دوره دوم ( سال 1370 به بعد)
*منشأ تشکیل از سال 1349 با همراهی 7 گروه : امت واحده- توحیدی بدر- توحیدی صف- فلاح- فلق- منصورون- موحدین که 3 گروه صف ، منصورون ، موحدین مبارزه مسلحانه می کردند و7 گروه دارای عقاید اسلامی ومعتقد به رهبری امام بودند .
*7 گروه فوق به علاوه اعضای مسلمان جداشده از مجاهدین خلق در 7/1/1358 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی راتشکیل دادند .
* آنها اولین گروه منسجم پس از پیروزی انقلاب بودند وبرخی از اعضای آن درتشکیل سپاه ، کمیته و مبارزه با گروهک فرقان و ضد انقلاب ها و خنثی سازی کودتای نوژه درسال 1359 نقش موثری داشتند .
* بروز اختلاف درسازمان درباره صدور اطلاعیه برای روز کارگر و سالگرد دکتر شریعتی (درهمان اوایل تشکیل)
ابتدا به طور مستقیم
ارتباط اعضای سازمان با امام(ره) : ازطریق نماینده امام : که با درخواست آنها برای نظارت وانتقال مطالب ، آقای راستی کاشانی ازسوی امام انتخاب شد .
درسازمان در زمینه حدود اختیارات نماینده امام، اختلافاتی بروز و سه دیدگاه ظهور کرد:
1- ارجحیت حکم حزبی و سازمانی برنظر نماینده امام ( بهزاد نبوی – محسن آرمین- مصطفی تاجزاده- هاشم آغاجری- محمد سلامتی- سعیدحجاریان)
2- ولایت تام نماینده درسازمان (محمدباقرذوالقدر- حسین فدایی- علی عسگری)
3- بی طرفی ودرخواست انحلال سازمان(محسن رضایی – مرتضی الویری)
وضعیت سازمان پس از اختلاف در زمینه حدود اختیارات نماینده امام
** مراجعه به امام در13مهر1360 ودرخواست تلویحی تغییر نماینده امام و تعیین 2 نماینده، یکی درامور سیاسی و دیگری درامور فقهی
** مخالفت امام با درخواست آنها
** اعلام نظرات نماینده امام برای اصلاح سازمان ومخالفت عده ای درسازمان و ایجاد تردید به این صورت که نظر امام با نظرنماینده اش متفاوت است
** انحلال شورای مرکزی سازمان توسط نماینده امام درسال 1361 پس ازدیداربا امام به علت عدم التزام شرعی مخالفان وتشکیل شورای موقت به ریاست خود
** تأئید امام ازعملکرد نماینده خود وتأکید برهمکاری یا استعفا
** استعفای 37 نفر از مخالفان نظر نماینده امام در دی ماه 1361
** ضعیف شدن سازمان و استعفای نماینده امام و اعلام انحلال سازمان در سال 1365 پس از موافقت امام .
دوره دوم سازمان :
- احیای سازمان توسط اعضای مستعفی آن درمهر سال 1370 با اضافه کردن نام ایران به آخر نام قبلی سازمان و دریافت مجوز فعالیت از وزارت کشور
- انتشار دو هفته نامه "عصرما" به عنوان ارگان سازمان که تخلفاتی نیزمرتکب شد ازجمله تحریف سخنان جانشین فرمانده کل سپاه در سال 1381 ومحرومیت 6 ماهه آن
- درج انتقاد ازعملکرد دولت هاشمی رفسنجانی و جناح راست در دوهفته نامه
- حمایت از خاتمی درانتخابات سال 1376 و شعارهای جامعه مدنی- توسعه سیاسی وحمایت از نشریات زنجیره ای و جریان ملی – مذهبی برانداز و پیگیری شعارهای حاکمیت دوگانه- اسلامیت وجمهوریت- قرائتهای مختلف و مونتاژآنها
- چرخش فکری وسیاسی ازموضع تند و رادیکال مبارزه با امپریالیسم و لیبرالیسم به اعلام و معرفی
" راست سنتی" به عنوان بزرگترین دشمن انقلاب و اتخاذ استراتژی سازمان با عنوان براندازی انحصار راست
- ائتلاف با حزب کارگزاران سازندگی که گرایش سرمایه داری دارد و به رسمیت شناختن نهضت آزادی به عنوان اپوزیسیون قانونی درحالی که نماد لیبرالیسم است تا آنجا که درانتخابات مجلس ششم(1378) هاشم آغاجری عضو مرکزیت سازمان درلیست ملی –مذهبی ها قرار گرفت ودر29/3/81 درخانه معلمان همدان گفت : دراسلام،چیزی به عنوان روحانی وجود ندارد – سلسله مراتب روحانیت تحت تاثیر کلیسای کاتولیک شکل گرفته- مقلدین، میمون هستند- تا دین اصلاح نشود و تغییر نکند هیچ تغییر و اصلاحی درجامعه صورت نمی پذیرد.این سخنان با فاصله کمی ازمحکومیت 21 نفر ازملی- مذهبی ها و انحلال نهضت آزادی ایراد شد .
- فعالیت واقدامات افراطی درمجلس ششم وسردمداری تحصن نمایندگان واعتراض به ارکان قانونی نظام
- هاشم آغاجري همچنین با ايراد سخناني دراواخربهمن 1387در منزل عبدا... نوري گفت : در حكومت ما از هيچ فقيهي حكمي پيرامون مسايل اخلاقي و كرامت انساني نديديم و تمامي موارد در جهت خرد كردن انسانيت و سلطه پذيري بوده است .
آغاجري دراين سخنان كه با عنوان «اخلاق سلطه و اخلاق رهايي » ايراد مي شد افزود : « همچنين هيچ كس برده داري راحرام نكرده است درصورتي كه برده داري و برده پذيري در تضاد بااخلاق است » . وي در ادامه اين جلسه كه تعدادي از عناصر گروهك نهضت آزادي ، جمعي از مسئولين و مديران دولت دوم خرداد و جمعي از نمايندگان سابق در مجلس ششم نيز حضور داشتند با تحريف سخنان امام خميني (ره ) خاطرنشان كرد : « مشهور است كه بنيانگذار انقلاب گفته ما مامور به انجام وظيفه هستيم نه نتيجه كه اين يعني ما به نتيجه كاري نداريم و فقط وظيفه خود را انجام مي دهيم . خواه اين وظيفه درست و خواه نادرست باشد » . اين سخنان آغاجري نشانه بي اطلاعي وي از اسلام و عدم درك صحيح فرمايشات امام خميني(ره) است .
مرحوم آيت الله مشكيني رئیس جامعه مدرسين حوزه علمیه قم در تاريخ 18/04/1381 در اطلاعيه اي خطاب به مردم ايران اعلام كرد: سازمان موسوم به "مجاهدين انقلاب اسلامي" در جهت بدبين كردن نسل جوان به اسلام و روحانيت و تفكيك دين از سياست تلاش مي كند. سخنان موهن يكي از اعضاي مركزيت اين سازمان در همدان(توهين او به عقائد ديني، مراجع تقليد و مردم متدين ايران) و حمايت بي دريغ آن سازمان از گفته هاي او شاهدي بر اين مدعاست.
جامعه مدرسين حوزه علميه قم چنين سازماني را فاقد مشروعيت ديني مي داند و متدينين را از همكاري با آنها بر حذر مي دارد.
سيدمحسن صالح مدير سياسي حوزه علميه قم در گفتگو با روزنامه رسالت شماره 6289 تاریخ 20/8/86 در خصوص اعلام عدم مشروعيت سازمان مجاهدين انقلاب از سوي جامعه مدرسين حوزه علميه قم گفت: امام راحل در پيام 3 اسفند سال 1367 توصيه مي کند که طلاب انقلابي مدرسين عزيز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با ديده احترام به آنها بنگرند و يا در جايي ديگر خطاب به آيت الله مشکيني تصريح مي فرمايند؛ از قول من به فرزندان انقلابيم بفرماييد که تند روي عاقبت خوبي ندارد. اگر آنان جذب حضرات آقايان جامعه محترم مدرسين نشوند در آينده گرفتار کساني خواهند شد که مروج اسلام آمريکايي اند.
ویژگیهای مهم سازمان موسوم به "مجاهدين انقلاب اسلامي":
1- بسته وپنهان بودن تصمیمات وسیاستهای سازمان و مرموز مرکزیت گرا بودن عملکرد (که عمدتاً درپشت صحنه هستند)
2- محدودیت اعضا و عدم تلاش برای افزایش اعضا (شاید به جهت هراس از انشعاب مجدد – سعیدحجاریان طعنهوار گفته که اعضای این سازمان دریک فولکس جامی شوند- محمد سلامتی – بهزاد نبوی – مصطفی تاجزاده – هاشم آغاجری – عرب سرخی – ابوالفضل قدیانی – محسن ترکاشوند)
3- ادبیات ورفتارتهاجمی ، خشن و اقتدارطلب
4- استفاده ازتشکل های دیگر مانند جبهه مشارکت ایران اسلامی به عنوان کانال ارتباطی باافکارعمومی از طریق لابیگری و نفوذ درآنها برای مدیریت این شاکله و قالب بیرونی
5- کم شمار ولی پرنفوذ با کارهماهنگ و تشکیلاتی درزمینه تئوری و عمل که منجر به پیشتازی آن درجبهه دوم خرداد درطی چندسال شد و معاونتهای کلیدی وزارتخانه های کشور ، خارجه ، بازرگانی ، تعاون ، نفت وهمچنین نیابت رئیس مجلس ششم را در دست داشتند .
6- فقرتئوریک و نظریه پردازی و روآوردن به تئوریهای وارداتی و مونتاژ نظریه های دیگران به ویژه غربی ها
روی گردانی از اصول و ارزشهایی که فلسفه وجودی تشکیل سازمان را تشکیل می دادند .
(جریان شناسی ، پژوهشكده تحقيقات اسلامي سپاه – خبرگزاری فارس و...)
باند مهدی هاشمی وجریان عزل منتظری:
مهدی هاشمی(برادرداماد آقای حسینعلی منتظری) وعده ای از طرفدارانش در سال 1355 به اتهام قتل شمس آبادی امام جماعت مسجد اصفهان و چند نفردیگر محاکمه و زندانی شد.
سيد مهدي هاشمي به جرم قتل شمسآبادي توسط ساواك دستگير شد و با اعترافات او ديگر همراهان وي نيز بازداشت شدند. وي در دادگاه به اعدام محكوم شد ولي چندي نگذشت كه حكم او به زندان كاهش پيدا كرد.
آيت ا... طاهري خرم آبادي در خاطرات خود ميآورد:
«مدتي بعد كاغذي به طور محرمانه در قم به دست ما رسيد كه در آن آمده بود كه مهدي هاشمي در زندان با ساواك وارد معامله شده و عنقريب تبرئه خواهد شد.»
با وقوع انقلاب، مهدي هاشمي نيز از زندان آزاد شد و به فعاليت پرداخت وتحت عنوان کمک به سازمانهای آزادیبخش مسئولیت هایی ازجمله واحد نهضت های آزادیبخش در سپاه را بر عهده گرفت. بعد از انحلال این واحد در سپاه مطابق اساسنامه جدید، مهدی هاشمی با استفاده از موقعیت برادرش سیدهادی هاشمی (دامادو رئیس دفترآقای منتظری) دربیت وی نفوذ کرد وبه استناد حکمی از آقای منتظری ضمن تشکیل گروهی با نفوذ در سازمان ها ونهادهای سیاسی، فرهنگی و نظامی کشور با سوء استفاده از موقعیت بیت آقای منتظری دست به اعمال خلاف شرع و قانون زد.
مهدي هاشمي و همفكرانش سعي ميكردند ازامام امت پيشی بگيرند و در تندروی هاي خود، گاه مسائل شرعي را هم ناديده گرفتند.
از ديگر نكات پيرامون سيد مهدي هاشمي همكاري و همفكري نزديك او با منافقين (مجاهدين خلق) و ليبرال ها بود كه بعدها زمينهساز مشكلاتي جدي شد.
وي و همفكرانش همچنان به كج رويهاي پيشين خود ادامه ميدادند تا آنكه با آگاهی وزارت اطلاعات از اعمال خلاف وی (در جريان افشاي اسناد قضيهي مك فارلين در مجلهي الشراع لبنان و درپی کشف خانه تیمی پراز مواد منفجره، وسایل جعل اسناد، مواد مخدر، پودر سرطانزا و...) درسال 1365محمدی ری شهری وزیراطلاعات وقت گزارشی برای امام فرستاد وامام دستور برخورد قاطع با مهدی هاشمی وافراد منحرف همکار او را صادر کردند.
مهدی هاشمی در جريان بازجوييها به قتل چهره های مذهبی و رابطه با ساواک قبل از انقلاب، بیرون بردن غیر قانونی اسلحه ومهمات از سپاه وانتقال به برخی کشورها، آدم ربایی، افشاگری علیه کشور، اختلاف افكني بين اركان مختلف نظام از جمله امام (ره)وآقای منتظري، نشر اعلاميهي جعلي عليه مسئولين كشور و ... اعتراف كرد.
درنهایت حکم اعدام او همراه با همدستش فتح ا... امیدنجف آبادی در 6 مهر1366 اجراشد.
داستان کتاب شهيد جاويد
«شهيدجاويد» نام كتابي نوشته ي مرحوم صالحي نجف آبادي است كه به بررسي علل و عوامل عاشورا پرداخته و مهمترين علت آن را تلاش امام حسين (ع) براي برقراري حكومت اسلامي مطرح ميكرد. از اين رو مورد توجه گروهی از مبارزين قرار گرفت و حتي خود آقای منتظري هم بر آن تقريظ (تأئيد) نوشت.
كتاب «شهيد جاويد» به قلم صالحي نجفآبادي، قبل از سال 1350ه.ش به چاپ رسيد و باعث شد بسياري از علما نسبت به آن موضعگيري كنند و آنرا مورد نقد قرار دهند، هر چند در همان زمان عده معدودي نیز، مطالب كتاب را تا حدي مورد قبول و پذيرش قرار دادند ازجمله آقايان منتظري و مشكيني بدان تقريظ زدند.
صالحي نجفآبادي، در اين كتاب، هدف قيام حسني را «تشكيل حكومت اسلامي» معرفي كرده است و قائل است؛ امام حسين (عليهالسّلام) نميدانست كه در اين سفر به شهادت ميرسد و او به استقبال شهادت نميرفت.
در خصوص كتاب شهيد جاويد بحثهاي بسياري در گرفت و حتي به منابر و مجالس سرايت كرد.حتي آقاي آل طه از منبريهاي معروف قم ، به شدت به كتاب شهيد جاويد و مؤلف آن حمله كرد و عنوان نمود كه بايد براي ابراز مخالفت با اين كتاب، كفن پوشيد و راه افتاد. (خاطرات آیت ا...طاهری خرم آبادی)
طرفداران اين كتاب به شدت مخالفين آن را مورد هجمه قرار مي دادند و در سال 1355 اختلافات زيادي بر سر آن پديد آمد، اصل قضيهي بزرگ كردن كتاب شهيد جاويد هم توسط ساواك برنامهريزي شده بود.
از جملهي مخالفان اين كتاب حجت الاسلام شمس آبادي بود. ايشان راجع به كتاب شهيد جاويد و مؤلفان و تقريظ نويسان آن تبليغات سوء ميكرد که اين مسئله باعث شد وي توسط گروهي از افراد تندرو به رهبري سيد مهدي هاشمي ترور شود. رژيم منحوس پهلوي از اين وضعيت و درگيري ميان روحانيت، به شدت خشنود بود.
تاييدكنندگان كتاب شهيد جاويد و تفريظ نويسان آن بيش از همه در معرض تاخت و تاز مخالفين بودند و نزاعها از حالت علمي خارج شده و صبغه سياسي به خود گرفته بود.
آيتالله استادي از اساتيد حوزه در سال 1350 رسالهاي در حدود 100 صفحه، در رد كتاب «شهيد جاويد» و تحت عنوان «شهيد آگاه و جاويد، حسين بن علي (عليهالسّلام)»در مورد علم حضرت سيدالشهداء (عليهالسّلام) به شهادت خويش در سفر كربلا و اينكه با شهادت خويش اسلام را احيا ميكند، منتشر ساخته بود. همچنین كتاب «سرگذشت كتاب شهيد جاويد» در سال 1382ازایشان توسط انتشارات قدس قم به چاپ رسيد. دراین کتاب تأکید شده است که:
عليرغم چاپهاي متعدد، نظريات موجود در كتاب «شهيد جاويد» مورد قبول اكثر علما نيست.وبرخلاف گفته مؤلف كتاب شهيد جاويد، حضرت امام خميني (ره) با مطالب كتاب، موافق نيستند.
مهدي هاشمي و منتظري
جرياني كه به واسطهي حضور طولاني سيد مهدي هاشمي در بيت آقای منتظري(قائم مقام رهبری درآن زمان) ايجاد شده بود به بدبينيهاي بيشتر منتظري نسبت به امام و نظام كمك ميكرد. در طول سالهاي 66 و 67 در موارد متعددي صريحا به نظام، مسئولين و رهبري آن انتقاد مينمود و هيچ گاه حاضر نشد نصايح كساني چون آيتا... خامنهاي (رئيس جمهور وقت)، سيد احمد خميني، عبدا... نوري و... را نسبت به تصفيهي بيت خود بپذيرد، وي چشمانش را به روي حقايق بسته، همهي اين توصيهها را از روي غرضورزي ميپنداشت.
دستگیری و محاکمه سیدمهدی هاشمی، با مخالفت آقای منتظری از طریق اعتصاب ، موضعگیری علیه نظام و... روبه رو شد. امام (ره) برای اجرای حق و عدالت ومقابله با توطئه های دشمنان وحفظ نظام تاکید داشتند و در تاریخ 12/7/65 طی نامه ای به منتظری ضمن ابراز علاقه به وی او را به عدم حمایت ازسید مهدی هاشمی وهوشیاری در برابر دسیسه ها ی منافقین دعوت کردند.
اعتراضات منتظري به امام و مسئولين ادامه یافت و در ماجراي اعدام منافقين پس ازعمليات مرصاد در سال 67 به اوج خود رسيد و در هر فرصتي به برخورد با منافقين اعتراض ميكرد ومی گفت: «مجاهدين خلق، اشخاص نيستند، يك سنخ فكر و برداشت است. يك نحو منطق است و منطق غلط را بايد با منطق صحيح جواب داد. با كشتن حل نميشود بلكه ترويج ميشود»
و اين گفته وي در حالي است كه امام فرموده بود: «ما بايد مدافع افرادي باشيم كه منافقين سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سرسفرههاي افطار گوش تا گوش بريدهاند»
اعتراضات وي و توجه نكردن به توصيههاي امام تا آنجا ادامه يافت كه امام در جايي به وي گفتند:
«من از شما خواهش ميكنم كه اين كارها را كنار بگذاريد و مشغول كار خود بشويد، من به شما ارادت دارم. من مخلص شما هستم، از اين مريد و مخلص خود قبول بفرماييد و به كار خود مشغول شويد.» ولي پاسخ منتظري در برابر امام آنقدر با عصبانيت همراه بود كه به گفته سيداحمد «همگي از شرم و حيا سرهاشان را پايين انداخته بودند»
با وجود تذکرات مکرر امام ودلسوزان نظام ، به دلیل نفوذ مهدی وهادی هاشمی درآقای منتظری ، حمایت های وی از او با سخنرانی وصدور بیانیه ادامه یافت. آقای منتظری به رغم پذیرش ظاهری توصیه های امام به موضعگیری ورویایی با نظام جمهوری اسلامی ادامه داد و در 22/11/67 به طرح مسائل خلاف درباره جنگ پرداخت وگفت: دشمنان ما در جنگ پیروز شده اندو... تا اینکه امام طی نامه ای به آقای منتظری در6/1/68 وی را از قائم مقامی رهبری عزل کردند وعادل ندانستند.
برخورد تند امام عمدتاً به اين دليل بود كه در سالهاي بعد از ايشان نيز نه آقای منتظري و نه هواداران وي، جرأت مطرح كردن دوباره وي به عنوان رهبر را نكنند.
در روزهاى آغازين سال 1368 مردمى كه آقاى منتظرى را به عنوان قائم مقام رهبرى و جانشين ايشان شناخته و قبول كرده بودند ناگهان با مسألهى عزل نامبرده، آن هم از طرف امام خمينى قدسسره مواجه شدند. حتّى نمايندگان وقت مجلس شوراى اسلامى و هيأت وزيران نيز نتوانستند شگفتى خود را از اين ماجرا بپوشانند، به طورى كه حضرت امام طى نامهاى خطاب به آنها ، ضمن توضيحات مختصرى وعده داد كه به زودى از واقعيات ناگفته مطلع خواهند شد. و به دنبال آن جزوهاى به نام رنجنامه توسّط سيد احمد خمينى قدسسره ، فرزند امام منتشر گرديد كه تا حدودى مسايل پشت پرده را بازگو مىكرد و آقاى محمّدى رى شهرى وزير اطلاعات وقت نيز با انتشار خاطرات سياسى خود بخش ديگرى از مسايل رنج آور پشت پرده را بيان كرد.
متن نامه حضرت امام به نمايندگان مجلس:
«بسم اللّه الرحمن الرحيم
خدمت فرزندان عزيز، نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى و وزراى محترم ـ دامت افاضاتهم
باسلام، شنيدم در جريان امر حضرت آقاى منتظرى نيستيد و نمىدانيد قضيّه از چه قرار است. همين قدر بدانيد كه پدر پيرتان بيش از دو سال است در اعلاميهها و پيغامها تمام تلاش خود را نموده است تا قضيّه بدين جا ختم نگردد، ولى متأسّفانه موفّق نشد.
از طرف ديگر وظيفهى شرعى اقتضاء مىكرد تا تصميم لازم را براى حفظ نظام و اسلام بگيرد. لذا با دلى پرخون حاصل عمرم را براى مصلحت نظام و اسلام كنار گذاشتم. انشاءاللّه خواهران و برادران در آينده تا اندازهاى روشن خواهند شد. سفارش اين موضوع لازم نيست كه دفاع از اسلام و نظام شوخىبردار نيست و در صورت تخطّى، هركس در هر موقعيّت بلافاصله به مردم معرّفى خواهد شد. توفيق همگان را از خداوند متعال خواستارم.والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته. روح اللّه موسوى الخمينى، 26/1/1368( صحيفهى نور، ج 21، ص 350)
علىرغم پافشارىهاى امام خمينى قدسسره مبنى بر انتشار اين نامه در همان زمان، به اصرار سران نظام ايشان رضايت دادند كه نامه منتشر نگردد و بنا به مصالحى، انتشار آن به تأخير افتاد.
براي اولين بار نسخه اي از آن توسط حجت الاسلام فاكر در اختيار روزنامه جمهوري اسلامي قرار گرفت و در تاريخ 1/9/76 در روزنامه مذكور به چاپ رسيد و مورد تأييد دفتر نشر آثار امام نيز قرار گرفت و در سال 1378 در ضمن كتاب صحيفه امام (جلد 21- صفحه 330) به چاپ رسيد.
«بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاي منتظري
با دلي پر خون و قلبي شكسته چند كلمهاي برايتان مينويسم تا مردم روزي در جريان امر قرار گيرند. شما در نامه اخيرتان نوشتهايد كه نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم ميدانم؛ خدا را در نظر ميگيرم و مسائلي را گوشزد ميكنم. از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرالها و از كانال آنها به منافقين ميسپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام را از دست دادهايد. شما در اكثر نامهها و صحبتها و موضعگيريهايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرالها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند. به قدري مطالبي كه ميگفتيد ديكته شده منافقين بود كه من فايدهاي براي جواب به آنها نميديدم.
مثلا در همين دفاعيه شما از منافقين تعداد بسيار معدودي كه در جنگ مسلحانه عليه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند را منافقين از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و ميبينيد كه چه خدمت ارزندهاي به استكبار كردهايد. در مساله مهدي هاشمي قاتل، شما او را از همه متدينين متدينتر ميدانستيد و با اينكه برايتان ثابت شده بود كه او قاتل است مرتب پيغام ميداديد كه او را نكشيد.
از قضاياي مثل قضيه مهدي هاشمي كه بسيار است و من حال بازگو كردن تمامي آنها را ندارم. شما از اين پس وكيل من نميباشيد و به طلابي كه پول براي شما ميآورند بگوييد به قم منزل آقاي پسنديده و يا در تهران به جماران مراجعه كنند. بحمد الله از اين پس شما مساله مالي هم نداريد. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود ميدانيد -كه مسلماً منافقين صلاح نميدانند و شما مشغول به نوشتن چيزهايي ميشويد كه آخرتتان را خرابتر ميكند-، با دلي شكسته و سينهاي گداخته از آتش بيمهريها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بوديد چند نصيحت ميكنم ديگر خود دانيد:
1 - سعي كنيد افراد بيت خود را عوض كنيد تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقين و گروه مهدي هاشمي و ليبرالها نريزد.
2 - از آنجا كه سادهلوح هستيد و سريعاً تحريك ميشويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد.
3 - ديگر نه براي من نامه بنويسيد و نه اجازه دهيد منافقين هر چه اسرار مملكت است را به راديوهاي بيگانه دهند.
4 - نامهها و سخنرانيهاي منافقين كه به وسيله شما از رسانههاي گروهي به مردم ميرسيد؛ ضربات سنگيني بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتي بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحي له الفدا- و خونهاي پاك شهداي اسلام و انقلاب گرديد؛ براي اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند.
و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولي در آن وقت شما را سادهلوح ميدانستم كه مدير و مدبر نبوديد ولي شخصي بوديد تحصيلكرده كه مفيد براي حوزههاي علميه بوديد و اگر اين گونه كارهاتان را ادامه دهيد مسلما تكليف ديگري دارم و ميدانيد كه از تكليف خود سرپيچي نميكنم. و الله قسم، من با نخستوزيري بازرگان مخالف بودم ولي او را هم آدم خوبي ميدانستم. و الله قسم، من راي به رياست جمهوري بنيصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم.
سخني از سر درد و رنج و با دلي شكسته و پر از غم و اندوه با مردم عزيزمان دارم: من با خداي خود عهد كردم كه از بدي افرادي كه مكلف به اغماض آن نيستم هرگز چشمپوشي نكنم. من با خداي خود پيمان بستهام كه رضاي او را بر رضاي مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان عليه من قيام كنند دست از حق و حقيقت برنميدارم.
من كار به تاريخ و آنچه اتفاق ميافتد ندارم؛ من تنها بايد به وظيفه شرعي خود عمل كنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شريف و نجيب پيمان بستهام كه واقعيات را در موقع مناسبش با آنها در ميان گذارم. تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛ سعي كنند تحت تاثير دروغهاي ديكته شده كه اين روزها راديوهاي بيگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش ميكنند نگردند. از خدا ميخواهم كه به پدر پير مردم عزيز ايران صبر و تحمل عطا فرمايد و او را بخشيده و از اين دنيا ببرد تا طعم تلخ خيانت دوستان را بيش از اين نچشد. ما همه راضي هستيم به رضايت او؛ از خود كه چيزي نداريم، هر چه هست اوست. و السلام. يكشنبه 6 / 1 / 68 روحالله الموسوي الخميني»
در تاريخ 7/1/68، آقای منتظري در نامه اي خطاب به امام خميني(ره) رسماً كناره گيري خود را از قائم مقامي رهبري اعلام كرد و در فرداي آن روز نيز حضرت امام پس از اطمينان از عملي شدن هدف خود در نامهاي ملايمتر ـ ضمن تكرار انتقادهاي سابق درباره اطرافيان و تعجيل وي در تصميم گيري ـ اعلام كردند كه بهتر است آقای منتظري به بحث و درس حوزه ها بپردازد:
«براي اينكه اشتباهات گذشته تكرار نگردد به شما نصيحت ميكنم كه بيت خود را از افراد ناصالح پاك نماييد و از رفت و آمد مخالفين نظام كه به اسم علاقه به اسلام و جمهوري اسلامي خود را جا ميزنند جدا جلوگيري كنيد من اين تذكر را در قضيه مهدي هاشمي هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در اين ميبينم كه فقيهي باشيد كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند. جنابعالي ان شاءا... با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمي ميبخشيد.
والسلام عليكم 8/1/68 روحالله الموسوي الخميني »
بعد ازعزل منتظری از قائم مقامی رهبری با توجه به سن و سال حضرت امام، دلسوزان انقلاب نگران دوران پس از امام بودندواين نگراني را با خود ايشان هم مطرح ميكردند ولي ايشان به آينده اميدوار بودند و ظاهراً در همين جلسات بود كه از آيت ا... خامنهاي به عنوان فرد شايسته براي رهبري انقلاب نام بردند.
برخي نيز به رايزني براي معرفي فرد شايسته رهبري براي دوران پس از امام ميپرداختند. يكي از نويسندگان روزنامه اطلاعات در آن ايام با نگارش مقالهاي در اين روزنامه رسماً اعلام كرد آيت الله هاشمي رفسنجاني در شرايط موجود بهترين است و شايسته است كه از سوي خبرگان به عنوان قائم مقام رهبري معرفي شود.
پس ازرحلت امام با شهادت وگواهی چهرههايي چون موسوي اردبيلي، مؤمن، اميني، طاهري خرم آبادي و هاشمي رفسنجاني مبنی برلیاقت آیت ا...خامنه ای برای رهبری بر اساس نظر امام خميني(ره) ، رهبري انقلاب اسلامی به
آیت ا...خامنه ای سپرده شد و اكثر مراجع تقليد با صدور پيامهايي به رهبري جديد، بر تصميم خبرگان، صحه گذاشته و با رهبري جديد بيعت كردند. حتي آقای منتظري هم با صدور پيامي از رهبري منتخب مجلس خبرگان حمايت کرد.
موضع گيري وانزوا
منتظري پس از عزل به تدريس مشغول ميشود ولي همچنان تحت تاثير اطرافيان خويش به نظام و كيفيت رهبري آن به شدت اعتراض ميكرد.
وي در سال 71 اظهارات تندي نسبت به و مسئولين بيان كرد كه موجب شد دفترش مورد هجوم طلاب، بسيجيان مردم خشمگين قم واقع شود. او همچنان سرنوشت خود را در اختيار جريان هايي كه در بيتش نفوذ كرده بودند قرار داده بود و بيش از پيش از انقلاب و نظام فاصله ميگرفت.
وی در سخنرانی 13 رجب(23 آبان) 1376 علیه مقام معظم رهبری به طرح مسائل خلاف پرداخت ورییس جمهور وقت(خاتمی)رابه مخالفت بارهبری ترغیب کرد که درنتیجه با مصوبه شورای عالی امنیت ملی، خانه منتظری تحت محاصره امنیتی درآمد و 5 سال و 2 ماه و دوازده روزطول کشید تا اینکه در سال 1381 رفع حصر شد.
وی با انتشار کتاب خاطراتش در سال 79 نیز نشان داد به نظام اعتقادی ندارد وپس از رفع حصرهم با گروه ها و احزاب معاند وهمچنین گروه های افراطی نظیر مشارکت- مجاهدین انقلاب و دفتر تحکیم بارها دیدار داشته و
مصاحبه هایی نیز با رسانه های مزدور بیگانه انجام داده است.
دفتر تحکیم وحدت :
سـابـقـه انـجـمـن هـاى اسـلامـى دانـشـجويى به دهه بيست مى رسد. در دهه سى، اختناق موجود، از فـعـاليـت سـيـاسـى ، مـذهـبـى و عـلمـى ايـن انـجـمـن هـا كـاسـت . در دهـه چـهـل ، شـكـل گـيـرى نـهـضـت امام خمينى (ره ) بر تشديد و تعميق فعاليت هاى اسلامى دانشگاهى افـزود، و در ايـن دهـه و دهـه پـنـجـاه، دانـشـجويان مسلمان ، نقش مهم در ايجاد و سرانجام پيروزى انـقـلاب اسـلامـى ايـفـا كـردنـد، امـا تـاكـيـد امـام (ره ) بـر ضـرورت وحـدت انجمن هاى اسلامى دانـشجويى ، منجر به ايجاد اتحاديه انجمن هاى اسلامى دانشجويان دانشگاه هاى سراسر كشور يا دفتر تحكيم وحدت در 1358 گرديد.
سازماندهی انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور و کادر سازی از بین آنان
اهداف کلی تشکیل
دفتر تحکیم وحدت مقابله با گروه های التقاطی و انحرافی در دانشگاه ها و جامعه
نقش دفتر تحکیم در سال های اول انقلاب
1. حضورفعال درعرصه های سباسی- اجتماعی و رویارویی باگروه های ضدانقلاب
2. حضور گسترده در جبهه های دفاع مقدس
3. حضور در مسئولیت های نهادهای مختلف
اسـاسـنـامـه دفـتـر تـحـكيم وحدت هشت فصل دارد كه در آن نشست ها، كميسيون ها، واحدها، شوراى مـركـزى مـهـم تـرين ارگان اتحاديه شمرده شده اند. شوراى مركزى داراى هفت عضو است كه از سـوى واحـد نـشـسـت ها به مدت يك سال انتخاب مى شوند. تعهد به ولايت فقيه ، داشتن سابقه سالم ، عدم عضويت در احزاب از شرايط عضويت در شوراى مركزى است . و نيز اعتقاد به اسلام ، اصول دين ، اسلام فقاهتى ، ولايت فقيه ، حقانيت انقلاب ، قانون اساسى و انقلاب فرهنگى از اصـول و گـسـتـرش انـقـلاب ، تـقـويـت نـظـام ، دانـشگاه اسلامى ، تحقق وحدت حوزه و دانشگاه و برآوردن نيازهاى علمى نظام از اهداف دفتر تحكيم وحدت به شمار مى رود.
مهمترين اقدامات دفتر تحكيم وحدت
تسخير سفارت آمريكا در ۱۳ آبان ۵۸ و انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاه ها در ارديبهشت ۵۹ مهمترين اقدامات دفتر تحكيم وحدت در طول دوران حياتش می باشد.
دهه شصت، جنگ تحميلي مهمترين دغدغه دولتمردان و دوستان انقلاب بود. دفتر تحكيم وحدت نيز جدا از آن مجموعه نبود.
دوره های فـعـّاليـت دفـتـر تـحـكـيـم وحـدت
دوره اوّل 58 تـا 68: در ايـن دوره بـيـشـترِ اقدامات و مواضع دفتر در جهت راه امام (ره ) بود. و در اين راسـتا، به عنوان تنها تشكّل دانشجويى ، در تسخير لانه جاسوسى آمريكا، انقلاب فرهنگى ، شركت در فعّاليت هاى انتخاباتى و تقويت نهادهاى انقلابى نقش مهمى داشت .
دوره دوم 68 تـا 72: واكـنـش نسبت به تشكل هاى موازى ، مخالفت با دولت و دفاع از منتظرى از اهم فعاليت هاى دفتر تحكيم بود.
با پايان جنگ تحميلي و خروج تدريجي طيف چپ از قدرت، دفتر تحكيم به جمع منتقدين ارزش گراي دولت سازندگي درآمد. با به وجود آمدن طيف چپ مدرن به مركزيت سازمان مجاهدين انقلاب، دفتر تحكيم وحدت هم به اين طيف پيوست و اين نقطه آغاز حركتي بود كه امروزه دفتر تحكيم وحدت را به «دفتر تحكيم دموكراسي!» آن هم ازنوع آمریکایی تبديل كرده است.
دوره سـوم 72 تـا 76: در اين مقطع زمانى دفتر در انزواى سياسى قرار گرفت . و نيز تغيير شـعـار عـدالت بـه آزادى از سوى تحكيم وحدت مشاهده شد. همچنين ، كم رنگ شدن حمايت از ولايت فقيه و انتقاد عريان نسبت به هاشمى رفسنجانى . شايد نقطه كليدي تغييرات و تحولات تحكيم، در ارديبهشت ۷۴ باشد. در ارديبهشت ۷۴ فاضل عبيات و فاطمه حقيقت جو (نزديك به سازمان مجاهدين انقلاب) به شوراي مركزي تحكيم اضافه شدند.
دوره چهارم (76 تا 80): در دوره جديد، همانند جناح موسوم به چپ ، بر قانون گرايى ، تعميق گفت وگو، نقد منصفانه ، نرمش در برابر آمريكا و... تأكيد مى ورزد.
دفتر تحكيم وحدت در منشور انتخابات مجلس ششم ديدگاه هاى خود را مطرح كرد كه حذف چـارچـوب هـاى تـنـگ نظرانه در روابط اجتماعى جوانان ، اصلاح قوانين محدودكننده فعّاليت هاى اجـتـمـاعـى ، سـيـاسـى و فـرهـنـگى زنان ، تغيير قانون نظارت در عرصه هاى فرهنگى ، لغو گـزيـنـش هـاى سـيـاسـى ، نـفـى اقتصاد رانتى ، بررسى كارشناسانه تنش زدايى با آمريكا، بـرقـرارى امـنـيـت سـرمـايـه گـذارى خارجى ، ايجاد پارلمان دانشجويى ، گسترش جريان آزاد اطـلاعـات ، حـذف انـحـصار در صدا و سيما، به رسميت شناختن قرائت هاى مختلف از دين ، تعريف جرم سياسى و... از آن جمله اند.
سیر استحاله عدول از مواضع اصولی وآرمان های انقلاب در دفتر تحکیم وحدت(از سال 76 به بعد)
1- گسترش ارتباط با نهضت آزادی و عناصر ملی- مذهبی از سوی جمعی از اعضای دفتر تحکیم و تغییر شعارهای محوری دفاع از مستضعفیین وجنگ فقر وغنا به شعارهای آزادی خواهی(غربی) و حقوق شهروندی
2- تغییر موضع درباره ولایت فقیه حکومت دینی و تاکید بر تفکیک نهاد مرجعیت و روحانیت ازحاکمیت با تاثیر پذیری ازحلقه کیان و اندیشه های سکولاریستی ولیبرالی
3- تغییر روح برگزاری مراسم 13 آبان و نکوهش اقدام انقلابی تسخیر لانه جاسوسی و زمزمه بر قراری رابطه با آمریکا از سوی سخنرانان مدعو (مانند هاشم آغاجری و بهزاد نبوی) و ممنوعیت آتش زدن پرچم آمریکا در سال 77و78
4- قبح شکنی و انجام مصاحبه مکرر با رادیوهای بیگانه توسط اعضای دفتر تحکیم مانند علی افشاری ، ابراهیم شیخ ، اکبرعطری و... از سال77
5- آغازتهاجم علیه نهادهای حکومتی (سپاه ، قوه قضائیه ، صداوسیما و بویژه شورای نگهبان قانون اساسی به بهانه رد صلاحیت عده ای در انتخابات میان دوره ای مجلس پنجم در اسفند 76 و انتخابات شورای و....)
6- شالوده شکنی وتوهین آشکار به ارزش ها و اشخاص از طریق ایجاد گفتمان مبتذل در جنبش دانشجویی به عنوان نمونه در بیانیه انجمن اسلامی دانشگاه خواجه نصیرطوسی در سالروز 22 بهمن آمده بود : "... طبقه روحانیت با طرح شعارهای اسلام فقاهتی و حاکمیت فقها و گنجاندن ایده ولایت فقیه در متن قانون اساسی باعث سنت زدگی و فقه زدگی آخرین انقلاب قرن بیستم گردید.... "
7- موضعگیری تند و افراطی وجنجالی پس از حادثه کوی دانشگاه تهران(18 تیر 78) و عمدی دانستن هجوم به دانشگاه از سوی بخش رادیکال و متحجر و اعلام خبر دروغ درباره کشته شدن تعدادی دانشجو در کوی دانشگاه ، همراه با سازمان مجاهدین انقلاب و نهضت آزادی
8- غالب شدن طیف به اصطلاح مدرن دفتر تحکیم بر طیف اصول گرا و ارزشی در معرفی نامزد برای انتخابات مجلس ششم (سال78) و قرار گرفتن عزت ا... سحابی ، یوسفی اشکوری ، غلامعباس توسلی و عبدالعلی بازرگان از افراد نهضت آزادی واپوزیسیون در فهرست نامزدهای دفتر تحکیم همراه با نامزذهای اختصاصی خود و راهیابی میثم سعیدی- فاطمه حقیقت جو-موسوی خوئینی ها از تهران وعلی تاجرنیا از مشهد
9- بر پایی تجمعات اعتراض آمیز به رای دادگاه محاکمه عبدا... نوری با حضور افرادی چون الیاس حضرتی، میثم سعیدی، صالح آبادی وسراج الدین میردامادی
10- حضور و سخنرانی علی افشاری عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم در کنفرانس برلین كه به انگیزه حمایت از تشکل های افراطی درایران با عنوان ايران بعد از انتخابات از 19 تا 21 فروردين سال 1379 از سوي بنياد هرانيريش بل برگزار شد.
اين كنفرانس با شركت ضد انقلاب خارج از كشور و نيز گروهی از به اصطلاح روشنفكران و اصلاح طلبان داخلي برگزار گرديد وهمراه با مسائل غیراخلاقی بسیاری بود .
11- اعتراض به خروج طرح اصلاح قانون مطبوعات از دستور کار مجلس (مرداد79) که با حکم حکومتی رهبر انقلاب انجام شده بود( این طرح ازسوی افراطیون مجلس ششم برای جلوگیری از برخورد قضائی بامطبوعات زنجیره ای تهیه شده بود تامطبوعات تندرو مانع خاصی برای شبهه افکنی وتضعیف باورها و ارزشهای اسلامی نداشته باشند) .
12- ایجاد التهاب ، تحریک احساسات عمومی و درگیری در نشست سراسری دفتر تحکیم (شهریور 79) با نیروهای حزب اللهی درخرم آباد .
13- مطرح کردن " عبور ازخاتمی " ازسوی جمعی از اعضای دفتر تحکیم ( مرداد وآبان79 در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال80) .
14- هماهنگی وهمراهی با آشوبگران پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری
** انشعاب در دفتر تحکیم :
الف) در8آبان 1378انجمنهای اسلامی مستقل دانشگاههای کشور با حضور 15 دانشگاه تشکیل شد و از دفتر تحکیم اعلام انشعاب کرد.
ب) تقسیم اسمی وعملی دفترتحکیم به دو " طیف شیراز" و " طیف علامه " که با برگزاری دو انتخابات متفاوت شورای مرکزی با فاصله اندکی در دانشگاه های شیراز و علامه طباطبایی اواخر سال 80 واوایل 81 به وجود آمد.
** طیف علامه بارها ازسوی دبیرخانه هیأت مرکزی نظارت برتشکل های اسلامی دانشگاهیان و وزارت علوم و وزارت بهداشت وآموزش پزشکی به عنوان تشکلی غیر قانونی اعلام شده که گرایش وعملکرد افراطی دارد . (تخلف از اساسنامه و مرامنامه ومقررات تشکل های اسلامی دانشگاهیان و نداشتن نصاب لازم درشورای مرکزی ، از دلایل غیرقانونی بودن آن است )
علل انشعاب دفتر تحکیم :
الف) علل درونی :
1- بحران تشکیلات وسازماندهی دانشجویان به دلیل عدم تناسب عقاید و گرایشهای بسیاری از اعضای جدید با اهداف و آرمان انجمنهای اسلامی
2- کم توجهی وبی توجهی به آموزش وارتقاء سطح معرفت و معنویت اعضای انجمنهای اسلامی و نفوذ تفکرات الحادی و التقاطی در آن .
ب) علل بیرونی :
1 - منازعات و جنجالهای سیاسی و دخالت احزاب و گروه های سیاسی درمسائل دفتر تحکیم .
2- طمع برخی گروه ها وافراد برای سوء استفاده از دفتر تحکیم به عنوان وسیله دستیابی به مقاصد مادی و دنیوی و قدرت سیاسی .
** جمع بندی :
پس از دوم خرداد 76 ، داعیه داران دموکراسی و مدعیان حقوق بشر وآزادی سیاسی که به علت غرب گرایی به دنبال نهادینه ساختن تئوری انقلاب مخملی بودند ، با فرصت طلبی به استفاده ابزاری ازدانشجویان و تشکیل دفتر تحکیم پرداختند ، که با ساده لوحی وتندروی اعضای دفتر تحکیم ، دانشجویان زیادی به پیاده نظام دشمن تبدیل شدند .
دو عضو شورای مرکزی دفترتحکیم درزمستان سال 84 پس از پناهندگی به شیطان بزرگ در سنای آمریکا برعلیه نظام جمهوری اسلامی ایران سخنرانی کردند .
|