1. چرایی آسیب شناسی انقلاب اسلامی
در مسیر تولد و رشد هر پدیده ای، ممكن است آسیب ها و آفت هایی بروز كند و از تحقق یا استمرار آن جلوگیری نماید؛ از این رو اگر پدیده ای بخواهد ایجاد گردد یا دوام پیدا كند، باید علاوه بر وجود مقتضی، مانع یا موانعی وجود نداشته باشد. موانع همان آسیب ها و آفتهایی هستند كه اگر زدوده نشوند، ادامه حیات آن پدیده را با مشكلات جدی روبهرو می سازند. انقلاب، نظام و جامعه اسلامی هم اگر به آسیب زدایی و آفت زدایی توجه كافی نكند، آسیب ها و موانع، حركت تكاملی و رو به توسعه آن را سد می كنند و تحقق اهداف آن را به تأخیر انداخته، یا ناممكن می سازند. شاید به تعداد اهدافی كه هر انقلاب و جامعه و حكومت دنبال می كند بتوان آسیب ها و موانعی را پیش بینی كرد.
در نخستین هفته ها و ماه های پیروزی انقلاب اسلامی، مضمون و محتوای عمده غالب تحلیل ها و سخنرانی ها و نوشته ها، حكومت طاغوت را نقد و نفی می كرد كه امری طبیعی بود؛ هم بدین علت كه پیش از آن، استبداد حاكم اجازه نمی داد تا ملت آن چه را در اعتراض به زشت كاری ها و تباهی های آن حكومت در دل داشته، به زبان آورد و با پیروزی انقلاب آن بغض فرو خورده دو هزار و پانصد ساله تركید و مردم آن چه را در دل داشتند، بیان كردند؛ هم به این علت كه انقلاب، تازه آغاز شده بود و جامعه در آستانه دوران تازه ای قرار داشت، هنوز راهی طی نشده بود و زمانی نگذشته بود تا بتوان درباره عملكرد، نتایج و دست آورد های انقلاب و نیز آسیب ها و آفات سخن گفت. در آن زمان سخن ها بیشتر حول واقعیت های گذشته و آرمانهای آینده دور می زد. اما امروز پس از بیست و پنج سال، علاوه بر آرمان ها، از واقعیت های انقلاب هم می توان سخن گفت و می باید گفت.[1]
آن چه در این زمینه در این مقطع از حیات انقلاب باید مورد توجه قرار گیرد، آفات و آسیب هایی است كه انقلاب را تهدید می كند. البته مقوله آسیب شناسی مقوله تازه ای نیست و همواره به صورت ضمنی و یا صریح در بیانات و اعلامیه های رهبران انقلاب مطرح شده است.[2] با این وجود با تحولات و فراز و فرود ها در مسیر انقلاب، ضرورت توجه به مباحث آسیب شناسی بیشتر احساس می شود.
ممكن است تصور شود كه سخن گفتن از آسیب های انقلاب، نشانه ضعف انقلاب است و یا موجب ضعف آن خواهد شد. اما این تصور درست نیست؛ زیرا اگر فرضاً انقلاب ضعفهایی داشته باشد، كه مسلماً خالی از ضعف نیست، در آن صورت بیان آن ضعف ها و توجه به آفات و آسیب ها و بررسی آن ها بیشتر به سود انقلاب است تا سخن نگفتن و سكوت و بی توجهی. شناخت ضعف ها و آسیب های قطعی یا احتمالی، می تواند مقدمه ای برای چاره اندیشی و علاج باشد و آسیب شناسی انقلاب از این حیث، نه تنها امری منفی و مضر نیست بلكه مفید و ضروری است. به طور كلی نیز این نكته صحیح است كه هر موجود زنده ای كه جرأت و جسارت و همت داشته باشد كه به ضعفها و معایب خود توجه كند، از موجود دیگری كه از شدت ضعف ها و عیوب خود بیمناك است، قدرتمند تر است. بنابر این گریز از بررسی ضعفها و آسیب ها و غفلت از آفات و عوارض، خود ضعف بزرگی است كه می تواند منشأ مشكلات و معایب بیشتری باشد و علاج و رهایی را سخت تر نماید.»[3]
2. مفهوم شناسی
آسیب شناسی؛[4] یعنی شناسایی آن دسته از عوامل مهم و مؤثری كه به وجود آمدن و تداوم حیات آن ها می تواند فرآیند تحقق اهداف هر نظامی (سیستمی) را متوقف و یا به صورت محسوس، كُند نماید[5]
آسیب شناسی انقلاب اسلامی ایران، به معنی بررسی واقع بینانه مشكلات، اشكالات، انحرافات، آفات، تحریفات و موانع رشد و كمال انقلاب اسلامی است. مراد از آسیب ها و آفات، اموری هستند كه می توانند دستیابی انقلاب اسلامی را به آرمان ها و اهداف خود، كُند یا ناممكن سازند. این بدین معنی است كه غایت و آرمان نهایی انقلاب اسلامی ایران ـ در سال 1357 ـ فقط سقوط یك رژیم سیاسی و جایگزینی رژیم سیاسی دیگر نبوده كه با تحقق آن، انقلاب پایان یافته باشد، بلكه آرمان هایی بلند و متعالی پیش روست كه این تحول سیاسی می تواند پس از بیست سال تحقق آن ها باشد.[6]
3. مفروضات بحث آسیب شناسی
1-3) انقلاب، لااقل در مقام تشبیه، یك موجود زنده پویا و متحرك است. این موجود زنده یك سلامت دارد كه مفروض است؛ یعنی می دانیم اگر چنین باشد سالم است و اگر چنان باشد ناسالم. در مقابل، اگر انقلاب به عنوان یك پدیده اجتماعی در نظر گرفته شود و آن را یك سلول در پیكر میلیارد ها سلول در نظر بگیریم كه یك روند طبیعی دارد، نوسانی و زیر و زبری دارد، در آن صورت نمی توان گفت انقلاب سالم است یا بیمار. یك حركت جبری تاریخی حاكم است و دیگر خوب و بد یا سلامت و بیماری ندارد. با این پیش فرض دیگر جایی برای بحث آسیب شناسی نمی ماند؛ یعنی فرض این است كه سلامت و بیماری وجود ندارد تا ضرورتی برای شناسایی آسیب های آن وجود داشته باشد.[7]
2-3) انقلاب به صورت یك موجود زنده بالنده تصور می شود كه یك هدف مطلوب دارد و به سوی آن حركت می كند. اگر توفیق بالندگی و حركت به سوی هدف را پیدا كرد و به آن رسید، این انقلاب، انقلابی سالم و مطلوب است و اگر مانعی برای حركتش پیدا شد و در جا زد یا عقبگرد كرد و آفت زده شد، انقلاب بیمار و آسیب دیده است. انقلاب به عنوان یك موجود محرك و پویا، باید حركت كند و تكامل پیدا نماید. برای رسیدن به این كمال مطلوب، شرایطی لازم است و البته ممكن است موانع و آسیب هایی هم در راه وجود داشته باشد.
3-3) مبحث آسیب شناسی انقلاب اسلامی به دلیل هویت مذهبی آن، از طریق مبانی و تعالیم دینی، قابل تحقیق است. به عبارت دیگر، از طریق معرفت درون دینی می توان به فهم جامعی از آسیب های جدی انقلاب نایل گشت. البته مشكلی كه در این راه وجود دارد، فقدان جامعه شناسی دینی مبتنی بر بازخوانی آموزه های مذهبی است.[8]
4-3) آسیب شناسی یك موجود ـ چه انقلاب، چه انسان، لزوماً به معنای شناسایی آسیب های موجود نیست و آن چه به عنوان «آسیب شناسی انقلاب، مطرح می شود نیز لزوماً به معنی تحقق و وقوع آسیب نیست. در مقوله آسیب شناسی باید آسیب های ممكن بررسی شود؛ آن چه موجود است و آن چه ممكن است بعداً پیش بیاید.
5-3) امروزه تلاش رسانه ای گسترده و محاسبه شده ای صورت می گیرد تا یا پایان انقلاب را اعلام كنند یا انقلاب را از كار افتاده، پیر، ناتوان و در راه مانده جلوه دهند و این در حالی است كه انقلاب در سن بیست و پنج سالگی، در عنفوان جوانی خود و رو به آینده است.[9]
6-3) توجه به این نكته ضروری است كه اگر هدف نهایی از بررسی ها و پژوهش های آسیب شناسانه، دفع و رفع خطراتی است كه ممكن است انقلاب را تهدید كنند، خود آسیب شناسی هم ممكن است دچار افراط و تفریط، ساده اندیشی، غفلت و یا تك بعدی دیدن برخی مسائل شود و یا دچار آفت و حتی تبدیل به یك تهدید شود. باید در هر مطالعه آسیب شناسانه، چارچوب ها و شاخص ها مورد مطالعه و تأمل قرار گیرد تا بتوان به اتقان و درستی نتیجه ای كه حاصل می شود، اطمینان یافت.
بنابر این در بررسی آسیب ها و آفات انقلاب اسلامی، باید از آسیب ها و انحرافاتی كه خود مقوله آسیب شناسی را تهدید می كند، احتراز كنیم. همان گونه كه در آسیب شناسی بدن یك موجود زنده ممكن است به آزمایش ها و اقدامات نسنجیده ای دست بزنیم كه برای موجود آسیب ساز باشد، به همین ترتیب در آسیب شناسی انقلاب نیز باید مراقب آسیب ها و آفات احتمالی آن باشیم.[10]
4. آسیب شناسی فرهنگی: آندلُسِیزه كردن جامعه
در تحولات اجتماعی پس از نقش محوری خواص، نخبگان، اندیشمندان و نیز حاكمان، نقش توده ها و حمایت و پشتیبانی ملی آنان تأثیر گذار و در صف اول این حركت، حضور مؤثر نسل جوان جامعه چشمگیر است.
بیداری، آگاهی و حركت نسل جوان یك كشور یا جامعه و یا برعكس، خواب آلودگی و غفلت آنان، در پیروزی و شكست آن كشور یا جامعه نقش مهمی ایفا می كند البته در مقام علت یابی یك پیروزی یا شكست باید به عوامل گوناگون توجه كرد.
در تحولاتی كه نسل جوان یك جامعه به عنوان پیشتاز در آن حضور داشته اند، در صورت فراهم بودن سایر زمینه ها و عوامل، موفقیت و پیروزی همواره با آن حركت و نهضت قرین بوده است و آن زمان كه حضور مؤثر و آگاهانه نسل جوان كم رنگ شده است، معمولاً حركت ملی و تحول اجتماعی دچار انقطاع و توقف و ركود شده است. در این رابطه می توان به دو نمونه اشاره كرد؛ یكی در تاریخ انقلاب اسلامی و حیات جمهوری اسلامی ایران و دیگری در تاریخ كشورهای اسلامی؛ كه یكی مثبت و دیگری منفی است:
دوران 8 سال دفاع مقدس، زیباترین و پیروزمندانه ترین صحنه حضور جوانان در تعیین تاریخ یك ملت بوده است. جامعه و نظام نوپایی برآمده از انقلاب با ایثار و گذشت آگاهانه جوانانش توانست كیان و مرز و بوم خود را در مقابل انواع گوناگون تهاجمات حفظ كند و در مسیر رشد و تكامل قرار گیرد.
آن چه در آندلس (اسپانیای فعلی) در سده پانزدهم میلادی به وقوع پیوست، نمونه تلخ و غمباری است كه می تواند بهترین گواه اهمیت نسل جوان باشد؛ چرا كه در روزگاری كه اسلام با سپاهی اندك اما متشكل از سربازان جوان و فداكار، اسپانیا را تا سلسله كوه های پیرِنه (مرز های فرانسه) فتح كرد، آن چه ذهن معاندان بسط فرهنگ اسلامی را به خود مشغول ساخت، از پای در آوردن بازوهای این نظام تازه شكل گرفته بود و به این منظور نوك پیكان تهاجم آنان نه به سوی خزانه های كشور اسلامی بود و نه حاكمان اسلامی، بلكه به سوی جوانان سرزمین اندلس بود.[11]
---------------------------------------
[1]. غلام علی حداد عادل، «تحول جمعیتی جوانان جامعه ایران زمینه ای برای آسیب شناسی انقلاب»، آسیب شناسی انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات)، ویراستار محمد مهدی محمدی، تهران: دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه صنعتی شریف، 1379، صص 6 ـ 425.
[2]. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، استاد مطهری به موضع آفات نهضت می پردازد. (مرتضی مطهری، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، انتشارات صدرا، تهران، 1371.) این موضوع در بیانات امام خمینی ـ رحمه الله ـ و رهبر انقلاب اسلامی آیت الله خامنه ای جایگاه ویژه را به خود اختصاص داده است.
[3]. غلامعلی حداد عادل، همان.
[4]. آسیب شناسی (Pathology) مبحث مطالعه علل بیماری و عوارض و علائم غیر عادی است كه از علوم پزشكی به علوم اجتماعی وارد شده است. (عباس آریانپور و منوچهر آریانپور، فرهنگ دو جلدی دانشگاهی انگلیسی ـفارسی، ج2، ص 1569). پ
[5]. حسن بنیانیان، «مدلی بر آسیب شناسی انقلاب اسلامی»، آسیب شناسی انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات)، همان، ص 128.
[6]. علی ذوعلم، «آسیب شناسی انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله ـ »، آسیب شناسی انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات) همان، ص 25.
[7]. محمد تقی مصباح، «اصل آسیب شناسی انقلاب اسلامی»، آسیب شناسی انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات)، همان، ص 5-164.
[8]. داود مهدوی زادگان، «معنا و مفهوم آسیب شناسی انقلاب اسلامی»، آسیب شناسی انقلاب اسلامی، (مجموعه مقالات)، همان، ص 119.
[9]. آیت الله سید علی خامنه ای، «انقلاب پویا»، آسیب شناسی انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات)، همان،ص 12.
[10]. علی ذوعلم، همان، ص 35.
[11]. مراجعه شود به: آخر ایام غرناطه، و هو كتاب نبذه العصر فی انقضاء دوله بنی نصر، لمؤلف اندلسی من رجال القرن التاسع الهجری معاصر لسقوط غرناطه، حققه و قدم له الدكتور محمد رضوان الدایه، دمشق: دار حسان للطباعه و النشر، 1984 م (1404هـ).
طرح جامع دشمنان حكومت اسلامی اندلس دارای ابعاد و محور های گوناگون بود كه مهم ترین آن ها عبارت اند از:
1-4) اعزام مبلغان مسیحی به بهانه های مختلف سیاسی، تجاری، فرهنگی و... تا در اجتماعات و بین مردم شروع به ایجاد تشكیك در دین اسلام بنمایند.
2-4) ایجاد چهار دانشگاه بزرگ در پایتخت اندلس با اساتید مسیحی، كه برای تحصیل رایگان جوانان مسلمان تأسیس شده بود. بدیهی است برنامه ریزیهای صورت گرفته به صورت مستقیم و غیر مستقیم در جهت دهی به افكار جوانان مؤثر بود و به گونه ای آرام و تدریجی به سوی پایه های اعتقادی آنان نشانه رفت. در كنار تأسیس این چهار دانشگاه، دانشگاه اسلامی پایتخت رو به ضعف و تعطیلی نهاد.
3-4) برای جلوگیری از تفریحات سالم جوانان مسلمان، پاركهایی ساخته شد و عده ای از دختران، كه برای این كار سال ها تعلیم دیده بودند، در آن ها رها شدند. جوانانی كه تا چندی قبل، اوقات فراغت خود را به تمرین تیر اندازی، سواركاری، شمشیر زنی و مباحث علمی می پرداختند، به طرف این پارك ها هجوم برده و با دختران مسیحی سرگرم شدند.
4-4) كلوپ های شبانه مجللی ساخته شد كه زنان و دختران به عنوان پیش خدمت از مهمانان پذیرایی می نمودند. نكته جالب این كه این كلوپ ها، تمام شب به طور رایگان آماده پذیرایی جوانان بود.
5-4) با خرید باغ های انگور پایتخت، محصولات آن به صورت شراب درآمد و رایگان در اختیار جوانان مسلمان مشغول به تحصیل در دانشگاه ها قرار داده شد.
این برنامه ها همراه با سایر اقدامات اقتصادی و تجاری و با وجود ضعف حكومت مركزی اسلامی، توانست قبح گناه را در نظر جوانان مسلمان بشكند و آنان را گرفتار مسائل ضد اخلاقی و ضد دینی كند.
نیتجه این تلاش ها آن بود كه از اسپانیای مسلمان، یك طبل توخالی ساخته شد كه با هجوم ارتش صلیبی، كنگره های عمارت آن فرو ریخت و نزدیك سه هزار مسلمان، كه بر عقاید خود پایبند بودند، در دادگاه تفتیش عقاید محكوم به سوزاندن شدند و یك میلیون زن و مرد و كودك مسلمان به دستور یكی از ارباب كلیسا از دم تیغ گذشتند و بقیه نیز از آن سرزمین رانده شدند.
در تاریخ معاصر ایران، آن گاه كه دشمنان، استقبال جوانان را از نهضت مشروطه، ملی شدن صنعت نفت، قیام میرزا كوچك خان جنگلی و یا مانند این ها و همچنین نهضت های اسلامی برخاسته از متن مردم در گوشه و كنار كشور مشاهده كردند، بر آن شدند كه برای همیشه این پتانسیل عظیم مردمی را از میان بردارند. لذا رواج مواد مخدر، اعتیاد، آزادی روابط دختر و پسر، كلوپ ها و پارتی ها، اشاعه بی بند و باری، پخش و تكثیر فیلمها و نوار های مبتذل، مجله های سكسی، خرید و فروش شراب و آلات قمار، به عنوان دستور كار، مورد اجرا قرار گرفت. در این میان، بخشی از جوانان كه تا حدی روح آزادی خواهی و بیداری فطری خود را حفظ كرده بودند و برای نجات جامعه خویش تلاش می نمودند، به زندان ها افكنده شدند. شاید بتوان گفت آن چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در این حوزه صورت گرفت، تلاش برای تكرار تاریخ تلخ و دردبار اندلس بود.
با دقت در حوادث تاریخی مشاهده می كنیم سیاست رواج ابتذال در طول یك نسل می تواند انقلابی را كه با اكثریت قاطع توده (تاریخ فتح اندلس) به پیروزی رسیده است، بدون هیچ درگیری، تسلیم صاحبان قدرت كند.
در جوامع امروزی، به ویژه در جوامعی مانند جامعه جوان ایران اسلامی، پروژه آندلسی كردن و تخریب فرهنگی در قالب های پیچیده و پر زرق و برق و گمراه كننده انجام می شود. فعالیت های فرهنگی مطبوعاتی (حركت های انحرافی در هفته نامه ها، ماهنامه ها و...)؛ ترویج عرفان های كاذب؛ اشتراك دوستان جهانی و ارسال مجله های مختلف غالباً مبتذل از آن سوی مرز ها به طور رایگان برای جوانان؛ ارسال گرین كارت های موقت و كشیدن جوانان به خارج از كشور و اغلب وارد شدن در باند های مافیایی؛ توزیع تصاویر مستهجن و ضد اخلاقی در قالب های گوناگون؛ رواج و گسترش گروه های رپ، هوی متال، و... و امثال آن، كه اغلب بدون محتوا و دارای یك سری آداب خارج از شئون انسانی است؛ از جمله این راه كار های ضد فرهنگی و گمراه كننده هستند. اینك نیز با گسترش فن آوری اطلاعات و عدم كنترل دقیق اینترنت، سایتهای گوناگون فعال شده اند. بسیاری از حركت های خزنده فرهنگی دیگر؛ مانند رواج ایسم ها و مكاتب گوناگون، با استفاده از ضعف آگاهی های نسل جوان، به طرح مسائل مبهم و ایجاد شك و تردید در اعتقادات و ارزش های دینی و ترویج شبهات و... می پردازند كه مقابله با آن ها نیازمند درك و آگاهی صحیح جوانان، هوشیاری و اقدام به موقع مسئولان و متولیان و حضور فكری و فرهنگی اندیشمندان و نخبگان فكری برای پاسخ گویی به پرسش های نسل جوان و شبه زدایی از اذهان است تا تاریخ تلخ اندلس تكرار نشود.
5. آسیب شناسی سیاسی، اجتماعی: بالكانیزه كردن جامعه و كشور
یكی از آسیب هایی كه در ابعاد سیاسی و اجتماعی، انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن را مورد تهدید قرار می دهد، تهدید وحدت ملی و تمامیت ارضی كشور است كه در این نوشتار از آن به «بالكانیزه شدن»[1] یاد شده است.
1-5) وحدت رمز پیروزی انقلاب اسلامی؛ از آن جا كه وحدت و همدلی فرزندان این مرز و بوم، در پرتو اندیشه و رهبری دینی، رمز پیروزی انقلاب اسلامی بوده است؛ لذا با برپایی نظام سیاسی برآمده از این انقلاب، مقوله وحدت ملی كه از جمله مقولات اساسی و حیاتی بوده، از اولین روزهای پیروزی انقلاب، مورد توجه جدی رهبران و نخبگان جامعه قرار گرفت. وحدت ملی از عناصر كلیدی امنیت ملی به شمار می آید؛ لذا رهبران انقلاب همه گروه ها و آحاد ملت را به وحدت، همدلی و مهربانی با یكدیگر دعوت كرده و پیوسته از وحدت به عنوان یكی از نیاز های ضروری جامعه یاد كرده اند.
یكی از آسیب های جدی و جبران ناپذیر جوامع انقلابی و نهضت ها، عامل تفرقه و اختلاف در جمع وفاداران انقلاب و نظام برآمده از آن است. تاریخ نهضت های صد ساله اخیر ایران، گواه این نظر است. عامل شكست نهضت مشروطیت و نهضت ملی نفت، چیزی جز تفرقه، دو دستگی و نفوذ عناصر بیگانه و فرصت طلب در میان وفاداران به نهضت نبود. سیاست «تفرقه بیانداز و حكومت كن»، به عنوان یكی از شگرد های مؤثر دشمن در ناكام ساختن نهضت ها، در حافظه تاریخی این ملت وجود دارد. این نكته از آموخته های مهم امام راحل ـ رحمه الله ـ در تاریخ این مرز و بوم است و به همین جهت مبارزه با این سیاست، در اولویت دستور كار ایشان قرار داشت.
بر این اساس می توان به دلیل تأكید مكرر و همیشگی امام راحل ـ رحمه الله ـ در زمینه وحدت ملی (وحدت كلمه)، به این نتیجه رسید كه؛ وحدت كلمه كه در «گفته ها و نوشته های امام ـ رحمه الله ـ» بیشترین فراوانی را نسبت به سایر واژه ها به خود اختصاص داده است، هم ناظر بر رمز پیروزی و هم معطوف به بقا و تداوم انقلاب و نظام برآمده از آن است و بر عكس، اختلاف و تفرقه، عامل اصلی نفوذ دشمنان و تهدید كننده امنیت و اقتدار ملی و مانع تداوم انقلاب اسلامی است.
اینك در دهه سوم انقلاب با توجه به شرایط داخلی و بین المللی و طرح هایی كه از سوی دشمنان عزت و عظمت ایرانی مسلمان، برنامه ریزی شده است و در مقاطع مختلف آثار و علائم آن را مشاهده كرده ایم، حفظ وحدت و استحكام پایه آن بیش از پیش ضرورت دارد. امنیت ملی در گرو وحدت ملی و همدلی و وفاق آحاد ملت، به ویژه نخبگان تأثیر گذار است، البته این به معنی و مفهوم اختلاف نظر و دیدگاه نیست، بلكه منظور تشتت و تفرقه در حوزه اصول و چارچوب ها و محكمات جامعه و كشور است.
بنابر این، اختلاف سلیقه و برداشت در عین حال كه برای توسعه و رشد سالم یك جامعه مفید و ضروری است، می تواند جامعه ای را نیز از هم بپاشد و به وحدت ملی آسیب جدی وارد سازد. حالت دوم زمانی است كه طرز تلقی های موجود، موازین و شاخص های منافع ملی و مصالح اسلامی را نادیده گرفته، بخواهند خواسته های خود را به هر نحو ممكن و خارج از قواعد پذیرفته شده در قانون اساسی و معیار های اخلاقی و اسلامی به كرسی بنشاند.
2-5) وحدت ملی در قانون اساسی؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصول متعدد به اصل وحدت و همبستگی ملی و لزوم احترام به آن اشاره می نماید؛ از جمله: در اصل دوم كه در كنار عدل، قسط و استقلال همه جانبه، به همبستگی ملی به عنوان یكی از اهداف عالیه نظام اشاره می كند.
اصل نهم قانون اساسی مقرر می دارد «در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی كشور از یكدیگر تفكیك ناپذیرند و حفظ آن ها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران كمترین خدشه ای وارد كند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور آزادی های مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب كند».
همچنین اصل بیست و ششم قانون اساسی بیان می دارد «احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شاخته شده آزادند، مشروط به اینكه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساسی جمهوری اسلامی را نقض نكنند.هیچ كس را نمی توان از شركت در آن ها منع كرد یا به شركت در یكی از آن ها مجبور ساخت.»
------------------------------------
[1]. منظور از بالكانیزه شدن (كردن)، اجرای طرح تجزیه قومی و سرزمینی اعمال شده در اروپای مركزی و منطقه بالكان است كه در مورد كشور هایی كه دارای قومیت های مختلف هستند، اعمال می شود. در این نوشتار این واژه علاوه بر حوزه تمامیت ارضی در مورد تهدیدات و چالش هایی كه متوجه وحدت و همدلی فرزندان ایران اسلامی است، به كار گرفته شده است.
نویسنده :محمد رضا مجيدي - ده گفتار پيرامون انقلاب اسلامي، ص 112- 1
|