توجه توجه توجه ...
قبل از خواندن این متن 30 ثانیه به یکی از زشتترین گناهان خود فکر کنید.
حالا انتخاب نمایید:
1ـ کسی بیاید و این گناه شما را در بین دوستان یا خانواده افشا کند و شما را رسوا نموده آبرویتان را ببرد.
2ـ در خلوتی که هیچکس نباشد و نفهمد، صد ضربه شلاق بخورید.
آبروریزی
قطعی است که هر کس شقی نبوده و زیادی گناه او را بیحیا نکرده باشد، گزینه دوم را انتخاب میکند. این همان چیزی است که در قیامت باید از آن ترسید.
امام صادق علیهالسلام فرموده است:
لَوْ لَمْ يَكُنْ لِلْحِسَابِ مَهُولَةٌ إِلَّا حَيَاءُ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ فَضِيحَةُ هَتْكِ السِّتْرِ عَلَى الْمَخْفِيَّاتِ لَحَقٌّ لِلْمَرْءِ اَنْ لَا يَهْبِطَ مِنْ رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ لَا يَأْوِيَ إِلَى عُمْرَانٍ وَ لَا يَأْكُلَ وَ لَا يَشْرَبَ وَ لَا يَنَامَ إِلَّا عَنِ اضْطِرَارٍ مُتَّصِلٍ بِالتَّلَفِ
اگر در حساب قيامت هيچ هول و هراسى جز شرم عرضه شدن افعال به پيشگاه حضرت حق، و رسوائى بالا رفتن پرده از روى امور مخفى نبود، جا داشت كه انسان از كوه پائين نيايد و در آبادى و شهرى مسكن نگيرد، و چيزى نخورد و نياشامد و نخوابد مگر به وقت اضطرار و ناچارى.[1]
روز رسوایی
اسرار آشکار میشود
1ـ یکی از نامهای قیامت که در قرآن به آن اشاره شده است، روزی است که اسرار انسان آشکار میگردد.
« يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر ـ در آن روز اسرار نهان (انسان) آشكار ميشود.»(طارق/9)
2ـ و مسائلى كه انسان اصرار در اخفاى آنها داشت ظاهر مىگردد.
قرآن دربارهی مجرمان در قیامت میفرماید:
« وَ لَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُواْ عَلىَ النَّارِ فَقَالُواْ يَالَيْتَنَا نُرَدُّ وَ لَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَ نَكُونَ مِنَ المُْؤْمِنِينَ * بَلْ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَ إِنهَُّمْ لَكَاذِبُونَ ـ و اگر (تو اى محمد) آنان را در موقعى كه مواجه با آتش مىشوند ببينى خواهى ديد كه مىگويند: اى كاش پروردگار ما را برمىگردانيد، كه اگر چنين مىكرد ديگر آيات او را تكذيب ننموده و از مؤمنين مىبوديم * (اعتمادى به اين وعدهشان نيست)، بلكه چون مىبينند نزد كسانى كه حق را از آنان پنهان مىداشتند رسوا شدند از اين رو تمناى برگشتن به دنيا مىكنند و گر نه اگر به دنيا هم برگردند باز همان اعمالی که از آن نهی شده بودند را از سر مىگيرند، و به راستى دروغگويانند.» (انعام/27و28).
نامه اعمال گشوده میگردد
از دیگر سو نامههای اعمال گشوده مىشود و محتواى آن آشكار مىگردد:
« وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ ـ و در آن هنگام كه نامههاى اعمال گشوده شود.» (تكوير/10)
این گشوده شدن نامههاى اعمال در قيامت هم در برابر چشم صاحبان آنها است، تا بخوانند و خودشان به حساب خود برسند و هم در برابر چشم ديگران است كه خود تشويقى است براى نيكوكاران و مجازات و رنجى است براى بدكاران.[2]
مجرمان از چهره معلومند
همچنین در قیامت مجرمان را از روی چهره میتوان شناخت.
1ـ قرآن کریم میفرماید:
« يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ ـ مجرمان از چهرههايشان شناخته مىشوند.» (الرحمن/41)
2ـ در آن روز گروهى داراى چهرههاى بشاش نورانى و درخشانند كه بيانگر ايمان و عمل صالح آنهاست، و گروهى ديگر صورتهايى سياه و تاريك و زشت و عبوس دارند كه نشانه كفر و گناه آنهاست.[3]
« وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ * ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ * وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ * تَرْهَقُها قَتَرَةٌ ـ در آن روز چهرههايى درخشان و نورانيند، و چهرههايى تاريك، كه سياهى مخصوصى آن را پوشانيده.» (عبس/38تا41)
3ـ در آیهای دیگر هم به همین موضوع اشاره شده است:
« وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ ـ و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مىبينى كه صورتهايشان سياه است.» (زمر/60)
نوع گناهان از صورت پیداست
مطلب دیگر این است که علاوه بر مجرم بودن، نوع گناهان هرکس در چهره او معلوم میشود.
1ـ حضرت امام خمینی رحمتاللهعلیه فرمودهاند:
« براى انسان يك صورت و شكل ملكوتى غيبى است، كه آن صورت تابع ملكات نفس و خلق باطن است در عالم بعد از موت، چه برزخ باشد يا قيامت. انسان اگر خلق باطن و ملكه و سريرهاش (خصلتش) انسانى باشد، صورت ملكوتى او نيز صورت انسانى است. ولى اگر ملكاتش غير ملكات انسانى باشد، صورتش انسانى نيست و تابع آن سريره و ملكه است. بهعنوان مثال اگر ملكه شهوت و بهيميت بر باطن او غلبه كند و حكم مملكت باطن حكم بهيمه (حیوان علفخوار) شود، انسان صورت ملكوتيش صورت يكى از بهائم است مناسب با آن خلق. و اگر ملكه غضب و سبعيّت بر باطن و سريرهاش غلبه كند و حكم مملكت باطن و سريره حكم سبع (حیوان درنده) شود، صورت غيبيه ملكوتيه صورت يكى از سباع است. و اگر وَهم و شيطنت ملكه شد و باطن و سريرهاش داراى ملكات شيطانيه شد، از قبيل خدعه، تقلب، نميمه، غيبت، صورت غِيب و ملكوتش صورت يكى از شياطين است به مناسبت آن. و گاهى ممكن است به طريق تركيب دو ملكه يا چند ملكه منشأ صورت ملكوتى شود. آنوقت به شكل هيچيك از حيوانات نمىشود، بلكه صورت غريبى پيدا مىكند كه هيچ آن صورت مدهش و موحش بد تركيب در اين عالم سابقه ندارد. از پيغمبر خدا، صلّىاللّهعليهوآله، نقل شده كه: بعضى مردم در قيامت محشور مىشوند به صورتهايى كه نيكو است پيش آنها ميمون[ها] و انترها [و خوکها]. [4]
بلكه ممكن است از براى يك نفر در آن عالم چند صورت باشد، زيرا كه آن عالم مثل اين عالم نيست كه يك چيز بيش از يك صورت قبول نكند.»[5]
2ـ همچنین « در حديث از "براء بن عازب" روايت شده كه "معاذ بن جبل" نزديك رسول خدا صلّىاللَّهعليهوآله در منزل " ابو ايّوب انصارى" نشسته بود. معاذ سؤال کرد از فرمودهی خداى تعالى كه ميفرمايد: " يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَاْتُونَ اَفْواجاً ـ روزى كه در صور دميده مىشود و شما فوج فوج (به محشر) مىآييد."(نباء/18). پس پيامبر فرمود: اى معاذ از امر بزرگى سؤال كردى آنگاه چشمان مباركش را فرو بست سپس فرمود: ده طائفه از امّت من بهطور پراكنده محشور ميشوند. خداوند آنها را از ميان مسلمين، مشخّص فرموده و صورت بعضى از آنها بهشكل ميمون و بوزينه و برخى را به صورت خوك و بعضى هيكلشان وارونه است، پاهايشان بالا و صورتشان پائين آنگاه به صورتشان كشيده ميشوند بر روى زمين. و بعضى از آنها نابينايند و رفت و آمد ميكنند. و بعضى كر و گنگ هستند. و بعضى زبانهاى خود را ميجوند، پس چرك از دهانشان جارى ميشود كه اهل محشر از بوى گند آن ناراحت ميشوند. و بعضى دست و پايشان بريده و بعضى از ايشان، بر شاخههايى از آتش آويزانند. و بعضى از آنها عفونتشان از مردار گنديده بدتر است. و بعضى از ايشان لباسهايى از مس گداخته شده در آتش بر تنشان کردهاند كه به بدنشان چسبيده است.
امّا آنهايى كه به صورت ميمونند، آنها سخنچينان از مردمند. و امّا آنهايى كه بر صورت خوكند، پس آنها حرامخوارهایی هستند كه از راه حرام كسب درآمد ميكنند. و امّا آنها كه وارونهاند، ربا خورانند. و نابينايان، قضاتى هستند كه در حكمشان ستم ميكنند. و كر و لالها افرادى هستند كه به اعمال خود مغرورند. و آنهايى كه زبان خود را ميجوند، دانشمندانى هستند كه به علمشان عمل نكردهاند و نيز قاضىهايى هستند كه اعمالشان مخالف گفتارشان بوده است. و دست و پا بريدهها، کسانی هستند كه همسايگان را اذيّت ميكردند. و بهدار آويختگان بر شاخههاى آتش، افرادى هستند كه از مردم نزد حاكم بدگویی كردهاند. و آنهايى كه عفونتشان از مردار بدتر است افراديند كه از شهوات و لذّتهاى حرام كامياب ميشدند و حقوق مالى خدا را (از زكات و خمس و ...) نمىپرداختند. و آنهايى كه لباسشان از مس گداخته در آتش است، اهل كبر و گناه و بخیلان هستند.»[6]
شهادت شاهدان و ثبت تمام اعمال
روز شهادت
از دیگر نامهای قیامت روز بپا خواستن شاهدان است.
« يَوْمَ يَقُومُ الْاَشْهادُ ـ روزى كه گواهان به پا مىخيزند.» (غافر/51)
در آن روز شاهدان بسیاری بر گناهان مجرمین در برابر خداوند، ائمه، ملائکه و مردم شهادت میدهند.
نکته قابل توجه این است که این شاهدان در همین عالم بر اعمال انسان نظاره دارند، پس وقتی کسی مرتکب گناه میشود، گناهش هیچگاه پنهان نیست، فقط در قیامت متوجه میگردد که گناهش پنهان نبوده است.
از اینجا یک نکته اخلاقی دیگر هم استفاده میشود که آن لزوم شرم و حیا در مقابل این بینندگان در هنگام گناه است.
عتید و رقیب
خداوند تبارك و تعالي ميفرمايد:
« إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ * ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ ـ (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم انسانند اعمال او را دريافت مىدارند * انسان هيچ سخنى را بر زبان نمىآورد مگر اينكه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام مأموريت (و ضبط آن) است.»(ق/17و18)
«لفظ» در اين آيه مباركه كنايه از همه كارهاي انسان است؛ مانند تعبير كناييِ «خوردن مال مردم» كه شامل غصب فرش ديگران نيز ميشود، زيرا مهمترين اثر در تصرفات انساني خوردن است؛ از اين رو در قرآن نيز به هنگام نهي از تصرف در اموال ديگران ميفرمايد: «لا تَاْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِل » (بقره/188 ـ نساء/29)[7]
و تعبير «قَعِيد» كنايه از آن است كه دو فرشته همواره با انسانند و مراقب او هستند، نه آنكه دو فرشته در سمت راست و چپ انسان نشسته باشند.
«رقيب» به معناى مراقب و ناظر، و «عتيد» به معناى آماده به خدمت است.[8]
ثبت اعمال
1ـ « وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ ـ و هر چه را از پيش فرستادهاند و آثارشان را مىنويسيم.» (يس/12)
2ـ « اَمْ يَحْسَبُونَ اَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُون ـ آيا مىپندارند كه ما راز آنها و نجوايشان را نمىشنويم؟ چرا [مىشنويم] و رسولان ما نزد آنها مىنويسند.» (زخرف/80)
3ـ « هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون ـ اين نامه ماست كه بر ضد شما به حق سخن مىگويد. همانا ما از آنچه مىكرديد نسخه بر مىداشتيم.»(جاثيه/29)[9]
4ـ « وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ * كِرَامًا كَاتِبِينَ ـ و بىشك نگاهبانانى بر شما گمارده شده * والا مقام و نويسنده. (اعمال نيك و بد شما)» (انفطار/10و11)
5ـ « وَ كُلُّ شَىْءٍ فَعَلُوهُ فِى الزُّبُرِ ـ و هر كارى را انجام دادند در نامههاى اعمالشان ثبت است.»(قمر/52)[10]
6ـ « وَ كُلُّ صَغيرٍ وَ كَبيرٍ مُسْتَطَرٌ ـ و هر كار كوچك و بزرگى نوشته شده است.»(قمر/53)
7ـ « وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً اِلَّاَ اَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ اَحَداً ـ و كتاب [كتابى كه نامه اعمال همه انسانهاست] در آن جا گذارده مىشود، پس گنهكاران را مىبينى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند و مىگويند: «اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرونگذاشته مگر اينكه آن را بهشمار آورده است؟! و (اين در حالى است كه) همه اعمال خود را حاضر مىبينند و پروردگارت به هيچكس ستم نمىكند.»(كهف/49)
8ـ « وَ انْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ اَتَيْنَا بِها و كفَى بِنَا حَاسِبينَ ـ و اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد، ما آن را حاضر مىكنيم؛ و كافى است كه ما حسابكننده باشيم.»(انبیا/47)
شهادت اعضا
شهادت دست و پا
« اَلْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى اَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنٰا اَيْدِيهِمْ وَ تَشهْدُ اَرْجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ـ امروز بر دهانشان مُهر مىنهيم، و دستهايشان با ما سخن مىگويند و پاهايشان كارهايى را كه انجام مىدادند شهادت مىدهند.»(یس/65)
شهادت گوش و چشم و پوست
1ـ « وَ يَوْمَ يُحْشَرُ اَعْدَآءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ * حَتَّى إِذَا مَا جَآءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ اَبْصَارُهُمْ وَ جُلُودُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * وَ قَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا اَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِى اَنْطَقَ كُلَُّّ شَىْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ـ به خاطر بياوريد روزى را كه دشمنان خدا را جمع كرده به سوى دوزخ مىبرند، و صفوف پيشين را نگه مىدارند (تا صفهاى بعد به آنها ملحق شوند!) * وقتى به آن مىرسند، گوشها و چشمها و پوستهاى تنشان به آنچه مىكردند گواهى مىدهند * آنها به پوستهاى تنشان مىگويند: چرا بر ضدّ ما گواهى داديد؟! آنها جواب مىدهند: همان خدايى كه هر موجودى را به نطق درآورده ما را گويا ساخته؛ و او شما را نخستين بار آفريد، و بازگشتتان بهسوى اوست.» (فصلت/19تا21)
2ـ على بن ابراهيم قمى در تفسير آيه شريفه « حَتَّى إِذٰا مٰا جٰاؤُهٰا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ اَبْصٰارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كٰانُوا يَعْمَلُونَ ـ وقتى به آن مىرسند، گوشها و چشمها و پوستهاى تنشان به آنچه مىكردند گواهى مىدهند.»(فصلت/20) مىگويد:
اين آيه در مورد گروهى نازل شده است كه ـ در قيامت ـ اعمالشان بر آنان عرضه مىشود ولى آنرا انكار مىكنند و مىگويند: ما، هيچيك از اين كارها را انجام ندادهايم، پس ملائكهاى كه كارهاى آنان را ثبت نمودهاند بر عليه آنان شهادت مىدهند.
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: (در اين هنگام) به خداوند مىگويند: پروردگارا، اينان فرشتگان تواند و به نفع تو گواهى مىدهند!، سپس به خداوند سوگند ياد مىكنند كه هيچ يك از اين كارها را انجام ندادهاند، و اين، همان فرموده خداوند است كه مىفرمايد: « يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُم ـ روزى كه خدا همه آنان را برمىانگيزد، پس همانگونه كه براى شما سوگند دروغ مىخوردند، براى خدا هم سوگند دروغ مىخورند»(مجادله/18) ـ و اينان كسانىاند كه (حق) اميرالمؤمنين علیهالسلام را غصب كردند ـ در اين هنگام، خداوند بر زبانهايشان مهر مىزند، و جوارحشان به سخن مىآيد؛ پس گوش، به حرامهايى كه شنيده، شهادت مىدهد، و چشم، به حرامهايى كه ديده، گواهى مىدهد، و دو دست، به آنچه گرفتهاند، و دو پا، به حرامهايى كه براى آنها تلاش نموده، و فرج، به گناهانى كه مرتكب شده، گواهى مىدهند.[11]
شهادت زمین
« إِذَا زُلْزِلَتِ الْاَرْضُ زِلْزَالَهَا * وَ اَخْرَجَتِ الْاَرْضُ اَثْقَالَهَا * وَ قَالَ الْاِنْسَانُ مَا لَهَا * يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبَارَهَا * بِاَنَّ رَبَّكَ اَوْحَى لَهَا ـ هنگامى كه زمين شديداً به لرزه درآيد * و زمين بارهاى سنگينش را خارج سازد * و انسان مىگويد: زمين را چه مىشود (كه اين گونه مىلرزد)؟ * در آن روز زمين تمام خبرهايش را بازگو مىكند * چرا كه پروردگارت به او وحى كرده است.» (زلزله/1تا5)
چند روایت در این موضوع
1ـ پيغمبر اكرم صلیاللهوعلیهوآله فرمود: « أَ تَدْرُونَ مَا اَخْبَارُهَا قَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اَعْلَمُ قَالَ اَخْبَارُهَا اَنْ تَشْهَدَ عَلَى كُلِّ عَبْدٍ وَ اَمَةٍ بِمَا عَمِلَ عَلَى ظَهْرِهَا تَقُولُ عَمِلَ كَذَا وَ كَذَا يَوْمَ كَذَا وَ كَذَا فَهَذَا اَخْبَارُهَا ـ آيا مىدانيد منظور از اخبار زمين در اينجا چيست؟ گفتند: خدا و پيغمبرش آگاهتر است. فرمود: منظور از خبر دادن زمين اين است كه اعمال هر مرد و زنى را كه بر روى زمين انجام دادهاند خبر مىدهد، مىگويد: فلان شخص در فلان روز فلان كار را انجام داد، اين است خبر دادن زمين.»[12]
2ـ پيغمبر اكرم صلیاللهوعلیهوآله فرمود: « حَافِظُوا عَلَى الْوُضُوءِ وَ خَيْرُ اَعْمَالِكُمُ الصَّلَاةُ وَ تَحَفَّظُوا مِنَ الْاَرْضِ فَإِنَّهَا أُمُّكُمْ وَ لَيْسَ فِيهَا اَحَدٌ يَعْمَلُ خَيْراً اَوْ شَرّاً إِلَّا وَ هِيَ مُخْبِرَةٌ بِه ـ مواظبت بر وضو كنيد، و بهترين اعمال شما نماز است، و مراقب زمين باشيد كه مادر شما است، هيچ انسانى كار خير يا شرى بجا نمىآورد مگر اينكه زمين از آن خبر مىدهد.»[13]
3ـ از" ابو سعيد خدرى" نقل شده كه مىگفت: هر گاه در بيابان هستى صدايت را به اذان بلند كن، چرا كه از رسول خدا صلیاللهوعلیهوآله شنيدم كه مىفرمود:
« لا يسمعه جن و لا انس و لا حجر الا يشهد له ـ هيچ جن و انس و قطعه سنگى آنرا نمىشنود مگر اينكه براى او (در قيامت) گواهى مىدهد.»[14]
4ـ امیرالمؤمنین على علیهالسلام فرمود: « صَلُّوا مِنَ الْمَسَاجِدِ فِي بِقَاعٍ مُخْتَلِفَةٍ فَإِنَّ كُلَ بُقْعَةٍ تَشْهَدُ لِلْمُصَلِّي عَلَيْهَا يَوْمَ الْقِيَامَة ـ در قسمتهاى مختلف مساجد نماز بخوانيد، زيرا هر قطعه زمينى در قيامت براى كسى كه روى آن نماز خوانده گواهى مىدهد.»[15]
شاهدان ديگر
آنگونه كه از كلام معصومان عليهمالسلام استفاده مىشود، علاوه بر شاهدانى كه ذكر شد، خداوند، شاهدان ديگرى را هم بر انسان گماشته است كه در روز قيامت بر حسنات او گواهى داده و يا از كردارهاى ناشايست او شِكوه مىكنند.
1ـ رسول خدا صلیاللهوعلیهوآله در بيان فضيلت اذان مىفرمايد:
«إِنَّ الْمُؤَذِّنَ فى سَبيلِ اللَّهِ مادامَ فى أَذانِهِ كَشهيدٍ يَتَقَلَّبُ فى دَمِهِ وَ يَشْهَدْ لَهُ بِذلِكَ كُلُّ رَطْبٍ أَوْ يٰابِسٍ بَلَغَهُ صَوْتُه ـ همانا اذان گوىِ در راه خدا، تا زمانى كه در حال اذان گفتن است همانند شهيدى است كه در خون خود مىطپد و هر تر و خشكى كه صداى آن مُؤَذِّن به او مىرسد براى او شهادت مىدهد.»[16]
2ـ اميرالمؤمنین على علیهالسلام هنگامى كه بيتالمال را تقسيم مىكرد و خالى مىشد، دو ركعت نماز بجا مىآورد و مىفرمود:
« اشهدى انى ملأتك بحق، و فرغتك بحق ـ (روز قيامت) گواهى ده كه من تو را به حق پر كردم و به حق خالى كردم.»[17]
در حضور پيامبر و ائمه
اهل بیت علیهمالسلام شاهدند
خداوند، پيامبر اسلام صلیاللهوعلیهوآله را شاهد بر امت اسلام مىداند:
1ـ «إنّا اَرْسَلْنَاكَ شاهِداً ـ ما تو را به عنوان شاهدى (بر امت) فرستاديم.» (احزاب/45) (فتح/8)
2ـ چنان كه او را « رَسُولًا شاهِداً عَلَيْكُمْ ـ فرستاده و شاهدى بر شما.» (مزمل/15) معرّفى مىنمايد.
3ـ و نيز مىفرمايد:« لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ ـ تا آن كه رسول، شاهدى بر شما باشد.» (حج/78)
4ـ امام صادق عليهالسلام در تفسير آيه شريفه
« فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ اُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هؤُلَاءِ شَهِيداً ـ پس چگونه است [حال مردم] هنگامى كه از هر امتى گواهى بياوريم، و تو را نيز بر آنان گواه آوريم.»(نساء/41)
مىفرمايند: « هذِهِ نَزَلَتْ فِى اُمّةِ مُحمّدٍ خاصَّةً فى كلّ قرنٍ مِنْهُمْ امامٌ منّا شاهدٌ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌ صلیاللهوعلیهوآله شاهِدٌ عَلَيْنا ـ اين آيه در خصوص امت محمد صلیاللهوعلیهوآله نازل شده است كه در هر زمانى از [زندگى] آنها امامى از ما اهلبيت بر آنها شاهد است و محمد صلیاللهوعلیهوآله بر ما شاهد است.»[18]
بر طبق اين تفسير، علاوه بر رسول خدا صلیاللهوعلیهوآله، امامان معصوم عليهمالسلام نيز شاهدان بر اين امت هستند كه روايات بسيارى بر اين امر دلالت دارد.
5ـ جعفر بن حكيم از امّ سلمه در شرح آيه كريمه: وَ جَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِيدٌ ـ هر كسى در آن روز مىآيد در حالى كه سوقدهندهاى و شاهدى با اوست، [كه سوق دهنده او را به محشر مىراند و شاهد بر اعمالش گواهى مىدهد]. (ق/21) نقل كرد:
« اََنَّ رَسُولَ اللَّهِ السَّائِقُ وَ عَلِيٌّ الشَّهِيد ـ مراد از "سائق" رسول الله صلیاللهوعلیهوآله و مراد از "شهيد" على بن ابى طالب است.»[19]
عرضه اعمال به اهل بیت علیهمالسلام
« فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون ـ خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مىبينند» (توبه/105)
در ميان پيروان مكتب اهل بيت با توجه به اخبار فراوانى كه از امامان رسيده عقيده معروف و مشهور بر اين است كه پيامبر صلیاللهوعلیهوآله و امامان علیهمالسلام از اعمال همه امت آگاه مىشوند، يعنى خداوند از طرق خاصى اعمال امت را بر آنها عرضه مىدارد.
رواياتى كه در اين زمينه نقل شده بسيار زياد است و شايد در سر حد تواتر باشد كه بهعنوان نمونه چند حدیث را نقل مىكنيم:
1ـ امام صادق عليهالسلام فرمود: « تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا فَاحْذَرُوهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ سَكَتَ ـ تمام اعمال مردم هر روز صبح به پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم عرضه مىشود، اعمال نيكان و بدان، بنا بر اين مراقب باشيد و اين مفهوم گفتار خداوند است كه ميفرمايد: اعمال شما را مىبينند، خداوند و فرستاده او، (اين را فرمود) و ساكت شد.»[20]
2ـ « عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَا لَكُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ رَجُلٌ كَيْفَ نَسُوؤُهُ فَقَالَ أَ مَا تَعْلَمُونَ أَنَّ أَعْمَالَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيْهِ فَإِذَا رَأَى فِيهَا مَعْصِيَةً سَاءَهُ ذَلِكَ فَلَا تَسُوءُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ سُرُّوهُ ـ سماعه گويد: از امام صادق عليهالسلام شنيدم كه ميفرمود: شما را چه مىشود كه پيغمبر صلیاللهوعلیهوآله را اندوهگين ميكنيد؟ مردى گفت: ما او را اندوهگین ميكنيم؟!! فرمود: مگر نميدانيد كه اعمال شما بر آن حضرت عرضه مىشود و چون گناهى در آن بيند، اندوهگينش ميكند؟ پس نسبت به پيغمبر بدى نكنيد و او را (با عبادات و طاعات خويش) مسرور سازيد.»[21]
3ـ امام باقر عليهالسلام فرمود: « إِنَّ اَعْمَالَ الْعِبَادِ تُعْرَضُ عَلَى نَبِيِّكُمْ كُلَّ عَشِيَّةِ الْخَمِيسِ فَلْيَسْتَحْيِي اَحَدُكُمْ اَنْ تُعْرَضَ عَلَى نَبِيِّهِ الْعَمَلُ الْقَبِيحُ ـ تمامى اعمال شما بر پيامبرتان هر عصر پنجشنبه عرضه مىشود، بنابراين بايد از اينكه عمل زشتى از شما بر پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم عرضه شود شرم كنيد.» [22]
4ـ « قُلْتُ لِلرِّضَا علیهالسلام اُدْعُ اللَّهَ لِي وَ لِاَهْلِ بَيْتِي، فَقَالَ: اَ وَ لَسْتُ اَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ اَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ. قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ- فَقَالَ لِي: اَ مَا تَقْرَ اُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیهالسلام ـ شخصى به امام رضا عليهالسلام عرض كرد: براى من و خانوادهام دعایى فرما، فرمود: مگر من دعا نمىكنم؟ بهخدا سوگند، اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مىشود. راوى اين حديث مىگويد اين سخن بر من گران آمد، امام متوجه شد و به من فرمود: آيا كتاب خداوند عز و جل را نمىخوانى كه ميگويد: "خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مىبينند." بهخدا سوگند منظور از مؤمنان علىبن ابىطالب ( و امامان ديگر از فرزندان او) مىباشد.»[23]
5ـ يعقوب بن شعيب از امام صادق عليهالسلام راجع به همین آیه (توبه/105) سؤال کرد. حضرت فرمود: « هُمُ الْاَئِمَّة ـ مؤمنين ائمه هستند.»
البته در بعضى از اين اخبار تنها سخن از پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم به ميان آمده و در پارهاى از على عليهالسلام، و در بعضى پيامبر و امامان همگى ذكر شدهاند، همانطور كه بعضى تنها عصر پنجشنبه را وقت عرض اعمال مىشمرند، و بعضى همه روز، و بعضى هفتهاى دو بار و بعضى در آغاز هر ماه و بعضى به هنگام مرگ و گذاردن در قبر. روشن است كه اين روايات منافاتى با هم ندارند، و همهی آنها مىتواند صحيح باشد، درست همانند اينكه در بسيارى از مؤسسات گزارش كار كرد، روزانه را همه روز، و گزارش كار هفته را در پايان هفته، و گزارش كار ماه يا سال را در پايان ماه يا سال به مقامات بالاتر مىدهند. [24]
در محضر خداوند
خدا میبیند
1ـ « وَ تَوَكَّلْ عَلىَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ * الَّذِى يَرَئكَ حِينَ تَقُومُ ـ
و بر خداوند عزيز و رحيم توكّل كن! * همان كسى كه تو را به هنگامى كه (براى عبادت) برمىخيزى مىبيند.»(شعرا/217و218)
2ـ « إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِما تَعْمَلُونَ ـ
خداوند غيبت آسمانها و زمين را مىداند و نسبت به آنچه انجام مىدهيد بيناست.»(حجرات/18)
3ـ « اَ لَمْ يَعْلَمْ بِاَنَّ اللَّهَ يَرى ـ
آيا نمىدانست كه خدا او را مىبيند؟!»(علق/14)
4ـ « وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ اَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ـ ما انسان را آفريديم و وسوسههاى نفس او را مىدانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم.»(ق/16)
5ـ « اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ ـ
خداوند به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.»(بقره/110و233و237و265 ـ آلعمران/156 ـ انفال/72 ـ حديد/4 ـ ممتحنه/3 ـ تغابن/2 ـ یعلمون؛ انفال/39)
6ـ « وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِما يَعْمَلُونَ ـ و خداوند، به آنچه انجام مىدهند، بيناست.»(بقره/96 ـ آلعمران/163 ـ مائده/71)
ملائكه نباشند خدا هست
اسحاق بن عمار گويد: خدمت امام صادق عليهالسّلام رسيدم ...
فرمود: «... چون دو مؤمن ملاقات كنند و مصافحه نمايند، خداى عز و جل بر آنها رحمت نازل كند كه نود و نه قسمت آن براى آنكه رفيقش را دوستتر دارد باشد و چون در دوستى برابر باشند [با هم بايستند] رحمت خدا ايشان را فرا گيرد، و چون براى مذاكره بنشينند، برخى از فرشتگان نگهبان آنها بهبرخى ديگر گويند از اينها كناره گيريم، شايد رازى داشته باشند كه خدا بر آنها پرده كشيده باشد.
عرض كردم: مگر خداى عَزَّوَجَلَّ نمىفرمايد: " ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّاَ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ ـ انسان هيچ سخنى را بر زبان نمىآورد مگر اينكه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام مأموريت (و ضبط آن) است."(ق/18)
فرمود: اى اسحاق! اگر نگهبانان نشنوند، خداى عالِمُالسِّر بشنود و ببيند.»[25]
شهادت خدا کافی است
وسعت علم پروردگار و دانش او بر غيب و شهود، بىنياز كننده از هر شاهدى است.
« كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً ـ کافی است که خدا شاهد باشد»[26] ولى با اين حال، شاهدان ديگرى نيز در عالم هستند.
پستترین بینندگان دانستهای
اسحاق بن عمار گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود:
« يَا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ كَاَنَّكَ تَرَاهُ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ فَإِنْ كُنْتَ تَرَى اَنَّهُ لَا يَرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ اَنَّهُ يَرَاكَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِيَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ اَهْوَنِ النَّاظِرِينَ عَلَيْك ـ اى اسحاق! چنان از خدا بترس كه گويا ترا ميبيند، و اگر تو او را نبينى، او ترا ميبيند، و اگر معتقد باشى او ترا نمىبيند، كافر شوى و اگر بدانى او ترا ميبيند و سپس نافرمانى او آشكار كنى او را پستترين بينندگان خود دانستهاى.»[27]
دعا، برای عدم رسوایی
آبروریزی قیامت، عذاب دردناکی است که برای برخی گناهکاران در نظر گرفته شده است. چون در آن روز زشتی گناه بر همه آشکار میشود، حتی کسانی که در این دنیا بیحیا شده و گناه را در انظار انجام میدهند، در آنجا از شرم خواهند سوخت. به همین دلیل در دعاهایی که از اهل بیت علیهمالسلام رسیده است، بارها درخواست شده است که خداوند ما را در آنجا رسوا ننماید. به تعداد اندکی از آنها اشاره مینماییم.
1ـ « وَ لَا تَفْضَحْنَا فِي حَاضِرِي الْقِيَامَةِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا ـ ما را در ميان انبوه مردم كه در عرصات گرد مىآيند، به كيفر گناهان تباه كنندهمان رسوا مساز.»[28]
2ـ « وَ لَا تَفْضَحْنِي بَيْنَ يَدَيْ اَوْلِيَائِكَ ـ مرا در نزد دوستانت رسوا مکن.»[29]
3ـ « إِلَهِي لَمْ تَفْضَحْنِي بِسَرِيرَتِي ـ خداوندا، مرا به دلیل گناهانی که در خلوت انجام دادهام رسوا منما.»[30]
4ـ « اللَّهُمَّ فَإِنِّي بِكَ مُؤْمِنٌ وَ بِجَمِيعِ اَنْبِيَائِكَ مُوقِنٌ فَلَا تُوقِفْنِي بَعْدَ مَعْرِفَتِهِمْ مَوْقِفاً تَفْضَحُنِي بِهِ عَلَى رُءُوسِ الْاَشْهَاد ـ بار خدايا من به تو ايمان داشته و به تمام فرستادگانت يقين دارم از اين رو انتظار دارم بعد از معرفت داشتن به ايشان، من را در جايى نگه ندارى كه بهطور آشكار مقابل خلائق رسوايم نمایى.»[31]
5ـ « (إِلَهِي) إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ فَلاَ تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَاد ـ و چون لطف كردى و گناهانم را بر هيچ بنده صالحى آشكار نكردى پس روز قيامت هم مرا در حضور جميع خلايق رسوا مگردان.»[32]
6ـ « اَسْاَلُكَ يَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِيرِ ..... وَ تَسْتُرَ عَلَيَّ فَاضِحَاتِ السَّرَائِرِ ـ از تو درخواست مىكنم اى بخشنده گناه بزرگ ... بپوشانى زشتيهاى پنهانى فضاحت آورم را»[33]
7ـ « فَأَسْأَلُكَ بِعِزَّتِك ... وَ لاَ تَفْضَحْنِي بِخَفِيِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنْ سِرِّي وَ لاَ تُعَاجِلْنِي بِالْعُقُوبَةِ عَلَى مَا عَمِلْتُهُ فِي خَلَوَاتِي ـ به عزت و جلالت قسمت میدهم که:... به اسرار پنهانم كه تنها تو بر آن آگاهى مرا رسوا نگردان و برای آنچه از اعمال بد و ناشايسته در خلوت بجا آوردهام عجله در عقوبت نکن.»[34]
توبه و پناه به رحمت بيمنتهاي خداوند، راه عدم رسوایی
همانطور در ادعیه بسیاری وارد شده، خداوند را به نام « سَتَّارَ الْعُيُوب » یا « سَتَّارَ » صدا میزنیم. زیرا خداوند پوشانندهی عیبها است و دوست ندارد تا آبروی بندگانش برود.
به همین دلیل در دعاها به این مطلب اعتراف میکنیم، مانند:
1ـ مناجات شعبانیه که گذشت.
2ـ « مَوْلايَ كَمْ مِنْ قَبِيحٍ سَتَرْتَهُ ـ اى مولاى من چه بسيار كارهاى زشتم را که مستور كردى.»[35]
3ـ « وَ كُلَ سَيِّئَةٍ اَمَرْتَ بِإِثْبَاتِهَا الْكِرَامَ الْكَاتِبِينَ الَّذِينَ وَكَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا يَكُونُ مِنِّي وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَيَّ مَعَ جَوَارِحِي وَ كُنْتَ اَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِيَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِكَ اَخْفَيْتَهُ وَ بِفَضْلِكَ سَتَرْتَه ـ و هر كار بدى را كه به نويسندگان گراميت دستور ياد داشت كردنش را دادى، همان نويسندگانى كه آنها را موكل بر ياد داشت اعمال من كردى، و آنها را به ضميمه اعضاء و جوارحم گواه بر من كردى، و اضافه بر آنها خودت نيز مراقب من بودى و گواه اعمالى بودى كه از ايشان پنهان ميماند، و البته بهواسطه رحمتت بود كه آنها را پنهان داشتى، و از روى فضل خود پوشاندى.» [36]
4ـ « وَ اَقَلْتَ عَثْرَتِي وَ سَتَرْتَ عَوْرَتِي وَ لَمْ تَفْضَحْنِي بِسَرِيرَتِي ـ لغزشهایم را کم انگاشتی و عیبهایم را پوشاندی و به دلیل گناهان پنهانی رسوایم نکردی.»[37]
از اینرو اگر کسی توبه نماید و به سوی حضرت حق باز گردد، خداوند نیز مانع رسوایی او میگردد. به چند روایت در این موضوع اشاره مینماییم.
1ـ رسول گرامی اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم میفرماید: « فرشته دست راست نسبت به فرشته دست چپ فرمانروا است، هر گاه مسلمان کار نیکى انجام داد، فرشته دست راست ده برابر در نامهاش مینویسد، و هر گاه گناهى انجام داد و فرشته دست چپ خواست آنرا به حسابش بنویسد، فرشته دست راست به او میگوید: دست نگهدار، و فرشته دست چپ هفت ساعت صبر میکند، اگر از این گناه به پیشگاه خداوند پوزش خواست و آمرزش طلبید آن گناه را به حساب او نمینویسد، و اگر توبه نکرد یک گناه به حسابش مینویسد.»[38]
2ـ حضرت على عليهالسلام فرمودهاند: « مَن تَابَ، تَابَ اللَّهُ عَليهِ، وَأُمِرَتْ جَوَارِحُهُ اَنْ تَسْتُرَ عَليهِ، وَ بِقاعُ الاَرضِ أنْ تَكْتُمَ عَليهِ، وَ اُنْسِيَتِ الْـحـَفَظَةُ ما كَانَتْ تَكتُبُ عَليهِ ـ كسى كه توبه كند، خدا توبهاش را مىپذيرد، و به اعضايش فرمان مىرسد كه گناهانش را بر او بپوشانند، و به قطعههاى زمين امر مىشود گناهانش را بر او پنهان بدارند، و آنچه را حافظان عمل بر او نوشتهاند از يادشان مىبرد.»[39]
3ـ امام صادق عليهالسلام فرمودهاند: « إذا تَابَ العَبدُ المُؤمنُ تَوْبةً نَصوحاً اَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَليهِ فِى الدُّنيا وَالآخِرة، قُلتُ وَكَيْفَ يَسْتُرُ عَلَيهِ؟ قَالَ: يُنْسِى مَلَكَيْهِ مَا كَتَبا عليه مِنَ الذُّنوبِ... فَيَلْقَى اللَّهَ حِينَ يَلقَاهُ وَليسَ شَىْءٌ يَشْهَدُ عَلَيهِ بِشَىْءٍ مِن الذُّنُوبِ ـ هنگامى كه بنده مؤمن توبه خالص كند، خدا به او محبّت ورزد، پس گناهانش را در دنيا و آخرت بر او مىپوشاند، عرضه داشتند: چگونه بر او مىپوشاند؟ فرمود: آنچه را فرشتگان از گناهان بر او نوشتهاند، از يادشان مىبرد... پس خدا را در قيامت ملاقات مىكند، در حالى كه هيچ چيز نيست كه به چيزى از گناهانش شهادت دهد.»[40]
پی نوشت ها:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. مصباح الشريعة؛ ص85
[2]. تفسير نمونه، ج26 ص181
[3]. تفسير نمونه، ج23 ص156
[4]. يحشر بعض النّاس على صور تحسن عندها القردة و الخنازير. (علم اليقين، ج 2، ص 901)
[5]. اربعین حدیث، صفحات 14 و 15
[6]. جامع الأخبار(للشعيري) ص176 ـ بحار الأنوار (ط - بيروت) ج7 ص89 و ج108 ص97 ـ مجمع البيان فى تفسير القرآن؛ ج10 ص642
.[7] آيت الله جوادي آملي؛ كتاب پيامبر رحمت؛ ص111
.[8] تفسير نور، ج9، ص218
.[9] استنساخ مىكنيم يعنى: مىنويسيم
.[10] زُبُر يعني: كتاب همهي كارهاي ثبت شده.
.[11] تفسير القمى:ج2 ص264
.[12] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج7 ص97
.[13] مجمعالبيان ج10 ص526 ـ بحار الأنوار (ط - بيروت) ج7 ص97
.[14] مجمعالبيان ج10 ص526
.[15] الأمالي( للصدوق) ص359
.[16] مستدرك الوسائل؛ ج4 ص22، حديث 4078
.[17] لئالى الاخبار ج 5 ص79 (چاپ جديد)
.[18] الكافي (ط - الإسلامية) ج1
.[19] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ج2 ص260
.[20] الكافي (ط - الإسلامية) ج1 ص219
.[21] مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج3، ص5
.[22] بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم؛ ج1 ص426
.[23] الكافي (ط - الإسلامية) ج1 ص219
.[24] تفسير نمونه، ج8، ص125
.[25] كافي (ط - الإسلاميه) ج2، ص181
.[26] نساء/79 و166؛ يونس/29؛ رعد/43؛ اسراء/96؛ فتح/28 ـ عنكبوت/52 با کمی تفاوت
.[27] الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص68
.[28] الصحيفة السجادية ص180 دعای42 ـ و كان من دعائه عليه السلام عند ختم القرآن
.[29] الصحيفة السجادية ص228 دعای47 ـ و كان من دعائه عليه السلام في يوم عرفة
.[30] الصحيفة السجادية ص252 دعای51 ـ و كان من دعائه عليه السلام في التضرع و الاستكانة
.[31] كامل الزيارات ص42 ـ الحادي عشر زيارة قبر أمير المؤمنين ع و كيف يزار و الدعاء عند ذلك
.[32] مناجات شعبانیه ـ إقبال الأعمال (ط - القديمة) ج2 ص686
.[33] مناجات خمسه عشر، مناجات التائبین (مفاتیحالجنان) ـ بحارالأنوار (ط - بيروت) ج91 ص142
.[34] دعای کمیل ـ مصباح المتهجد؛ ج2 ص849 ـ إقبال الأعمال (ط - القديمة) ج2 ص709
.[35] دعای کمیل ـ مصباح المتهجد؛ ج2 ص849 ـ إقبال الأعمال (ط - القديمة) ج2 ص709
.[36] دعای کمیل ـ مصباح المتهجد؛ ج2 ص849 ـ إقبال الأعمال (ط - القديمة) ج2 ص709
.[37] كتاب المزار- مناسك المزار(للمفيد) ص158 باب دعاء يوم عرفة
.[38] بحار الانوار، ج5، ص321
.[39] ثواب الأعمال ص179ـ وسائل الشيعة ج16 ص74
.[40] الكافى ج2 ص430
|