يسد كه رشد يعني يافتن راه كار و جاده مستقيم (تفسيرالميزان ج 2 ص 482)
به عبارتي رشد كه معناي تربيت را نيز دارد با اكراه و اجبار سازگازي ندارد.
البته در روانشناسي جديد و نقطه نظرات انديشمندان تعليم و تربيت در جهان غرب نيز بر اين معني تأكيد افراطي شده است و از آزادي بيحد و حصر استفاده شده است.
نظريات فرويد در زمينه آزادي كامل در تأمين غرايز انسان – نظرات پياژه از اين دسته نظرهاست.
رها شدن جوانان از قوانين و مقرارت خانواده و بيتوجهي از دستورات والدين خود و ادعاي استقلال و آزادي جوانان در ايامي كه آنان به راهبردي نياز دارند نمونههايي از سوء استفاده از آزادي افراطي براي تربيت انسانها بوده است.
6- فطرت:
نظام تربيتي اسلام از آن جهت كه دست پرورده خداوند حكيم است مطابقت كاملي با فطرت انسان دارد.
فطرت انساني يعني قدرت ذاتي فرد براي شناخت و ايمان آوردن كه نيازمند هيچگونه آموزش و يادگيري نباشد بنابراين با توجه به اينكه هم فطرت انسان و هم انسان و هم نظام تربيتي اسلام همه از حكمت خداوند سرچشمه گرفته است و از يك مبداء ميباشد ميتوان به فطري بودن نظام تربيتي اسلام پي برد.
ارتباط فطرت و نظام تربيتي تا بدانجا در ارتباط با يكديگر هستند كه شهيد مطهري اصولاً فعل اخلاقي را برخلاف بسياري از نظرات رايج حتي در جهان اسلام و فلسفه اسلامي ناشي از فطرت انسان ميداند.
7- توحيد محوري:
از شاخص مهم نظام تربيت اسلامي توحيد محوري آن است به بياني ديگر هر گاه انساني به مباني توحيد معتقد باشد و خداي يگانه و واحد را پرستش كند تربيتي صحيح را پذيرا ميشود زيرا كه در غير اين صورت تربيت انسانها متغير و نسبي خواهد بود و در برابر هر كنش واكنش خاصي نشان خواهند داد. چنين تربيتي كه گاهي قدرت و گاهي زور و گاهي تزوير را آمال خود ميداند تربيتي اصيل نخواهد بود.
از اركان نظام تربيتي اسلام نيز بحث توحيد محوري آن است كه براي باور كامل به آن بايد به تقوا، عبادت و دعا و محبت پيامبران و امامان و اولياء پناه برد.
نظام فكري توحيدي كه با نظام تربيتي اسلام يك هماهنگي كامل دارد ساير شاخصهاي تربيتي مثل آخرت گرائي، عدالت محوري، حقيقتجويي را نيز همراه دارد.
8- مراقبه و محاسبه:
از عوامل مهم تربيت اسلامي مراقبه و محاسبه است كه انسان هر از گاه بايد خود را سنجيده و با خود حساب و كتاب نمايد. كارهايش را بازبيني كرده و اعمالش را بياد آورد و خود را در محضر خداوند ببيند.
در نظامهاي تربيتي غيرديني اين بعد نظارتي تربيتي وجود ندارد. انسان در جايگاه متهم و در محضر خداوند بايد بصورت سمبليك جوابگوي رفتار و اعمال خود باشد و هر لحظه نسبت به تصحيح عملكرد خود اقدام نموده و از عملكرد بد خود در زمان گذشته نيز ابراز مغفرت نمايد.
علماي اخلاق و تربيت (مراقبه) را ام المسائل اخلاق ميدانند در مورد (محاسبه) نيز حضرت علي در نهجالبلاغه ميگويد: حاسبوانفسكم قبل ان تحاسبو و زنوها قبل ان توزنوا پيش از آنكه از شما حساب بكشند خودتان از خودتان حساب بكشيد و وزن كنيد خودتان را قبل از آنكه شما را وزن كنند.
مشارطه و معاتبه و معاقبه نيز از اصطلاحي است كه در مراحل مراقبه و محاسبه وجود دارد.
بحث امر به معروف و نهي از منكر نيز در رابطه با نظام تربيتي اسلام وجود دارد كه براي تربيت ديگران و مردم جامعه ضروري است.
9- خانواده و والدين:
شهيد مطهري و اكثر فلاسفه تربيت را از كودكي مفيد دانسته و بر آن تأكيد ميكنند. شهيد باهنر در باب تعليم و تربيت گفته است: «تربيت را از جايي آغاز كنيم كه دانشآموز ميخواهد و به جايي ختم كنيم كه مكتب ميخواهد.»
وقتي بر اتفاق آراء تربيت در كودكي مؤثر واقع ميشود و هر چه انسان بزرگتر ميشود تأثير تربيت كمرنگتر ميشود پس نقش اولياء در اين زمينه برجستهتر ميگردد و شاخص ديگري را كه در نظام تربيتي اسلام مؤثر است معرفي مينمايند اين شاخص و ابزار جديد خانواده و ازدواج ميباشد.
شهيد مطهري ازدواج را عامل اخلاقي مهمي ميداند كه جانشينپذير نيست و حتي در باره پيامبراني كه ازدواج نكردهاند يعني حضرت عيسي و حضرت يحيي (حال به طنز يا به صورت تشكيكي) گفته است: من نميدانم كه آن دو پيغمبري كه قرآن آنها را حصور مينمايد نقص عضوي داشتهاند يا علت ديگري در كار بوده است. (كتاب تعليم و تربيت در اسلام – چاپ چهل و پنجم – انتشارات صدرا صفحه 267)
در نظام تربيتي اسلام نقش پدر و مادر و خانواده ساده و بيتكلف اما همراه با آرامش فوقالعاده مهم است. در خانواده بايد پدر و مادر به نقش تربيتي خود واقف بوده و براي سعادت فرزندان خود اهميت فوقالعادهاي قائل باشند.
در اين رابطه ذكر چند نكته ضروري است كه پدر و مادر در خانواده و مربيان در دبستان آنها را رعايت كنند:
1- براي رشد فكري و اخلاقي كودك از بازيها و كارهاي دسته جمعي استفاده كنيم.
2- بايد توجه داشت رشد جريان اخلاقي و تربيتي كودكان جرياني دائمي است و تجربيات قبلي او فوقالعاده مؤثر است.
3- به علت پيشرفت وسائل ارتباط جمعي، آمادگي كامل داشته باشيم و بدور از تعصب آراء ديگران مورد نقد قرار گيرد و به كودكان نيز بياموزيم.
4- تجربياتي مفيد واقع ميشوند كه آموزنده باشند و اثر سوء تربيتي نداشته باشد.
5- هدفهاي معنوي و عقلاني مثل تقوي و پرهيزگاري ميتواند به پرورش قوه تفكر در كودكان و در نهايت به رشد آنها جهت بدهد.
6- اهداف تربيتي را كاملاً مشخص نموده و از تمايلات كودكان جدا كنيم.
ختم كلام و چكيده نوآورهاي استاد مصباح به قلم دكتر شاملي:
هر چند گفته شود كه نظام تربيتي اسلام از جامعيت كامل برخوردار است اما انديشمندان نتوانند آنها را در قالب يك نظام با قواعد و قوانين عقلاني كه از بعد بيروني خود نيز مطابق ذوقيات و خواستههاي مشروع و در چارچوب فطرت انساني انسجام دهند كاري انجام نشده و هنوز در ابتداي راه هستيم كه تازه بعد از نظاممند شدن آن بايد آن را در بوته آزمايش و تجربه گذاشت تا كاستي و نقاط ضعف و قوت آن پديدار و در جهت رفع مشكلات و ارتقاء آن كوشش نمود.
اگر چه اين نقص در ساير نظامهاي اسلامي نيز مشاهده ميشود اما نظام تربيتي اهميت بيشتري دارد شاهد اين مدعا همان است كه بعد از 30 سال از انقلاب اسلامي ايران و حتي انقلاب فرهنگي هنوز صاحبنظران تعليم و تربيت بر نظام آموزش و پرورش و متون كتابهاي درسي و دانشگاهي ايراد فراواني دارند.
دكتر عباسعلي شاملي استاد دانشگاه و حوزه در اين زمينه خشت اول اين طرح را گذاشتهاند و نوآوريهاي استاد مصباح يزدي در فلسفه آموزش و پرورش را بصورت خلاصه به رشته تحرير در آوردهاند كه خلاصه آن بشرح زير است:
ايشان مباني دوازده گانهاي را از ديدگاه استاد مصباح يزدي ارائه كردهاند كه هر چند هر كدام دريايي است اما اجراء فقط چندتاي آن در نظام تربيتي باعث ارتقاء اين نظام در كشور خواهد شد موارد قابل تأمل در اين نظام بشرح زير است:
1- چيستي انسان
2- هستي شناسي انسان در جهان
3- توانش خودگرداني و خود ساماني آگاهانه
4- هدف غايي آفرينش
5- زندگي اين جهاني بستر آزمون انسان و آخرتسازي
6- ابزارها و دستمايه انسان براي حركت به سوي كمال پاياني
7- پيش نيازهاي رفتار و كردار آگاهانه و آزادانه
8- كمترين پيش نياز گزينش آگاهانه و مسئوليت پذيري انسان
9- رابطه تفاوتهاي فردي و سطحي مسئوليتپذيري
10- جايگاه و نقش معلم و مربي در فرايند كماليابي
11- زندگي اجتماعي بستره اجتنابناپذير كمال و رشد انسان
12- مسئوليت پيراستهسازي و نگاهباني از زندگي اجتماعي
ايشان اصول كاربردي آموزش و پرورش در اسلام را نيز چنين برشمردهاند:
1- ارزيابي درست از نيازهاي مادي و معنوي انسان
2- آگاه ساختن و برانگيختن احساس كرامت و عزت نفس در فراگيران
3- هشداردهي و غفلت زدايي
4- زنده نگاه داشتن ياد خدا در دلها
5- دادن متناهي و گزينش و دريافت نامتناهي
6- كمك به فراگيران براي رسيدن به استقلال شخصيت و دور شدن از وابستگي
7- دادن آزادي در انجام كارها و تقويت منطق مداري
8- اصول تدريج و فرايندي بودن روند آموزش و پرورش
9- اصول ميانه روي و انعطاف
10- اولويتگذاري در آموزش و پرورش
11- برنامهريزي درسي براي فراگيري دانشهاي پايه
12- تقويت روح همگرايي مسئوليتپذيري
|