دلائل و شواهد قطعي بيانگر يكتايي دين حق در هر زمان، و حقّانيت اسلام و بطلان ديگر آيين ها و مكاتب در عصر حاضر است.
1. يكتايي دين حق در هر زمان
آيين حقّ در هر عصري يكي بيش نيست و آن، آييني است كه از سوي خداوند تشريع و به وسيله پيامبران معرفي و تبليغ شده است. اين ادعا با دلايل فراواني قابل اثبات است، از جمله:
1-1. يكتايي مبدأ: مجموع دين با اراده تشريعي خداوند، توسط پيامبران در اختيار بشر قرار گرفته است. بنابراين محال است خداي يكتا در يك زمان اديان متعدد و متناقض با يكديگر تشريع كند.
1-2. وحدت و ثبات اصول دين: يعني توحيد، نبوت و معاد كه منشأ و حقيقت هر سه همان توحيد است و همه پيامبران براي عينيت بخشيدن آن بر انگيخته شده اند:«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ؛ و در حقيقت، در ميان هر امتي فرستاده اي برانگيختيم تا بگويد فقط خدا را بپرستيد و از طاغوت فريبگر بپرهيزيد».(نحل،آیه36) به پيامبر خاتم(ص) نيز دستور داده كه: «بگو خداوند، يكتا و يگانه است؛ خداوندي كه همه نيازمندان قصد او كنند؛ نه زاينده است و نه زاييده شده و براي او هرگز شبيه و مانندي نبوده است و نخواهد بود!» (61)
بر پايه اين وحدت، قرآن در موضوع اصول و خطوط كلّي دين، از تصديق كتب آسماني(62)و تأييد پيامبران(63) از سوي يكديگر سخن مي گويد؛ امّا آن جا كه سخن از شرايع (فروع فقهي و مسائل جزيي) است، تعدد و تفاوت و تغيير را عنوان مي كند(64) كه فلسفه آن، نيازهاي متغير و متفاوت انسان ها در هر عصري است. راز وحدت و ثبات دين و تعدّد شرايع همين مسئله است.(65)
1-3. وحدت صراط مستقيم: راه راست و حق همواره يكي است و آن راهي است كه همه پيامبران آن را پيموده و پيروان خود را به پيمودن آن دعوت كرده اند:«وَأَنَّ هذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ و(بدانيد) اين است راه راست من؛ پس از آن پيروي كنيد و از راههاي ديگر كه شمارا از راه وي پراكنده مي سازد پيروي مكنيد.» (انعام،آیه153) و «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِرَاطَ الَّذِينَ أَ نْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّآ لِّينَ؛ ما را به راه راست رهنمون باش، راه كساني كه آنان را مشمول نعمت خود ساختي؛ نه كساني كه بر آنان غضب كرده اي و نه گمراهان.» (حمد،آیه7-6) الف و لام در «الصراط» براي جنس يا عموم نيست تا مفاد آن تعدد صراط باشد؛ بلكه براي عهد است؛ يعني صراط مستقيم معهود كه همان صراط توحيد و دين توحيدي است كه همه پيامبران بر آن بوده اند.(66)
1-4. حقيقت واحد روح: بر پايه برهان عقلي و شواهد نقلي، انسان ها داراي حقيقت واحد و ثابتي به نام روح هستند. طبيعي است كه حقيقت واحد، دين واحد را اقتضا كند و از تكثر و تعدد در اديان دوري جويد؛ زيرا واحد به معناي حقيقي كثير را بر نمي تابد.(67)
1-5. دعوت به پذيرش دين همه پيامبران: دعوت قرآن از همگان براي پذيرش آييني كه همه پيامبران بر آن، و مبلغ آن بوده اند:«قُولُوا آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَ اَسْبَاطِ وَمَاأُوتِيَ مُوسَي وَعِيسَي وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛ بگوييد: ما به خدا، و به آن چه بر ما نازل شده، و به آن چه بر ابراهيم و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل آمده، و به آن چه به موسي و عيسي داده شده، و به آن چه به همه پيامبران از سوي پروردگارشان داده شده، ايمان آورده ايم، ميان هيچ يك از ايشان فرق نمي گذاريم و در برابر او تسليم هستيم.»(بقره،آیه 136)
علّامه طباطبايي(ره) در ذيل آيه شريفه مي افزايد:اگر آيين انبياي الهي متعدد و متفاوت بود، هرگز خداوند ما را به پذيرش دين همه آنان فرا نمي خواند.(68)
از آن چه گفته شد روشن گشت كه:
- پلوراليسم (به اين معنا كه انسان ها در عين وحدت فطرت و ثبات وجودي، آيين هاي گوناگون متضاد با يكديگر داشته باشند) سخني گزاف و دور از حقيقت است.
- آيين هر يك از پيامبران اولوا العزم (صاحبان شريعت) در ظرف تحقق شان، مصداق منحصر به فرد دين حق بوده و با آمدن دين و پيامبر جديد، منسوخ و فاقد اعتبار شده است.
- تنها آيين حق در اين عصر و تا روز قيامت، آيين مقدس اسلام و پيام آور آن، حضرت محمد بن عبداللَّه(ص) خاتم پيامبران است.
بنابراين، ادعاي تكثّر گرايان، مبني بر حق بودن همه اديان، مذاهب و مكاتب در يك زمان، ادعايي پوچ است.
2. دلايل انحصار دين حق به اسلام
2-1. خاتميّت پيامبر(ص) و جامعيّت دين:
«مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِن رِّجَالِكُمْ وَلكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ؛ محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولي فرستاده خدا و خاتم پيامبران است.» (احزاب،آیه40)
راز ختم نبوّت را بايد در جامعيت و كمال آيين او جست و جو كرد و اين كه همه آن چه پيامبران پيشين آورده اند و آن چه بشر در اين جهان براي سعادت خود نياز دارد در اين دين وجود دارد؛ بنابراين طبيعي است كه جامع ترين آيين، پايان بخش آيين ها باشد:«وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَعَدْلاً لاَمُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ؛ و سخنِ پروردگارت، از روی راستي و عدالت به حدّ کمال رسید و هيچ تغيير دهنده اي براي كلمات او نيست.» (انعام،آیه115) (69)
مفاد اين آيه بيانگر اين است كه اسلام آخرين دين آسماني و پيامبر(ص) خاتم انبيا و قرآن آخرين كتاب آسماني است و قرآن و اسلام پاسخگوي همه نيازهاي هدايتي بشر و حجت كامل پروردگار مي باشد. «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدي وَرَحْمَةً وَبُشْرَي لِلْمُسْلِمِينَ؛و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزي است و براي مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارت گري است، بر تو نازل كرديم.»(نحل،آیه 89)
در اين آيه شريفه، نزول قرآن بر پيامبر(ص) در جهت تبيين همه حقايق مربوط به رشد و سعادت آدمي و نيازهاي هدايتي او دانسته شده است؛ بنابراين، قرآن - كه همان محتواي دين پيامبر(ص) است - كامل ترين برنامه براي رشد و سعادت آدميان است.
2-2. تصريح قرآن بر انحصار آيين حق به اسلام:
«إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ؛ در حقيقت، دين نزد خدا همان اسلام است.» (آل عمران،آیه 19)
«وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلاَمِ دِيناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛ و هر كس جز اسلام، ديني (ديگر) جويد، هرگز از وي پذيرفته نشود و او در آخرت از زيان كاران است.»(آل عمران،آیه 85)
مفاد اين دو آيه شريفه اين است كه تنها دين پذيرفته شده نزد خداوند، اسلام است و برگزيدن ديني غير از اسلام، مورد پذيرش خداوند نيست و ثمره اي جز زيان و خسران در آخرت ندارد، و بدين ترتيب اسلام ناسخ تمامي اديان گذشته است.
با اين حال، توجه به اين نكته ضروري است كه لازمه انحصار آيين حق در اين زمان به اسلام، اين نيست كه پيروان ديگر اديان و مذاهب به كلي گمراه و مستحق كيفر ابدي و جهنم هستند. قضاوت درباره آنان در گرو انطباق هر يك از ايشان با عناوين صالح يا فاجر، قاصر يا مقصر، مخالف يا معاند، مستضعف يا مستكبر، عالم يا جاهل و... است. بر اين اساس، اسلام بسياري از پيروان اديان و مذاهب ديگر را - كه در زمره جبّاران، مقصران، عالمان، معاندان، مستكبران، مفسدان و محاربان قرار ندارند - سزاوار نجات و رستگاري مي داند.(70)
جمع بندي و نتيجه گيري
وحدت مبدأ هستي و اراده تشريعي خدا مبني بر يگانه بودن دين، اقتضاي وحدت و ثبات دين حق در هر زماني را دارد.
گواه روشن ديگر وحدت و ثبات دين حق در هر عصري، وحدت جوهري اديان است كه عبارت از سه اصل توحيد، نبوّت و معاد است و منشأ اين سه نيز همان اصل توحيد است.
از آن جا كه صراط مستقيم هدايت تنها يكي است، اقتضا دارد كه دين حق نيز در هر زماني يكي بيش نباشد.
وحدت و ثبات روحي و وجودي انسان ها كه وحدت در روش تربيت ديني و الهي را مي طلبد نيز دليلي ديگر وحدت و ثبات دين حق است.
به دلايل خاتميت نبوّت، جامعيت اسلام، اعلام دين خاتم بودن اسلام از سوي قرآن، اسلام تنها مصداق دين حق در اين زمان است و بس./ح
----------------------------------------------
پی نوشت ها:
61) سوره توحید.
62) ر.ك: مائده، آيه 48، آل عمران، آيه 3.
63) ر.ك: بقره، آيه 285.
64) ر.ك: مائده، آيه 48.
65) توجه داشته باشيد، يك مقاله مستقل تحت عنوان: وحدت دين و تعدد شرايع در مجموعه مقالات منشور وجود دارد. از اين رو، اگر ابهامي وجود دارد به آن مقاله رجوع شود.
66) ر. ك: الميزان، ج 1، ص 33 - 30؛ تفسير تسنيم، ج 1، ص 470 - 466.
67) ر. ك: عبدالله جوادي آملي، دين شناسي، اسراء، 1381، ص 193 - 189.
68) الميزان، ج 1، ص 312 - 310.
69) در اين زمينه به دو كتاب «خاتميت» و «ختم نبوت» شهيد مطهري رجوع كنيد.
70) ر. ك: شهيد مطهري، مجموعه آثار، ج 1، ص 342 - 270؛ ابوعلي سينا، شرح اشارات، شارح خواجه نصير طوسي،دفتر نشر كتاب، ج 1، ص 328 - 327؛ صدرالدين شيرازي(ملاصدرا)، اسفار اربعه، بيروت، ج 7، ص 80 - 78 .
|