میانجیگریهای بینالمللی
در طول جنگ ۸ ساله عراق و ایران مجموعاً ۱۷ قطعنامه از سوی شورای امنیت به نمایندگی از سازمان ملل متحد صادر شد(مقایسه شود با جنگ عراق و کویت که در طول ۸ ماه ۱۳ قطعنامه صادر شد) که ۴ قطعنامه جنبه اجرایی و بقیه صرفاً جنبه حقوقی داشتند. موثرترین اقدام سازمان ملل متحد در پایان دادن به جنگ، صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت بود که بواسطه آن میبایست نیروهای متخاصم هرچه سریعتر اقدام به برقراری آتشبس و بازگشت به مرزهای بینالمللی نمایند.
شورای امنیت در تاریخ ۱۸ آذر۱۳۷۰ مصادف با ۹ دسامبر۱۹۹۱ طی گزارشی که از جانب خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد دریافت کرده بود، عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد. این شورا همچنین عراق را موظف به پرداخت غرامت جنگ به ایران نمود.[۳]
جنبش عدم تعهّد
به درخواست نماینده ایران در جنبش عدم تعهد به میانجیگری در جنگ عراق و ایران و پایان دادن به جنگ، جنبش اقدام به تشکیل یک کمیته حسن نیّت مرکب از نمایندگان دولتهای کوبا، یوگسلاوی، الجزایر، زامبیا، هند، پاکستان و سازمان ساف کرد. در اولین اقدام نماینده یوگسلاوی سفری به تهران و بغداد انجام داد و با سیّد علی خامنهای دیدار کرد و نتایج مذاکرات خود را در بلگراد منتشر کرد. رژیم بعث از ابتدای کار این کمیته با آن مخالفت کرد و آنرا فاقد صلاحیت برای رسیدگی به این مسئله دانست. صدام دلیل این امر را حضور الجزایر در این کمیته دانست. در این میان نماینده کوبا ابتکار عمل را به دست گرفته و با انجام چندین سفر به تهران و بغداد نتایج مثبت و درخوری را نیز حاصل کرده. ولی مسئله مالکیت بر اروندرود مانع از به نتیجه رسیدن تلاشهای این نماینده و حتّی شخص فیدل کاسترو که پیامهای صلح متعددی به طرفین ارسال داشت، شد.
بهزاد نبوی، نماینده وقت ایران در جنبش، علّت اصلی ناکامی این جنبش را بنیانی و اساسی برخورد نکردن با مسئله جنگ دانست. وی میافزاید:
« این جنبش بجز اعزام هیئتهای متعدد و اقدامات ظاهری، فعالیت خاصی از خود نشان نداد. این جنبش در هیچکدام از بیانیههای خود خروج نیروهای عراقی را از مناطق غربی ایران به عنوان یک موضوع مستقل مطرح نکرد. »
سازمان کنفرانس اسلامی
سازمان کنفرانس اسلامی از نخستین روزهای جنگ عراق و ایران وارد عرصه دیپلماتیک شد. وزرای خارج کشورهای عضو این سازمان که برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به سر میبردند، در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۰ به منظور بررسی جنگ عراق و ایران تشکیل جلسه دادند. اجلاس تصمیم گرفت کمیتهای به نام کمیته حسن نیت به منظور پایان دادن به جنگ تشکیل دهد.
نخستین فعالیت کمیته حسن نیت توسط حبیب شطی، یاسر عرفات، محمد ضیاء الحق انجام گرفت. در نخستین دیدار که این کمیته ۲۹ مهر ۱۳۵۹ با خمینی صورت داد، ایشان از فعالیت کمیته حمایت کرد. این کمیته بعدها به کمیته صلح تغییر نام داد. کمیته چندین سفر را به بغداد و تهران انجام داد ولی اکثر این سفرها بی نتیجه بود و از شدت جنگ بین دو کشور نکاست. این کمیته در مدت تلاش خود سه طرح صلح را تدوین و به طرفین پیشنهاد داد، امّا در هرکدام از طرحها یکی از طرفین نسبت به مفاد صلح نامه معترض بود. نهایتا تلاشهای سازمان کنفرانس اسلامی در چند قطعنامه و بیانیه خلاصه شد. غالب ناکامی تلاشهای این کمیته به این دلیل بود که ایران پیششرط صلح را عقب نشینی عراق تا مرزهای بینالمللی میدانست. امّا عراق ابتدا خواستار آتشبس و سپس مذاکره برای عقب نشینی بود.[۵۳]
حمایتها از عراق
دیدار دونالد رامسفلد با صدام حسین در جریان جنگ عراق و ایران در تاریخ ۲۰ دسامبر ۱۹۸۳ در جهت ادامه روابط دوستانه دو کشور و ارسال تجهیزات نظامی به عراق[۵۴]
توان نظامی عراق، امر مبهمی نبود که ایران در ارزیابیهای نظامی خود از آن غافل شدهباشد؛ ولی توجه به یک امر مهم ضروری است و آن اینکه همزمان با تحولاتی که با پیروزیهای ایران در جبهههای جنگ حاصل شد - و بیشتر از خسارتی که ایران به ارتش عراق وارد کرد - نظام جهانی به تجهیز و تقویت عراق پرداخت. به عنوان مثال، پس از آن که آشکار شد عراق توان پیشروی در خاک ایران را ندارد، فرانسه در بهمن ۱۳۵۹ اقدام به فروش هواپیماهای میراژ به عراق کرد.[۴۸] همچنین پس از آن که توان نظامی ایران در طراحی عملیات خیبر مشخص شد، سلاحهای شیمیایی در حد گسترده به عراق فروخته شد و برای فشار بیشتر بر ایران و تهدید جریان فروش نفت و محدود ساختن منابع ارزی ایران، فرانسه هواپیماهای سوپراتاندارد و موشک اگزوسه را به عراق فروخت.[۴۸] این روند پس از عملیات بدر با فروش میگ ۲۵ از طرف شوروی ادامه یافت[۴۸] و پس از عملیات کربلای پنج، سلاحهای شیمیایی با کیفیت بهتر همچون سیانور به عراق دادهشد.[۴۸] در سال ۱۳۶۶ نیز با ایجاد تغییراتی در برد موشکهای اسکاد-بی، عراق توانست تهران و شهرهای دورتر را هدف قرار دهد.[۴۸] در حقیقت، تحولات نظامی عراق از توان داخلی آن کشور ناشی نمیشد بلکه قدرتهای بزرگ، اصلیترین عامل در تجهیز و تقویت عراق بودند[۴۸] و این امری نبود که به آسانی قابل پیشبینی و مقابله باشد.
همچنین کشورهای عرب خاورمیانه نیز با اعطای وامهای کلان و کمکهای مالی بلاعوض، عراق را در خرید تجهیزات نظامی پیشرفته یاری میدادند. به عنوام مثال تنها در سال ۱۹۸۱ کمکهای مالی ۴ کشور کویت، عربستان سعودی، امارات عربی متحده و قطر بالغ بر ۱۱٬۵۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار برآورد شدهاست.[۵۱]
پس از آتشبس
جنگ تحمیلی علیه ایران ۲۸۸۷ روز به طول انجامید که طی آن ۱۰۰۰ روز نبرد فعال صورت گرفت که ۷۹۳ روز حمله از سوی رزمندگان ایرانی بود و ۲۰۷ روز از سوی ارتش عراق.
مقاومت نیروهای ایرانی که منجر به طولانی شدن جنگ شد سبب شد تا ذخایر ارزی عراق که در ابتدای جنگ، حدود ۳۰ میلیارد دلار بود، پس از شکست در عملیات بیتالمقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پایان جنگ، این کشور بیش از ۷۰ میلیارد دلار بدهی داشته باشد.[۵۵]
بر اساس آمارهای بینالمللی، جنگ عراق و ایران ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران و ۵۶۱ میلیارد دلار هزینه برای دولت عراق به همراه داشت. همچنین هزینه بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ برای ایران ۶۴۴ و برای عراق ۴۵۲ میلیارد دلار برآورد میشود. بر همین اساس در طول این جنگ ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ انسان کشته و زخمی شدند که از این میان ۲۶۲٬۰۰۰ ایرانی و ۱۰۵٬۰۰۰ عراقی کشته شدهاند.[۵۶]
تلفات این جنگ براساس آمار رسمی حکومت ایران، جنگ تحمیلی ۲۱۳٬۰۰۰ ایرانی کشته[۵۷] و ۳۳۵٬۰۰۰ ایرانی معلول و ۴۲٫۶۱۸ اسیر و ۷۰۰۰ مفقود الاثر[۵۸] و ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت بر جامعه ایران وارد کردهاست. در حال حاضر، ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار اراضی ایران همچنان آلوده به مین است.[نیازمند منبع] جنگ عراق و ایران، بعد از جنگ ویتنام که ۱۵ سال به طول انجامید، دومین جنگ طولانی قرن بیستم بود(جنگ جهانی اول ۴ سال و جنگ جهانی دوم ۶ سال به طول انجامید) مدافعان ایرانی برای دفاع از خرمشهر ۳۵ روز جنگیدند. در حالی که در باز پسگیری خرمشهر، ایران ۲ روزه موفق شد.[۵۹]
مقایسه قدرت نظامی عراق و ایران
قدرت نظامی عراق و ایران از آغاز جنگ در سال ۱۹۸۰ میلادی تا پایان جنگ در سال ۱۹۸۷ هیچگاه با یکدیگر یکسان نبود. حمایت تمامی کشورهای عربی بجز سوریه از رژیم بعث عراق و حمایت مالی و تسلیحاتی بسیاری از کشورهای جهان از رژیم بعث عراق، تفاوت نابرابری قدرت نظامی میان دو کشور را به خوبی نمایان میکند. جدول زیر، نمودار قدرت نظامی دو کشور را در آغاز جنگ و در پایان جنگ نشان میدهد که توسط مجله اکونومیست منتشر شد.[۶۰]
http://fa.wikipedia.org
|