حمله نظامي ارتش رژيم صهيونيستي از ابعاد گوناگوني قابل بررسي و ارزيابي است. به دليل فجايع و وحشيگريهاي گستردهاي که اسرائيل در جنگ 22 روزه خود در نوار غزه آفريد و نزديک به 1400 نفر از مردم فلسطين را شهيد و حدود 5300 نفر از آنها را مجروح نمود، بيشتر مردم از بعد عاطفي و انساني با اين فاجعه عظيم روبهرو شدند. ولي در اين جنگي که از روز 7 دي ماه آغاز و تا 28 دي ماه ادامه يافت، ميتوان واقعيات مهمي را مشاهده و بررسي و نتيجهگيري نمود.
يکي از مهمترين دستاوردها و نتايج اين جنگ وحشتناک و خانمانسوز، آن بود که ارتش اسرائيل از دستيابي به كوچكترين پيروزي نظامي هم بيبهره شد. آنچه از گفته سران رژيم صهيونيستي برميآيد، آن است که كمترين انتظاري که از اين جنگ گسترده داشتهاند، اين بود که بتوانند توان نظامي گروههاي مقاومت در نوار غزه را منهدم نموده و پايگاههاي پرتاب راکت به سمت جنوب فلسطين اشغالي را از بين برده يا تصرف نمايند. البته هدف اصلي آنها نابودي گروه حماس و انتقام از شکست کنفرانس آناپوليس و نيز تسلط و چيرگي بر نوار غزه و سپردن آن به دست تشکيلات خودگردان بود. ولي آنچه اکنون شاهد آن هستيم، اين است که نه تنها گروه حماس همچنان تشکيلات و افراد خود را در زير بمبارانهاي شديد دشمن حفظ نموده، بلکه با شبكه تلويزيوني الاقصي، توانست صداي خود را از زير بمبارانها به گوش همه مردم برساند و تا آخرين لحظات برقراري آتشبس نيز موفق شد تا به پرتاب راکتها در مقابله با تهاجم ارتش اسرائيل به سرزمين فلسطينيان ادامه دهد.
ارتش اسرائيل سه مرحله اساسي براي عمليات خود در نظر گرفته بود که عبارت بودند از:
الف- بمباران شديد اهداف مورد نظر از جمله تمام مراکز نظامي و اداري و زيربنايي نوار غزه با جنگندههاي نيروي هوايي و ناوهاي نيروي دريايي
ب- حمله زميني به نوار غزه و تلاش براي تصرف سرزمينهاي اين منطقه و به ويژه جداسازي گذرگاه رفح و از بين بردن تونلهاي ارتباطي با صحراي سينا و در نهايت الحاق باريکه غزه به سرزمين فلسطين اشغالي
ج- واگذاري منطقه تصرف شده در نوار غزه به نيروهاي محمود عباس و حل نهايي مسأله مقاومت فلسطين و نابودي کامل حرکت مقاومت اسلامي حماس
ارتش رژيم صهيونيستي در طرح خود که با آمريکا و برخي از سران کشورهاي اروپايي و عربي هماهنگ نموده بود، حداکثر دو هفته زمان براي رسيدن به اهداف فوق در نظر گرفته بود.
مرحله نخست عمليات به مدت يک هفته ادامه يافت و جنگندههاي F16 ساخت آمريکا با روزانه حدود بين 60 تا 130 حمله هوايي توانستند در همان روزهاي نخست حدود 300 ساختمان اداري، دولتي، حزبي و خدماتي مربوط به حماس را که از قبل شناسايي کرده بودند، منهدم و با خاک يکسان کنند. در ادامه عمليات هوايي به برخي از ساختمانهاي ديگر که متعلق به مردم بود نيز حملهور شدند و تعداد زيادي از مردم را به خاک و خون کشيدند. ساختمانها را به گونهاي ويران و منهدم کردند، گويي اين که در منطقه زلزله آمده است. در مجموع گفته ميشود حدود 5 هزار ساختمان منهدم و تمام زيربناهاي نوار غزه ويران و بيش از دو هزار ميليارد تومان خسارات مستقيم به مردم فلسطين وارد شده است.
در مرحله دوم، نيروي زميني ارتش اسرائيل با فراخوان 60 هزار نفر نيروي ذخيره و با استعدادي در حد 7 تيپ، حمله به نوار غزه را آغاز کرد تا بتواند کلِّ سرزمين غزه را اشغال و به تصرف خود درآورد. پس از گذشت دو هفته از حملات پيدرپي نيروهاي ويژه به نام «گولاني» و واحدهاي زرهي ارتش اسرائيل به نوار غزه که از شش محور انجام شد، آنها تنها توانستند در زمينهاي کشاورزي و دشتهاي صاف و با تخريب منازل مردم در اين منطقه، پيشروي اندكي نموده و به دروازه شهرهاي بزرگي همچون غزه، خان يونس و رفح برسند.
ارتش اسرائيل در تمام محورهاي تهاجم خود نتوانست حداکثر بين 500 تا 1500 متر بيشتر وارد نوار غزه شود، زيرا در همه جا با مقاومت شديد مردم و رزمندگان فلسطيني روبهرو شد. آنها حتي کمترين عرض نوار غزه که حدود 4 کيلومتر ميباشد را نيز نتوانستند طي کرده و خود را به درياي مديترانه برسانند و با نيروهايي که از طريق دريا در ساحل غزه پياده شده بودند الحاق نمايند. اين در حالي است که براي هر فرد پياده معمولي طي اين مسير، حداکثر يک ساعت وقت لازم دارد. ارتش اسرائيل پس از دو هفته جنگيدن در کنار خانههاي مردم و به شهادت رساندن نزديک به 450 کودک و حدود 110 زن و تعداد زيادي از ساکنان باريکه غزه نتوانست از سد مقاومت مردم در خانههايشان عبور کرده و نوار غزه را به کنترل خود در آورد. گفته ميشود که ارتش اسرائيل در طول جنگ حدود 183 کشته و 350 مجروح نظامي داشته است. مردم فلسطين در زير بمباران شديد و گلوله باران تانک ها، به جاي ترک خانه ها، منازل و اماکن خود را تبديل به سنگرهاي مقاومت کرده و علي رغم تخريب تعدادي زيادي از خانهها با تيرهاي تانک، همچنان به حضور در منازل خود ادامه دادند و اجازه پيشروي را به قواي متجاوز ندادند. در همين حال گروه حماس نيز توانست تا آخرين لحظات جنگ، روزانه بين 20 تا 50 راکت را به سرزمينهاي اشغالي پرتاب نمايد، با توجه به عدم انتظار رژيم صهيونيستي از برد نسبتاً طولاني راکتها و حجم آنها، فشار زيادي از سوي ساکنين فلسطين اشغالي بر دولتمردان صهيونيست به دليل عدم توانايي آنها در جلوگيري از پرتاب راکتها وارد آمد.
بنابراين ميتوان گفت که ارتش اسرائيل در اين جنگ، شکست سختي را از ناحيه مقاومت مردم فلسطين متحمل شده است و ناچار گرديده که به صورت يک جانبه جنگي را که خود، آغاز کرده بود، پايان دهد. اين شکست خفت بار در حالي براي رژيم صهيونيستي اتفاق افتاد که در هفته اول جنگ، تصور سران اين رژيم آن بود که قطعاً آنها در اين جنگ پيروز بوده و مقاومت فلسطيني و سازمان حماس را از بين خواهند برد. بنابر شنيده ها، در روزهاي آغازين جنگ غزه، يکي از کشورهاي عربي به نمايندگان حماس گفته است که ما ميتوانيم از اسرائيل اجازه بگيريم تا مسير امني را براي خروج مسئولين و اعضاي اصلي حماس و خانوادهايشان تعيين نمايد تا شما از نوار غزه خارج و به يکي از کشورها برويد. برخي از سران کشورهاي عربي نيز پيروزي اسرائيل را در اين جنگ، باور کرده بودند.
ولي به هر حال نه تنها حماس و مردم فلسطين در زير آتش سنگين دشمن تسليم خواستههاي وي نشدند بلکه آنها ايستادند و مقاومت کردند و در نهايت دشمن را مأيوس و ناکام گذاشتند. اکنون روشن است که رژيم اسرائيل در اين جنگ به هيچ هدفي نرسيد. از پرتاب راکتها نتوانست جلوگيري کند. سرباز اسير خود را نتوانست رها سازد. توان نظامي حماس را نتوانست بکلي نابود کند. حماس را نتوانست از قدرت برکنار نمايد. مردم فلسطين را نتوانست با کشتار گسترده، آواره نمايد. مردم نوار غزه با اتکا به آيات قرآن و تکرار مرتب آيه «حسبنا الله و نعم الوکيل» بر قدرت صبر و تحمل خود در شرايط سخت و در زير آتش دشمن ميافزودند. سرانجام ارتش اسرائيل نتوانست بين مردم و گروههاي مقاومت جدايي بيفکند. نتوانست نيروهاي مورد نظر خود را جايگزين گروه حماس در نوار غزه بنمايد.
از سوي ديگر در اين جنگ، رژيم صهيونيستي ماهيت دهشتناک و پليد خود را به همه مردم دنيا نشان داد. او توانست با کشتن زنان و کودکان و مردم غير نظامي، افکار عمومي مردم جهان را عليه اسرائيل و به نفع فلسطينيان بسيج نمايد. در حملات اسرائيل هيچ مکاني امن باقي نماند. آنها به ساختمانهاي سازمان ملل، به مدارس، به دانشگاه غزه، به مساجد و بيمارستانها هم حمله کردند و مردم را در برابر نگاههاي بين المللي کشتند و زخمي کردند و آواره کردند. در حال حاضر منفورترين رژيم در بين افکار عمومي جهان، رژيم صهيونيستي است و اين رژيم يک تهديد بينالمللي براي صلح و امنيت جهاني به شمار ميرود.
همه انسانها احساس ميکنند جهان بدون صهيونيسم و بدون وجود اسرائيل، جهاني امنتر و باصفاتر است. در اين جنگ، چهره واقعي آمريکا براي مردم جهان مشخص شد و پرونده سياه جورج بوش به عنوان جنگافروزترين دولتمرد جهان براي همگان روشن شد. حتي چهره اوباما با سکوت معنيدار وي، پيش از آمدن به کاخ سفيد مخدوش گرديد. حمايت نظامي، سياسي، تبليغاتي و ديپلماتيک امريکا از رژيم صهيونيستي او را شريک جنايات بيرحمانه اسرائيل ساخته است. حماس هماکنون به عنوان مظهر مقاومت اسلامي که توانست دومين پيروزي را پس از جنگ 33 روزه بر قويترين ارتش خاورميانه تحميل نمايد، در بين مردم جهان شناخته شده است.
اسرائيل در اين جنگ هيچ افتخاري را به دست نياورد، زيرا يک ارتش تا دندان مسلح، عليه يک مردم بيدفاع و در حال محاصره و بدون کمک از سوي ديگران و با دست خالي، وارد عمل شد و بدون کمترين دستاوردي در مقابل آنان زانو زد. بديهي است اين پيروزي بزرگ متأثر از انديشههاي انقلاب اسلامي است و به دست کساني اتفاق افتاده است که شعارشان الله اکبر بوده است. در يک کلام بايد گفت جنگ، با شکست تحقق اهداف اسرائيل از آغاز آن، به پايان رسيد.