انقلاب ها در مرحله تداوم و استمرار نسبت به مراحل شکل گیری تا پیروزی،تثبیت واستقرار خود مسائل و مشکلات بسيار پيچيده تر حساس تر و خطرناك تری را تجربه می کنند و به نيروى بيشتری برای حفظ اصول وجهت گیری های انقلاب نیاز دارند.
انـقلاب ها و نهضت ها همانند پديده هاى ديگر ممكن است دچار موانع، چالش ها وآفت زدگى شـوند. آسیب ها وآفات انقلاب با چهره هاى گوناگون و متفاوت ظاهر مى شوند زيرا ممكن است ناشى از عوامل گوناگونی باشند كه به صورت نامحسوس و خزنده، جامعه انقلابى را تحت نفوذ و تاثير خود قرار داده و خسارات خود را با خالى كردن انقلاب از مـحتواى اصلى و درونى آن وارد نمايند.
از این رو وظيفه رهبرى ،هـمه مـسئولان ومردم در مرحله تداوم و استمرار انقلاب اسلامى بسیار خطیر وسرنوشت ساز است که در این مجال،عناوین عوامل،موانع،چالش ها و الزامات استمرارانقلاب اسلامی ایران را مرور می کنیم.
علل و عوامل استمرار انقلاب اسلامى
مواردى كه مىتواند منجر به ایجاد زمینه وشرایط لازم برای استمرار انقلاب اسلامي گردد، « علل و عوامل » استمرار و تداوم انقلاب شناخته مىشود که مهم ترین آنها عبارتند از:
1. حفظ جهت گیری الهی انقلاب اسلامی
2. درک وفهم صحیح ازاسلام وپایبندی عملی به شعاراسلام خواهی
3. شناخت اصل مترقی ولایت فقیه والتزام به پیروی ازآن
4. حضورمستمرمردم درصحنه ومراقبت از جهت گیری صحیح انقلاب اسلامی
5. ایمان وعمل صالح واستقرار وگسترش اخلاق اسلامی بویژه درمیان مسئولان
6. زنده نگهداشتن ارزش های انقلاب(تقوا، زهد، جهاد، شهادت،ایثار، اخلاص، معنویت...)
7. استقامت وپایداری درمسیرحرکت انقلاب اسلامی به سوی اهداف نهایی
8. حفظ اتحاد ویکپارچگی وپرهیز ازتفرقه
9. تسلیم ناپذیری دربرابردشمن
10. بارورنمودن نسل جدید وپرورش آنها باهویت صحیح
11. رعایت عدالت و اجرای آن از سوی متصدیان امور در سطوح مختلف
12. رشد و شکوفایی استعدادها و آبادانی کشور
13. شایسته سالاری و انتخاب افراد لایق و کارآمد برای مسئولیت ها (متعهد، متخصص و توانمند)
14. مردمي ماندن انقلاب
15. تكيه بر نيازهاي واقعي و فطري مردم
16. اميدواري به آينده روشن
17. صبر و مقاومت و پايدارى در برابر توطئهها و تهاجمات دشمنان.
18. قدرت اقتصادى، مردمى و نظامى انقلاب اسلامى در برابر دشمنان داخلى وخارجى.
19. آشكار شدن ماهيت ضد اسلامی وضد مردمى عناصر ضد انقلاب داخلى و خارجى
تداوم انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمينى قدسسره
امام خمينى(ره) دومحوراساسی رادرپیروزی انقلاب اسلامی مؤثر می دانستند وبرای تداوم انقلاب نیز برآن دومحور تأکید می کردند.
1. کلمه توحید (معرفت عقلی، باورقلبی ورفتارعینی براساس ایمان وتوحیداسلامی)
2. توحیدکلمه (وحدت وانسجام وتمرکز مردم برپایه آرمان ها واهداف انقلاب اسلامی)
عوامل تداوم انقلاب اسلامی از دیدگاه شهید مطهری
1. فرهنگ زدایی ساختار رژیم گذاشته وساختن نهادهای جدید مطابق با آرمان های انقلاب(تكيه بر ارزشهاي ديني و پياندازي حكومتي برخاسته از متن دين)
2. ، حفظ ماهیّت اسلامی نظام و روحیه دینی مسوولین و انقلابیون (انقلاب جهاد اصغر است و حفظ تقوای الهی، جهاد اکبر)
3. اهمیت دادن به تحلیل و شناخت انقلاب
4. عدالت خواهی و پر کردن شکاف های طبقاتی
5ـ حفظ استقلال مكتبي واسلام راستين و عرضه آن به سراسر دنيا
6- توجه به آزاديهاي به شكل معقول در چارچوب اصول اسلامي
7ـ حفظ جايگاه و استقلال روحانيت
موانع استمرار و تداوم انقلاب اسلامی
مشكلاتى كه انقلاب و انقلابيون را از بيرون تهديد مىكند ومىتواند منجر به افول انقلاب اسلامي گردد، «موانع» استمرار و تداوم انقلاب شناخته مىشود که مهم ترین آنها عبارتند از:
1. تهاجم وشبیخون فرهنگی در قالب هاي پيچيده و پر زرق و برق و گمراه كننده
2. جایگزین کردن انگیزه های مادی به جای انگيزه الهي وارزشهای اسلامی
3. ايجاد شك و ترديد در اعتقادات و ارزش هاي ديني و ترويج شبهات و طرح مسائل مبهم
4. ارائه چهره وارونه از اسلام و ترويج انديشه سكولاريسم
5. نفوذ دادن اندیشه های بیگانه برای تغيير ارزشها و از خودبيگانگى
6. ترويج اختلاف بین شیعه وسنی
7. جهت دهي به افكار جوانان و تشكيك تدريجي در پايه هاي اعتقادي آنان
8. ترويج اسلامستيزى وعدم التزام به قوانين اسلامى
9. ترويج پوچگرايى و زير سؤال بردن مبانى نظام سياسى جمهورى اسلامى ايران
10. مقابله با اصل نظريه ولايت فقيه وتضعيف رهبرى و نهادهاى وابسته به آن
11. تضعيف انديشه و روحيه انقلابى
12. ترويج ملىگرايى افراطی در برابر اسلامخواهى
13. ایجاد بحران هویت وبدبین کردن مردم وجوانان به فرهنگ خودی
14. حركت هاي خزنده و رواج ايسم ها و مكاتب انحرافي گوناگون
15. ترويج عرفان هاي كاذب وخرافات
16. ایجاد روحيه مدگرايى وترویج تفريحات ناسالم بین جوانان مسلمان
17. توزیع گسترده وسایل گناه، ابزار شهوترانى وفساد درجامعه
18. مأیوس کردن ملت از توانایی اداره کشور توسط احکام اسلامی
19. سلب اعتماد مردم از کارآمدی نظام
20. جلوگیری ومانع تراشی برای رشد وپیشرفت کشور درابعادمختلف
21. ترویج قدرت طلبی، حزب گرایی و سوء استفاده از آزادی
22. رواج و گسترش گروه هاي رپ ، هوي متال، و امثال آن
23. جذب انديشمندان و نخبگان فكري جامعه براي تحقق اهداف موردنظر
24. ترويج قوميتگرايى واجرای تجزیه قومی و سرزمینی با تحریک قومیت های مختلف كشوربه منازعات قومي، سياسي و مذهبي
25. بزرگ نمايي اختلافات با بهره گيري از عمليات رواني ـ رسانه اي
26. منزوی كردن و به حاشیه راندن نیروهای ارزشی و اصیل انقلاب
27. توطئه براندازى انقلاب ونظام جمهوری اسلامی
28. تشدید فشارهاى بينالمللى وسعى در انزواى جمهورى اسلامى
29. مخدوش كردن الگوى حكومت اسلامى
30. تحريف ريشههاى انقلاب براى نسل امروز و آينده
31. بزرگنمايى نقش جريان روشنفكرى در انقلاب
32. رخنه فرصتطلبان و افراد بىاعتقاد يا بى تفاوت نسبت به آرمانهاى انقلاب براى تأمين منافع شخصى يا گروهى خويش
33. تحریم وفشار اقتصادی
34. بالا بردن سطح انتظار و توقعات مردم درهمه امور
35. ترویج مصرف گرایی و رفاه زدگی
آسيب ها وآفات انقلاب اسلامی
آسيب شناسي انقلاب اسلامي ايران، به معني بررسي واقع بينانه مشكلات، انحرافات، آفات و تحريفات انقلاب اسلامي در ابعاد فرهنگی،اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و... است که همراه و درون انقلاب مىباشد وآن را از درون تهديد مىكند ومىتواند منجر به افول انقلاب اسلامي گردد.
طبقه بندی آسيب ها وآفات انقلاب
انقلاب نیز همانند پدیده های دیگر دچار آفت هایی می شود که بدون رفع آنها استمرار انقلاب ممکن نخواهد بود و دفع آفات بدون شناخت آنها میسر نیست.آفات انقلاب را می توان به دو دسته کلی: طبیعی و انسان تقسیم نمود.
دسته اول: آفات طبیعی هستند که دست بشر یا اصلا در آنها دخالتی ندارد و یا دخالت تام ندارد و آفات طبیعی به نوبه خود به دسته های کوچکتری تقسیم می شوند که اهم آنها عبارتند از:
الف) افزایش بی رویه جمعیت: رشد جمعیت در سرنوشت یک کشور تاثیر مثبت دارد اما اگر بی رویه باشد و در چار چوب برنامه دقیق و حساب شده انجام نگیرد آفتی است که موجب کندی حرکت انقلاب شده، عواقب وخیمی بدنبال خواهد داشت.
ب) توزیع نامناسب جمعیت نیز برای یک نظام انقلابی مشکل آفرین خواهد بود و پیامدهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غیر قابل تحملی در پی خواهد داشت.
ج) مهاجرت بی رویه موجب تراکم جمعیت در نقاط خاص و خالی شدن سایر نقاط از سکنه خواهد شد و ناملایماتی را برای انقلاب بدنبال می آورد.
د) بی سوادی نیز از آنجا که زمینه سوء استفاده های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره را فراهم می کند آفتی خطرناک است که انقلاب را از درون به شدت تهدید می کند.
ه) حوادث طبیعی همچون سیل، زلزله، خشکسالی و...که از آنها مفری نیست، موجب کندی حرکت انقلاب می گردد ولی با پیش بینی ها و برنامه ریزیهای صحیح تا حدودی می توان ضربه پذیری انقلاب را در مقابل این نوع حوادث کاهش داد.
دسته دوم: آفتهای انسانی است که دست بشر در پیدایش آنها نقش دارد و بدین لحاظ ازاهمیت بیشتری برخوردارند این آفات به دو دسته تقسیم می شوند:
- آسيب ها و آفات متوجه مسئولان ومدیران
- آسيب ها و آفات متوجه مردم.
الف) آسيب ها و آفات مسئولان ومدیران: از آنجا که مسئولان ومدیران از ارکان اصلی انقلابند و نسبت به آن، حکم ناخدای کشتی را دارند آفات آنان نیز، برای انقلاب زیانبارتر و تهدید کننده تر است و عمده آنها عبارتند از:
1. فقدان اخلاق وتعهد کافی در مسئولان ومدیران
2. عدم آگاهی و تخصص مسئولان ومدیران(در کنار تعهد عملی، نقش عمده تخصص علمی در رهبری ومسئولان نیز بر همگان آشکار است و فقدان آن در زمره آفات خطرناک انقلاب به شمار می آید. حضرت علی (ع) در خطبه172 می فرماید:
«ايها الناس، ان احق الناس بهذا الامر اقواهم عليه واعلمهم بامر الله فيه » ای مردم شایسته ترین کس برای زمامداری، نیرومندترین و داناترین آنان به امر خدا و امر مربوط به زمامداری است.)
3. كناره گيرى و انزواى مديران لايق و مـتعهد
4. تفرقه واختلاف مسئولان بویژه در رده بالاىنظام
5. نداشتن طرح و برنامه مشخص و روشن برای آینده انقلاب و نظام
6. شکست روحی ناشی از خودباختگی فرهنگی
7. عدم توجه به حيله ها و نقشه هاى ضدانقلاب
8. ناتمام گذاشتن انقلاب وتحقق اهداف
9. دوری از معنويت و به فكر دنيا و امـور مـادى بودن
10. عدم مواجهه صحيح با آزادى و سوء استفاده از آن
11. سرپيچى از فرامين رهبرى و تضعيف آن
12. فاصلهى ارتباطى و عدم درك متقابل ميان دو نسل
13. زیاده خواهی و خود بینی
14. عقب نشینی در برابر تاخت و تاز و تهاجم فرهنگی دشمن بیگانه
15. تاثیر پذیری ومرعوب شدن دربرابر تبلیغات وجنگ روانی دشمن
16. اشرافیگری ورفاه طلبی مسئولان و تسري آن در بين مردم؛
17. عدم شايسته سالاري در تصدي مسئوليت ها و خانواده سالاري و عدم چرخش نخبگان
18. ضعف يا سوء مديريت مسؤولان ومديران انقلاب
19. غفلت از پرورش نيروى انسانى انقلابى و مؤمن
20. بی توجهی و ناتوانی درتبلیغات
21. نداشتن برنامهاى همه جانبه براى جلوگيرى از مهاجرت تحصيلكردگان و متخصصان و فرار مغزها
22. قانون گریزی در لوای احساس مسئولیت
23. عدم عدالت در توزیع ثروت و درآمد عمومی جامعه
24. اعتدالگريزى و افراط گری
25. وابستگى اقتصادى به قدرتهاى بيگانه؛
26. نداشتن برنامههاى بلند مدت و كوتاه مدت براى نيل به استقلال و توسعه اقتصادى؛
27. عدم توجه به مشکلات اقتصادى ناشى از روند توسعه
28. كج فهمي و جمود و تحجّر
ب) آسيب ها وآفات مردمی: بخش مهمی از آفات متوجه مردم می شود
بنى اسرائيل در مرحله استمرار وتداوم انقلاب ، به موسى (علیه السلام) گفتند:
((قَالُواْ يَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِيهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ)) (مائده/24) (بنى اسرائيل) گفتند: «اى موسى! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهيم شد! تو و پروردگارت برويد و (با آنان) بجنگيد، ما همين جا نشستهايم»!
اگر اين مردم بودند كه باعث پيروزى در مرحله اول انقلاب شـدند, هميـن مـردم هـستند كـه بايد در مرحله استمرار وتداوم انقلاب نیز حاضر وآماده انجام وظایف خود شـوند.
دشـمن هميشه بيدار است. دشمنان جهانى و حالت طـغـيان و خـودكامگى كـه بـعضى گـروهها و قـدرتهايى كـه هميشه مى خواهند خون مردم را بمكند, چه در داخل و چه در خارج, با چهره ها و با توطئه هاى تازه تجلى مى كنند و از راههاى تازه اى وارد مـى شوند و از جاى ديگر رخنه مـى كنند.
1 ب) آسیب شناسی انقلاب اسلامی در بُعد فرهنگی
1. سستی دراعتقادات
2. افت معنويت دربين مردم به خصوص انقلابيون
3. تحريف ارزشها وماهيت اسلامى انقلاب
4. نفوذ انديشه هاى بيگانه از طريق دشمنان آگاه و دوستان نادان
5. رجعت تدريجى به ارزشهاى فرهنگى طرد شده نظام پيشين
6. شکست روحی ناشی از خودباختگی فرهنگی
7. ناامیدی نسبت به آینده
8. فراموشي اهداف و آرمانهاي انقلاب
9. ابتذال فرهنگى و رواج یافتن فساد اخلاقی
10. از دست دادن روحیه و تلاش و تولید و سخت کوشی
11. احساس مسئولیت نکردن نسبت به دیگران
12. كمرنگ شدن ارزشها و رو آوردن به ضدّ ارزش ها
13. تجدد گرایی افراطی يا التقاطى و تقلید بی منطق از فرهنگ غرب
14. تحجّر و مقدّس نمايى
15. غفلت از انديشه و روحيه انقلابى
16. خود باختگی در مقابل تهاجم بیگانگان و حس خود کم بینی
17. عدم توجه به حيله ها و نقشه هاى ضدانقلاب
18. ناتمام گذاشتن انقلاب وتحقق اهداف
19. دوری از معنويت و به فكر دنيا و امـور مـادى بودن
20. عقب نشینی در برابر تاخت و تاز و تهاجم فرهنگی دشمن بیگانه
2 ب) آسیب شناسی انقلاب اسلامی در بُعد اجتماعی
1. شكاف در وحدت روحانیان و دانشگاهیان
2. فاصلهى ارتباطى و عدم درك متقابل وشكاف در وحدت نسلهای انقلاب
3. انزوای نیروهای اصیل انقلاب
4. سستی و سهل انگاری مردمی در فراگیری تخصصهای لازم که سبب نیاز به بیگانه و صدمه خوردن می شود
5. تاثیر پذیری از تحلیلهای مغرضانه دشمن
6. راحت طلبی و تجمل گرایی
7. غفلت از انتقال اصول وآموزههاى انقلاب به نسلهاى آینده
8. فساد ادارى و اجتماعى
9. رقابت هاي ناسالم سياسي و انتخاباتي؛
10. عدم اجرای عادلانه قانون
11. توزیع ناعادلانه قدرت
12. تفرقه و درگير شدن در گرداب اختلافات داخلى
13. ضعف نظم وانضباط اجتماعى
3 ب) آسیب شناسی انقلاب اسلامی در بُعد سیاسی
1. خطرآفريني جريان نفاق
2. جدایی میان نیروهای انقلابی و اخـتلاف ملت باهم
3. جدا شدن مردم از برنامههاى دولت
4. خالی کردن صحنه در برابر تاخت و تاز و تهاجم فرهنگی دشمن بیگانه و یا ضد انقلاب داخلی
5. ضعف آگاهی سیاسی وبصیرت مردم نسبت به انقلاب و جریانات وحوادث مربوط
6. بی تفاوتی نسبت به سرنوشت نظام و آینده انقلاب
7. عدم مواجهه صحيح با آزادى و سوء استفاده از آن
8. سرپيچى از فرامين رهبرى و تضعيف آن
9. زیاده خواهی و خود بینی
10. تاثیر پذیری ومرعوب شدن دربرابر تبلیغات وجنگ روانی دشمن
4 ب) آسیب شناسی انقلاب اسلامی در بُعد اقتصادی
1. انتظار و توقع خارج از امكان
2. عدم وجود فرهنگ کار و تلاش
3. ضعف انضباط مالی
4. فساد مالی واقتصادی
5. فراموش كردن محرومان
6. غفلت ازبرقرارى عدالت اقتصادی
7. دنياطلبى و اشتغال به زينتهاى دنيوى وثروت اندوزی
امام خمینی (ره) و آسیب شناسی انقلاب اسلامی
امام خمینی ره معمار کبیر انقلاب اسلامی در طول حیات طیبه خود آفات انقلاب اسلامی را به مردم و مسئولان متذکر می شد و راههای مقابله با آنها را بیان می فرمود، چنانچه معظم له در بیانات خود در دیدار خود با رئیس جمهور، وزراء، رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، در تاریخ 19/11/60 فرمود:
...و آن روزی که دیدید و دیدند که انحراف در مجلس پیدا شد، انحراف از حیث قدرت طلبی و ازحیث مال طلبی، در کشور، در وزیرها پیدا شد، آن روز بدانند که علامت این که شکست بخوریم، خود نمایی کرده. از آن وقت باید جلویش را بگیرند. رئیس جمهوری که بخواهد سلطنت کند به این مملکت، خود مردم باید جلویش را بگیرند. مجلسی که بخواهد قدرتمندی نشان بدهد و آن مسائلی که سابق و آن افرادی که سابق در مجلس بودند، آن کارها را بکند، خود مردم باید جلویش را بگیرند. اگر مردم بخواهند که اسلام را حفظ کنند، جمهوری اسلامی را حفظ کنند، دولت و مجلس و رئیس جمهور و این ها را حفظشان کنند؛ یعنی حفظ کنند از این که خدای نخواسته یک وقت قدمی از آن ور بر ندارند. این شیطانی است که در انسان هست و ممکن است که هر کس را منحرف کند و لازم است که انسان خودش را مهذب کند. [صحیفه نور، ج 16، ص 30، به نقل از کتاب تحولات اجتماعی و انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی ره، ص 358 و 359]
امام خمینی(ره) راه مقابله با آسیب ها و آفات این نهضت اسلامی و بقای انقلاب را همان راه و رمز پیروزی آن می دانند. همانطور که در وصیّت نامه الهی خودشان فرمودند:
بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسل های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن، انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد. اینجانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد، و دست استعمار و استثمار گران خارج و داخل از کشور تان قطع شود، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم برآن سفارش فرموده است از دست ندهید و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی و بقاء آن است، فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است.
امام خمینی(ره) به عنوان یک رهبر انقلابی آسیبهای انقلاب را با توجه به ماهیت اسلامی انقلاب چنین معرفی می نماید:
1 - لغزش ازاسلام
منبع:. صحیفه امام، ج 11، ص 499
2- وجود روحانیت متحجر و مقدسنما و روحانینمایان
منابع: . صحیفه امام، ج 21، ص 277 و 278
صحیفه امام، ج 12، ص 468
صحیفه امام، ج 20، ص 23 و 24
3-اعمال خلاف، برای معرفی کردن اسلام
منبع:صحیفه امام، ج 11، ص 499
صحیفه امام، ج 8، ص 335-337
صحیفه امام، ج 8، ص 479
صحیفه امام، ج 8، ص 4
صحیفة امام، ج 8، صص484
4- نفوذ افراد غیر صالح در مراکز قدرت
منبع:. صحیفه امام، ج 14، ص 362
صحیفه امام، ج 16، ص 172
صحیفه امام، ج 10، ص 65
5- اعمال خلاف به اسم اسلام
منبع:صحیفة امام، ج 11، صص 233 و 234
صحیفة امام، ج 12، صص 470 و 471
6- سستی در پیاده کردن احکام و مقررات اسلام
منبع:صحیفه امام، ج 8، ص 10-12
صحیفه امام، ج 11، ص 251 و 252
صحیفه امام، ج 11، ص 316
صحیفه امام، ج 17، ص 161 و 162
صحیفه امام، ج 18، ص 242
7- خودرأیی و خارج از مقررات و قانون عمل کردن
منبع:صحیفه امام، ج 18، ص 242
صحیفه امام، ج 8، ص 256
صحیفه امام، ج 18، ص 206
8- اختلاف و تضعیف دستگاهها و قوای دیگر کشور
منبع:صحیفه امام، ج 18، ص 475 و 476
صحیفه امام، ج 19، ص 66 و 67
9- خروج از سادهزیستی و گرایش به اشرافیگری
منبع:صحیفه امام، ج 18، ص 471
صحیفه امام، ج 16، ص 215 و 216
10- بیصبری در برابر کمبودها
منبع:صحیفه امام، ج 17، ص 391 و 392
صحیفه امام، ج 21، ص 158 و 159
صحیفه امام، ج 10، ص 347،348
11- ایجاد اختلاف و تشتت در دانشگاهها
منبع:. صحیفه امام، ج 8، صص 440 و 441
12- مخالفت با اسلام ناب تحت عنوان آزادی و دمکراسی
منبع:صحیفه امام، ج 14، ص 498 و 499
صحیفه امام، ج 7، ص 487
13- گسترش فرهنگ غرب و غربزدگی
منبع:صحیفه امام، ج 10، ص 361
صحیفه امام (ره)، ج 13، ص 211 و 212
14- اختلاف بین شیعه و سنی
منبع:صحیفة امام، ج 6، ص 95
15- یک بعدی نگریستن به اسلام
منبع:. صحیفه امام، ج 3، ص 221 و 222
صحیفه امام، ج 21، ص 281
16- عدول از حمایت از محرومین و پابرهنهها
منبع: صحیفه امام، ج 21، ص 281
صحیفه امام، ج 21، ص 99 و 100
صحیفه امام، ج 21، ص 87.
چالش های استمرار انقلاب ونظام اسلامی
مفهوم چالش
«شرايط و وضعيت جديدي كه مسير آينده جامعه را مورد هجوم قرار داده حفظ تعادل آن را دچار مشكل و مستلزم تلاشي سخت و سرنوشتساز ميسازد.»
امام على(ع) ، در بیانات خود در موارد مختلف به چالش های فراروی نظام اسلامی و راههاى مقابله با آن اشاره کردهاند:
1. خیانت
مؤثرترین چالش ، نفوذ پدیده شوم خیانت در سیستم کارگزارى و نظام اجرایى کشور است. بر اساس حکم عقل و منطق، خیانت در هر شرایط و از هر کسى ناپسند و غیرموجّه است، ولى خیانت کارگزاران و زمامداران به نظام، مردم و رهبر بدترین نوع خیانت است. امام على(ع) مىفرماید:
همانا بزرگترین خیانت، خیانت به مردم، و رسواترین دغلکارى، دغلبازى با رهبران و امامان است.
به خدا سوگند! من مىدانستم که مردم شام به زودى بر شما [کوفیان [پیروز خواهند شد؛ زیرا آنان... نسبت به رهبر خود امانتدار، و شما نسبت به امام خود خیانتکارید...، اگر من یک کاسه چوبى را به یکى از شما به رسم امانت بسپارم، مىترسم خیانت کنید و بند آن را بدزدید.»
تاریخ دفترى است که خیانت بسیارى از کارگزاران را در خود ثبت کرده است. خیانت ابولُبابه در افشاى تصمیم پیامبر(ص) در مورد نبرد با بنىقریظه،خیانت حاطب بن أبىبَلْتَعَه در رساندن خبر حمله قریب الوقوع پیامبر(ص) به مکه، و خیانت جریر بن عبدالله بجلى نمونههایى از این موارد است. جریر به نمایندگى از طرف حضرت على(ع) براى ابلاغ پیام امام به معاویه و مذاکره با وى و دعوت او به بیعت با امام رهسپار شام شد. معاویه مقدم وى را گرامى داشت و در پذیرایى از او و بخشش به وى بسیار کوشید. نماینده امام کار را اطاله داد و بیش از یک ماه در آنجا اقامت گزید و با چشمداشت به کیسههاى زر و سیم معاویه در اداى وظیفه خیانت ورزید. گزارش خیانت و مداهنه و تساهل وى به امام رسید. او نزد امام بازگشت و با شنیدن توبیخات، از آن حضرت جدا شد. حضرت دستور داد طبق فرمان پیامبر(ص) خانه وى را آتش زدند.
حضرت با قاطعیت با کارگزاران خائن برخورد مىکرد. براى نمونه ایشان در نامهاى شدیداللحن به اشعَث بن قیس هنگامى که در بیتالمال خیانت کرده بود، فرمود:
آنچه بر عهده توست ادا نما، وگرنه گردن تو را با شمشیر خواهم زد.
اشعث در دوران زمامدارىاش صدهزاردرهم اندوخته بود. امام فرمان داد تا آن را پس دهد. او گفت: این ثروت را در دوران حکومت شما به دست نیاوردهام. امام فرمود:
به خدا سوگند، اگر آن را در بیت المال مسلمانان حاضر نسازى، این شمشیر را چنان بر تو فرود آورم که هر چه خواست، از تو باز ستانَد.
در جاى دیگر به فرمانرواى مصر ـ مالک اشتر ـ فرمان مىدهد که با این پدیده شوم نفرتانگیز با قاطعیت مبارزه کند و خیانتکاران را به سزاى اعمال زشتشان برساند:
اى مالک! از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن. اگر یکى از آنان دست به خیانت یازید و گزارش بازرسانت آن را تأیید کرد، به همین مقدار گواهى قناعت کن و او را با تازیانه کیفر نما و از آنچه در اختیار دارد او را عزل کن و در جایگاه خواریش بنشان، و داغ خیانت بر چهرهاش بگذار و قلاده ننگ و بدنامى به گردنش بیاویز.
این شدت و قاطعیت درجه آسیبپذیرى نظام از خیانت را روشن مىکند. نظامهایى که به خیانت کارگزاران خود رسیدگى نکنند، سرانجام محتوم آنان شکست خواهد بود. براى مثال انقراض نظام امویان را مىتوان در خیانت حاکمان آن جستجو کرد. نظام اموى به اعتراض مردم توجهى نمىکرد و اگر هم مجبور مىشد یا سیاستشان اقتضا مىکرد، کارگزار خائن را از شهرى عزل مىکردند و در شهرى دیگر بر منصبى دیگر مىگماردند و زمامدار دیگرى را که در خیانت دست کمى از قبلى نداشت نصب مىکردند. مثلاً در مدینه سه بار مروان بن حکم و ولید بن عتبه به جاى یکدیگر عزل و نصب شدند. آنان همچون مهرههایى بودند که بهدست حاکمان جابهجا مىشدند.
دستورالعمل امام علی(ع) برای برخورد با یك مفسد اقتصادی
در دوران حکومت امام علی علیه السلام، به آن حضرت خبر رسید که "ابن هرمه" مأمور حکومتی ناظر بر بازار اهواز، مرتکب خیانتی شده است. امام علیه السلام پس از اطلاع، به رفاعة بن شدّاد بجلّى فرماندار خود در اهواز چنین نوشت:
هنگامى که نامه مرا خواندى، ابن هرمه را از نظارت بازار برکنار دار، و او را به مردم معرّفى کن، و به زندانش افکن، و رسوایش ساز، و به همه بخشهاى تابع «اهواز» بنویس که من این گونه عقوبتى (شدید) براى او معیّن کردهام. مبادا در مجازات او غفلت یا کوتاهى کنى، که نزد خداوند خوار مىشوى. و من به زشتترین صورت ممکن تو را از کار بر کنار مىکنم – و خدا آن روز را نیاورد – و چون روز جمعه رسید او را از زندان در آور و ۳۵ تازیانه بزن و در بازارها بگردان. و هر کس گواهى آورد (که ابنهرمه از او چیزى ستانده است)، او را با گواه خود قسم ده، و مبلغ مورد شهادت را از مال ابنهرمه بردار و به طلبکار بده. دوباره ابنهرمه را – خوار و سرافکنده و بىآبرو – به زندان بازگردان، و پاهایش را در بند گذار، و تنها براى نماز باز کن؛ فقط اگر کسى برایش خوراک یا نوشابه یا پوشاک یا زیراندازى آورد به او برسان.
و مگذار ملاقاتى داشته باشد که راه پاسخگویى به محاکمه را به او نشان دهد و به آزاد شدن از زندان امیدوارش سازد. و اگر دانستى که کسى چیزى (عذرى) به او آموخته است که به مسلمانى زیانى مىرساند، او را نیز تازیانه بزن و به زندان انداز تا توبه کند.
شبها زندانیان را به فضاى باز بیاور تا تفریح کنند جز ابنهرمه، مگر بترسى که بمیرد. در این صورت او را نیز با دیگران به حیاط زندان بیاور. و اگر دیدى هنوز طاقت تازیانه خوردن دارد، پس از ۳۰ روز، ۳۵ تازیانه دیگر به او بزن – پس از ۳۵ تازیانه اول.
و براى من بنویس که درباره (بازار و نظارت بر آن و پایان دادن به هر گونه خیانتى به مردم) چه کردى، و پس از این خائن، چه کسى را براى نظارت برگزیدى. در ضمن حقوق ابن هرمه خائن را قطع کن. (الحیاة جلد ۶ صفحه ۶۱۵)
2. ضعف مدیریت
یکى از چالش های نظامهاى سیاسى و اجتماعى ضعف مدیریت زمامداران و کارگزاران حکومتى و ناتوانى آنها در اداره امور جارى کشور است. در طول تاریخ هر زمان افراد ضعیف و سست عنصر رهبرى جوامع یا مسؤولیت بخشى از حکومت را به عهده گرفتهاند، خسارات فراوانى بر دولت، ملت و نظام سیاسى وارد کردهاند. امام على(ع) از پذیرش مسؤولیت بدون لیاقت و شایستگى انتقاد مىکند و از بیعت مردم با ابابکر پس از رحلت پیامبر(ص) اظهار شگفتى مىنماید.
آگاه باشید به خدا سوگند، پسر ابوقحافه در حالى جامه خلافت را بر تن کرد که خوب مىدانست جایگاه من در حکومت اسلامى همانند محور سنگهاى آسیاست و آن جز بر محور من نمىچرخد [کسى چون من شایستگى این مقام را ندارد] و خوب مىدانست چشمهسارهاى علم و دانش از دامن کوهسار وجودم جارى است، و مرغان دور پرواز اندیشهها را به ژرفاى آسمان عظمتم راه نیست... شگفتا! ابابکر که در حیات خود از مردم مىخواست عذر او را بپذیرند، چگونه به هنگام مرگ آن را به دیگرى واگذار کرد؟! به راستى هر دو [عمر و ابوبکر] از پستان شتر خلافت دوشیدند و نوشیدند، و سرانجام حکومت را در اختیار کسى قرارداد که مجموعهاى از خشونت، سختگیرى، اشتباه و پوزشطلبى بود... .
امام از مدیران صالح استفاده مىکرد که ممکن بود در مدیریت ضعف داشته باشند، اما ایشان آن ضعفها را نادیده نمىگرفت. حضرت در نامهاى به کمیل بن زیاد نخعى والى هیت، ضعف مدیریت او را نکوهیده است:
اى کمیل! سستى انسان در انجام دادن کارهایى که بر عهده اوست و پافشارى در کارى خارج از مسؤولیتش نشانه ناتوانى آشکار و اندیشهاى ویرانگر است... اى کمیل! تو در آن سامان پلى شدهاى تا دشمنان از آن بگذرند و بر دوستانت هجوم آورند؛ زیرا نه قدرتى دارى که با آنان نبرد کنى و نه هیبتى دارى که از تو حساب برند و بگریزند، نه مرزى را حفظ مىکنى و نه مىتوانى شوکت دشمن را در هم بکوبى، نه نیازهاى مردمت را بر طرف مىکنى، و نه امامت را راضى نگه مىدارى.
از آنجا که انتخاب مدیرانِ کارآمد و دلسوز مدّ نظر امام على(ع) بود، هنگامى که مشاهده کرد محمد بن ابىبکر در اداره مصر ناتوان است، مردى لایق و کارآزموده و مدیرى مدبر چون مالک را به ولایت آن سامان گمارد و از محمد بن ابىبکر که از این موضوع ناراحت شده بود، دلجویى کرد. پس از شهادت محمد بن ابىبکر فرمود:
من مىخواستم هاشم بن عتبه را والى آنجا قرار دهم که اگر او والى مىشد، عمروعاص نمىتوانست دروازههاى مصر را بگشاید، در عین این که هیچ مذمت و سرزنشى متوجه محمد بن ابىبکر نیست.
در نامهاى به محمد بن ابىبکر نیز مىنویسد:
اگر تو را از فرماندارى مصر عزل کردم، در عوض فرماندار جایى کردم که ادارهاش بر تو آسانتر و حکومت تو در آن سامان خوشتر است.
مدیر قوى مىتواند پاسخگوى مردم باشد و اگر عمّال، کارگزاران، معاونان و مجریان در انجام امورى درمانده شدند، خود مدیران بایستى توانایى به سرانجام رساندن امور را داشته باشند. حضرت على(ع) به مالک فرمان مىدهد:
... در آنجا که معاونان تو از پاسخ دادن به مشکلات کارگزاران درماندهاند خود اقدام نما.
3. استبداد و خودرأیى
استبداد پدیدهاى ضداخلاقى است که ممکن است دامنگیر هر زمامدارى شود و نظامى را به سقوط کشاند و ارزشها و اعتبارات بسیارى را بر باد فنا دهد و خسارات جبرانناپذیر مادى و معنوى برجاى گذارد.
امام على(ع) در نهجالبلاغه، سلطنت و قدرت سیاسى و اجرایى را در صورتى که به همراه خودسازى معنوى زمامداران نباشد، عامل پیدایش استبداد آنان معرفى مىکند و آن را عامل هلاکت و تباهى زمامداران مىداند. آنگاه که پرونده قتل خلیفه سوم را بررسى مىکند، در یک کلام استبداد عثمان و بى طاقتى مردم را عامل پیدایش آن حادثه ذکر مىکند:
... من جریان عثمان را به نحو خلاصه و جامع براى شما بیان مىکنم؛ عثمان استبداد ورزید و چه بد استبدادى، و شما شورشیان (از اهالى کوفه، مصر، مدینه) نیز بیتابى کردید و از حد گذراندید، و چه بیتابى زشتى.
در سخنى دیگر، نافرمانى مردم از حکومت و استبداد و زیادهروى والیان در برابر مردم را عامل مشکلات فراوان و جبرانناپذیر معرفى مىکند:
اگر مردم بر زمامدارن چیره شوند و نافرمانى کنند، و یا زمامداران در برابر مردم زیادهطلبى و استبداد پیشه سازند، وحدت کلمه از بین مىرود و نشانههاى ستم آشکار، نیرنگ بازى در دین فراوان، راههاى شناخته شده سنتها متروک، هواپرستى رایج، احکام دین تعطیل، کینه توزى و بد دلى فراوان خواهد شد، و مردم در برابر تعطیل شدن حق و رواج باطل بى تفاوت، نیکان خوار و ذلیل، اشرار و بَدان قدرتمند و کیفر الهى بر بندگان بزرگ و دردناک خواهد شد.
کارگزاران حکومت باید مجرى سیاستهاى حکومت و حاکم باشند و البته این با اظهارنظر و مشورت در امور منافات ندارد. براى تبیین این مهم حضرت به ابن عباس فرمود:
لَکَ أَنْ تُشیرَ عَلىَّ و أَرى، فَإنْ عَصَیتُکَ فأَطعْنى.
این وظیفه توست که در هنگام مشورت نظر خود را اعلام دارى، اما اگر بر خلاف نظر تو عمل کردم، باید از دستور من اطاعت کنى.
حضرت در نامهاى به اشعَث بن قیس کِندى وى را از استبداد و خودرأیى نهى مىکند:
... تو را نرسد که آنچه خواهى، به شهروندان فرمایى و بدون دستور، به کارى دشوار درآیى.
حضرت به ابوموسى اشعرى حاکم کوفه نامهاى نوشت و فرمان داد براى مبارزه با ناکثین نیرو اعزام کند. وى از این فرمان سرپیچید و با خودرأیى با دستور امام مخالفت کرد و مردم را به همکارى نکردن با امام تشویق مىنمود. حضرت نامهاى تند و با عتاب تمام برایش فرستاد و چنین نوشت:
اى فرزند تکبر و فریب و اى پیرو نیاکان کافر و جاهل متعصب! به خدا سوگند، معتقد بودم که دورى تو از این حکومت، که خداوند تو را شایسته آن قرار نداده و برایت بهره و نصیبى در آن وضع نکرده است، بهزودى تو را از پاسخگویى به فرمانم منع خواهد کرد و باعث شورش و طغیانت خواهد شد... .
حضرت او را عزل کرد و تهدید فرمود که در صورت مقاومت، کشته خواهد شد.
خودرایى فرماندهان نظامى در جنگ صفین یکى از عوامل مهم سستى سپاه امیرمؤمنان(ع) شد. مخالفت علنى اشعث بن قیس که فرمانده میمنه سپاه و نیروهاى یمنى ربیعه و کنده بود، در آنجا صورت گرفت. نافرمانى او در ادامه جنگ موجب شد حضرت وى را عزل کند.
4. کوتاهى زمامداران در انجام وظایف و پرداختن به کارهاى غیر ضرورى
یکى از نقاط ضعف دستگاههاى اجرایى، کمکارى و انجام ندادن کارهاى اولیه و حیاتى در حوزه وظایف تعیین شده است. امام على(ع) کوتاهى زمامداران در انجام مسؤولیت و پرداختن به کارهاى فرعى و غیرمرتبط با مسؤولیت را یکى دیگر از عوامل آسیب پذیرى نظام و حکومت و سبب ناامن شدن مرزها، سلب امنیت از شهرها، ناراضى شدن رهبر از کارگزاران و نشانه بىکفایتى معرفى مىکند.
حضرت در نامهاى به کمیل بن زیاد نخعى، والى هیت، اقدام او را در حمله به قرقیسا و نسنجیده رها ساختن حوزه مأموریتش، نکوهش مىکند و مىفرماید:
اى کمیل! اقدام تو به جنگ با مردم قرقیسا در مقابل رها کردن پاسدارى از مرزهایى که تو را بر آن گمارده بودیم و کسى در آنجا نیست تا آن را حفظ کند، و سپاه دشمن را دور سازد، اندیشهاى است باطل... .
همچنین حضرت در نامهاى به منذر بن جارود چنین مىنویسد:
به من خبر رسیده است که کارهاى بسیارى را بر زمین مىگذارى و به سرگرمى و تفریح و صید بیرون مىروى و در ثروت خداوند، نسبت به بادیهنشینان قبیلهات گشادهدستى مىکنى، گویا میراث پدر و مادر توست... .
حضرت او را عزل کرد و به زندان انداخت و از وى سى هزار درهم غرامت گرفت.
امام(ع) زمانى که مالک را به فرماندهى منصوب کرد، او را چنین ستود و معرفى نمود:
مالک کسى است که بیم سستى و لغزش بر او نمىرود. کُندى نمىکند آنجا که شتاب باید، و شتاب نمىگیرد آنجا که کُندى شاید.
همچنین امام على(ع) به مالک اشتر، تأکید مىکند که:
اى مالک! مبادا در کارى که وقت آن نرسیده است، شتاب کنى یا در کارى که وقت آن رسیده است سستى ورزى... بکوش هرکار را در جاى خود و زمان مخصوص به خود انجام دهى.
5. ستم بر مردم
خطرناکترین پدیدهاى که سلامت و اقتدار هر نظامى را تهدید مىکند، ستم زمامداران بر مردم است. امام على(ع) مظهر عدل الهى در زمین و کانون مهر و محبت به بندگان خداست، تا آنجا که او را بزرگترین شهید راه عدالت (قتل فى محراب عبادته لشدة عدالته) معرفى کردهاند. حضرت نشانههاى ستمگران و انواع ستمها را بیان فرموده و ستمگرى را نکوهیده است. ایشان ستم را در سه دسته طبقهبندى مىکنند: ستم نابخشودنى (شرک به خدا)، ستم بخشودنى (گناه و ستم برخویشتن)، ستم قابل پیگیرى (ستم بر دیگران).
امام على(ع) براى ستمگران سه نشانه ذکر مىنماید:
مردان ستمگر را سه نشانه است: سرکشى از فرمان مافوق، زورگویى و ستم به زیردستان و همکارى و یارى رساندن به ستمگران.
در دیدگاه امام على(ع) زمامداران ستمگر بدترین مردم نزد خدا هستند:
بدترین مردم در نزد خداوند، رهبر ستمگرى است که خود گمراه و عامل گمراهى دیگران مىباشد... .
حضرت در بیانى دیگر ستمگران را براى رهبرى جامعه، ناشایسته و نالایق معرفى مىفرماید و یادآور مىشود که ستمگرى، دشمنى و جنگ با خداست.
از دیدگاه نهجالبلاغه یکى از مهمترین عوامل سقوط و شکست نظامهاى سیاسى، ستمگرى بر مردم است. حضرت، خطاب به مالک مىفرماید:
کسى که به بندگان خدا ستم روادارد، خدا به جاى بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد؛ چراکه با خدا سر جنگ دارد تا آنگاه که دست از ستمگرى بکشد و توبه کند و چیزى چون ستمکارى، نعمت خدا را دگرگون نمىکند، و کیفر او را نزدیک نمىسازد، که خدا نفرین ستمدیدگان را مىشنود و در کمین ستمکاران است.
6. فاصله گرفتن مسئولان از مردم
یکى از راههاى چالش و تضعیف حکومت، فاصله گرفتن زمامداران از مردم و رنجش خاطر آنان از حکومت است. اگر نظامى بتواند رضایت عمومى را به نفع خود جلب نماید، به یقین از حمایتهاى آنان در حوادث و مشکلات مهم برخوردار خواهد بود و در مقابل، اگر با نارضایتى عمومى مواجه باشد، در مشکلات و حوادث غیرمترقبه نهتنها حمایت نخواهد شد، بلکه مورد اعتراض و خشم مردم نیز قرار خواهد گرفت.
فاصله گرفتن از مردم موجب عدم تشخیص درست حق و باطل مىشود و باعث بدبینى مردم به کارگزار و اصل نظام و حکومت، و نیز موجب شکاف عمیق میان مردم و حکومت مىگردد. این سه پیامد شوم، از عملکرد بد کارگزاران متوجه هر نظام مىشود. سرنگونى اکثر حکومتهاى طاغوتى دنیا نیز ناشى از مخالفتهاى مردمى و فاصله گرفتن آنها از مردم است.
امام على(ع) در فرمانش به مالک، بیشترین حساب را براى توده مردم باز نموده و وى را به جلب رضایت مردم و بر طرف کردن فاصلههاى حکومت با مردم فرمان داده است:
اى مالک! قلب خویش را مملو از رحمت و محبت و لطف نسبت به مردم خود کن، و مبادا که چون حیوان درندهاى خوردن آنان را غنیمت شمارى.
و در جاى دیگر به مالک فرمان مىدهد که سعى او در جلب رضایت توده مردم باشد:
اى مالک! باید پسندیدهترین کارها نزد تو امورى باشد که با حق و عدل موافقتر، و با رضایت توده مردم هماهنگتر است؛ زیرا خشم توده مردم خشنودى خواص را بى اثر مىکند، و ناخشنودى خواص و اطرافیان با رضایت عامه مردم جبرانپذیر است.
در قسمت دیگرى از عهد نامه مالک، فرمان مىدهد که با نیکوکارى، درجه وفادارى و خوشبینى مردم به حکومت را بالا ببرد تا بتواند به آنان اعتماد کند:
بدان اى مالک! هیچ وسیلهاى براى جلب اعتماد والى به رعیت، بهتر از نیکوکارى به آنان و تخفیف مالیات و عدم اجبار آنان به کارى که دوست ندارند، نیست. پس در این راه آن قدر بکوش تا به وفادارى رعیت خوشبین شوى که این خوشبینى بار سنگین و رنجآور مشکلات را از تو برمىدارد.
و در بخش دیگر از آن عهد نامه سفارش مىکند اگر مردم به تو مراجعه کردند با بذل و بخشش گره از کارشان بگشاى و اگر کارى برایشان انجام ندادى با خوشرویى و عذرخواهى، از ناراضى شدن و فاصله گرفتنشان از حکومت جلوگیرى کن.
7. اخلاق و روحیات ناپسند و رفاهطلبى
از آفات بزرگى که معمولاً دامنگیر رجال سیاست مىشود، دنیازدگى و فریفتگى به زرق و برق دنیاست. امام على(ع) با دنیا اینگونه سخن مىگوید:
اى دنیا! از من دور شو. مهار تو را بر پشتت نهادم و از چنگالت رهایى یافتم، و از دامهاى تو رسته و از لغزشگاههاى تو دورى گزیدهام. کجایند بزرگانى که به بازیچههاى خود فریبشان دادى؟ و کجایند امتهایى که با زر و زیورت آنان را فریفتى؟ که اکنون در گورها گرفتارند و در درون لحد پنهان!، اى دنیا! به خدا سوگند، اگر شخصى دیدنى بودى و قالبى حس کردنى داشتى، حدود خدا را بر تو جارى مىکردم، به جهت بندگانى که آنان را با آرزوهایت فریفتى، و ملتهایى که به خاک هلاک افکندى، و قدرتمندانى که تسلیم نابودى کردى و هدف انواع بلاها قرار دادى که دیگر نه راه پس دارند و نه راه پیش. اما هیهات، کسى که در لغزشگاههاى تو قدم بگذارد سقوط خواهد کرد و کسى که بر امواج تو سوار گردد غرق مىشود. اما کسى که از دامهاى تو رست پیروز مىشود و آن کس که از تو به سلامت بگذرد نگران تنگى جایگاهش (در قبر) نیست؛ زیرا دنیا در پیش او چونان روزى است که گذشت. از برابر دیدگانم دور شو. سوگند به خدا، رام تو نمىگردم تا خوارم سازى، و مهارم را به دست تو نمىسپارم تا هر کجا که خواهى مرا بکشانى... .
سیاستهاى اقتصادى خلفاى نخستین در تدوین دیوان و اختلاف پرداختهاى توجیهناپذیر و بهدست آوردن غنایم فراوان در جریان فتوحات و عواملى دیگر، موجب دنیازدگى زمامداران و مردم شد. نمونه آن، سعید بن العاص اموى بود که در دوران امارتش بر کوفه گفت: «ان السواد بستان لقریش و بنىأمیة». این سخن مورد اعتراض مالک اشتر و کوفیان قرار گرفت.
یکى از آثار طبیعى رسیدن به قدرت و حکومت، تمکّن مالى است. هرکس به امکانات زیاد دسترسى پیدا کند، روح رفاه طلبى و تجمل گرایى در او زنده مىشود؛ گرچه در گذشته حتى با آن مخالف بوده باشد.
پیدا شدن روح رفاهزدگى و تجملگرایى مانع بسیارى از خدماتى است که مدیران جامعه مىتوانند براى تودههاى مردم انجام دهند. این رفاه زدگى در زوایاى مختلف زندگى از قبیل خرید خانه، اتومبیل، برپایى مهمانىهاى آنچنانى بروز مىکند که با پارسایى و سادهزیستى، که از زمامداران باید انتظار داشت، منافات دارد.
امام على(ع) از خرید خانه هشتاد دینارى توسط قاضى شهر کوفه (شریح) انتقاد مىکند و او را از این که خانه را از غیر مال حلال تهیه کرده باشد، برحذر مىدارد. همچنین وقتى خانه مجلل و بزرگ یکى از کارگزاران حکومتى را مشاهده کرد، فرمود:
سکههاى طلا و نقره سربرآوردند و خود را آشکار ساختند. همانا این ساختمان مجلل و با شکوه توانگرى تو را مىرساند.
امام على(ع) الگوى تمام عیار پارسایان و پیشواى همه رهبران تاریخ بشر، هنگام ورود به خزانه بیتالمال بصره، وقتى نگاهش به طلاها و نقرهها افتاد با بى اعتنایى فرمود:
یا صَفْراءُ و یا بَیضاءُ غُرّى غیرى، المالُ یَعْسوبُ الظلمة و أنا یعسوب المؤمنین.
اى سیمها و زرها غیر مرا فریب دهید، مال نگهدارنده ظالمان است ومن شیرنگهبان مؤمنان هستم.
الزامات استمرار و تداوم انقلاب اسلامی
مراد از الزامات، تدابير و ساز و کارهای لازم برای تحقق اهداف و تسهيل مديريت وروديها، پردازش، خروجيها و بازخوردها براي بهسازي بسترها، فرآيندها، پایش و نیل به اهداف انقلاب اسلامی است که شامل موارد زیر می باشد:
1. افزايش آگاهىهاى عمومى و بصیرت مردم و خواص
2. نهادینه كردن ارزشها و آرمانهای انقلابی و اسلامی در جامعه و تقويت روحيه ايثارگرى و شهادتطلبى.
3. حذف گسلهای موجود بین نسل اول، دوم و سوم انقلاب .
4. پرهیز از انفكاك بین انقلاب و اندیشههای حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار كبیر جمهوری اسلامی.
5. بسط و گسترش اندیشه سیاسی اسلام در منطقه و جهان با رویكرد معرفی نظام جمهوری اسلامی به عنوان الگوی نظام سیاسی كارآمد.
6. حفظ و تقویت روحیه و فرهنگ استكبارستیزی و نفی سلطه و زور.
7. مقابله با دشمنان قسم خورده حق و عدالت یعنی منافقین و روشنفكران غربزده و متحجرین
8. ـ از بين رفتن منازعات قومي، سياسي و مذهبي؛
9. ـ افزايش اعتماد تمامي اقشار و گروه هاي جامعه نسبت به نظام؛
10. ـ از بين رفتن تفرقه در ميان نيروهاي وفادار به نظام؛
11. ـ اجماع نظر نخبگان جامعه در خصوص اهداف، برنامه ها و سياست هاي كلان نظام؛
12. ـ همنوايي و همدلي مردم و تمامي گروه ها در تصميم گيري هاي نظام و از بين بردن مشكلات و موانع؛
13. ـ پايبندي مردم به اصول، قوانين، ارزش ها و هنجار هاي نظام اسلامي؛
14. ـ دخالت مردم در تعيين سرنوشت خود با شركت در انتخابات و... ؛
15. ـ رابطه نزديك مسئولان و مردم.
16. ساده زيستى رهبرى و مسئولان عالی كشور.
17. حفظ سطح زندگی تمامی مسئولان درحد مردم محروم ومتوسط.
18. وحدت و همدلي در پرتو انديشه و رهبري ديني
19. حلّ مشكلات اساسى اقتصادى وبیکاری
20. رفع بىعدالتىهاى اقتصادى و اجتماعى
21. مبارزه بافقر،تبعيض و تضاد طبقاتى.
22. دقت در به كارگیری بیت المال در جهت منافع مردم و تقسیم برابر آن بین همه.
23. تأمین مسکن مردم که بزرگترین بخش از نگرانیهای هر خانواده را تشکیل میدهد
24. حل مشکلات روستاها و روستاییان، کسانی که تولید کنندگان اصلی ارزاق جامعه هستند
25. تسهیل ازدواج جوانان
26. عینیت بخشی به دو مفهوم نجاتبخش «پیشرفت» و «عدالت».
27. حل مسئله بوروکراسی اداری و اصلاح دانشگاهها و مؤسسات آموزشی
28. بی نیازی از قدرتهای بیگانه
29. حفظ انگیزه الهی و حاكميت ارزشهاى انقلاب اسلامى
30. برنامه ريزى و آينده نگرى.
31. عدم دوستى و همكارى و سازش با دشمنان انقلاب اسلامى بویژه از سوی خواص
32. تطبيق اصول انقلاب با دنياى متحول و پاسخ به نيازهاى مردم در زمينه دينى وسياسى.
33. تغييرات بنيادى در نظام ادارى و پالايش آن از قوانين و مقررات ناكارآمد و افرادفرصتطلب و همراه و همگام كردن بيشتر آن با اهداف انقلاب اسلامى براى رضايت مردم.
34. تحولات و تغييرات فرهنگى جامع در ارتباط با ظواهر اجتماعى، لباس، غذا،معمارى، ادبيات، هنر و شعر و شاعرى و... بر اساس فرهنگ اسلامى و ملّى.
35. تحولات فرهنگى در آموزش متوسطه و عالى در ارتباط با كتب، شيوه تدريس،آموزش و اساتيد و تحقيق و پژوهش.
36. مبارزه مستمر با عناصر ضد انقلاب داخلى و خارجى.
37. مبارزه مستمر با مفاسد اجتماعى و اقتصادى، اعتياد، سرقت، فحشاء و... .
38. حمايت از نيروهاى انقلابی و بكارگيرى آنان در تمام سطوح كشور.
39. برخورد قاطع با متخلفين در تمام سطوح كشور.
40. حمايت از كشورهاى محروم و مظلوم و كمك كردن به آنان در زمينههاى علمى،اقتصادى، انسانى، فنى و تكنولوژيكى.
41. مبارزه با كشورهاى زورگو و غارتگر و سلطه جو مانند آمريكا و عمالش،
42. لزوم تهذیب و پایبند بودن به صراط مستقیم برای همگان
43. زدودن وابستگی فکری و برپایی استقلال فرهنگی
44. انقلابی بار آوردن نسلهای آینده شناخت توحید و ارزش وجودی خود
45. حفظ آمادگي دفاعي
46. بيداري و هوشياري
47. فهم صحيح و دقيق از آميختگي دين با سياست و اداره اجتماع بشري
48. بصيرت و معرفت قلبي و آگاهي كافي به تكاليف الهي
49. تساوی همگان برابر قانون و عدم تبعیض در اجرای قانون
50. به كارگیری سه اصل تعهد، تخصص و توانمندی در بدنه مدیریتی كشور
51. قدرداني و شكر نعمت انقلاب ودستاوردهای آن درابعادمختلف
فهرست منابع:
1. صحیفه نور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، سال 78، جلدهای 2، 7، 8، 9، 13، 14، 16، 18، 19، 21.
2. جوانان از دیدگاه امام خمینی، تبیان، دفتر شانزدهم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ یازدهم، 1378.
3. مجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1373.
4. خودباختگی و خودباوری از دیدگاه امام خمینی، تبیان، دفتر بیست و ششم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، 1378.
5. خودباوری و خودکفایی در دیدگاه امام خمینی، تبیان، دفتر بیست و ششم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، 1381.
6. تحولات اجتماعی و انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی، تبیان دفتر سی و ششم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379.
7. پژوهشنامه متین، مقاله هویت جمعی از دیدگاه امام خمینی، اثر یحیی فوزی، سال پنجم، شماره 19، 1382.
8. پيرامون انقلاب اسلامى - استاد شهيد مطهرى.
9. نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير - استاد شهيد مطهرى.
10. نظريه انقلاب در اسلام - محمد رضا حاتمى.
11. رهيافتهاى نظرى به انقلاب اسلامى - عبدالوهاب فراتى.
12. تحليلى بر انقلاب اسلامى - دكتر منوچهر محمدى.
13. تحلیل انقلاب اسلامی- پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه، 1387
14. فصلنامه پيام ، شماره 81
15. فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 26 بهار 1380 .
16. فرهنگ جهاد : پاییز و زمستان 1382، شماره 33 و 34
17. مجله 15 خرداد، شماره 2،
18. حضور : پاییز 1384، شماره 54
http://www.hawzah.net
http://www.andisheqom.com
http://daneshnameh.roshd.ir
http://tebyan-zn.ir
http://www.rasekhoon.net
نویسنده : بهزادکاظمی- اسفند 1388 |