درس صبر و تحمل از استاد شهید مرتضی مطهری
یکی از ویژگی های لازم برای یک مربی، استاد حوزه و دانشگاه، سخنران، واعظ و مبلّغ و در یک کلام؛ معلم دارا بودن سعه ی صدر در مواجهه با نظرات مخالف است. نظر مخالف همچون سنگی است که بر سطح آب برخورد می کند. عکس العمل معلم بستگی به وسعت روح وی دارد. آستانه تحمل معلم چنانچه کم باشد، به تلاطم درآمده و به اوج رسیده و در نهایت به صورت عصبانیت، برسر مخاطب سرریز می شود. حال آنکه اگر این ظرفیت به قدر دریایی وسعت یافته باشد، با اصابت سنگی هرچند بزرگ، هیچ تلاطمی نخواهد یافت و در کمال آرامش میتواند به شبهه و سئوال مخالفان پاسخی درخور دهد. استاد شهید مرتضی مطهری در متن زیر، این وسعت روح را به خوبی به نمایش گذارده است که می تواند درسی برای همگان باشد. ایشان نقل می کند: "در حدود يك سال و هشت ماه پيش ، يعنی در شب دوازدهم محرم / 97 به مجلسی دعوت شدم كه جمعی از آقايان و خانمهای مسلمان حضور داشتند . قبلا پيش بينی نمیكردم كه به چنين مجلسی دعوت شدهام . میپنداشتم به جلسهای خصوصی مركب از سه چهار نفر از دوستان خصوصی بايد بروم . در آن جلسه سه چهار نفر از صاحبنظران و متفكران اسلامی هم حضور داشتند كه اكنون برخی از آنها در خارج ايران به سر میبرند و برخی در تبعيدند و برخی به رحمت حق پيوستهاند . طبعا به حكم موقعيت و زمان ، و به حكم اينكه حضار مجلس همه مسلمان و علاقمند بودند ، و به حكم اينكه چند نفر از حضار جزء صاحبنظران به شمار میرفتند ، از آن سه چهار نفر و از من تقاضا شد كه بحثی را مطرح كنيم كه برای حضار مفيد و سودمند باشد . دوستان ديگر هر كدام مطالب مفيد و سودمندی اظهار داشتند و من به نوبه خود از آنها بهره بردم و استفاده كردم .
اين بنده مردد و در انديشه بودم كه چه مطلبی را طرح كنم ، خصوصا با توجه به آنكه همه گفته ها ضبط میشد و اين سخن در ميان بود كه همه اينها به عنوان پيام به عنوان پيام دانشجو پخش شود. در اين بين يكی از افراد غير مسؤول جلسه ، جملهای گفت كه همان ، موضوع قسمت عمده سخنان من شد . جمله ای كه آن فرد گفت خلاصهاش اين بود : بايد مردم را از شر اين دريای معارف ( معارف اسلامی ) راحت كرد . نظر به اينكه فكر میكنم آنچه در آن جلسه گفتهام برای اين بحث كه در آن هستيم مفيد است ، در اينجا آنها را بازگو میكنم. گفتم : ارسطو جمله ای دارد در باره فلسفه، میگويد: " اگر بايد فيلسوفی كرد بايد فيلسوفی كرد ، و اگر نبايد فيلسوفی كرد باز هم بايد فيلسوفی كرد " ... مقصود ارسطو اين است كه فلسفه يا درست است و بايد آن را تأييد كرد و يا غلط است و بايد آن را طرد كرد. اگر درست و قابل تأييد است بايد فيلسوف شد و با نوعی فيلسوفيگری ، فلسفه را تأييد كرد ، و اگر هم غلط است و طرد شدنی ، باز بايد فيلسوف شد و فلسفه را آموخت و با نوعی فيلسوفي گری فلسفه را نفی و طرد كرد . پس به هر حال فلسفه را بايد آموخت و ضمنا بايد دانست كه هر نوع انكار فلسفه خود نوعی فلسفه است و كسانی كه میپندارند تنها با دست آوردهای برخی علوم بدون آنكه توأم با انتزاعات فلسفی بشود ، فلسفه را نفی و رد میكنند سخت در اشتباهند. اضافه كردم كه : من فعلا كار ندارم كه علماء اسلام در طول هزار و چند صد سال به فرهنگ جهان و معارف جهان و تمدن جهان ، علوم و رياضی جهان ، علوم طبيعی جهان ، علوم انسانی جهان ، علوم فلسفی جهان ، حقوق و ادبيات و . . . خدمتی كرده اند يا نكرده اند ، كه البته كرده اند . اما میگويم اگر فقه ما را ، فلسفه ما را ، عرفان و سير و سلوك ما را ، اخلاق و فلسفه زندگی و فلسفه تعليم و تربيت ما را ، تفسير ما را ، حديث ما را ، ادبيات ما را ، حقوق ما را بايد قبول كرد و پذيرفت ، بايد فقيه شد ، يا فيلسوف شد ، يا عارف و سالك شد و يا . . . و اگر هم بايد نفی كرد و طرد نمود باز هم بايد آنها را آموخت و فهميد و هضم كرد و آنگاه به رد و طرد و نفی آنها پرداخت . اين صحيح نيست كه يك فرد غير وارد كه اگر يك كتاب فقه يا فلسفه را به دستش بدهند نمیداند از راست بگيرد يا از چپ ، پيشنهاد رد و طرد بدهد ."
----------
نهضتهای اسلامی در صد ساله اخير /چاپ دوازدهم : پائيز 1368 /متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری /ناشر : انتشارات صدرا ( با كسب اجازه از شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهيد )/صص 72و73
|